1_1906818958.mp3
1.78M
هر روز با امام زمان عج عهد ببندیم🌱
📝 من گناه میکنم، تو جورش را میکِشی
سندش؟ «طولانی شدن غیبتت» 😔
🎧 با نوای استاد فرهمند
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از یا مهـــ🌼ــدی...🍃
#سلام_امام_زمانم🌸🍃
نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى
رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى...
جهان ز دودِ ستم شد سیاه، در برِ چشمم
فروغِ صبحِ سعادت، خدا کند که بیایى...
#امام_زمان ❤️
🟢انسان گاهی با حرف زدن و گاهی با حرف نزدن و سڪوت ، به خداوند نزدیڪ میشود.
سڪوت ذڪر است.
بسیاری از بزرگان برای رشد و بالا بردن قدرت روحی، توصیه به سڪوت میڪنند.
📣پیامبر بالاترین صدقه را حفظ زبان می دانند.
✖️ڪسانی هستند ڪه صبح صدقه میدهند،
اما در طول روز با به ڪارگیری اشتباه از زبانشان، آثار صدقه را از بین میبرند.
🔴حفظ زبان هم صدقه است و هم موجب جذب، رحمت و برڪت خداوند میشود.🍃
🌻 علامه طباطبائی(ره) می فرمود:
«گوشه نشینی، ملازم با معرفت و یا موجب آن نیست؛ ولی کسی که می خواهد اهل معرفت شود باید معاشرتش را مخصوصاً با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند و فرش هر مجلسی نباشد و کار شبانه روزی او در مجالس بیهوده صرف نشود و از معاشرت های بی فایده و بی مغز تا می تواند اجتناب نماید و طوری نشود که با همه و در هر مجلسی حاضر شود.»
🌹
🔹روز دوشنبه روز امام حسن مجتبی و امام حسین علیهما السلام است.
🔸امام حسین (ع)می فرمایند:
📜پنـج چيز است اگر در انسـان نباشد، در او بهـره زيادى نخـواهد بود: ۱ـ عقل ۲ ـ دين ۳ ـ ادب ۴ ـ حيا ۵ ـ خوش اخلاقى.
💬حياة الامام الحسين عليه السلام، ج 1، ص 181.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 ببین خوف از خدا چقدر قشنگه ...
خدا کی بغل ات می گیره!؟
🎙#استاد_پناهیان
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🔹امام خمینی رضوان الله تعالی علیه :
شما خیال می کنید گریه های ائمۀ طاهرین علیهمالسلام و ناله های حضرت سجاد(علیه السلام) برای تعلیم بوده و می خواسته اند به دیگران بیاموزند؟ آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی که داشتند از خوف خدا می گریستند و می دانستند راهی که در پیش دارند پیمودنش چقدر مشکل و خطرناک است؛ از مشکلات سختی ها... خبر داشتند؛ از عوالم قبر، برزخ، قیامت و عقبات هولناک آن آگاه بودند؛ از این روی هیچ گاه آرام نداشته، همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می بردند.
📗جهاد اکبر، ص۵٧
═══✼🍃🔳🍃✼══
پنج عمل برای بنده خدا شدن!
حدیث راجع به بندگی است که چه کنیم که بنده بشویم؟ حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: « الْعُبُودِيَّةُ خَمْسَةُ أَشْيَاءَ » به پنج چیز عمل کنید بنده خدا می شوید.
⚡️🍃 اول : " خَلَاءُ الْبَطْنِ " شکم انسان از حرام خالی باشد. از حلال هم پر خوری نکند. اندرون از طعام خالی دار / تا در او نور معرفت بینی . در حلال و حرام وسواس بشوید. در نجاست و طهارت وسواس نشوید.
⚡️🍃 دوم : وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ ؛ قرائت قرآن . قرآن زیاد بخوانید. حدیث دارد که چرا در شبانه روز پنجاه آیه قرآن نمی خوانید؟
⚡️🍃 سوم : وَ قِيَامُ اللَّيْلِ . سحرها بلند شوید. هر كه سحر ندارد / از خود خبر ندارد . این (شعر) عالی است. قدری زودتر بخوابید و قبل از اذان بلند شوید. نمی دانید سحر چه خبر است.
⚡️🍃 چهارم : وَالتَّضَرُّعُ عِنْدَ الصُّبْحِ؛ وقتی می خواهند اذان صبح را بگویند،بنا کند به گریه کردن و تضرع ،به یاد گناهانش بیفتد،به یاد اینکه عمرش را به بطالت صرف کرده بیفتد . بگوید: خدایا، اگر در این حال بمیرم چه کنم؟... خدا می داند که گاهی اوقات قلب من تیر می کشد می گویم : ای خدای من، اگر با این حال ، امروز بمیرم چه کنم. حالم را عوض کن بعد مرا ببر. من هنوز آماده نشده ام . تضرع و گریه زاری خیلی خوب است. دیده اید بچه وقتی گریه می کند ، دل پدر رحم می آید زود به او پول می دهد . ماهم اگر در خانه خدا گریه کنیم خدا به ما رحم می کند.
⚡️🍃 پنجم : وَالْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ؛ انسان از ترس خدا گاهی گریه کند که آیا خدا مرا می آمرزد یا نمی آمرزد؟ ...انسان باید همیشه بین خوف و رجا باشد.
[ بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی -ره چاپ پنجم ، صص 70 تا 72 ]
#درس_اخلاق
═══✼🍃💖🍃✼══
✍عمل حضرت فاطمه سلاماللهعلیها
روایت است که پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله رو میکند به یگانه فرزند عزیزش، وجود مقدس صدیقه طاهره سلاماللهعلیها، آنکسی که دربارهاش میگوید: «بِضْعَةٌ مِنّی: او پاره جگر من است» و میفرماید: «یا فاطِمَةُ اعْمَلی بِنَفْسِک: دخترکم! خودت برای خودت عمل کن. انّی لااغْنی عَنْک شَیئاً: من به درد تو نمیخورم، از انتسابت با من کاری ساخته نیست.» تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است. پدرم پیغمبر است، به دردت نمیخورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت میخورد. شما وقتی زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها را مطالعه میکنید، میبینید در فکر این انسان کانّه وجود ندارد که من دختر پیغمبر آخرالزمان هستم. حدیث است که وقتی به محراب عبادت میایستاد، بدنش به لرزه درمیآمد، ماهیچههای بدنش میلرزید، از خوف خدا گریه میکرد. شبهای جمعه را تا صبح نمیخوابید و میگریست.
📔احیای تفکر اسلامی، ص ۴۷
🌹
✅چرا در میان رزمندگان اینقدر چراغ معنویت روشن بود؟
1⃣خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خدا!
2⃣خوف از خدا؛ ثمرۀ باور کردن عظمت خدا
📌 اول باید عظمت خدا را باور کنی و آن را در دل خودت بیاندازی. اول باید از خدا حساب ببری، بعد کمکم خوف از خدا هم در دل تو مینشیند. در این صورت، کمکم خوف از خدا برایت شیرین و لذتبخش میشود و این خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خداست!
⭐️ میدانید چرا در دوران جبهه و جنگ و در میان رزمندگان اینقدر چراغ معنویت روشن بود؟ چون در آنجا مرگ جلو آمده بود و راحت احساس میشد، مرگ هم هیبت خدا را به دل انسان میافکند. به رزمندگان میگفتند: «نزدیک شدن به شب عملیات، یعنی نزدیک شدن ملاقات با خدا، میفهمید این یعنی چه؟» یکدفعهای خشیت خدا در دلشان مینشست، و وقتی که خشیت خدا در دل بندهای نشست، خدا بنده نازنینش را در آغوش میگیرد و نوازش میکند.
📌 حتماً دیدهاید مادری که بچهاش ترسیده است، سریع او را بغل میگیرد و نوازش میکند، خداوند هم مانند همان مادر، وقتی ببیند بندهاش از او حساب میبرد، شروع به نوازش کردن میکند که «بندۀ من نترس!» و سریع مهر خودش را در دل بندهاش خواهد گذاشت و محبتش را به او میچشاند.
⭐️ به این میگویند رابطه عاشقانه با خدا، که کلیدش در خوف است. در روایت فرمود «مؤمن را چیزی جز خوف از خدا اصلاح نمیکند.» البته الان بحث ما هنوز به خوف نرسیده، فعلاً بحث ما این است که کمی از خدا حساب ببریم و کمی عظمت خدا را باور کنیم.
📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان
🌹#داستان_آموزنده
مالك اشتر كه از اميران ارتش اسلام و فرمانده سپاه على (ع) بود روزى از بازار كوفه عبور مي كرد. پيراهن كرباسى در برو عمامه اى از كرباس بر سر داشت . يك فرد عادى و بى ادب كه او را نمى شناخت با مشاهده آن لباس كم ارزش ، مالك را حقير و خوار شمرد و از روى اهانت پاره كلوخى را به وى زد. مالك اشتر اين عمل موهن را ناديده گرفت و بدون خشم و ناراحتى ، راه خود را ادامه داد. بعضى كه ناظر جريان بودند به آن مرد گفتند : واى بر تو، آيا دانستى چه كسى را مورد اهانت قرار دادى ؟
جواب داد: نه .
گفتند : اين مالك اشتر دوست صميمى على (ع) است .
مرد از شنيدن نام مالك بخود لرزيد و از كرده خويش سخت پشيمان شد، نمي دانست چه كند. قدرى فكر كرد، سرانجام تصميم گرفت هر چه زودتر خود را به مالك برساند و از وى عذر بخواهد، شايد بدين وسيله عمل نارواى خويش را جبران كند و از خطر مجازات رهايى يابد. در مسيرى كه مالك رفته بود به راه افتاد تا او را در مسجد به حال نماز يافت . صبر كرد تا نمازش تمام شد، خود را روى پاهاى مالك افكند و آنها را مى بوسيد. مالك سؤ ال كرد : اين چه كار است كه مى كنى ؟
جواب داد : از عمل بدى كه كرده ام پوزش مى خواهم.
مالك با گشاده رويى و محبت به وى فرمود: خوف و هراسى نداشته باش . به خدا قسم به مسجد نيامدم مگر آنكه از پيشگاه الهى براى تو طلب آمرزش نمايم .