eitaa logo
کانال مداحی و صوتهای مذهبی
125 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
17.3هزار ویدیو
59 فایل
کانال امام حسین کتاب صوتی #شنود کتاب صوتی #آنسوی_مرگ کلیپ های #مذهبی و #خاص کپی حلال 🍃 التماس دعا🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بروید سر قبر پدر و مادرتان آنها شما را می بینند و خوشحال می شوند 🎙شهید دستغیب
💎امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه کسی به سفر رفت و از سفر آمد، به اندازه ای که در توانش است برای خانواده اش سوغاتی بیاورد،اگر چه سنگی باشد. 📗بحارالانوار، جلد ۷۳، ص ۲۸۲
💠 مومن بیمار نزد پروردگار 🔻 روزي پيامبر صلی الله علیه و آله سرش را به سوي آسمان بلند كرد و خنديد. ▫️شخصي پرسيد: ديديم سر مبارك را به آسمان بلند كرده و خنديديد ، علتش چه بود؟ ▫️فرمود: خنده ام از اين جهت بود كه تعجب نمودم از دو فرشته اي كه در آسمان به سوي زمين آمدند و در جستجوي مؤمن صالح بودند كه هميشه او را در محل نماز خود مي ديدند، تا اعمال او را بنويسند، و به سوي آسمان ببرند . ▫️اين بار او را در محل نماز خودش نديدند. به سوي آسمان عروج كردند و به خدا عرض كردند: پروردگارا بنده ی تو فلاني را در محل نمازش نديديم تا اعمال نيكش را بنويسيم، بلكه او را در بستر بيماري ديديم. ▫️خداوند به آنها فرمود: براي بنده ام تا وقتي كه بيمار است مثل آنچه در حال از كارهاي نيك در شبانه روز انجام مي داد بنويسيد، بر ماست تا او در حبس (بيماري) است، پاداش اعمال خيري را كه هنگام صحت انجام مي داد،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب شب آخر محرمه💔 امشب به خدا بگیم.. خدایا این محرم رو آخرین محرم عمر ما قرار نده...😭 😢 😭🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی از مردم حاضر در راهپیمایی اربعین خواسته می‌شود که پاکبان بشوند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀°• ✋🏻 کاش این جمعه دل عرش چراغان بشود... یوسفِ آل علی راهی کنعان بشود... بانگِ جاء الحقِ جبریل بپیچد به فلک... آسمان قاریِ این آیه ی قرآن بشود... تشنه ی بارش یک لحظه نگاهش هستیم... دیده باید که پُر از حضرت باران بشود... میرسد عاقبت آن روز که با بیرق نور... ازافق حضرت خورشید غزلخوان بشود... عشق معناشده در تاب و تبِ منتظران... کاشکی ندبه ی ما در خور ایشان بشود... 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی هر روز 🌙 در مفاتــیح الجـــنان آمده است ڪه اگر ڪسی خواهد ڪه محفوظ ماند از بــلاهای نازله در این مــــاه در هر روز ۱۰ مرتبه این دعــا را بخواند 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهر شهید عجمیان:روح الله وقتی میگفت میخوام برم سوریه میگفتیم اگر رفتیم اسیر داعش شدی چی ؟😭😭 ای کاش رفته بود اسیر داعشی‌ها شده بود ...
اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله(ع‌) و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است‌. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید‌.
در همه گرفتاری‌هاتون توسل داشته باشید به خود آقا(حضرت ولیعصر عج)، همه گره‌ها به دست ایشون باز میشه.. شهدا با توسل به این ابرقدرت، با دست خالی جلوی یه دنیا ایستادگی
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ
بیست و دوم محرم مهدی به دنیا آمد. تا خواستند به ابراهیم خبر بدهند سه روز طول کشید. روزِ چهارم، ساعت سه صبح، ابراهیم از منطقه برگشت. عوض این‌‌ که برود سراغ بچه، یا احوالش را بپرسد، آمد پیش من، گفت: تو حالت خوبه ژیلا؟ چیزی کم و کسر نداری برم برات بخرم؟ گفتم: احوال بچه را نمی‌پرسی؟ گفت: تا خیالم از تو راحت نشه نه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹دختر شهید مدافع حرم محمد رضایی: دلتنگ بابام هستم. میتونید منو ببرید پیش
💐جبهه به شرط عروسی 🌼مادر شهید نقل می‌کند: من و پدر غلامرضا علاقه بسیاری به ازدواج وی داشتیم و به خیال خود می‌خواستیم با ازدواج دست او را در شهر بند کرده و او را از رفتن به جبهه منصرف کنیم. 🌸دفعه آخری که می‌خواست به جبهه برود، به او گفتم: «تا ازدواج نکنی، اجازه‌ نمی‌دهم به جبهه بروی!» می‌دانستم که چقدر به اجازه پدرش اهمیت می‌دهد. می‌خواست مشغول نماز شود، پدرش نیز از فرصت استفاده کرده گفت: «اصلا اگر راضی به ازدواج نشوی، اجازه نمی‌دهم که نماز بخوانی!» 🌼غلامرضا که هیچ وقت دل ما را نمی‌شکست، خندید و گفت: «پس باید اول یک منزل بزرگ برایم بسازید که بتوانم در آن دعای کمیل برگزار کنم». پدر با پیشنهادش موافقت کرد و ما مهیای ساختن منزل و ازدواج وی شدیم. عصر همان روز به خواستگاری رفتیم. از خواستگاری که برگشتیم دیدم ساکش را بسته آماده رفتن است. گفتم :«این دیگر چیست؟» لبخندی زد و گفت: «من می‌روم جبهه، پانزده روز دیگر بر می‌گردم. شما کارها را درست و راست کنید. من که برگشتم، مراسم مفصلی بگیرید» 🌸پسرم رفت و ما پانزده روز چشم به در بودیم تا برگردیم و عروسی او را جشن بگیریم. پانزده روز، یکسال برایم گذشت. و درست روز پانزدهم خبر شهادت او را برایمان آوردند. غلام به آرزوی خودش رسید.
دفعه دومی که حسین رفته بود سوریه تو مُحرم بود. مثل همیشه پیام میدادم بهش ازش پرسیدم: حسین عزاداری هم می‌کنید اونجا؟! گفت: نه، اینجا اکثرا ۴ امامی هستن، عزاداری نمی‌کنن! بهم خیلی سخت می‌گذره که نمی‌تونم عزاداری کنم حسین گفت: خوش به حال شما که میتونید برای امام حسین عزاداری کنید خیلی استفاده کنید از محرم! بعدها وقتی برگشت، به حسین گفتم: چرا مُحرم رفتی؟ گفته بود: من همه چیزایی که بهشون وابسته بودم گذاشتم کنار، فقط یه چیز مونده بود که نمیتونستم ولش کنم برم؛ اونم ایام مُحرم بود که باید به نفسم غلبه می‌کردم و
برای نماز که می‌ایستاد، شانه‌هایش را باز می‌کرد و سینه‌اش را می‌داد جلو. یکبار بهش گفتم "چرا سر نماز این طور‌ می‌کنی؟" گفت: وقتی نماز می‌خوانی مقابل ارشدترین ذات ایستاده‌ای. پس باید خبردار بایستی و سینه‌ات صاف باشد."