❓متن پیام:
آیا خشک کردن قطرات روی پا برای #مسح لازم است؟
✅ پاسخ:
قطرات آب باید خشک شود یا در قسمتی از پا مسح شود که قطرۀ آب وجود ندارد؛ البته اگر رطوبت دست بر رطوبت روی پا غلبه داشته باشد، اشکال ندارد.
#احکام_وضو #مسح_پا
💠کثیرالشّک کیست⁉️
💐کسی که معمولاً در یک نماز سه بار شک می کند، یا معمولاً در سه نماز پشت سر هم، حداقل یک بار شک می کند، اگر زیاد شک کردن او به خاطر حادثه ای که موجب ترس یا غضب یا پریشانی حواس است، نباشد کثیرالشک است و نباید به شک خود اعتنا کند.
📚 پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
#رهبری
#امام_خامنه_ای
دوستان صمیمی وهمراه هر شب سلسله وار داستان "ماجرای حسین "پشت صحنه عاشورا در کانال بارگزاری می شود بسیار شنیدنی ،عبرت آموز و بصیرت افزاست امیدوارم با دقت هرچه تمامتر مطالعه فرمایید وبهره لازم را ببرید ه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
فصل اول_قسمت چهارم
🔸️حجی که ناتمام ماند، تا تاریخ بیدار شود
امام حسین، مدینه را ترک کرد.
و بهجای قبیله و پادگان، رفت به قلب دین: مکه.
▪️او میدانست حج، فقط یک مناسک عبادی نیست.
یک رسانهی جهانیست.
جایی برای رساندن حرف حق، پیش از آنکه شمشیرها از نیام بیرون بیایند.
پس شروع کرد به افشاگری.
از ظلم گفت، از یزید گفت، از انحراف دین گفت.
📌 اما حجش نیمهتمام ماند…
خبر آمد:
مأموران یزید با لباس احرام، آمدهاند برای یک ترور مخفیانه.
همینجا، کنار کعبه…
در حرم امن خدا.
و امام، تصمیم گرفت برود.
بهسمت کوفه.
بهسمت کربلا.
🔻 حج را ناتمام گذاشت،
اما حقیقت را کامل کرد.
او به ما یاد داد:
عبادت، اگر حق را حفظ نکند، پوسته ای بی روح است.
و گاهی، باید از طواف خانه بگذری،
تا دلها را دور حقیقت بچرخانی.
❓ما امروز عبادت میکنیم... اما آیا ظلم را هم افشا میکنیم؟
❓طواف میکنیم… اما آیا جرئت خروج از دایره مصلحتسنجی را داریم؟
❓اگر راه کربلا از میان حج ما عبور کند،
آیا از نیمه راه برمیگردیم یا ادامه میدهیم؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
فصل دو_قسمت اول
🟠 نامههایی که باید راستیآزمایی شوند
امام حسین، حج را نیمهکاره رها کرد.
اما مقصدش فقط کوفه نبود؛
دلهایی بود که هنوز به عدالت امیدوار بودند.
📩 در همان روزها، موجی از نامهها از کوفه به مکه رسید.
صدها نامه، با امضاهای آشنا…
از یاران قدیمی علی، از شیعیان زخمی، از کسانی که هنوز میخواستند حق را زنده ببینند.
🔻 نوشتند:
«تو پیشوای مایی…
ما یزید را قبول نداریم…
بدون تو پراکندهایم…
تو بیا، ما با توایم.»
📌 بیش از دوازده هزار نامه،
یک شهر پر از هیجان .
اما امام حسین تعجیل نکرد.
با اینکه تحت فشار بود و فرصت کم،
با اینکه همراهانش نگران بودند،
او نگفت: «برویم ببینیم چه میشود…»
✉️ نه.
اول پاسخ نوشت.
بعد کسی را فرستاد که نه فقط سفیر بود، بلکه چککننده حقیقت:
مسلم بن عقیل.
🔹 مردی که عقل، شجاعت و درایتش کمنظیر بود.
تا ببیند: این شور، چقدر شعور دارد؟
این امضاها، چقدر ایستادگی میآورند؟
❗️او راه راستیآزمایی را برگزید، نه تعجیل را.
و این یعنی سیاست حسینی، سیاست هیجانی نیست؛
راه عقل و حکمت و آزمون است.
❓و ما امروز، در مقابل امر ولیّ خدا
آیا فقط هیجان داریم؟
یا در عمل هم اهل وفاییم؟
❓اگر امروز وقت یاری ولی زمان ما باشد،
آیا امضای ما هم پشت دعوت اوست؟
یا ترجیح میدهیم از دور تماشا کنیم تا اوضاع روشن شود؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
فصل دو _ قسمت دو
🟣 کوفه صادق بود، اما وفادار نبود
مردم کوفه در ابتدا دروغ نگفتند.
دعوتشان از سر شوق بود.
یاد علی هنوز در دلهایشان بود، بغض یزید هنوز تازه، امید به عدالت هنوز زنده.
🔻 آنقدر مشتاق بودند که هزاران نفر بیعت کردند؛
مسلم بن عقیل با جمعیتی شبیه ارتش کوچک ایستاد…
اما وقتی عبیدالله بن زیاد وارد کوفه شد،
با یک خطبه ترسآور،
با چند جاسوس،
با چند کیسه پول…
همه چیز فرو ریخت.
📌 بیعتکنندگان، یکبهیک عقب نشستند.
درها بسته شد. چهرهها پنهان شد.
و مسلم، تنها ماند.
❗️کوفه صادق بود، اما وفادار نبود.
احساس داشت، اما اراده نداشت.
و همین شد که تاریخ، نامش را با خیانت نوشت.
❓و ما…
وقتی با حقیقت مواجه میشویم،
آیا در روز راحتی میگوییم "هستیم"،
و در روز تهدید، عقب میکشیم؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین