eitaa logo
کانال امام زمان عجل الله فرجه
1.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.5هزار ویدیو
266 فایل
👌 خدارا شکر که یاد امام زمان توی ❤️ ت هست 🔸 مهدویت 🔸تفسیر زیارات 🔸 احادیث مهدویت 🔸پاسخ به شبهات 🔸استیکر 🔸مداحی مدیر کانال @Say121 ادمین کانال @Pasandi313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 😭😭 ✍ وداع سخت می‌شود، آنجا که انسی گرفته باشی ؛ گویی قلبت چسبیده به سینهٔ آسمان رجب و قصد کندن ندارد! عجیب نیست این حجم از دلبستگی و دلتنگی، وقتی قدِ تمام لحظه‌های این ماه تمرین کردی، روی زمین نباشی و پایِ دلت بندِ جاذبه هایش نماند! انس گرفتی، درست از همان شب لیلة الرغائب، که قلبت با نگاهش لرزید و رغبت‌هایت فرق کرد... 😭 و آرام آرام با باران‌های مُدامِ دوست داشتنش، روحت را به تطهیری مبارک، مشرّف نمود! 💚💚 💫 خداحافظ آسمانِ رجب؛ که انتهایت نیز، لحظه‌ی باشکوهِ آغاز است... سرآغازی برای " شُدَن" ! خوشنودی آقا امام زمان عجل الله صلوات ━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━‌ صفحه رسمی کانال امام زمان (عجل الله) در پیام‌رسان ایتا ↙️↙️↙️ ╔═💎💫═══╗ @emamolasr ╚═══💫💎═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.همه می آییم☝️ از راهپیمایی تا انتخابات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آشتی با امام زمان_200721113749.mp3
7.56M
این‌ فایل‌ رو گوش‌ بدیم و ذخیره‌اش‌ کنیم خیلی دلنشین..💔 امام‌ زمان‌ عجل‌الله‌فرجه منتظر یکی‌ صداش‌ بزنه‌ بگه‌ یا صاحب‌ الزمان.."💕 ╔═💎💫═══╗ @emamolasr ╚═══💫💎═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت9⃣5⃣ همه نگاه ها به آن سو رفت. امواج دریا آرام آرام، صندوق را به طرف ساحل آورد. کنیزان به سوى صندوق رفته و آن را باز کردند، نوزاد زیبایى را در صندوق یافتند و او را براى ملکه آوردند. سال ها از زندگى زناشویى ملکه با فرعون مى گذشت امّا آنها بچّه اى نداشتند. وقتى ملکه نگاهش به موسى افتاد، خداوند مهرِ موسى(علیه السلام) را در دل او قرار داد. ملکه بى اختیار موسى(علیه السلام) را در بغل گرفت و او را بوسید و گفت: چه بچّه نازى! سپس ملکه رو به فرعون کرد و گفت: اى فرعون! این بچّه را به عنوان فرزند خود قبول کن! ببین چه بچّه خوشگلى است!فرعون مى ترسید این همان کسى باشد که قرار است تاج و تخت او را نابود کند، او مى خواست این بچّه را هم به قتل برساند. ملکه اصرار زیادى کرد و به او گفت: آخر تو بعد از گذشت این همه سال، نباید فرزند پسرى داشته باشى که بعد از تو این تاج و تخت را به ارث ببرد؟ با اصرار ملکه، فرعون در تصمیم خود دچار تردید شد. نگاهى به موسى کرد، خداوند در قلب او تصرّفى کرد و فرعون احساس کرد این بچّه را دوست دارد. آرى، فقط خداست که همه دل ها به دست اوست! همه نگاه کردند و دیدند که فرعون، موسى(علیه السلام) را در بغل گرفته است و او را مى بوسد و مى گوید: پسرم! همان لحظه اى که موسى(علیه السلام) در بغل فرعون بود، نوزادان زیادى در مصر کشته مى شدند. قدرت و عظمت خدا را ببین که چگونه موسى(علیه السلام) را در آغوش فرعون حفظ مى کند تا به وعده خود عمل کند. همه کنیزان به پایکوبى و رقص مشغول هستند، خداىِ دریا به فرعون پسرى عنایت کرده است!! در این هنگام، ناگهان صداى گریه موسى(علیه السلام) بلند شد، ملکه فهمید که این بچّه گرسنه است و بایدبه او شیر داد. او سریع افرادى را به سطح شهر فرستاد تا همه زنان شیرده را در قصر جمع کنند. ملکه با موسى به قصر رفت. زنان زیادى آمده بودند امّا موسى(علیه السلام ) از آنها شیر نمى خورد و فقط گریه مى کرد. فرعون غصّه مى خورد و از گرسنگى فرزندش خیلى ناراحت بود! به راستى چقدر کارهاى خدا عجیب ولى با حکمت و زیباست! ادامه‌دارد.... ╔═💎💫═══╗ @emamolasr ╚═══💫💎═╝
قسمت شصت0⃣6⃣ فرعون که هفتاد هزار نوزاد را کشته است تا موسى(علیه السلام) به دنیا نیاید، براى گرسنگى موسى غصّه مى خورد و ناراحت است. موسى(علیه السلام) خواهرى داشت که از این موضوع باخبر شد. او به مادر خود خبر داد و از او خواست تا او هم براى شیر دادنِ فرزند نزد فرعون برود. وقتى موسى(علیه السلام) در آغوش مهربان مادر خود قرار گرفت، شروع به شیر خوردن کرد. ملکه وقتى این صحنه را دید به سوى فرعون رفت و با شوقى زیاد فریاد زد: اى فرعون! بچّه ما شیر مى خورد! شادى تمام وجود فرعون را فرا گرفت. ملکه نگاه کرد دید که موسى(علیه السلام) با چه آرامشى در آغوش این مادر خوابیده است. او رو به مادر موسى(علیه السلام) کرد و گفت: آیا حاضر هستى که بچه ما را به خانه خود ببرى و او را براى ما بزرگ کنى؟ البته تو باید هر روز او را اینجا بیاورى تا ما بچّه خودمان را ببینیم؟ مادر موسى(علیه السلام) لبخندى زند و تقاضاى ملکه را پذیرفت. ملکه دستور داد تا هدیه هاى بسیار ارزشمند به او دادند و او را همراه با نوزادش با احترام روانه خانه خودش کردند. هنوز ظهر نشده بود که مادر در خانه خودش نشسته بود و موسى(علیه السلام) را در آغوش گرفته بود.او با خود فکر مى کرد که چگونه خدا به وعده خود وفا کرد. و قرآن چقدر زیبا در این آیه از آرامش مادر موسى(علیه السلام) سخن مى گوید: «فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَىْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلاَتَحْزَنَ:موسى را به مادرِ او باز گرداندیم تا قلب او آرام گیرد». نرجس وقتى این آیه را مى شنود، اشک چشم خود را پاک مى کند و قلبش آرام مى شود. درِ خانه با شدّت بیشترى کوبیده مى شود، گویا آن جاسوس زن رفته و مأموران را خبر کرده است، گویا آنها شک کرده اند. در را باز کنید! حکیمه با سرعت مى رود در را باز مى کند، مأموران همراه با جاسوس زن وارد خانه مى شوند. آنها همه جاى خانه را مى گردند، به همه اتاق ها سر مى زنند، امّا هیچ چیز تازه اى نمى بینند. همه چیز در شرایط عادى است، براى همین آنها ناامیدانه از خانه بیرون مى روند. همسفرم! من به راز سخنِ خدا پى مى برم. آیا یادت هست وقتى مهدى(عج الله) در عرش بود و مهمانى خدا تمام شد، خدا به فرشتگان گفت: «به پدرِ مهدى بگویید که نگران نباشد، من حافظ و نگهبان مهدى هستم». خدا مى دانست که به زودى مأموران به این خانه خواهند آمد و اینجا را بازرسى خواهند کرد. امام عسکرى(علیه السلام ) نگران جانِ پسرش است، اگر فرعونِ زمان خبردار شود که مهدى(عج الله) به دنیا آمده است، حتماً او را شهید مى کند. هیچ کس نمى تواند مهدى(عج الله) را به شهادت برساند، زیرا خدا حافظ و نگهبان اوست. خدا کارى خواهد کرد که خبر ولادت مهدى(علیه السلام) از دشمنان پنهان بماند. ادامه‌دارد... ╔═💎💫═══╗ @emamolasr ╚═══💫💎═╝