eitaa logo
امامزادگان عشق 🌷
5.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
2 فایل
رزقت‌روازشهدابگیر😍شمابه‌مهمانی‌لاله‌هادعوت شدی ازقافله‌ی‌شهداجانمونی‌رفیق🙂اینجادورهمیم برای شهیدانه زیستن ادمین @Sadat_Yas کپی مطالب فقط برای کسانی که عضوکانال هستندجایزاست اونم باصلوات برای سلامتی امام زمان عج‌ ودعای خیر کپی بنروریپ ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴من گوسفند دارم، حقوق نمی‌خواهم، حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست 🔹در وصیت نامه‌اش نوشته بود: «من چندتا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرست.» 🔸فرماندهان برای متقاعد شدنش گفته بودند که این حقوق ناچیز؛ حق خودش و فرزندانش است. 📌در جواب نوشت: «امام علی سلام الله علیه که افراد را به جنگ دعوت میکرد، یکی میگفت محصولم، یکی میگفت زن و بچه‌ام و... با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست!» ➕و به فرزندانش گفت: شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه، که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند. 🌷، شهیدی که او را لشکر نامیده بود. ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🌷🕊 وتا‌ابد‌بہ‌آنانکہ.. پلاکشان‌را‌از‌گردن‌خویش‌درآوردنـد.. تا‌مانند‌مادرشان‌گمنـام‌و‌بۍ‌مزار‌ بمانند‌.. مدیونیـم :) ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
حاج آقا امینےخواه: سراغ قبر شهدایـے کھ زیاد زائر ندارند بروید! آنها چیزهایـے کھ مےخواهند بھ صد نفر بدهند را بھ یک نفر مےدهند♥️! ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅🌷╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ست به یاد می آورم که معلم میگفت جاهای خالی را باکلمات مناسب پر کنید ولی افسوس بعضی ازجاهای خالی هرگزپرنمیشوند.. آخر هفته است، جاهای خالی بسیاری پرنمیشوند جز تکرار خاطره ای و 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂یعـقـوب‌ها پیـراهـنت را دوست دارند  شاعرترین ها دیـدنت را دوست دارند... 🍂ای آن که از خـون تنت یاقـوت رویید     این خاک ها فرم تنت را دوست دارند... 🍃 پنجشنبه و‌‌ یاد ‌شهدا با ذکر صلوات🍃 ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
به وقت 👇
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 چند دفعه کارهایی که می خواستم برای بسیج انجام دهم رو ، نصفه نیمه رها کردم و بعد هم با عصبانیت بهش توپیدم 😬😬 هر بار نتیجهٔ برعکس می داد 😐 نقشه ای سرهم کردم که خودم را گم و گور کنم و کمتر در برنامه ها و دانشگاه آفتابی بشوم ، شاید از سرش بیفتد.😕 دلم لک می زد برا برنامه های «بوی بهشت »😢 راستش از همان جا پایم به بسیج باز شد . دوشنبه ها عصر ، یک روحانی کنار معراج شهدا تفسیر زیارت عاشورا می گفت و اکثر بچه ها آن روز را روزه می گرفتند .. بعد از نماز هم کنار شمسهٔ معراج افطار می کردیم. پنیر که ثابت بود ، ولی هر هفته ضمیمه اش فرق می کرد :هندوانه ، سبزی یا خیار ، گاهی هم می شد یکی به دلش افتاد که آش نذری بدهد 😁 قید دوتا از اردوها را هم زدم ..💔🚶🏻‍♀ یک کلام بودنش ترسناک بود به نظر می رسید.. حس می کردم مرغش یک پا دارد😐 می گفتم :«جهان بینی ش نوک دماغشه! آدمِ خود مچکربین!»😬😒 دراردوهـایی که خواهران را می برد، کسی حق نداشت تنهـایی جایی برود، حـداقل سه نـفری😐 اصـرار داشت:((جمـعی و فقط با برنامه های کاروانن همـراه باشیـد!)) مـا از برنامه های کاروان بدمان نمی آمد، ولی می گفتیم گاهی آدم دوست دارد تنهـا باشد و خلوت کند یا احیانا دو نفر دوست دارند باهم بروند.☹️💔 درآن موقع،باید جوری می پیچـاندیم ودرمی رفتیم. چـند بار دراین در رفتن ها مچمان راگرفت...😬😬💣 ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفری🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 بعضی وقت ها فـردا یا پس فردایش به واسطه ماجرایی یا سوتی های خودمان می فهمید.🤦🏻‍♀ یکی از اخلاق های بدش این بود که به ما می گفت فلان جا نروید و بعد که ما زیرآبی می رفتیم، می دیدیم به! آقا خودش آنجاست‌‌😐 نمـونه اش حسینیه گردان تخریب دوکوهه... رسیدیم پـادگـان دوکوهه.شنیدیم دانشجـویان دانشگاه امام صادق(ع)قـرار است بروند حسینیه گردان تخریب. این پیشنهـاد را مطرح کردیم. یک پا ایستادکه: ((نه، چون دیر اومدیم وبچه ها خسته‌ن ،بهتره برن بخوابن که فردا صبح سرحال از برنامه ها استفاده کنن!)) واجازه نداد.😐 گفت:((همه برن بخوابن!هرکی خسته نیست، می تونه بره حسینه حاج همت!)) بازهم حکمرانی!به عادت همیشگی، گوشم بدهکارش نبود😒 همراه دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع)شدم ورفتم. درکمـال ناباوری دیدم خودش آنجـاست!😳😐... داخل اتوبوس،باروحانی کاروان جلو می نشستند.صنـدلی بقیه عوض می شد، امـا صندلی من نه! از دستش حسابی کفری بودم،میخواستم دق دلم رو خالی کنم😐💔 کفشش را درآورد که پایش را دراز کند، یواشکی آن را از پنجره اتوبوس انداختم بیرون😂 نمی دانم فهمید کار من بوده یا نه اصلا هم برایم مهم نبود که بفهمد.. فقط می خواستم دلم خنک شود. یک بار هم کوله اش را عقب شوت ڪردم🤭😂 ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفری🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
🌷🕊 هر وقت چای می‌ریختم می‌آوردم میگفت: بیا دو سه خط روضه بخونیم تا چای روضه خورده باشیم... راوی: همسر شهید 💚 🕊🌱 ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯