eitaa logo
امام زمان و من
201 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
672 ویدیو
29 فایل
کانال مهدوی کودک و نوجوان کپی کردن مطالب کانال به نیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه آزاد است. برای ارسال هر پیام یک صلوات به نیت فرج امام زمان علیه‌السلام بفرست. کانال دیگر ما: https://eitaa.com/joinchat/3156345212C7f3274f17f
مشاهده در ایتا
دانلود
برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
آخرین ستاره برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
آخرین ستاره برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
1_5271332809.mp3
8.25M
👤 🔸قسمت: چهارم 🔹موضوع: پیروزی انقلاب اسلامی 📓منبع: کتاب سلام بر ابراهیم 📚تهیه کننده: قصه قهرمان ها برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت ۳۴ شماره ۸ سخن درباره یاری کردن امام زمان است. من لحظه ای باید بایستم و به تاریخ بنگرم، چه کسانی در این وادی، گوی سیقت را از همه ربودند و امام زمان خود را آنگونه که شایسته است، یاری کردند؟ من باید به کربلا و حماسه عاشورا بنگرم، یاران امام حسین علیه السلام وقتی غربت و مظلومیّت آن حضرت را دیدند با همه وجود خود جان فشانی کردند و امام خود را یاری نمودند. در روزگاری که مردم برای رسیدن به دنیا، شمشیر در دست گرفتند و به جنگ حجت خدا آمدند، در روزگاری که غفلت از امام زمان همه را فرا گرفته بود، آن هفتاد و نفر تا پای جان از مولای خود دفاع کردند و هر کدام همچون ستاره ای در اوج آن سیاهی‌ها درخشیدند و مایه افتخار تاریخ شدند. آنان انسان‌هایی معمولی بودند ولی به گوهر امام شناسی دست پیدا کرده بودند، آنان راهی را پیمودند و به همه ثابت کردند که می‌توان در مقابل همه دسیسه‌ها و نیرنگ‌های زمانه، همچون کوه ایستاد و حجت خدا را یاری کرد. آنان دل‌های خود را از محبت دنیا خالی کرده بودند و به همه نشان دادند که خواستن، توانستن است. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
از باغ جا نمازم آهسته پر کشیدم رفتم به سوی باغی یک باغ سبز و خرم دیدم که گل در آن باغ روییده دسته دسته دیدم کنار گل‌ ها یک شاپرک نشسته آن شاپرک مرا دید پر زد به سویم آمد او با خودش گل آورد گل را به چادرم زد گفتم: به شاپرک جان این گل چه خوب و ناز است او شادمان شد و گفت: این گل، گل نماز است برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
هدف خلقت برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
هدف خلقت برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
1_9587432109.mp3
10.55M
👤 🔸قسمت: پنجم 🔹موضوع: سفر به کردستان 📓منبع: کتاب سلام بر ابراهیم 📚تهیه کننده: قصه قهرمان ها برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت ۳۵ شب عاشورا بود، امام حسین علیه السلام یاران خود را طلبید، همه خود را به خیمه امام رساندند. همه در این فکر بودند که امام چه دستوری دارد تا با جان پذیرا شوند. امام نگاهی به یاران خود کرد و چنین گفت: «بدانید که فردا روز جنگ است، من به شما اجازه می‌دهم تا از این صحرا بروید. من بیعت خود را از شما برداشتم، بروید! هیچ چیز مانع رفتن شما نیست. اینک شب است و تاریکی! این پرده سیاه شب را غنیمت بشمارید و بروید». فضای خیمه پر از گریه شد، اشک به هیچ کس امان نمی داد، عبّاس از جا برخواست و گفت: «خدا آن روز را نیاورد که ما زنده باشیم و تو در میان ما نباشی». نوبت مسلم بن عَوْسجه بود، او رو به امام کرد و گفت: «به خدا قسم، اگر هفتاد بار زنده شوم و در راه تو کشته شوم و دشمنانت بدن مرا بسوزانند، هرگز از تو جدا نمی شوم و در راه تو جان خویش را فدا می‌کنم، امّا چه کنم که یک جان بیشتر ندارم». زُهیر از انتهای مجلس با صدای لرزان فریاد می‌زند: «به خدا دوست داشتم در راه تو کشته شوم و دیگر بار زنده شوم و بار دیگر کشته شوم و هزار بار بلاگردانِ وجود تو باشم». سعیدبن عبداللّه از جا برخواست و گفت: «اگر بدانم که در یاری شما کشته می شوم و بدن مرا به آتش می‌سوزانند و خاکستر بدنم را به باد می‌دهند و هفتاد بار زنده می‌شوم و دشمنان هر بار با من چنین کنند، من هرگز از شما جدا نمی شوم». آری، هر کدام از آنان به زبانی، وفاداری خود را اعلام می‌کنند، اصل سخن همه آنها یکی است: «به خدا قسم ما تو را تنها نمی گذاریم و جان خویش را فدای تو می‌کنیم». اینجا بود که امام به آنان گفت: «خدا به شما جزای خیر دهد! بدانید که فردا همه شما به شهادت خواهید رسید». همه آنان خدا را شکر کردند و گفتند: «خدا را ستایش می‌کنیم که به ما توفیق یاری تو را داده است». آنان که بودند که با آگاهی از مرگ، خدا را شکر می‌کردند؟ آنان به این درک رسیده بودند که کشته شدن در راه یاری امام، رسیدن به زندگی واقعی است. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
0040%20baghareh%20109-110.mp3
5.24M
سوره بقره آیه ۱۰۹ تا ۱۱۰ برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا