تشکر از همه عزیزان، که نمرات بالا در مسابقه کسب نمودند یا با یکی دواشتباه که مهم نیست
بسیار خوشحالیم وممنونیم که مطالعه نمودید.
خدا حفظتون کنه.
با تشکر از همه کسانی که در کانال همراه ما هستند و تشکر از شرکت کنندگان در مسابقه
اسامی برندگان مسابقه شماره ۱۴ به شرح زیر می باشد.
نام و نام خانوادگی آموزشگاه
.
زهرا سادات هاشمی نسب حوزه فاطمیه
محمد احسان کبیری ملاصدرا
عرفان قلع کار معلم
سید محمد مسئله گو علی سهیلی
رویا مدبری همدانی
ریحانه باباییان خلیلی
آرام فتحی پنجم شعبان
مطهره کمالی نهضت
امیرحسین جعفری پور
سوگل فتحی خلیلی
عزیزانی که برنده شدند عکس صفحه اول شناسنامه وشماره کارت خودشون یا پدرومادرگرامیشون را برای ماارسال نمایند
نظر،پیشنهاد وانتقادی دارید بفرمایید
@em_123
خدایا شکرت که هر لحظه مرا به مسیر درست و راه راست هدایت میکنی
🦋خدا بزرگ است
وقتی به قدرتی به اسم خدا اعتقاد داریم
استرس و اضطراب بی معناست
🌿🌺همه چیز التیام میابد
دردهایت تمام میشوند
قلب شکسته ات ترمیم میشود
و روزهای خوبت خواهند آمد
روزهای بد هرکسی هیچ وقت ماندگار نخواهند بود...
تو که میدونی خدا بزرگه
پس در عمل هم این اعتقاد و نشون بده
استرس و اضطراب رو از خودت دور کن
و #توکل و #امید رو جایگزینش کن
ما همیشه فراموش میکنیم چه خدایی داریم
ولی او هیچ وقت مارو یادش نمیره...❤️🌿
🌿🌺إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ
🦋ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ #ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺗﻨﺪ .
سوره بینه (٧) 🌿
#آرامش_با_قرآن
#اسرار_الهی_آرامش
راهکارهای جذب حال خوب
🦋روز خود را با دعا و شکرگذاری شروع کن
همان طور با دیگران رفتار کن که
دلت می خواهد با تو رفتار شود
🦋درهر وضعیتی به خدا توکل کن و یقین داشته باش که خداوند جز خیر برای بندگانش نمیخواهد.
🦋از کنترل کردن همه چیز دست بردار
زندگی پر از صلح و صفا را تجسم کن
نگران آینده نباش
از دلخوری دست بردار
اوقاتی را در طبیعت سپری کن
خدا را در وجودت احساس کن
و همیشه شاکر خدا باش
#معجزه_شکرگزاری
#اسرار_الهی_آرامش 🦋
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
لبریز فلک شد از تَبــارک🎉
آوازِ طَرب دهد چکــاوک
آمد پســـری ابوالعجائب🎉
از خانه ی مالکُ الْمَمالَـک
حرف دل نوکرحسین است🎉
اربـاب تولـــدت مبــــارک
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
#نذرگل_نرجس_صلوات💝
🌴💎🌹💎🌴
🌺 امام سجاد علیهالسلام: شادمانی و راضی بودن به سخت ترین مقدرات الهی از عالی ترین مراتب ایمان و یقین است.
💐 سالروز ولادت فرخنده حضرت سیدالساجدین امام زین العابدین علیهالسلام بر همه شیعیان مبارک باد
آتشی نمى سوزاند “حضرت ابراهیم ” را
و دریایى غرق نمی کند “حضرت موسی ” را
مادری ،کودک دلبندش را به دست
موجهاى خروشان “نیل ” می سپارد
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
مکر زلیخا زندانیش می کند ،
اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند
از این “قِصَص” قرآنی هنوز هم نیاموختی؟!
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن
به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ، نمی توانند
او که یگانه تکیه گاه من و توست
پس ؛
به “تدبیرش” اعتماد کن ،
به “حکمتش” دل بسپار ،
به او “توکل” کن ؛
و به سمت او “قدمی بردار” ،
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را
به تماشا بنشینی ...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚#یک_داستان_یک_پند
مردی در نیمههای شب دلش گرفت و از نداری گریه کرد. دفتر و قلم به دست گرفت و شمع را روشن و برای خدا نامهای نوشت. نوشت به نام خدا نامهای بخدا. ازفلانی. خدایا در بازار یک باب مغازه میخواهم یک باب خانه در بالا شهر و یک زن خوب و زیبای مؤمن و پولدار و یک باغ بزرگ در فلان جا.
دوستش که این نامه را دید گفت: «دیوانه! این نامه را به خدا نوشتی چگونه به خدا میخواهی برسانی؟» گفت: «خدا آدرس دارد و آدرسش مسجد است.» نامه را برد و در لای جدار چوبی مسجد گذاشت و گفت خدایا با توکل بر تو نوشتم نامهات را بردار!! نامه را رها کرد و برگشت.
صبح روز بعد ناصرالدینشاه به شکار میرفت که تندباد عظیمی برخاست طوری که بیابان را گرد و خاک گرفت و شاه در میان گرد و خاک گم شد. ملازمان شاه گفتند: «اعلیحضرت! برگردیم شکار امروز ممکن نیست. شاه هم برگشت.
چون به منزل رسید میان جلیقه خود کاغذی دید و باز کرد و دید همان نامه مرد فقیر است که باد آن را در آسمان رها و در لباس شاه فرود آورده بود. شاه نامه را خواند و اشک ریخت. گفت بروید این مرد را بیاورید.
رفتند کاتب نامه را آوردند. کاتب در حالی که از استرس میترسید، تبسم شاه را دید اندکی آرام شد. شاه پرسید: «این نامه توست؟» فقیر گفت: «بلی ولی من به شاه ننوشتهام به خدایم نوشتهام.» شاه گفت: «خدایت حکمتی داشته که در آغوش من رهایش کرده و مرا مأمور کرده تا تمام خواستههایت را به جای آورم.»
شاه وزرا و تجار و بازاریان را جمع کرد و هرچه در نامه بود بجا آورد. در پایان فقیر گفت: «شکر خدا.» شاه گفت: «من دادم شکر خدا میکنی؟» فقیر گفت: «اگر خدا نمیخواست تو یک ریالم به کسی نمیدادی؛ اگر اهل بخششی به دیگرانی بده که نامه نداشتند.»
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥