eitaa logo
کوی جانان صاحب الزمان علیه السلام
650 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
467 فایل
یا صاحب الزمان آمده ام کو به کو، تا که رسم به کوی تو ای کرم از تو جلوه گر، مرانیم ز کوی خود جهت پاسخ گویی به سئوالات «شما» 👇 09106195811 —@AhmadyHamID نقل مطالب کانال با ذکر صلوات جایز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت اربعین را از امام جواد علیه السلام برای همدیگر بگیریم التماس دعا https://eitaa.com/emamzadehazezollah
بعد از شهادت امام رضا علیه السلام، شیعیان در خانه «عبدالرحمن بن حجاج» گرد آمدند. در این جلسه «ریان بن صلت»، «صفوان بن یحیى»، «محمد بن حكیم» و «یونس بن عبدالرحمن» حضور داشتند. و براى مصیبت بزرگ، شهادت امام رضا علیه السلام مى گریستند و درباره موضوع امامت با یكدیگر سخن مى‏ گفتند. «یونس بن عبدالرحمن» رو به جمع حاضر كرد و گفت: گریه را كنار بگذارید و به كسى كه بتوان مسائل و مشكلات را به او ارجاع داد، رو كنید و تا زمانى كه این كودك- یعنى حضرت امام جواد علیه الصلوة و السلام- بزرگ شود و خود امامت را به عهده گیرد، از آن شخص پیروى كنید. در این هنگام ریان بن صلت از جای خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مومن به امام جواد علیه السلام نشان می دهی، ولی پیداست که در امامت او تردید داری! اگر امامت وی از جانب خدا باشد، طفل یک روزه هم به منزله شیخ است و اگر از طرف خدا نباشد، حتی اگر هزاران سال هم عمر کرده باشد، مانند سایر مردم است. اثبات الوصیه /220
✍🏻مأمون عباسی بعد از کشتن امام رضا علیه السلام و استقرار در بغداد، برای رفع اتهام قتل علی بن موسی الرضا علیه السلام از خود و زیر نظر گرفتن امام شیعه ، حضرت امام جواد علیه السلام را از مدینه به بغداد احضار کرد و دختر پلیدش ام الفضل را به عقد امام علیه السلام در آورد . شیخ مفید نوشته است: «هنگامی که فضایل و علم و حکمت و ادب و کمال عقل حضرت جواد (ع) با سنّ کمش برای مأمون به اثبات رسید او را برتر مشایخ زمان یافت، شیفته وی شد و دخترش امّ الفضل را به عقد او درآورد و به مدینه فرستاد و همواره در اکرام و تجلیل و بزرگداشت او کوشا بود.» 📚📚الارشاد ج2 ص 281 https://eitaa.com/emamzadehazezollah
یکی از القاب امام جواد علیه السلام باب المراد است اوضاع و شرایط زمان امام به گونه ای سخت شد که همه ی مردم حتی اهل سنت از سختیهای ایام به امام پناه می بردند و امام با جود جوادی خود آنها را پناه می دادند امام رضا (ع) در یکی از نامه های خود به حضرت جواد (ع) می نویسد: «به من خبر رسیده که ملازمان تو، هنگامی که سوار می شوی از روی بخل تو را از در کوچک بیرون می برند تا از تو خیری به کسی نرسد. تو را به حق خودم بر تو، سوگند می دهم که از درب بزرگ بیرون آیی و به همراه خود زر و سیم داشته باش تا به نیازمندان و محتاجان عطا کنی.» شاید از این باب است که بزرگان گفنتد در مشکلات مالی حضرت جواد الائمه علیه السلام را واسطه کنید. https://eitaa.com/emamzadehazezollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا جواد الائمه ادرکنی یا وجیها عند الله اشفعی لنا عند الله
کوی جانان صاحب الزمان / نشاط معنوی ✍🏻⚪️مسئله امامت حضرت جواد (ع) در خردسالی، در عصر امامت خود ایشان نیز مطرح بود، حتی این مسئله را از خود آن حضرت می پرسیدند. مرحوم کلینی می نویسد: شخصی محضر امام جواد (ع) شرف یاب شد و اظهار داشت: یابن رسول الله! عده ای از مردم نسبت به موقعیت شما ایجاد شبهه می کنند. حضرت در پاسخ چنین فرمودند: خداوند متعال به حضرت داود (ع) وحی کرد که فرزندش سلیمان را خلیفه و وصی خود قرار دهد، با این که سلیمان کودکی خردسال بود و گوسفندچرانی می کرد. این موضوع را برخی از علما و بزرگان بنی اسرائیل نپذیرفتند و در اذهان مردم شک و شبهه ایجاد کردند. به همین دلیل خداوند به حضرت داود (ع) وحی کرد: عصا و چوب دستی اعتراض کنندگان و سلیمان را بگیر و هر کدام را با علامتی مشخص کن که از چه کسی است، سپس آن ها را شبانگاه در جایی پنهان نما. فردای آن روز به همراه صاحبان آن ها بروید و چوب دستی ها را بردارید. چوب دستی هر کس سبز شده باشد او جانشین و خلیفه و حجّت بر حق خدا خواهد بود. همگی این پیشنهاد را پذیرفتند و چون به مرحله اجرا درآوردند، عصای سلیمان سبز و دارای برگ و ثمر شد. پس از آن، همه افراد پذیرفتند که او حجّت و پیامبر خداست. اصول کافی ج1/ 383 https://eitaa.com/emamzadehazezollah
کوی جانان/ نشاط معنوی حد سارق زرقان، دوست صمیمی ابن ابی داود نقل می کند که: روزی، ابن ابی داود در حالی که اندوه و حزن بر چهره اش نمایان بود از نزد معتصم باز می گشت. از وی علت حزنش را جویا شدم، گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال قبل مرده بودم. به او گفتم به چه دلیل؟ گفت: به دلیل این که امروز ابی جعفر محمد بن علی بن موسی (ع) نزد امیرالمؤمنین خود را تثبیت کرد. گفتم: چگونه؟ گفت: دزدی به سرقتش اعتراف کرده بود و خلیفه هم برای روشن شدن مسئله و اجرای حد، فقها را در مجلس جمع کرد و محمدبن علی را نیز دعوت نمود. از ما سؤال کرد: از کجا دست دزد واجب است قطع شود؟ من گفتم: از مچ دست. خلیفه گفت: به چه دلیل؟ گفتم: برای این که دست همان انگشتان و کف دست تا مچ است و بدین دلیل خداوند سبحان درباره تیمّم می فرمایند: «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق وامسحوا برؤسکم و ارجلکم الی الکعبین».(49) در خصوص این فتوا برخی از فقها در مجلس با من همراه شدند. برخی نیز گفتند: قطع دست از آرنج، واجب است. خلیفه از آنان علتش را پرسید: گفتند: چون خداوند در قرآن می فرماید: «و ایدیکم الی المرافق». ابن ابی داود ادامه داد: سپس خلیفه رو به امام جواد (ع) کرد و گفت: ای ابا جعفر! نظر تو درباره این موضوع چیست؟ ابا جعفر گفت: ای خلیفه این جماعت در این باره نظر دادند. مأمون گفت: رأی آن ها را نادیده بگیر، رأی خود را بیان کن. او گفت: ای خلیفه مرا معاف کن. خلیفه گفت: تو را به خدا سوگند می دهم که نظر و رأی خود را بیان کنی. ابا جعفر گفت: حال که سوگند دادی، می گویم. تمام اقوال بیان شده، اشتباه است. در دین و سنّت واجب است دست از نقطه پیوند استخوان های انگشتان قطع و کف دست به حال خود باقی بماند. خلیفه گفت: دلیلش چیست؟ اباجعفر گفت: این سخن رسول الله (ص) که فرمود: سجده بر هفت عضو واجب است: پیشانی، دو دست، دو زانو و دو پا. پس اگر دستش از مچ و یا آرنج بریده شود برای دزد دستی باقی نمی ماند تا با آن سجده کند و خدای متعال می فرماید: «و ان المساجد لله؛(50) مسجدها از آن خداوند است»؛ یعنی اعضای هفت گانه سجده و مسجد از خدایند و آن چه از آن خداست قطع نمی شود. ابن ابی داود گوید: معتصم از این حکم خوشش آمد و آن را پذیرفت و دستور داد تا دست دزد را از مفصل انگشتان دست قطع کنند نه کف دست. ابن ابی داود می گوید: در آن لحظه گویی برای من قیامتی برپا شد و آرزو کردم کاش زنده نبودم. وی می گوید: پس از سه روز به نزد معتصم رفتم و به او گفتم: همانا خیرخواهی برای امیرالمؤمنین بر من واجب است. هرچند که بدانم به سبب آن بر آتش داخل شوم. خلیفه گفت: این خیرخواهی چیست؟ گفتم: امیرالمؤمنین فقها، رعیت و دانشمندان را برای امری از امور دین در مجلس خویش گرد هم می آورد و از آن ها درباره حکمی پرسش می کند و آنان نیز آن چه می دانند بر زبان می رانند، در حالی که در مجلس خلیفه، خاندان او، فرماندهان، وزرا و کاتبان حضور دارند. سخنان مجلس خلیفه به گوش مردم می رسد و آنان پی می برند که خلیفه به خاطر فتوا و قول مردی که عده ای از این امت به امامت وی قائل هستند و ادعا می کنند که او «امام جواد (ع)» به مقام خلافت سزاوارتر است، قول و فتوای همه را کنار می زند، حکم او را بر حکم فقها ترجیح می دهد، این چه عواقبی را در پی خواهد داشت؟ ابن ابی داود گفت: در این لحظه رنگ خلیفه به دلیل آن چه به وی تذکر داده بودم تغییر کرد و گفت: خداوند برای این خیرخواهی به تو جزای خیر عطا کند. https://eitaa.com/emamzadehazezollah