eitaa logo
حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
10.3هزار ویدیو
597 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان 🔹سایت : 🔹www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین 🔹@hamidam
مشاهده در ایتا
دانلود
آیه ۵۰ سوره ( صفحه ۱۳۳) قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ﴿۵۰﴾ بگو من به شما نمى‏ گويم كه خزاين الهى نزد من است، و غيب نيز نمى‏ دانم، و به شما نمى‏ گويم كه من فرشته‏ اى هستم، من از هيچ چيز پيروى نمى‏ كنم جز از آنچه به من وحى مى‏ شود، بگو آيا نابينا و بينا برابرند، آيا نمى‏ انديشيد؟ ✅ در اين آيه پيامبر مأموريت يافته كه سه چيز را از خود 👈🏻نفى و يك چيز را بر خود 👈🏻اثبات كند: ✳️ يكى آن است كه گنجينه ‏هاى خدا نزد من نيست. منظور از گنجينه‏ هاى خدا، خزانه ‏هاى علم و قدرت اوست كه همانا منبع فيض الهى است كه هستى و آثار آنرا به هر چيزى افاضه مى كند، و اما اينكه نحوه افاضه چگونه است ، از آيه (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ) استفاده مى شود كه مصدر اين اثر، همانا كلمه (كن ) است كه از مقام عظمت و كبريائى خدا صادر مى گردد، و در آيه (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ) هم از همان كلمه به عبارت ديگرى تعبير فرموده است . ✳️ دوم اینکه من نمیدانم و غرض از اينكه فرمود: (و لا اعلم الغيب ) اين است كه من در علم به چيزى از خود، استقلال ندارم ، و چنان نيستم كه بى اينكه از وحى بياموزم به چيزى علم پيدا كنم . اين مطلب از اينجا استفاده مى شود كه خداى تعالى از طرفى در ذيل آيه ، مساله وحى را اثبات مى كند و مى فرمايد: (ان اتبع الا ما يوحى الى ) و از طرفى ديگر در مواضع ديگرى از كلام خود بيان مى كند كه 👈🏻بعضى از وحى ها «غيب» است . از آن جمله در آیه ۲۶و۲۷سوره جن مى فرمايد: 👈🏻(عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول ) و نيز در خلال داستان يوسف (ع) مى فرمايد:👈🏻 (ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم يمكرون ) و در داستان مريم (ع ) مى فرمايد:👈🏻 (ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايهم يكفل مريم و ما كنت لديهم اذ يختصمون ) و بعد از حكايت داستان نوح (ع ) نیز مى فرمايد: 👈🏻(تلك من انباء الغيب نوحيها اليك ما كنت تعلمها انت و لا قومك من قبل هذا). پس منظور اين است كه به طور👈🏻 مستقل 👉🏻 غيب نمى ‏دانم و گرنه پيامبر، آن مقدار از غيب را كه خدا به او مى‏ آموخت مى‏ دانست. ✳️ و سوم اینکه فرشته نیستم: (و لا اقول لكم انى ملك ) و این ،كنايه است از اينكه آثارى را كه فرشتگان دارند، من ندارم ، چه آنها منزهند از حوائج زندگى مادى ، از قبيل خوردن و آشاميدن و ازدواج و امثال آن ، و من چنين نيستم يعنى براى خود حالت فوق انسانى قايل نيستم، بلكه انسانى چون انسانهاى ديگر هستم. ♻️ البته اين سخن بدان معنا نيست كه برتر از پيامبر است، بلكه در جهت بيان اين معناست كه پيامبر از جنس بشر است نه از جنس ملك. و اين مانع از آن نيست كه شخصى از جنس بشر به مقامى برسد كه فضيلتى بالاتر از فرشته داشته باشد وپيامبران چنين بودند بخصوص پيامبر اسلام آنچنان مقام والايى داشت كه از بزرگترين فرشته خدا يعنى جبرئيل بالا زد و در شب معراج به جايى رفت كه جبرئيل توان رفتن به آنجا را نداشت. ✅ در مقابل اين سه چيزى كه پيامبر از خود نفى كرد، يك چيز را بر خود اثبات مى‏ كند و آن اينكه👈🏻 من همواره از پيروى مى‏ كنم ، يعنى آن مطالبى كه از سوى خداوند بر من القا مى‏ شود، من از آنها پيروى مى‏ كنم و آنها را به شما مى‏ رسانم و معناى پيامبرى همين است و پيامبران بينش و بصيرتى دارند كه ديگران آن را ندارند. معجزات آنهانیز در چهارچوب وحى الهى است، نه تمایلات مردم.. و تفاوت پيامبران با ديگر انسانها در اين زمينه ، مانند تفاوت كور و بينا است. همانگونه كه شخص بينا چيزها را مى‏ بيند و كور نمى‏ بيند، پيامبران نيز حقايق را بگونه ‏اى درك مى‏ كنند كه ديگران از درك آن ناتوان هستند. براى همين است كه در قسمت پايانى آيه مى‏ فرمايد: آيا كور و بينا مساوى و يكسان هستند؟ چرا نمى‏ انديشيد؟ معلوم است كه كور بايد در راه رفتن از بينا پيروى كند و گرنه راه را گم خواهد كرد.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۴﴾ و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده كه هر كس از شما به نادانى كار بدى كند و آنگاه به توبه و صلاح آيد پس وى آمرزنده مهربان است﴿۵۴ انعام﴾ 🔵 در زمان پيامبر اسلام (ص) بعضى از مسلمانان گنهكار كه از گناه خود پشيمان شده بودند، نزد آنحضرت مى‏ آمدند و انتظار عفو الهى را داشتند. 🔹آيه مورد بحث ، راجع به توبه است ، اما توبه ای که در پی عملی ناستوده سر زده نه کفر و شرک 🔹منظور از (جهالت ) در اينگونه موارد،این است كه انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق ، بلكه به خاطر غلبه هوى و هوس آنچنان مى شود كه فروغ عقل و كنترل شهوت را از دست مى دهد، چنين كسى با اينكه عالِم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوى و هوس واقع شده ، به آن جهل اطلاق گرديده ، مسلما چنين كسى در برابر گناه خود مسؤول است ، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده ، سعى و كوشش مى كند اصلاح و جبران كند. 🔷در حقيقت آيه فوق به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد، كه هيچ فرد با ايمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، بلكه آغوش خويش را يكسان به روى همه بگشايد، حتى اگر كسانى آلوده به گناهان زياد باشند، آنها را نيز بپذيرد و اصلاح كند. 🔹🔹صفات فعليه خداوند از قبيل (غفور) و (رحيم ) و... ممكن است حقيقتا مقيد به زمان نشود، براى اينكه گر چه خداى سبحان رحمت بر بندگان را بر خود لازم و واجب كرده ، و ليكن اثر اين رحمت وقتى ظاهر مى شود كه شخص قلباً كافر نبوده و اگر گناهى از او سر مى زند از روى نادانى باشد، و بعد از ارتكاب ، توبه نموده و علاوه بر آن ، عمل صالح هم انجام بدهد. نکات آیه: ✔️زیارت پیامبر، راه دریافت لطف خداست. «جاءك... فقل سلام علیكم كتب» ✔️رابطه‏ ى رهبر و مردم، باید بر اساس انس و محبّت باشد. «اذا جاءك... فقل سلام علیكم» ✔️بهترین عبارت تحیّت، «سلام علیكم» است. «فقل سلام علیكم» ✔️اگر گناه از روى لجاجت و استكبار نباشد، قابل بخشش است. (جهالت، عذرى قابل قبول براى بخشش و گذشت از خطاكاران است.) «من عمل منكم سوءً بجهالة» ✔️خداوند، رحمت را بر خویش واجب كرده، ولى شرط دریافت آن، عذرخواهى و توبه است. «كتب ... ثمّ تاب» 🔷توبه، تنها یك لفظ نیست، تصمیم و اصلاح هم مى‏خواهد. «تاب و أصلح» عفو الهى همراه با رحمت است. «غفور رحیم» (گناهكار نباید مأیوس شود) روشنگرى نسبت به سیماى مجرمان و راه خطاكاران و اهل توطئه، از اهداف مكتب است. «لتستبین سبیل المجرمین» 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۶۳﴾ بگو چه كسى شما را از تاريكيها [و شدايد] خشكى و دريا مى‏رهاند، [زمانى‏] كه او را به زارى و پنهانى مى‏خوانيد [و مى‏گوييد] اگر ما را از اين [مهلكه‏] نجات داد، بى‏گمان از سپاسگزاران خواهيم شد﴿انعام ۶۳﴾ 🔷 بار ديگر قرآن دست مشركان را گرفته و به درون فطرتشان مى برد و در آن مخفيگاه اسرار آميز نور توحيد و يكتاپرستى را به آنها نشان مى دهد و به پيامبر دستور مى دهد به آنها اين چنين بگويد: چه كسى شما را از تاريكيهاى بر و بحر رهائى مى بخشد؟! (قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر؟) 🔹لازم به يادآورى است كه ظلمت و تاريكى گاهى جنبه حسى دارد و گاهى جنبه معنوى : ظلمت حسى آن است كه نور به كلى قطع شود يا آنچنان ضعيف شود كه انسان جائى را نبيند يا به زحمت ببيند، و ظلمت معنوى همان مشكلات و گرفتاريها و پريشانيهائى است كه عاقبت آنها تاريك و ناپيدا است . جهل ظلمت است ، هرج و مرج اجتماعى و اقتصادى و نابسامانيهاى فكرى و انحرافات و آلودگيهاى اخلاقى كه عواقب شوم آنها قابل پيش بينى نيست و يا چيزى جز بدبختى و پريشانى نمى باشد همگى ظلمتند. ظلمت و تاريكى ذاتا هولناك و توهم انگيز است .. 🔹ذكر تضرع كه به معنى 👈🏻دعاى آشكار و خفية كه 👈🏻دعاى پنهانى است شايد به خاطر اين باشد كه مشكلات با هم متفاوتند گاهى بلا آنچنان شديد است كه انسان بى‏ توجه به اطراف خود با صداى بلند و گريه و زارى و ندبه خدا را مى‏ خواند و گاهى هم آنچنان شديد نيست و انسان به صورت پنهانى و دور از ديد ديگران خدا را مى‏ خواند و در اين هنگام كه او در گرداب بلا افتاده، با خدا پيمان مى‏ بندد كه اگر از بلا نجات يابد از سپاسگزاران خواهد بود و شكر نعمت خدا را به جاى خواهد آورد. 🔷گفته شده كه در اين آيه چهار حالت روحى انسان به هنگام روبرو شدن با بلا ذكر شده است: اول حالت دعا و روى آوردن به خدا دوم حالت تضرع و زارى سوم حالت اخلاص و خواندن پنهانى چهارم حالت التزام به ايمان بيشتر و نذر و نياز. 🔹اما متاسفانه براى بسيارى از افراد اين حالات پر ارزش همانند برقى زودگذر و تقريبا به شكل اضطرارى در برابر شدائد و مشكلات پيدا مى شود اما چون با آگاهى آميخته نيست پس از برطرف شدن شدائد به خاموشى مى گرايد. به هنگام مواجه شدن با بلا، نذر و نياز بسيارى مى‏ كنند و خود را به خدا نزديك مى‏ سازند و در دلشان ايمان به خدا تقويت مى‏ شود، ولى چون رهايى يافتند فراموش مى‏ كنند. گويا اين در طبع بشر است كه به هنگام مشكلات، دلش نرم مى‏ شود و رو به سوى خدا و معنويت مى‏ آورد و پس از رفع خطر باز دنبال شهوات خود مى‏ رود و خدا را فراموش مى‏ كند..پناه بر خدا 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۷۰ سوره ( صفحه ۱۳۶) وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰ ﴾ كساني را كه آئين (فطري) خود را به بازي و سرگرمي (و استهزاء) گرفتند و زندگي دنيا آنها را مغرور ساخته رها كن و به آنها يادآوري نما تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند، (در آن روز) جز خدا نه يار و ياوري دارند و نه شفاعت كننده ای و (چنين كسي) اگر هر گونه عوضي بپردازد از او پذيرفته نخواهد شد آنها كساني هستند كه گرفتار اعمالي شده‏ اند كه انجام داده‏ اند، نوشابه ای از آب سوزان براي آنها است و عذاب دردناكي به خاطر اينكه كفر ورزيدند. ❎ مراد از رها كردن منحرفان در جمله‏ ى «ذر الّذین اتّخذوا دینهم...»، اظهار تنفّر و قطع رابطه كردن با آنان است، كه گاهى هم به نبرد با آنها مى‏انجامد، چنانكه در آیات دیگرى نیز مى‏خوانیم: «فاعرض عنهم» [۳۰ سجده] ، «ذرهم یأكلوا ویتمتّعوا» [۳ حجر] و «لا تحزن علیهم» [۱۲۷ نحل] ♻️ این آيه شامل حال همه كسانى مى شود كه مقدسات و احكام الهى را نيل به هدفهاى مادى و شخصى قرار مى دهند دين را آلت دنيا و حكم خدا را بازيچه اغراض شخصى مى سازند. سپس به پيامبر (ص ) دستور مى دهد كه به آنها در برابر اين اعمال هشدار دهد كه : روزى فرا ميرسد كه هر كس تسليم اعمال خويش است و راهى براى فرار از چنگال آن ندارد (و ذكر به ان تبسل نفس بما كسبت ). ✅ به بازى گرفتن دین، هر زمانى به شكلى خود را نشان مى‏ دهد، گاهى با اظهار عقائد خرافى، گاهى با قابل اجرا ندانستن احكام، گاهى با توجیه گناهان و گاهى با بدعت وتفسیر به رأى وپیروى از متشابهات و... است. ❎ درحقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه آئين اینگونه مردمان از نظر محتوا پوچ و واهى است و نام دين را بر يك مشت اعمالى كه به كارهاى كودكان و سرگرميهاى بزرگسالان شبيه تر است گذارده اند اين چنين افراد قابل بحث و گفتگو نيستند و لذا دستور مى دهد از آنها روى بگردان و به آنها و مذهب توخاليشان اعتنا مكن . ✅ بين فريب خوردن از دنيا و بازيچه گرفتن دين خدا ، ملازمه است ، وقتى انسان نسبت به كام گرفتن از لذتهاى مادى ، افسار گسيخته شد و همه كوشش خود را، صرف آن نمود، قهرا از كوشش در دين حق اعراض نموده و آن را شوخى و بازيچه ميپندارد. به عبارت دیگر ، دلبستگى و فریفته شدن به دنیا، زمینه‏ ى به بازى گرفتن دین است. ❎ آنگاه مى فرمايد: مردم را به وسیله ی قرآن انذار كن و آنان را از اينكه در اثر گناه محروم از ثواب شوند، و يا از اينكه تسليم عقاب گردند بر حذر بدار، و خبردارشان كن كه جز خداى تعالى ولى و شفيعى ندارند، و براى خلاصى از عقاب هر چه را هم كه بدهند، از آنان قبول نمى شود، زيرا كه روز قيامت روز پاداش اعمال است ، نه روز خريد و فروش . آرى اينان كسانى هستند كه از ثواب خدا ممنوع يا تسليم عقاب خداوند شده اند. ♻️ كلمه‏ ى «تُبسَل» به معناى محروم شدن از خوبى و به هلاكت رسیدن است. آنها اسير كارهاى زشت خويشند، به همين دليل رهائى براى آنها ممكن نيست ، زيرا جدائى از اعمال و آثار اعمال همچون جدائى از خويشتن است . فرقى كه بين كلمه حرام و بسل وجود دارد اين است كه حرام هم ممنوع به حكم را شامل مى شود و هم ممنوع قهرى را، و اما تنها به معناى ممنوع قهرى است ، و از همين جهت خداى تعالى مى فرمايد: (اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا) يعنى آنان كسانى هستند كه به جرم گناهانشان ، از ثواب عمل نيكشان هم محروم شده اند. ✅ پس مراقب باشیم که عامل بدبختى‏هاى انسان، خود او و عملكرد اوست. «بما كسبت... بما كسبوا... عذاب الیم بما كانوا یكفرون» 💚خـــــــداوندا حلقه بر درت به دسـت امـــــیدواری می زنیم و و به درگـــــــاه تو پنـاه می آوریم قلب ما را ای خـــــدا با انــــــــوار هـــــــــدایتت منور ساز.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🔶آیات صفحه (۱۳۷) مربوط به حضرت ابراهيم عليه السلام است ، سخن را با صحبتهاى تند ابراهيم با آزر آغاز می نماید كه به شدت از بت‏ پرستى او و قوم او انتقاد مى‏كند و مى‏ گويد: آيا شما تمثالها و بتها را خدايان خود قرار مى ‏دهيد؟ من، تو و قومت را در گمراهى آشكار مى‏ بينم. 🔸كلمه‏ ى «أب» بطور طبیعى به معناى پدر است، ولى به معناى جدّ مادرى، عمو و مربّى هم گفته مى‏ شود. چنانكه در آیه ۱۳۳ بقره ، فرزندان یعقوب به پدران و عموى پدر خود حضرت اسماعیل نیز أب گفتند:👈🏻 «نعبد الهك و اله آبائك ابراهیم و اسماعیل و اسحاق».[ ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل، عموى آنان بوده است ]پس در این آیه آزر عموى ابراهیم بود، نه پدرش. پدران ابراهیم همه موحّد بوده‏ اند. دلیل دیگر اینکه ، حضرت ابراهیم در اواخر عمر بنا بر آیه ۴۱ سوره ابراهیم ، به پدر و مادر خویش دعا كرد: «ربّنَا اغفِر لى و لوالدىّ...» در حالى كه مسلمان حقّ ندارد براى مشرك طلب مغفرت كند، هرچند فامیل او باشد.پس والدین ابراهیم (ع) مشرک نبوده اند . 🔶در اين آیات پروردگار متعال حجتى را ذكر مى كند كه آنرا به پيغمبر عظيم الشان حضرت ابراهيم (عليه السلام ) داده بود تا با آن عليه مشركين احتجاج نموده و آنان را به دينى كه خدايش به سوى آن هدايت نموده يعنى دين توحيد دعوت كند، آنگاه بعد از اين آيات هدايت كلى انبيا و پاكى ضمير آنان را از شرك بيان نموده و از بين همه آنان ، نوح كه قبل از ابراهيم بوده و شانزده پيغمبر ديگر را كه همه از ذريه ابراهيم بوده اند اسم مى برد. 🔸اين آيات در حقيقت بيان عاليترين و كاملترين مصداق ايمان و قيام به دين فطرت و نشر عقيده توحيد و پاكى از شرك و دوگانگى است ، و اين همان هدف مقدسى است كه ابراهيم براى آن قيام نمود 🔶اگر داستان حضرت ابراهيم (عليه السلام ) را كه در آيات مورد بحث و همچنين در آياتى از سوره مريم و انبيا و صافات حكايت شده به دقت مطالعه كنيم ، خواهيم ديد كه آنجناب در احتجاج با پدر و قومش حالتى شبيه به حالت انسان ساده اى را داشته است كه هنوز فطرتش از آلودگيها پاك است. زيرا مى بينيم مى پرسد: اين سنگ و چوبى كه در برابرش خاضع مى شويد چيست ؟ و مانند كسى كه هيچ چيزى نديده و از دين و بى دينى حكايتى نشنيده ، مى پرسد: در برابر اين ستارگان و آفتاب و ماه چه مى كنيد؟ و چرا چنين مى كنيد؟ از پدر و قومش مى پرسد: (ما هذه التماثيل التى انتم لها عاكفون ) به نظر مى رسد كه ابراهيم در مبارزه با انحرافهاى فكرى مردم زمان خود، همواره از شيوه‏هاى خاص و انحصارى خود استفاده مى‏ كرد. 🔸در اينجا با اين شيوه جالب با ستاره‏پرستان مناظره كرد و گفت من چیزی که غروب کند را بربوبیت قبول ندارم و در جريان شكستن بتهاى بابلى‏ ها هم شيوه جالب ديگرى به كاربرد و آن اين بود كه همه بتها را شكست جز بت بزرگ و تبر را به گردن او آويخت كه چنين قلمداد كند كه آن بت بزرگ بتهاى ديگر را شكسته است و به بت پرستان گفت: جريان را از او بپرسيد اگر سخن مى‏گويد؛ و بدينگونه كارى كرد كه عقل و خرد و وجدان آنها به كار افتد تا مگر حقيقت را دريابند. 🔸شايد براى همين ‏است كه خداوند، بلوغ فكرى و رشد عقلانى ابراهيم را تأييد مى‏كند، در آیه ۵۱ سوره انبیا میفرماید: ولقد آتينا ابراهيم رشده من قبل و كنّا به عالمين همانا رشد ابراهيم را از قبل به او داديم و ما از آن آگاه بوديم.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🔷 صفحه ی ۱۳۸ قرآن کریم را بررسی میکنیم در آيات 84 تا 87 سوره مبارکه ، به نعمات اهدايي خداوند و امتيازاتي اشاره كرده است كه در سايه ايستادگي و مقاومت و صبر حضرت ابراهيم، خداوند متعال به آن بزرگوار ارزاني فرموده است كه عبارتند از 👈🏻فرزندان صالح و نسل لايق و برومند و شايسته ، از جمله اين اولاد صالح : اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، داود، سليمان ، ايوب ، يوسف ، موسي و هارون و غيره است. 🔷و در آيات 88 تا90 خداوند متعال، به سه امتياز مهم این انبياء عظام ( اولاد حضرت ابراهيم) اشاره فرموده است از جمله اين امتيازات: 1- نزول كتاب آسماني 2- مقام نبوت و رسالت که نبوت ، يك صفت عمومى براى پيامبران است و هر پيامبرى نبوت دارد ولی بعضى از آنها رسالت هم داشتند. (رسالت وقتى است كه نبی مأمور به تبليغ هم باشد). 3- دولت وحكومت ( يعني عقل و فهم و سياست اداره امور و مقام داوري كه در كنار مقام نبوت به آنان داده شده است.)و به معناى حكمت و علم و دانش بيشتر است و اينكه پيامبران قدرت تشخيص ميان حق باطل را داشتند و بينش و بصيرت تند و تيز آنها در مسايل مختلف يار و مددكار آنها بود. 🔹و اینکه میگوید کلاً فضلنا علی العالمین ، ملاك در اين تفضيل همان داشتن هدايت فطرى است . 🔵هدايت خدا مراحل و مراتبى دارد و علاوه بر هدايت عمومى او كه شامل تمام انسانهاست، يك هدايت خاصى هم دارد،كه اختصاص به بندگان مؤمن او دارد و آنها در اثر ايمان و تقوا شايستگى آن را پيدا مى‏كنند كه در مسير اين هدايت خاص قرار گيرند. پيامبران خدا كه در آيات این صفحه از آنها ذکر شده از شايسته‏ترين افرادى بودند كه 👈🏻هدايت خاص خدا شامل آنها بود. 🔹طبق آيه ذالک هدی الله یهدی به من یشاء من عباده اين هدايت شامل كسانى مى‏شود كه خدا بخواهد آنها را هدايت كند و معلوم است كه خواستن خدا ، معيارها و ملاكهايى دارد كه اگر انسان آن معيارها را در خود به وجود آورد شايسته اين خواست و هدايت خدا مى‏شود. 🔷آيات مورد بحث در مقام توصيف توحيد فطرى و هدايت پاك از شوائب شرك به خداى سبحان مى باشد، و خداى سبحان ، سلسله جليل انبيا و اوصياى آنان را به چنين هدايتى اختصاص داده ، و چون به چنين كرامتى نايل شدند خداوند كتاب و حكم و نبوتشان داد. 🔹بعد از بيان اين معنا فرمود: (فان يكفر بها هؤ لاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين )👈🏻 اگر اينان ( اهل مکه) به دين توحيدى كه تو به سوى آن دعوتشان مى كنى نمى گروند غم مخور من كسانى را موكل و مستحفظ آن كرده ام كه اعتماد و اطمينان دارم نسبت به آن كافر نيستند. 🔹بنابراين آيه شريفه دلالت خواهد كرد بر اينكه در هر زمانى خداى تعالى داراى بنده و يا بندگانى است كه موكل بر هدايت الهى اويند، و دين او و آن طريقه مستقيمى را كه كتاب و حكم و نبوت انبيا (عليهم السلام ) متضمن آن است حفظ مى كنند، و آنرا از انقراض نگهدارى مى نمايند، و اين بندگان كسانى هستند كه شرك و ظلم به ايشان راه نداشته و به عصمتى الهى معصومند، و آنان عبارتند👈🏻 از انبيا و جانشينان ايشان . 🔹البته ممكن است مؤ منين صالح و آن پارسايانى را كه به عصمت تقوا و صلاح و ايمان خالص از شرک و ظلم مجهزند و آن كسانى را كه به مصداق آيه شريفه (انه ليس له سلطان على الذين آمنوا و على ربهم يتوكلون)که از ولايت شيطان بيرون شده اند ، هم ملحق به اوصياى انبيا (عليهم السلام ) باشند .الله اعلم.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
قسمتی از آیه ۹۱ : و ما قدروا الله حق قدره 🍃🌸مردم نمى توانند خدا را آنطور كه بايد و شايد وصف كنند، انطور که لایق ساحت اوست تعظیم کنند ويا آنطورى كه هست عظمت و کبریایی و قدرت و توانایی اش را بشناسند.. آری! سر چشمه شرک ، عدم معرفت صحیح در باره خداوند است، کسی که بداند او وجودی است بی‌پایان و نامحدود از هر نظر و از سوی دیگر آفرینش همه موجودات از ناحیه اوست و حتی در بقای خود هر لحظه به فیض وجود او نیازمندند و از سوی سوم تدبیر عالم هستی و گشودن گره تمام مشکلات و همه ارزاق به دست با قدرت اوست، و حتی اگر شفاعتی هم انجام گیرد به اذن و فرمان او خواهد بود، معنی ندارد رو به سوی دیگری آرد. اصلا چنین وجودی با این صفات، دوگانگی برای او محال است زیرا دو وجود نامحدود از جمیع جهات عقلا غیر ممکن است.. 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۹۴ ﴾ و همان گونه كه شما را نخستين بار آفريديم [اكنون نيز] تنها به سوى ما آمده‏ ايد و آنچه را به شما عطا كرده بوديم پشت‏ سر خود نهاده‏ ايد و شفيعانى را كه در [كار] خودتان شريكان [خدا] مى ‏پنداشتيد با شما نمى ‏بينيم به يقين پيوند ميان شما بريده شده و آنچه را كه مى ‏پنداشتيد از دست‏ شما رفته است﴿۹۴ انعام ﴾ ♦️در روز قيامت با مشركان و كسانى كه به خدا دروغ بسته‏ اند ، مخاطب قرار مى‏ گيرند و خدا به آنها مى‏ گويد: اينك يكى يكى و تنها پيش ما آمده‏ ايد نه دوستى نه ياورى و نه خويشاوندى! به همان صورت كه به دنيا آمديد و كسى را نمى‏ شناختيد مال و ثروتى را هم كه در دنيا به شما داده بوديم پشت سر گذاشته ‏ايد و اينك دستتان از آن همه كوتاه است و چيزهايى را كه شفيع خود مى‏ دانستيد همراه شما نمى‏ بينيم! ♦️اين جمله اشاره به اساس و زيربناى عقيده مشركان و بت پرستان است .هدف آنها از اینکه غير خدا را مى‏ پرستيدند و بتها را تقديس مى‏ كردند، اين بود كه اينها ميان آنان و خداى واقعى شفيع و واسطه باشند و آنان را به خدا نزديك كنند: 🔺ويعبدون من دون اللّه‏ مالايضرّهم ولاينفعهم و يقولون هؤلاء شفعاؤنا عنداللّه‏(يونس/18) و آنها جز خدا چيزى را كه زيان و سودى به آنها نمى ‏رسانند مى‏ پرستند و مى‏ گويند: اينها واسطه‏ هاى ما نزد خدا هستند. 🔺مانعبدهم الاّ ليقربونا الى اللّه‏ زلفى (زمر/3) ما آنها (بتها) را عبادت نمى‏ كنيم مگر براى اينكه ما را به خدا نزديك كنند. ♦️در آيه مورد بحث اظهار مى‏ دارد اكنون كه تنها هستيد و بيش از هر زمان ديگرى احتياج به كمك داريد، آن چيزهايى كه آنها را شفيعان خود مى‏ دانستيد و گمان مى‏ كرديد كه آنها شريكان ما در تدبير امر شما هستند، با شما همراهى نكرده‏ اند و آنها را با شما نمى‏ بينيم! پيوند ميان آنها و شما گسسته و گمانى كه شما به آنها داشتيد از شما گم شده است. ♦️روشن است كه اين خطاب از سوى خداوند و در روز قيامت به مشركان صادر خواهد شد، ولى در بعضى از آيات آمده است كه خدا در روز قيامت با اهل عذاب سخن نمى‏گويد:👈🏻 ولايكلّمهم اللّه‏ يوم القيامة ولايزكّيهم ولهم عذاب اليم (بقره/174) و خدا در روز قيامت با آنها سخن نمى‏ گويد و پاكشان نمى‏ كند و براى آنها عذابى دردناك است. ♦️منظور اين آيه و آيات مشابه اين است كه خداوند از سر رحمت و مهربانى با آنها سخن نمى ‏گويد و اين مانع از آن نيست كه از راه غضب با آنها سخن بگويد و آنها را تهديد كند. اين خود نوعى عذاب است و شايد دردناكتر از آتش جهنم باشد، چون اميد آنها به كلى قطع مى‏ شود و خود را بيكس و تنها و مغبون مى‏ بينند.. ♥️خداوند قلب همه ی ما را به نور معرفتش روشن گرداند تا در قیامت دست پر باشیم.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۹۸ سوره ( صفحه ۱۴۰) وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ ﴿۹۸﴾ و اوست که شما را از یک تن آفرید، برخی [از شما] استقرار یافته [در زمین] و برخی به ودیعت نهاده [در اصلاب و رحم هایند]؛ ما آیات خود را برای قومی که می فهمند، بیان کردیم. 🔶در تعبیر «أنشأ» دو نكته نهفته است: 1- ابتكار 2- تربیت مستمر -در آفرینش انسان هم نوآورى و ابتكار است، هم تربیت مستمر. آرى، آفریدن تقلیدى یا آفریدن و رها كردن، چندان ارزشى ندارد. 🔸در باره‏ ى تعبیر مستقر و مستودع، معانى مختلفی گفته شده است، از جمله: -شما داراى روح پایدار و جسم ناپایدارید، -شما داراى ایمان پایدار و یا ناپایدارید (به اين شكل كه ايمان بعضى از مردم مستقر يعنى پايدار است و ايمان بعضى ديگر مستودع؛ يعنى ناپايدار و موقتى است. اين تأويل و تفسير هم مى‏ تواند يكى از بطون قرآن باشد.)، -شما از نطفه‏ ى زن كه در رحم پایدار است و نطفه‏ ى مرد كه ناپایدار است پدید آمده‏ اید. -شما مستقر در زمین و ودیعه‏ ى در قبر تا روز قیامت هستید، -نعمت‏ها گاهى پایدار است و گاهى ناپایدار. (در دعایى از امام صادق‏ علیه السلام نقل شده كه پس از نماز عید غدیر، از خدا خواسته شود نعمت‏هایش را براى ما مستدام بدارد، چون خود فرموده است: فمستقر و مستودع. ) پس 👈🏻همه ‏ى داده‏ ها پایدار نیست! تا نعمت و امكانات هست، بهترین استفاده و بهره را ببریم. 🔶 مراد از انشاء و ايجاد انسان از نفس واحد اين است كه تمامى افراد بشر همه از يك نفس كه همان نفس و روح انسانيت است آفريده شده اند و يا گفته اند: (مراد اين است كه همه افراد اين نوع داراى يك نفس و يك بدنند، به اين معنا كه تركيب نفسى و بدنى آنان در همه افراد يك نوع از تركيب است ، و آن نوع از تركيب همان چيزى است كه از آن به 👈🏻حقيقت انسانيت تعبير مى كنيم .) در یک جمله : اصل و ریشه‏ ى همه‏ ى شما یكى است، پس این همه اختلاف و برترى‏ طلبى و تبعیض چرا؟ 🔸در آيه ششم از سوره مبارکه هود هم این کلمات بکار رفته 👈🏻«وما من دابّة فى الارض الاعلى اللّه‏ رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها كل فى كتاب مبين(و هيچ جنبنده‏ اى در زمين نيست مگر [اينكه] روزيش بر عهده خداست و [او] قرارگاه و محل مردنش را مى‏ داند همه [اينها] در كتابى روشن [ثبت] است. »كه درباره حيوانات و جانداران است، مستقر حيواناتى هستند كه به فعليت رسيده‏ اند و مستودع حيواناتى هستند كه به فعليت نرسيده‏ اند . 🔸توجه كنيم كه در اين آيه مستقر و مستودع جانداران هم به 👈🏻علم خدا نسبت داده شد و هم به 👈🏻كتاب مبين كه همان لوح محفوظ است، یعنی👈🏻 علم خدا حتى به ماهياتى كه هنوز جامه وجود نپوشيده‏ اند هم تعلق مى‏ گيرد. 🔸در پايان باز هم تأكيد مى‏ كند كه آيات را براى قومى كه مى‏ فهمند به تفصيل بيان كرديم یعنی انسان تا اهل «فهم» نباشد، از معارف بهره نمى‏ برد. . 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸...وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿ آیه ۹۹ سوره ﴾ ...و باغ هایی از انگور و زیتون و انار شبیه به هم و بی شباهت به هم [بیرون می آوریم]؛ به میوه اش چون میوه دهد و به رسیدن و کامل شدنش با تأمل بنگرید، مسلماً در این [امور] برای قومی که ایمان می آورند، نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست. شاید منظور ازآوردن توأمان نام سه میوه انگور، زیتون و انار و غیر متشابه بودن آنها، این باشدکه نحوه تکوین و رسیدگی در آنها متفاوت است و هر یک دارای خواص منحصر به فرد و گاه ضد و نقیض با یکدیگرند؛ بنابراین، وقتی با هم مصرف شوند، کمبودهای یکدیگر را جبران می‌کنند، علاوه بر آن، توجه ما به اعتدال در مصرف هر چیز جلب شود. از وجوه تشابه این سه میوه می‌توان دارویی بودن این گیاهان و قابلیت رشد هر سه آنها را در اقلیم‌های مشابه دانست. همچنین در هر سه مورد، افزون بر میوه، برگ گیاهان نیز خاصیت دارویی دارد. 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۱۰۸ سوره ( صفحه ۱۴۱) وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ و معبودانی را که کافران به جای خدا می پرستند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی عملشان را آراستیم [تا به کیفر لجاجت و عنادشان گمان کنندکه آنچه انجام می دهند نیکوست،] سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، پس آنان را به اعمالی که همواره انجام می دادند، آگاه می کند.﴿۱۰۸ ﴾ ✅ سنت خدا و سرشت انسان بر اين جارى شده كه هر كسى هر چه را كه منسوب به اوست دوست داشته باشد حتى اگر در واقع باطل و حتى نفرت‏آور باشد سرّ آن هم اين است كه انسانها با داشتن علاقه به هرچه كه منسوب به آنهاست، راحت‏تر مى‏توانند زندگى كنند و اميد به آينده داشته باشند.. ❎ مشرکان هم، هر چند که می دانند و می پذیرند که یزدان، آفریدگار و روزی دهنده است! اما جهان بینی ها و اندیشه هائی که بدان معتقدند، را نیک می دانند. ✳️ دادن به خداگونه های مشرکان، نه تنها موجب هدایت و رهنمودشان نمی شود، بلکه بر دشـمنی و سـتیزه گری ایشان می افزاید. اصلًا دشنام دادن به بتان و خداگونه ها چه بسا منتهی شود به اینکه مشرکان به پروردگار والامقام و بزرگوار دشـنام دهند! پس مومنان را با این کار چه کار؟! ✅ این ادب مؤمن است. مؤمنی که به دیـن خود اطمینان دارد. به کاری دست نمی زند که بیهوده و بی فایده باشد. همين قدر اگر بدانيم عقايد مخالفين ما، برای آنها دوست داشتنی و محترم است، كمتر به خود اجازه ی تحقير و توهين میدهيم. ✳️ عملكرد سلول‌های مغزی و ساختار روحی روانی انسان به گونه‌ای است كه برحسب معيارهای ارزشی شخص عمل ميكند. تحقيقات علمی در سال‌های اخير نشان داده كه ژن‌های درون سلول‌های عصبی (نرون) كه تعيين كننده ی اعمال‌اند، تحت تأثير رفتار شخص تغيير میكند. پس عجيب نيست كه چگونه نيك و بد نزد عده‌ای وارونه ميگردد! 🌟ضمير جمعي «زَيَّنَّا» بر همين مكانيسم در نظام خدا دلالت ميكند. ✅ حواله دادن به روز قيامت، به روشني آشكار ميسازد كه قرار نيست بندگان، داورِ عقايد ديگران در دنيا باشند و فكر كنند ميتوان با زور و تحميل اختلافات را از ميان برد. ✳️ ( ) در اين آيه مطلق و شامل جميع اعمال باطنى از قبيل ايمان و كفر، و تمامى اعمال ظاهرى و حسنات و سيئات است ، براى اينكه ظاهر اين جمله مى رساند كه انسان هر عملى را كه انجام مى دهد چه خوب و چه بد به خاطر غرضى است كه در نظرش محبوب و لذيذ است ، و فكر مى كند كه اين عمل ، آن غرض را تامين مى كند، چيزى كه هست وقتى به سوى پروردگار خود بازگشت نمود خداوند پرده غفلت را از جلو چشم و فهم او برداشته و حقيقت را مكشوف مى سازد، اولياى خدا لذاتى را مى بينند كه هرگز خيالش را هم نمى كردند، و اولياى شيطان هم حقيقت آن اعمالى را كه مى كردند مى بينند، و امورى براى ايشان كشف مى شود كه هيچگاه در خاطرشان خطور نمى كرد، پس ظهور حقايق اعمال در روز قيامت اختصاص به يك طائفه ندارد.( ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ). 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۱۱۶ ( ص۱۴۲) وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶ ) اگر اكثر كساني را كه در روي زمين هستند اطاعت كني تو را از راه خدا گمراه مي‏ كنند، آنها تنها از گمان پيروي مي‏ كنند و از تخمين و حدس (واهي). 🔷می‌ دانیم آیات سوره مبارکه انعام در مکّه نازل شده و در آن زمان مسلمانان شدیداً در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت‏‌ پرستان و مخالفان اسلام، ممکن بود این توهم را براى بعضى ایجاد کند که اگر آیین آنها باطل و بی‌اساس است چرا این همه پیرو دارد و اگر ما بر حقیم چرا این قدر کم هستیم؟! در این آیه براى دفع این توهم، پیامبر خود را مخاطب ساخته می‌ گوید: اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند، پيروى كنى، آنها تو را گمراه مى‏ سازند و از راه خدا دور مى‏ كنند. دليلش هم اين است كه آنها از گمان و پندار پيروى مى‏ كنند و سخنان آنها براساس گمانهاى باطلى است كه ناشى از دليلهاى واهى و سست است مانند اين دليل مشركان كه مى‏ گفتند: ما پدرانمان را بر اين عقيده يافته‏ ايم! اين يك دليل ظنّى است و از اينكه پدرانشان مشرك بودند گمان مى‏ كردند كه شرك و بت‏پرستى حق است! 🔹آیه شریفه مى رساند كه تخمين زدن در امورى از قبيل👈🏻 معارف الهى و شرايع كه مى بايستى از ناحيه خدا اخذ شود و در آن جز به علم و يقين نميتوان تكيه داشت طبعا سبب ضلالت و گمراهى است . و ظن و گمان در امور زیر بنایی که برای انسان تعیین سعادت و شقاوت میکند ، هرگز جایگاهی ندارد . 🔹بيشتر اهل زمين از آنجا كه پيرو حدس و تخمين اند نبايد ايشان را در آنچه كه بدان دعوت مينمايند و طرقى كه براى خداپرستى پيشنهاد مى كنند اطاعت نمود براى اينكه حدس و تخمين آميخته با جهل و عدم اطمينان است ، و عبوديت با جهل به مقام ربوبى سازگار نيست. و همچنین این آیه نشان میدهد که نباید از کم بودن پیروان حق ناراحت بود ،زیرا کمیت معیار شناخت حق و حقیقت نیست ! 🔵 اصولاً در حوزه 👈🏻اعتقادات پيروى از حدس و گمان و وهم و ظنّ كار عبثى است و انسان را گمراه مى‏ كند، بلكه بايد عقيده براساس 👈🏻دانش و آگاهى و از روى باور و يقين باشد ولذا قرآن كريم علاوه بر اين آيه در آيات متعدد ديگرى هم، مسأله را دنبال كرده است:مثل آیه 👈🏻ولاتقف ماليس لك به علم. آنچه را كه به آن علم و يقين ندارى پيروى مكن. ویا 👈🏻ان الظن لايغنى من الحق شيئا (نجم/28 ) قطعاً گمان ( انسان ) را از حق بی نیاز نمیکند. 🔹در این آیه خطری که به پیامبر اکرم گوشزد می‌ شود انحراف از سبیل الله(راه خدا) است. که شامل احکام و شرایعی است که باید از ناحیه خداوند اخذ شود.👈🏻(انبیا باید تابع وحى باشند، نه آراى مردم) 🔵 حیطه بحث نظر ، 👈🏻جایگاه حقوق و مسئولیتهای اجتماعی است نه منطقه 👈🏻علوم و اعتقادات ! زیرا که در 👈🏻اعتقادات تقلید از اکثریت و پیرو اکثریت بودن مورد نکوهش قرار گرفته است(البته باید بدانیم که در مسائل اجتماعی هم نظر اکثریت به معنای 👈🏻درست بودن آن نظر نمی باشد! ) 🔹البته اگرجوامع انسانى به اندازه كافى رشد فكرى و اخلاقى و اجتماعى بيابند مسلما نظرات چنان اكثريتى به حقيقت نزديك خواهد بود، ولى اكثريت ناآگاه و يا فاسد و منحرف چه مشكلى را مى تواند از سر راه خود و ديگران بردارد، بنابراين اكثريت رهبرى شده مى تواند مشكلات جامعه خود را تا آنجا كه در 👈🏻امكان بشر است حل كند.. 🔹 لازم به یاد آوریست که سنت پیامبر و ائمه هم در مسائل 👈🏻حکومتی و اجتماعی بیعت بوده است.. البته«حقّ» متبوع است، نه تابع و باید که «تمایلات اکثریت» را با «حقّ» سنجید، نه آنکه معیار حقّ ، تمایلات اکثریت باشد ! 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۲﴾ آيا كسى كه مرده[دل] بود و زنده‏ اش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن در ميان مردم راه برود چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكيهاست و از آن بيرون‏ آمدنى نيست اين گونه براى كافران آنچه انجام مى‏ دادند زينت داده شده است ♦️در آيه شريفه استعاراتى به كار رفته : ضلالت را به مرگ ، ايمان و هدايت يافتن را به زندگى ، هدايت به سوى ايمان را به احيا، راه پيدا كردن به اعمال صالح را به نور، و جهل را به ظلمت تشبيه كرده ، و همه اين تشبيهات براى نزديك ساختن مطلب به ذهن عامه مردم است . كافر مانند مرده و مؤمن مانند زنده است. تشبيه ايمان و كفر به زندگى و مرگ در آيات متعددى از قرآن آمده و در اينجا با يك شيوه تربيتى خاصى اين مَثَل ذكر شده و مطلب به صورت سؤالى بيان شده كه تأثير بيشترى در شنونده دارد و او را به دنبال كردن مطلب وادار مى‏كند. ♦️اين مَثَل در واقع تلفيقى از دو مَثَل است.. كفر و ايمان از يك جهت به مرگ و زندگى تشبيه شده و از يك جهت به نور و ظلمت. مؤمن زنده است و كافر مرده، مؤمن نور دارد و كافر در ظلمات است. و كلمه‏ ى «نور» مفرد آمده، ولى كلمه‏ ى «ظلمات» جمع آمده است 👈🏻حقّ، یكى وباطل بسیار است. ♦️مرگ مرحله سكون است و انسان نه تغذيه مى‏ شود و نه حركتى دارد و نه توليد مثل مى‏ كند، كفر نيز چنين است روح كافر از غذاهاى روحى كه توسط پيامبران مى‏ رسد، محروم است و هيچ‏گونه زايندگى ندارد ولى مؤمن همواره با غذاهاى لذيذ روحى تغذيه مى‏ شود و زايندگى و بالندگى دارد. ♦️همچنين مؤمن نور دارد و مى‏ تواند حق را دريابد و راه را از چاه تشخيص بدهد، ولى كافر در ظلمت است و قدرت تشخيص ندارد و سرگشته و حيرت زده است و صراط مستقيم را گم كرده است. ♦️از اين آيه چنين به دست مى‏آيد كسى كه ايمان دارد زنده است، ولى اين به تنهايى كافى نيست، بلكه علاوه بر زنده بودن بايد نورى هم داشته باشد و اين بيانگر مراتب ايمان است و هر كس نور بيشترى داشته باشد در مرتبه بالاترى قرار دارد. آيه توضيح مى‏ دهد كه اين نور براى آن است كه در ميان مردم راه برود. يعنى در زندگى اجتماعى، صلاح را از فساد و حق را از باطل تشخيص و تمييز بدهد. ♦️انسان تا ايمان به خدا پيدا نكند، هرچه هم بكوشد از تاريكى رهايى نخواهد يافت (ليس بخارج منها) فرد يا جامعه بى‏ ايمان هرچه تلاش كند نمى‏ تواند آن آسايش روحى و اطمينان خاطرى را كه فرد يا جامعه با ايمان دارد به دست آورد اگرچه از نظر مظاهر مادى زندگى، پيشرفتهاى زيادى هم بكند. ♦️بدبختى چنين افرادى در اين است كه با خودخواهى و غرورى كه دارند، كارهاى غلط خود را درست مى‏ انگارند و به تعبيرى كه در اين آيه آمده، اعمال آنها در نظرشان زينت داده شده و آراسته گرديده است. چنين طرز فكرى مانع بزرگى در راه رسيدن به كمال است و انسانى كه زشتى‏ هاى خود را زيبا مى‏ بيند، هيچ وقت به فكر اصلاح خود بر نمى آید. ‏🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۵﴾ پس کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام می گشاید؛ و کسی را که [به خاطر لجاجت و عنادش] بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.﴿۱۲۵ انعام﴾ ✅ منظور از صدر (سينه ) در اينجا روح و فكر است و اين كنايه در بسيارى از موارد به كار ميرود، و منظور از شرح (گشاده ساختن ) همان وسعت روح و بلندى فكر و گسترش افق عقل آدمى است ، زيرا پذيرا شدن حق ، احتياج به گذشت های فراوانى از منافع شخصى دارد كه جز صاحبان ارواح وسيع و افكار بلند آمادگى براى آن نخواهند داشت . ✳️ حَرَج به معنى تنگى فوق العاده و محدوديت شديد است ، و اين حال افراد لجوج و بى ايمان است كه فكرشان بسيار كوتاه و روحشان فوق العاده كوچك و ناتوان است ، و كمترين گذشتى در زندگى ندارند در آيه فوق سعه صدر (گشادگى سينه ) يكى از مواهب بزرگ و ضيق صدر (تنگى سينه ) يكى از كيفرهاى الهى شمرده شده است. ✳️ پس كسى كه خداوند سينه اش را براى قبول اسلام - كه همان تسليم بودن است - شرح كرده باشد در حقيقت سينه اش را براى تسليم در برابر اعتقادات صحيح و عمل صالح وسعت داده ، به طورى كه هيچ مطلب حق و صحيحى به او پيشنهاد نمى شود مگر آنكه او را مى پذيرد، و اين نيست مگر بخاطر اينكه چشم بصيرتش نورى دارد كه هميشه به اعتقاد صحيح و عمل صحيح ميتابد، به خلاف آن كسى كه چشم دلش كور شده ، او حق را از باطل و راست را از دروغ تشخيص نمى دهد، همچنانكه فرموده : (فانها لا تعمى الابصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور). ✳️ اين موضوعى است كه با مطالعه در حالات افراد به خوبى مشاهده مى شود، بعضى روحشان آنچنان باز و گشاده است كه آمادگى براى پذيرش هر حقیقتی - هر چند بزرگ باشد - دارند، اما به عكس بعضى روحشان آنچنان تنگ و محدود است که افق ديد فكرى آنها محدود به زندگى روزمره و خواب و خور است ، اگر به آنها برسد همه چيز درست است و اگر كمترين تغييرى در آن پيدا شود گويا همه چيز پايان يافته و دنيا خراب شده است !. ✅ همچنین این آیه یكى از معجزات علمى قرآن است كه عوارض صعود به آسمان را بیان كرده.. مى‏ دانيم كه هر چه به آسمان بالاتر رويم هوا رقيق‏تر، و انسان دچار تنگى نفس مى‏ شود. كسى را هم كه خدا بخواهد گمراه سازد سينه او را تنگ و سخت مى‏ كند و او شايستگى پذيرش حق را از دست مى‏ دهد و البته همانگونه كه بارها گفته ایم، اين حالت ، نتيجه قهرى انتخاب نادرست خود اوست. چنين شخصى در برابر حق عناد و لجاجت مى‏ كند و سخن حق را نمى‏ پذيرد و حقيقت براى او دلتنگى مى‏ آورد و از سخنان خدا و پيامبران بدش مى‏ آيد و واژه‏ هايى چون خدا و پيامبر و شريعت و احكام‏ دين و بهشت و جهنم براى او خفقان‏ آور است و دوست ندارد كه آنها را بشنود. 💚همواره دعای حضرت موسی(ع) را با خود زمزمه کنیم و از خدا شرح صدر بخواهیم .. « رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی» « پروردگارا سینه ‏ى مرا گشاده دار. كار مرا بر من آسان گردان. و گره از زبانم بگشا. تا سخنان مرا بفهمند. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۳۵﴾ بگو اى قوم من هرچه مى‏ توانيد بكنيد، من نيز مى‏ كنم، سپس به زودى خواهيد دانست كه نيك سرانجامى سراى آخرت از آن كيست و بى‏ گمان ستمكاران رستگار نمى‏ گردند﴿۱۳۵ انعام﴾ 💠(مكانت ) به معناى منزلت و آن حالتى است كه صاحب منزلت در آن حال به سر مى برد. و كلمه (عاقبت ) به معناى سرانجام و منتهى اليه امر هر چيزى است . 🌐اين آیه با يك نوع نرمش و تسامح و به حساب آوردن طرف مقابل، سخن مى‏ گويد، ولى توجه آنان را به نتيجه كار و عاقبت امر جلب مى‏ كند و اظهار مى‏ دارد كه شما خود بزودى خواهيد دانست كه كدام طرف از ما و شما سرانجام خوبى خواهيم داشت و كدام يك رستگار خواهد شد و اين در روز قيامت معلوم خواهد شد و مشركان حقايق را خواهند فهميد، ولى ديگر دير شده است. ضمنا اين آيه دلالت دارد كه هر كسى در گرو عمل خويشتن است شرك مشركان آسيبى به مؤمنان نمى‏ رساند و ايمان مؤمنان سودى به كافران ندارد و هركس شخصا نتيجه كار خودش را خواهد ديد: نظير آیات زیر : 💠وانّا او اياكم لعلى هدى او فى ضلال مبين. قل لاتسئلون عما اجرمنا و لانسئل عما تعملون (سباء/24-25) و ما يا شما بر راه راستيم يا بر گمراهى آشكار. بگو شما از كار گناهى كه ما كرده ‏ايم پرسيده نمى‏ شويد و ما از آنچه شما مى‏ كنيد پرسيده نخواهيم شد. ویا : 💠قل هو الرحمن آمنا به وعليه توكّلنا فستعلمون من هو فى ضلال مبين (ملك/29) بگو او خداى بخشاينده است به او ايمان داريم و بر او توكل كرديم پس بزودى مى‏ فهميد كه چه كسى در گمراهى آشكار است. 🌐درآخر آیه مى بينيم كه بجاى كفر تعبير به ظلم شده و اين نشان مى دهد كه كفر و انكار حق يكنوع ظلم آشكار است ، ظلمى به خويشتن و ظلمى به جامعه ، و از آنجا كه ظلم بر خلاف عدالت عمومى جهان آفرينش است سرانجام محكوم به شكست خواهد بود. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۱۴۱ ( ص۱۴۶) وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ و او كسى است كه باغهاى [داراى درختان‏] داربست‏دار و بدون داربست پديد آورده است و نيز درخت خرما و زراعتى كه ميوه‏هاى آن گوناگون است، و درخت زيتون و انار كه همانند و ناهمانندند، از ميوه آن چون ميوه برآورد بخوريد و روز چيدنش حق [بينوايان از] آن را بپردازيد، ولى اسراف نكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد.﴿۱۴۱انعام﴾ 🔸«جنّات»، باغ‏هاى پر درخت و زمین‏هاى پوشیده از زراعت است. «معروش»، درختى است كه نیاز به داربست دارد. «اُكُل» به معناى مأكول و خوراكى است. 🔸در آیه۹۹ همین سوره خواندیم: «اُنظروا الى ثمره اذا أثمر» هنگامى كه درخت بار آورد، با دقّت به آن نگاه كنید. در این آیه مى‏خوانیم كه «كلوا من ثمره اذا اثمر»، هنگامى كه بار داد، بخورید. نتیجه اینكه: 👇🏻 ⭐️خوردن باید با تأمّل و دقّت باشد، نه غافلانه. 🔶آيه شريفه به طور اجمال و سربسته از ميوه ها و حبوبات حقى براى فقرا قائل شده ، و فرموده كه در روز درو غلات و چيدن ميوه ها حق فقرا بايد داده شود. و اين اشاره به حكم عقل است ، و در حقيقت حكمى را كه عقل در اين باره دارد امضاء كرده. 🔸این آیه، درس خداشناسى را همراه با اجازه مصرف خواركى‏ ها و رسیدگى به طبقات محروم و انفاق به آنان و اعتدال داشتن و زیاده ‏روى نكردن در مصرف و انفاق را بیان مى‏ كند. چنانكه در جاى دیگر نیز مى‏ خوانیم: «و الّذین اذا انفقوا لم‏ یسرفوا و لم‏ یقتروا و كان بین ذلك قواماً» 🔸اسراف آفت بزرگى است كه گاهى دامنگير بعضى از جامعه ‏ها مى‏شود و خدا به كيفر همين اسراف از آن مردم سلب نعمت مى‏ كند. لازم است كه در جامعه، فرهنگ استفاده درست از امكانات رواج داده شود و حتى كودكان از همان كودكى با چنين فرهنگى تربيت شوند. 🧡امام صادق‏ علیه السلام ذیل این آیه فرمودند: حتّى اگر مسلمان یافت نشد، حقِ‏ّ برداشت را به مشرك فقیر بپردازید و همچنین فرمودند: میوه را در شب برداشت نكنید و شبانه درو نكنید تا فقیران نیز بتوانند حاضر شوند و چیزى بگیرند. 🔶اين درختان و زراعتها از يك سو نشانه قدرت خداست و از سوى ديگر نعمتهاى با ارزشى هستند كه خداوند براى استفاده انسانها آفريده و حيات انسان بستگى به آنها دارد. هم تغذيه انسان از آنهاست و هم تنفس انسان در گرو فعل و انفعالاتی است كه آنها در هوا ايجاد مى‏كنند. بنابراين، انسان وابستگى عجيبى به درختان و گياهان دارد ولذا از باب لطف و امتنان مى‏ فرمايد: وقتى ميوه‏ هاى آنها رسيد، از آن بخوريد و روز برداشت آن حق آن را بدهيد و اسراف نكنيد. 🔸 در سوره «ن والقلم» نیز مى‏ خوانیم كه خداوند باغ كسانى را كه تصمیم گرفتند شبانه و به دور از چشم فقرا میوه ‏ها را بچینند و به آنها ندهند، سوزاند پس كسانى كه اين نعمتها را دارند، به شكرانه اينكه از اين نعمتها برخوردارند بايد به فقيران و بينوايان هم از آن بدهند و نعمت خدا را سپاس گويند كه در اين صورت خدا آن را افزايش مى‏ دهد و اين نعمتها گوارايشان باد! ⚡️ظاهر اين است كه اين آيه ناظر به حكم زكات نيست چون زكات در مدينه واجب شده و اين آيه مكى است. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿﴾ خدا شكافنده دانه و هسته است زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مى ‏آورد چنين است‏ خداى شما پس چگونه [از حق] منحرف مى ‏شويد؟ 🍃🌸«فَالِق» صفت کلّی خداوند است که حضرت حق آن را در برخی آيات دربارۀ نباتات به کار می‌برد. مقدار، نوع، تعداد و تعدد اين هسته‌ها و دانه‌ها را فقط خداوند می‌داند و بس. مگر می‌شود از تعداد دانه‌هايی که در زمين شکافته می‌شود و از دل آن حيات به در می‌آيد، آماری تهيه کرد؟! به‌واقع همين يک صفت الهی می‌تواند ذهن ژرف‌انديشان و متفکران را تا ابد به تأمل وادارد..🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۱۴۵ سوره ( صفحه ۱۴۷) قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ بگو: در احکامی که به من وحی شده من چیزی را که برای خورندگان طعام حرام باشد نمی‌یابم جز آنکه میته باشد یا خون ریخته (جهنده) یا گوشت خوک که پلید است و یا حیوانی که بدون ذکر نام خدا از روی فسق و نافرمانی ذبح کنند. و (در همین ها که حرام شده) هرگاه کسی به خوردن آنها مضطر گردید صرف کند، در صورتی که از روی ستم و از راه تعدی (از فرمان خدا) نباشد، همانا خدای تو بسیار بخشنده و مهربان است. 🔵 در دوره جاهليت، مشركان بعضى از خوردنيهاى حلال را بر خود حرام كرده بودند، در اين آيه روشن مى‏ كند كه در اسلام ،حكم كلى همه خوردنيها حلال بودن است مگر چيزهايى كه استثناء شده است. 🔹مى‏ فرمايد: بگو در آنچه بر من وحى شده چيز حرامى را نمى‏يابم كه بر خورنده ‏اى حرام باشد مگر چند چيز : يكى ميته يا همان مردار و آن هر حیوانى است که خود بخود بمیرد، ديگر خون ريخته شده و سوم گوشت خوك . زيرا اينها رجس و پليدى و مايه تنفر طبع سالم آدمى و منبع انواع آلودگيها و سرچشمه زيانهاى مختلف است.👈🏻 (فانه رجس ). سپس به نوع چهارم اشاره كرده (أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ )که در معناى آن دو قول است: 1- بعضی مفسرین میگویند: «یعنى در موقع ذبح غیر نام خدا بر آن ذکر شود». 2- بعضی دیگر میگویند: «یعنى ذبیحه براى غیر خدا (بت و امثال آن) کشته شود». 🔹جالب اينكه در «او فسق اهل لغیر الله » ، به جاى كلمه حيوان كلمه آمده است و فسق به معنى خارج شدن از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است ، و لذا به هر گونه گناه ، فسق گفته مى شود، اما ذكر اين كلمه در برابر رجس كه در مورد سه موضوع حرام سابق گذشت ، ممكن است اشاره به اين باشد كه حرام ، اصولا بر دو دسته است: -گوشتهائى كه تحريم آنها به خاطر پليدى و تنفر طبع و زيانهاى جسمانى مى باشد، و به آن رجس اطلاق مى گردد، -گوشتهائى كه نه پليد است و نه از نظر بهداشتى زيان آور، اما از نظر 👈🏻اخلاقى و معنوى نشانه بيگانگى از خدا و دورى از مكتب توحيد است .. 🔷 در بعضى از آيات چيزهای ديگرى هم اضافه شده مانند «منخنقه» يا حيوانى كه خفه شده و «موقوذه» يا حيوانى كه با زدن مرده و «مترديه» يا حيوانى كه از بلندى افتاده و مرده و «نطيحه» يا حيوانى كه با شاخ زدن كشته شده و بعضى حيوانات ديگر. شايد تا وقت نزول اين آيه كه يك آيه مكّى است فقط همين‏ها حرام شده بود و يا بگوييم كه «ميته» شامل همه اين موارد مى‏ شود. 🔵 در معناى غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ : 1-بعضی می گویند (حسن و قتاده و مجاهد ): «یعنى از محرّمات مزبور بقصد طلب لذّت نخورد و از مقدارى که بآن رفع گرسنگى میشود تجاوز نکند.» 2- و دیگری (زجّاج ) میگوید: «غیر باغ» یعنى افراط و زیاده‏ روى نکند و لا عاد یعنى نسبت باندازه لازم تقصیر و کوتاهى ننماید. 🔷 بصورت مجهول آمدن «اُضطر» ،به ما میفهماند که در جایى كه اضطرار به طور قهرى پیش آید، مى‏ توان از گوشت حرام استفاده كرد، ولى اگر با دست خودمان كارى كردیم كه مضطر شدیم استفاده مجاز نمى‏ شود. 🔹در حقيقت اين شروط براى آن است كه افرادى اضطرار را دستاويز براى 👈🏻تجاوز به حريم قوانين الهى نسازند، و به بهانه اضطرار از حدود مقررات خدا پا فراتر ننهند. 🔹وجود قوانین تخفیفى و اضطرارى، جلوه‏ اى از مغفرت و رحمت الهى است. «فمن اضطرّ... 👈🏻فانّ ربّك غفور رحیم» 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۴۹﴾ بگو: دلیل و برهان رسا [که قابل ردّ، ایراد، شک و تردید نیست] مخصوص خداست، و اگر خدا می خواست قطعاً همه شما را [به طور جبر] هدایت می کرد.﴿۱۴۹ انعام﴾ ♦️خداوند، با فطرت توحیدى كه در انسان قرار داده و با هدایت انبیا و عقل، حجّت را بر مردم تمام كرده و راه خیر و شرّ و پایان نیك یا بد هر كدام را هم بیان نموده است. براى خطاكاران هم راه توبه و جبران را باز گذاشته است. 🔺با معجزه ‏هاى روشن انبیا وشیوه‏ ى نیكوى دعوت و استدلال‏هاى محكم آنان وسازگارى دین با فطرت وعقل، حجّت را برمردم تمام كرده است. و با این همه، مشركان جز گمان بى اساس، دلیلى بر شرك خود ندارند و اگر راه غیر خدا را بپویند، از خطاها، ضعف‏ها، محدودیّت‏هاى علمى و فكرى و هوسها پیروى كرده ‏اند. 🔺در كتاب كافى از امام كاظم (عليه السلام ) چنين نقل شده است كه فرمود: ان لله على الناس حجتين حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما الظاهرة فالرسل و الانبياء و الائمة و اما الباطنة فالعقول خداوند بر مردم دو حجت دارد، حجت آشكار و حجت پنهان ، حجت آشكار، رسولان و انبياء و امامانند، و حجت باطنه ، عقول و افكارند. ♦️و در پايان آيه مى فرمايد خداوند اگر بخواهد، همه شما را از طريق اجبار هدايت خواهد كرد (فلو شاء لهداكم اجمعين ) در حقيقت اين جمله اشاره به آن است كه براى خدا كاملا امكان دارد همه انسانها را اجبارا هدايت كند، آنچنان كه هيچكس را ياراى مخالفت نباشد ولى در اين صورت نه چنان ايمانى ارزش خواهد داشت و نه اعمالى كه در پرتو اين ايمان اجبارى انجام مى گردد، بلكه فضيلت و تكامل انسان در آن است كه راه هدايت و پرهيزكارى را با پاى خود و به اراده و اختيار خويش بپيمايد. ♦️پس خداوند بندگان خود را مجبور به ايمان نمى كند، و هيچ وقت و از هيچ كس به مشيت تكوينى خود ايمان را نخواسته تا مجبور به آن شود، بلكه به خلاف آن نيز اذن داده است - البته اذن تكوينى - به اين معنا كه 👈🏻موانع شرك و كفر را برداشته و بندگان را هم نسبت به فعل، قدرت داده و هم نسبت به ترك ، و اين همان 👈🏻اختيار است كه اساس تكليف و امر و نهى و وعد و وعيد است . 🔴 نتیجه می گیریم که : مشیّت خداوند، بر هدایت آزادنه و ارادى انسان و آزادى و اختیار اوست.👈🏻 «فلوشاء لهداكم اجمعین» 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
⏺ امروز به حول و قوه ی الهی آیات 151 تا 153 ، که خداوند متعال ده فرمان مهم عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی را ذکر و بیان فرموده و به پیامبر اسلام(ص) دستور داده این ده فرمان را به افراد جامعه ابلاغ کند، را بررسی میکنیم : امید است با استفاده از عقل و تجربه روزگار با رعایت تقوی به این توصیه‌های الهی توجه کنیم، و به کار بندیم . اين ده فرمان عبارتند از : 1️⃣ حفظ توحید و دوری از شرک 2️⃣ نیکی به پدر و مادر 3️⃣ جلوگیــری از قتل فرزندان( سقط جنین در زمان ما) از ترس فقر و تنگدستی 4️⃣ دوری از انجام گناههای ظاهری و باطنی 5️⃣ دوری از قتل ناحق مگر اينكه طبق قانون الهى اجازه قتل آنها داده شده باشد (مثلاً قاتل ) 6️⃣ نزدیک نشدن به مال یتیم مگر به قصد اصلاح تا هنگامى كه به حد بلوغ برسند 7️⃣ کم فروشی نكردن و رعایت حق پیمانه 8️⃣ رعايت عدالت در گفتن و شهادت دادن هر چند در مورد خويشاوندان باشد و داورى و شهادت به حق به زيان آنها تمام گردد 9️⃣ وفاي به عهد الهی(مفهوم آيه ، همه پيمانهاى الهى را اعم از پيمانهاى (تكوينى ) و (تشريعى ) و تكاليف الهى و هر گونه عهد و نذر و قسم را شامل مى شود.) 🔟 حركت در راه مستقیم توحید ، عدالت و پاکی که راه خداوند است. ◀️ قابل ملاحظه اينكه در اين دستورات دهگانه ، نخست از تحريم شرك شروع شده است كه در واقع سرچشمه اصلى همه مفاسد اجتماعى و محرمات الهى است ، و در پايان نيز به نفى اختلاف كه يكنوع شرك عملى محسوب ميشود، پايان يافته است . ⏺ در پايان هر يك از اين آيات سه گانه به عنوان تاكيد جمله ذلكم وصاكم به ، (اين چيزى است كه خداوند شما را به آن توصيه ميكند) آمده است ، با اين تفاوت كه در آيه اول با جمله 👈🏻لعلكم تعقلون و در آيه دوم با جمله 👈🏻لعلكم تذكرون و در جمله سوم با جمله 👈🏻لعلكم تتقون ختم شده است . اين تعبيرات مختلف و حساب شده گويا اشاره به اين نكته است كه : ⏪ نخستين مرحله به هنگام دريافت يك حكم ، (تعقل ) و درك آن است ⏪ مرحله بعد، مرحله يادآورى و (تذكر) و جذب آن مى باشد ⏪ و مرحله سوم كه مرحله نهائى است ، مرحله عمل و پياده كردن و (تقوا) و پرهيزگارى است . ⏹ شايد نياز به تذكر نداشته باشد كه اين فرمانهاى دهگانه اختصاصى به آئين اسلام ندارد بلكه در همه اديان بوده است.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
امروز آخرین صفحه از سوره است، امید که نور آیات این سوره مبارکه دلهای ما را روشن گردانیده باشد.. إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾ كسانى كه دينشان را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند، تو را كارى با آنان نيست، كارشان فقط با خداوند است، آنگاه ايشان را [از حقيقت‏] كار و كردارشان آگاه مى‏ سازد﴿۱۵۹ انعام﴾ ✅ در تعقيب دستورات دهگانه اى كه در آيات قبل گذشت و در آخر آن فرمان به پيروى از (صراط مستقيم خدا) و مبارزه با هر گونه نفاق و اختلاف داده شده بود، اين آيه در حقيقت تاكيد و تفسير و توضيحى روى همين مطلب است . ✅ محتواى آيه يك حكم عمومى و همگانى درباره تمام افراد انداز است ، كه با ايجاد انواع بدعتها، ميان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف مى پاشند اعم از آنها كه در امتهاى پيشين بودند، يا آنها كه در اين امتند. ♻️توحيد نه تنها يكى از اصول اسلام است بلكه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامه هاى معرفتی بر محور توحيد دور مى زند. توحيد روحى است در كالبد همه تعليمات اسلام ، توحيد جانى است كه در پيكر اسلام دميده شده است .اما با نهايت تاسف ، آئينى كه سر تا پاى آن را وحدت و يگانگى تشكيل مى دهد، امروز آنچنان دستخوش تفرقه نفاق افكنان شده است كه چهره اصلى خودرا به كلى از دست داده! آن تفرقه افکنان ،گاهى مسائلى را كه قرنها موضوع بحث آن گذشته است ، از نو عَلَم مى كنند و جار و جنجالی پيرامون آن راه مى اندازند تا افكار مردم را به خود مشغول سازند، اما همانطور كه آيه فوق مى گويد، پیامبر اسلام از آنها بيگانه است و آنها نيز از او بيگانه اند .. آیه می گوید آنها در اثر اختلاف كلمه ، دين خود را متفرق ساخته اند، و اختلافشان هم از روى علم است پس بر راه توی پیامبر كه اساسش وحدت كلمه است قرار ندارند، كار آنها با خداست و خداوند در روز قيامت از آنچه كرده ‏اند خبر مى‏ دهد و حقيقت رفتارشان را كه خود گروگان آنند برايشان روشن مى سازد. ✅ البته لازم به توضیح است که اختلافات و ‏گرايى‏هايى كه در اديان الهى صورت گرفته، همگى ناشى از خودخواهى‏ ها و جاه‏ طلبى ‏ها و تفسير و توجيه مبانى دين براساس هواها و هوسهاست و هركس مطابق با ميل خود، متون دينى را تأويل و توجيه كرده است و از اينجاست كه در اديان الهى فرقه‏ هاى گوناگونى پدیدار گشته ..آيه مطلق است و بيزارى رسول خدا را هم از یهود و نصارا مى رساند و هم از اهل بدعت و مذهب تراشان امت اسلام .. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
چگونه با والدین خود رفتار کنیم؟ 🍃🌸 در چـهـار سـوره از قرآن مجيد نيكى به والدين بلافاصله بعد از مساله توحيد قرار گرفته اين همرديف بودن دو مساله ، بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام قائل است . در سوره آيه۸۳ مى خوانيم : 👈🏻«لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا» و در سوره نساء آيه۳۶ 👈🏻«و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا». و در سوره آيه۱۵۱ مى فرمايد: 👈🏻«الا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا». و در آيـات ۲۳و۲۴ اسرا نيز اين دو را قرين با هم آوره 👈🏻«و قضى ربك ان لا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا». ♦️اهميت اين موضوع تا آن پايه است كه هم قرآن و هم روايات صريحا توصيه مى كنند كه حتى اگر پدر و مادر كافر باشند رعايت احترامشان لازم است . در سوره آيه۱۵ مـى خـوانـيـم : 👈🏻«وان جـاهداك على ان تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما فـى الدنـيا معروفا»: (اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوى اطاعتشان مكن ، ولى در زندگى دنيا به نيكى با آنها معاشرت نما)! ♦️شـكـرگـزارى در بـرابـر پـدر و مادر در قرآن مجيد در رديف شكرگزارى در برابر نـعـمتهاى خدا قرار داده شده چنانكه مى خوانيم : 👈🏻«ان اشكر لى و لوالديك» (سوره لقمان آيه۱۴) بـا ايـنـكـه نـعـمـت خـدا بـيـش از آن انـدازه اسـت كـه قابل احصا و شماره باشد، و اين دليل بر عمق و وسعت پدران و مادران مى باشد. ⛔️قرآن حتى كمترين بى احترامى را در برابر پدر و مادر اجازه نداده است . 🔺- سپاس‌گزاری یک راه بسیار هوشمندانه برای احترام به والدین و نشان دادنِ ملاحظه و تشکر شما نسبت به رفتار آنان است. این سپاس‌گزاری را، زباناً و یا عملاً با کارهای کوچکی که مورد پسند آنان است ، انجام دهیدو یا اینکه از کاری که می‌کنند تعریف به عمل بیاورید.. 🔺- سعی کنید از زاویه و نقطۀ نظر آن‌ها به اوضاع نگاه کنید، این کار سبب می‌شود که هردو طرف، پذیرش بیشتری را نسبت به نظرات یکدیگر داشته باشید. 🔺- برای خِردِ آن‌ها ارزش قائل شوید هرچیزی که شما به عنوان یک نوجوان یا جوان تجربه کرده اید، پدر و مادر شما نیز تجربه کرده‌اند. به همین خاطر، مهم است که دانش و قضاوتِ اغلب صحیح آن‌ها را مورد توجه قرار داده و بدان احترام بگذارید. 🔺- یادتان باشد که پدر و مادر شما چه‌قدر دوست‌تان دارند. این عشق و علاقه آن‌قدر زیاد است که نمی‌تواند در هیچ عدد یا درصدی بگنجد. نه تنها زندگی را به شما بخشیدند، بلکه بزرگ‌تان کردند، راهنمایی‌های خود را به گوش‌تان رساندند، به شما کمک کردند تا از موانع مختلف زندگی بگذرید،یادتان باشد که پدر و مادرتان تا چه حد نگرانِ موفقیت‌های شما در آینده هستند. وقتی والدین، رفتار خاصی را به عنوان یک تهدید برای موفقیت‌های آینده‌ی شما در نظر می‌گیرند، پس قطعاً مسئله‌ی مهمی است. یادتان باشد که تمام این نگرانی‌ها از عشق سرچشمه می‌گیرد. 🔺- با آن‌ها وقت بگذرانید.هرچند وقت یک‌بار آن‌ها را به دوستان خود ترجیح دهید و اوقات خوشی را با آن‌ها بگذرانید. آن‌ها قطعاً از بابتِ این رفتار شما، سپاس‌گزار خواهند بود. 🔺- به آن‌ها ابرازِ علاقه کنید.به طور تصادفی به آن‌ها بگویید که چه‌قدر دوست‌شان دارید، به طور اتفاقی آن‌ها را بغل کنید و ببوسید. 🔺- پشت سرشان صحبت نکنید. حرف زدنِ پشت یکی از بزرگ‌ترین بی‌احترامی‌ها در کنار اعمالی همچون فریاد زدن، ناسزا گفتن، چشم چرخاندن و یا کنایه زدن است. 🔺- حواس‌تان به زبان بدن‌تان باشد. بخش اعظم ارتباط ما نه از طریق کلمات، بلکه از طریق حرکات بدن ما سرچشمه می‌گیرد. این بخش اعظم شامل تن صدای شما، ارتباط چشمی شما و نحوه‌ی حرکات شما است. مطمئن شوید که زبان غیرِ شفاهیِ شما امواج بی‌احترامی و بی‌اهمیتی را به سمت و سوی آن‌ها روانه نمی‌کند. 🔺- واگر چنانچه از کوره در رفتنید و عقلتان مغلوب احساسات زود گذرتان شد ، از پدر و مادرتان عذرخواهی کنید. اعتراف کنید که رفتار شما ناشی از بی‌احترامی بوده، و از آن‌ها بخواهید که در تغییر رفتارتان به شما کمک کنند.🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
يحيى پيامبر وارسته الهى 🍃🌸 نـام در سوره های ، و مجموعا 👈🏻پنج بار آمده است ، او يـكـى از پـيـامـبـران بـزرگ الهـى است و از جمله امتيازاتش اين بود كه 👈🏻در كودكى به مقام نـبـوت رسـيـد، خـداونـد آنـچـنـان عـقـل روشـن و درايـت تـابـنـاكـى در ايـن سـن و سال به او داد كه شايسته پذيرش اين منصب بزرگ شد. 🔹از ويـژگـيـهـائى كـه ايـن پيامبر (ص ) داشته و قرآن در آیه ۳۹ سوره آل عـمران به آن اشاره كرده ، توصيف او به است ، که به معنى كسى است كه از جهتى در (مـحـاصـره ) قـرار گـيرد و در اينجا طبق بعضى از روايات به معنى 👈🏻خوددارى كننده از ازدواج است . اين كار از اين نظر امتياز براى او بوده است كه بيانگر نهايت عفت و پاكى است ، و يا بر اثـر شـرائط خـاص زنـدگـى مـجـبور به سفرهاى متعدد براى تبليغ آئين الهى بوده ، و همچون عيسى مسيح ناچار به مجرد زيستن گرديده است . 🔹ايـن تفسير نيز نزديك به نظر مى رسد كه منظور از (حصور) كسى است كه 👈🏻شهوات و هوسهاى دنيا را ترك گفته ، و در واقع يك مرحله عالى از زهد بوده است . 🔹از منابع اسلامى و منابع مسيحى استفاده مى شود كه پسر خاله بوده است . بـدون شـك يـحيى كتاب آسمانى ويژه ای نداشت و اينكه در آيات مى خوانيم يا يحيى خـذ الكـتـاب بـقـوة (اى يـحـيى كتاب را با قوت بگير) اشاره به (تورات ) كتاب حضرت موسى است .شايد (صابئين موحد) پيروان يحيى باشند. 🔵 در آیات این صفحه (۳۰۶) مواهب دهگانه اى كه خدا به يحيى داده و يا بعبارتی او به توفيق الهى كسب كرده ، اشاره مى كند: ۱- ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درايت را در كودكى به او داديم 👈🏻(وآتيناه الحكم صبيا). ۲- و بـه او رحمت و محبت (نسبت به بندگان ) از سوى خودبخشيديم👈🏻 (وحنانا من لدنا). ۳- و به او پاكى (روح و جان و پاكى عمل ) داديم👈🏻 (وزكوة ). ۴- و او پرهيزكار بود👈🏻(وكان تقيا) و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دورى مى كرد. ۵- او نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود👈🏻(وبرا بوالديه ). ۶- و جبار (و متكبر) و عصيانگر نبود👈🏻 (ولم يكن جبارا). ۷- او معصيت كار و آلوده به گناه نبود👈🏻 (عصيا). ۸-۹- ۱۰و چون او جامع اين صفات برجسته و افتخارات بزرگ بود ، سلام بر او ، آن روز كـه تولد يافت ، و آن روز كه مى ميرد، و آن روز كه زنده برانگيخته مى شود👈🏻 (وسلا م عليه يوم ولد ويوم يموت ويوم يبعث حيا). 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۶۰سوره (ص۳۰۹) إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام دادند كه آنان به بهشت درمى ‏آيند و ستمى بر ايشان نخواهد رفت در قرآن: ‌ 🟣* معمولاً قرآن كریم بدنبال آیات عذاب، جمله‌ ى «الاّالّذین تابوا» یا جمله‌ ى «الاّ من تاب» را آورده تا بگوید: راه اصلاح، هرگز بر كسى بسته نیست. 🔵* توبه، واجب است. زیرا فرمان خداوند است. «توبوا الى اللّه»(۸تحریم) 🟣* قبول توبه ‌ى واقعى قطعى است، زیرا نمى‌ توان باور كرد كه ما به امر او توبه كنیم ولى او نپذیرد.«هوالّذى یقبل التوبةعن عباده»(۳۷شوری)،«هوالتّواب الرحیم»(۳۷بقره) 🔵* خداوند هم توبه را مى‌ پذیرد و هم كسانى را كه بسیار توبه مى‌ كنند دوست دارد. «یحبّ التّوابین»(۲۲۲ ) 🟣* توبه، باید با عمل نیك و جبران گناهان همراه باشد. «تاب و عمل صالحا»(۷ )، «تاب من بعده و اصلح»(۵۴ )، «تابوا واصلحوا و بیّنوا»(۱۶۰بقره) 🔵* توبه، رمز رستگارى است. «توبوا ... لعلكم تفلحون»(۳۱نور) 🟣* توبه، وسیله ‌ى تبدیل سیئات به حسنات است. «الاّ من تاب و عمل صالحاً فاولئك یبدّل اللّه سیئاتهم حسنات»(۷۰ فرقان) 🔵* توبه، سبب نزول باران است. «توبوا ... یرسل السماء»(۵۲ هود) 🟣* توبه، سبب رزق نیكو است. «توبوا الیه یمتّعكم متاعاً حسنا»(۳هود) 🔵* توبه در هنگام دیدن آثار مرگ و عذاب پذیرفته نمى‌ شود. «حتّى اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الان»(۱۸نساء) 🟣* خداوند علاوه بر قبول توبه، لطف ویژه نیز دارد. «هو التّواب الرحیم»(۳۷بقره) «ثمّ تاب و اصلح فانّه غفور رحیم»(۵۴انعام)، «ثمّ تاب علیهم انّه بهم رؤف رحیم»(۱۱۷توبه) «الاّ مَن تاب و آمن و عمل صالحا فاولئك یدخلون الجنّة»(۶۰مریم) «ثمّ توبوا الیه ان ربّى رحیم ودود»(۹۰هود) در این آیات در كنار توبه به مسئله رحمت و رأفت و محبّت الهى اشاره شده است. 🔵* قرآن ترك توبه را ظلم و هلاكت دانسته است. «و من لم یتب فاولئك هم الظالمون»(۱۱حجرات) «ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنّم»(۱۰بروج) 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸قرآن در آیه ۹۱ سوره انعام میفرماید : "قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ " بگو خدا، آن گاه جاهل‌ها و کفار و اشقیا و ..... را بگذار در خوضشان بازی کنند. با فرق دارد. غواص در دریای توحید فرو می‌رود و جواهر ایمان و انسانیت بیرون می‌آورد، ولی خواض می‌نشیند و برای کلک زدن می‌بافد. اثر جهل است. هر کس که هر جا می‌رود، به دنبال این است که عیب پیدا کند و بیرون بیاورد، خواض است و هر کس که می‌رود حُسن پیدا کند و چیز قیمتی در بیاورد، غواص است. مواظب باشیم انسان خواض نباشیم ! 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir