سخن‌نگاشت | توصیه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی به نمایندگان دوازدهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی #مجلس_دوازدهم #لبیک_یا_خامنه_ای 📋جامع‌ترین‌کانال‌معرفی‌امام‌خامنه ای ┄┅┅❅💠@emamkhameneii

🔹در مسأله‌ی فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمین‌های قبل از سال ۶۷ و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه‌ی مسلمین است. ▪بیانات در دیدار شرکت‌‌کنندگان در اولین کنفرانس اسلامی فلسطین‌ ۱۳۶۹/۰۹/۱۳ #نابودی_رژیم_صهیونیستی #رؤسا_و_زعمای_مسلمین #امام_خامنه‌ای ‌#لبیک_یا_خامنه_ای 📋جامع‌ترین‌کانال‌معرفی‌امام‌خامنه ای ┄┅┅❅💠@emamkhameneii

امروز وضع رژیم صهیونیستی وضعی نیست که مشوّق نزدیکی به او باشد، نباید این اشتباه را بکنند رژیم غاصب رفتنی است. 🔺 گزیده بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشور‌های اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت ۱۴۰۲/۰۷/۱۱ #امام‌_خامنه‌ای #نابودی_رژیم_صهیونیستی #لبیک_یا_خامنه_ای 📋جامع‌ترین‌کانال‌معرفی‌امام‌خامنه ای ┄┅┅❅💠@emamkhameneii

رهبر معظم انقلاب: سربازی #امام_زمان کار آسانی نیست! #لبیک_یا_خامنه_ای 📋جامع‌ترین‌کانال‌معرفی‌امام‌خامنه ای ┄┅┅❅💠@emamkhameneii

تمجید رهبر انقلاب از شهید رئیسی بخاطر سفر به خوزستان و حضور در بین مردم #لبیک_یا_خامنه_ای 📋جامع‌ترین‌کانال‌معرفی‌امام‌خامنه ای ┄┅┅❅💠@emamkhameneii

💢خاطراتی سبز از حیات طیبه رهبر انقلاب ✍یکبار آخر شب آقای خامنه‌ای می‌خواستند بعد از انجام کارها بروند اما کفش‌هایشان نبود. ایشان گفتند که من جلسه دارم و باعجله باید بروم. وقت هم خیلی کم بود و کفش‌هایشان نبود. من به ایشان گفتم:کفش‌های من را شما بپوشید و بروید به کارتان برسید. کفش شما را من آخر سر پیدا می‌کنم و می‌پوشم؛ فردا با هم عوض می‌کنیم. ایشان قبول کردند و کفش‌های مرا پوشیدند و رفتند. آخر شب هر چه گشتم کفش‌های ایشان را پیدا نکردم، تنها یک جفت کفش پاره و پوره پیدا کردم. با خودم گفتم حتما یک کسی آمده، کفش‌های آقا را برده و اینها را جای آن گذاشته است. به هر صورت کفش‌ها را پوشیدم و به منزل رفتم. کفش‌ها خیلی درب و داغان بود ،طوری که نزدیک بود پایم زخم شود. فردای آن روز آیت الله خامنه ای آمدند و به من گفتند: کفش‌هایم را پیدا کردی؟ گفتم: نه؛ انگار یک نامرد بی‌انصافی آمده کفش‌های شما را برده و این کفش‌های پاره‌ها را جای آن گذاشته است. آقا نگاهی به کفش‌ها انداخت و با لبخندی گفت: این که کفش‌های خود من است! ایشان گفتند: کفش‌هایم را بده. گفتم: نه، حالا که این کفش‌های شماست آن را به کفاشی می‌برم. کفش‌ها را تعمیر کردم، یک واکسی هم به آن زدم و فردای آن روز به ایشان تحویل دادم. نه اینکه ایشان بخواهد کفش پاره بپوشد! آن روزها اصلا مجال این کارها پیدا نمی‌شد. خود ما هم همینطور بودیم. مثلا تا نیمه‌های شب در محل استقرار امام بودیم و به خاطر ازدحام کار باز هم به خانه نمی‌رفتیم. یادم هست آخر شب به خانه شهید صادق اسلامی که نزدیک آنجا بود می‌رفتیم تا اگر شبانه حمله‌ای به محل استقرار امام شد،نزدیک صحنه باشیم. ✍حاج محمدکاظم نیکنام #لبیک_یا_خامنه_ای 📋جامع‌ترین‌کانال‌معرفی‌امام‌خامنه ای ┄┅┅❅💠@emamkhameneii