چادری هستم و این دعای خیر مادره😍
هر چی دارم لطف مادرمه♥️
میدونم مادرم زهرا سر سجاده اش✨
منو دعا کرده😇
🌺چادری ام وارث مادرم😌👌
#ریحانه
@clad_girls
❤️
امـام حسین علیه السلام:
من به نـماز عـشق می ورزم
✦ #نماز_اول_وقت
👈 اول نمازِ حسین، بعد عزای حسین
حســـــیـــــــن (ع)
آخرین نمازش را هم
اول وقت خواند
⚫ @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-یڪگلبراےباغبانباقےنمانده ... 😭
🖤: صدقهبرایقلبنازنینامامزمان
فراموشنشه (:
🏴@Clad_girls
**حفظ حجابــــ‼️
پیام حضرتــ رقیه (س) در عاشورا استــ.**
عصر عاشورا بود🌅
حجابــ از سر زنان و دختران حسینے ربوده شد(وای بر من)😭
هنگامے كه حضرتــ رقیه(س)
※بعد از شهادت پدر ※ و سیلے خوردن از دست شمر ※و اصابت كعب نی به بازو ※ و پاره شدن گوش(یاالله😭)
عمه اش زینبــ را مےبیند از هیچڪدام از این مصیبتــ ها شكایتــ نمی كند.😭
بلڪه شكایتــ حضرتــ رقیه(س) به عمہ اش این استــ كه می گوید:👇
◥یا عمتاه هل من خرقة أستر بها رأسی عن أعین النظار◣ .
◥ای عمه جان آیا پارچه ای هست كه سر خود را از نامحرمان بپوشانم؟◣😭
┘◄ منبع :بحارالانوارجلد 45صفحه 61📚
#حاء_سین_یاء_نون ❤️
#قصه_ما_به_ســـــر_رسيد😔
#آجرك_الله_يا_صاحب_الزمان😭
▪️➖➖▪️➖➖▪️
🏴 @Clad_girls
#ریحانه ✨
☜عامل پیروزیِ خون بر شمشیر🗡در عاشورا، حضرت زینب(❥) بود؛
والّا خون در کربلا تمام شد.
آن چیزی که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهری، تبدیل به یک پیروز✌️ قطعىِ دائمی شود،🦋نقش زینب کبری بود.
🌱این حادثه نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد.
هدایت شده از 🌟سیرسلوک تاخدا🌟
✨🖤✨
❣ #سلام_امام_زمانم❣
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای
دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا
از هیچکس به جز تو نداریم انتظار
بر دستهای توست فقط چشم ما بیا
هفته به هفته می گذرد با خیال تو
پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا
بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای
ای خون جگر ز قامت زینب بیا
عرض ارادت کم ما را قبول کن
امسال هم محرم ما را قبول کن
#صبحانتظار
#صبـح_مهدوی
#جمعههای_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
✨🖤✨🖤✨🖤✨🖤✨🖤✨
هدایت شده از 🌟سیرسلوک تاخدا🌟
🌸✨آخرین جمعه
🌾✨مرداد ماهتون عالی
💗✨آرزو میکنم
🌸✨هر چه صفای دل
🌾✨سلامت تن
💗✨عشق پاک
🌸✨و اجابت دعاست
🌾✨از آن شما مهربانان باشد
💗✨روز خوبی در کنار
🌸✨عزیزانتان داشته باشیـد
هدایت شده از طهارت نفس
#پند
❤️اغلب مردم اظهار میکنند که ما امام زمان صلوات الله علیه را از خودبیشتردوست داریم وحال ان که این طور نیست زیرا اگر او را بیشتراز خود دوست داشته باشیم باید برای او کار کنیم نه برای خود
👈همه دعا کنیدخداوندموانع ظهورآن حضرت را بر طرف کندو دل ما را با دل آن وجود مبارک یکی کند.
@faghatkhoda1397
هدایت شده از دوستان امام زمان(عج)
سلام
.
خدایا شکرت به خاطر همه چیز
خدایا شکرت به بخشنده بودنت واینکه مرا می بخشی.
خدایا شکرت که صبح را آفریدی وما را خلقتی دوباره بخشیدی.
سلام گلهای امام زمانی مسابقه بعدی ما زیارت عاشوراست(روز ۱۲ شهریورماه مصادف با شهادت امام زین العابدین علیه السلام)
ممنون از دانش آموزان عزیز که همراه ما هستند ودر مسابقات شرکت می کنند.
ممنون که دوستانتون را دعوت می کنید.
ممنون که هر روز از مطالب کانال استفاده می کنید.
ممنون که با نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود با ما در ارتباط هستید.
@em_123
دانش آموزان عزیز مسابقه ترجمه زیارت عاشورا با توجه به متن عربی روز ۱۲ شهریور ماه مصادف با شهادت امام زین العابدین علیه السلام می باشد.دوستان خود را دعوت کنید بالینک زیر وارد کانال شوید.
https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید.
خوب نیست شیعه روزش شب شود و شبش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد.
بنشینید چند دقیقه، ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله العظمی بهجت را رحمت کند، یک حرف بلندی میفرمودند:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دلها را میشنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیهالسلام شخصی نامهای نوشت، از یکی از شهرهای دور
نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم، گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم؛ به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم 🌷
☘حکایت جالب
روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد:
🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش میکنند و به اینجا منتقل میشود.
🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است. بههرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم."
🔸بههرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم."
🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند. بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (علیه السلام )، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام ) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم
🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل درنمیافتم من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(علیه السلام ) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.
🌷صلی الله علیک ایها العبد الصالح