#هرگز_فراموش_نمی_شوی
#مهدی_خدامیان_آرانی
قسمت ۷۴
امّ سَلَمه (همسر پیامبر) صدای پیامبر را شنید که میگفت: «بگویید برادرم بیاید، من میخواهم او را ببینم».
امّ سَلَمه میدانست منظور پیامبر کیست، برای همین از جا برخاست و به سراغ علی علیه السلام رفت و به او خبر داد که پیامبر سراغ او را میگیرد.
علی علیه السلام با عجله به دیدار پیامبر آمد، همین که چشم پیامبر به او افتاد، لبخند زد گفت: «علی جان! نزدم بیا».
علی علیه السلام کنار پیامبر رفت و سر پیامبر را به سینه گرفت. پیامبر نگاهی به اطرافیان خود کرد و از همه خواست تا اتاق را ترک کنند.
پیامبر با علی علیه السلام شروع به سخن کرد و این سخن گفتن، مدّت زیادی طول کشید. پیامبر، هزار درِ علم را به علی علیه السلام یاد داد که از هر دری، هزار درِ دیگر باز میشد. علی علیه السلام یک میلیون درِ علم را از پیامبر فرا گرفت.
بعد از آن، علی علیه السلام با پیامبر خداحافظی کرد و از اتاق بیرون آمد، عدّه ای از او سؤال کردند که پیامبر به او چه گفت. علی علیه السلام پاسخ داد: «پیامبر یک میلیون درِ علم را به من یاد داد ».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#شعر_علوی
تو جان جانی علی
چه مهربانی علی
تو جانشین خورشید
در آسمانی علی
تو اولینی علی
تو بهترینی علی
همیشه میدرخشی
مثل نگینی علی
چه پاک و با صفایی
تو هدیه خدایی
تورا صدا میکنیم
که آشنا و نمایی
تو سروری تو رهبری
از همه عالم سری
فقط تویی فقط تو
که یار پیغمبری
علی علی جان ماست
قله ایمان ماست
ما همه خاکیم با او
مژده باران ماست
شاعر : شکوه قاسم نیا
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd