توجه فرمایید📣📣
💬شنوندگان عزیز توجه فرمایید
خرمشهر
خونین شهر
شهر خون
آزاد شد........ ✌️
حماسه بزرگ فتح خرمشهر گرامی باد... ✌️🇮🇷
🌺السَّلامُ عَلی المَهدی🌺
🆔 @EmamZaman
خداوند میفرماید:
ای فرزند آدم محبت دنیا را از قلبت بیرون کن؛ محبت دنیا با محبت من
در یک قلب جمع نمی گردد.
(کلیات حدیث قدسی ص۱۶۳)
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌤
🆔 @Emamzaman
4_5841327673439159497.mp3
2.5M
💫 فضیلت و پاداش روزهی روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان در بیان پیامبر اسلام(ص)
🎙 استاد بسیطی
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌤
🆔 @Emamzaman
💠 امام زمان (عج)💠
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_هفتم 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هشتم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید :«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
🆔 @EmamZaman
#حدیث❤️
🌸 امیرالمؤمنین (علیه السلام) :
💐 زمانی که #مهدی ظهور کند ، زمین چنان برکات و گنج هایش را خارج می کند که دیگر فقیری یافت نمی شود که به آن صدقه دهند.
📙 بحارالانوار ؛ ج53 ، ص338
🌺السَّلامُ عَلی المَهدی🌺
🆔 @EmamZaman
💠 امام زمان (عج)💠
📌 #طرح_مهدوی #وظایف_منتظران 18 📝 "توبه واقعی" 🔹 یکی از اصلی ترین دلایل غیبت امام زمان، گناهانی ا
📌 #طرح_مهدوی
📝 "از بین بردن شکّ و تردید"
❤️ امام صادق در حدیثی فرمودند: زمانی می آید که هیچکدام از شما برای پولش، جایی پیدا نمی کند (همه خیانتکار می شوند). کاهلی گفت: در چه زمانی است؟ امام فرمود: وقتی امامتان غائب شود... پس دوری کنید از شک و تردید. شک ها را از خودتان دور کنید. به شما دستور داده اند که از شک دور باشید. پس خودتان را از آن دور کنید.
📚 بحارالانوار ۱۴۶/۵۱ ح۱۷
💢 شک، مقدمه ی انکار است و اگر با پدید آمدن تردید به دنبال جواب آن نباشیم، خواه ناخواه به انکار تبدیل می شود و انسان را به هلاکت می رساند.
#وظایف_منتظران ۱۹
🆔@EmamZaman
چگونه عبادت کنم_35.mp3
11.78M
#چگونه_عبادت_کنم ۳۵
گاهی عبادت، خطرناک میشود؛
برای آنان که؛
ظرف معرفتی و روحیِ لازم را ندارند!
درست شبیهِ کسی که رانندگی بلد نیست؛
و پشت فرمان اتومبیلی مینشیند
و خودش و دیگران را به انتهای درهای میکشاند.
#استاد_شجاعی🔉
🆔@EmamZaman
✅ فتوای مراجع تقلید در مورد زکات فطره سال ۹۹
⏱ زمان كنار گذاشتن مبلغ فطریه یا پرداخت آن بعد از اثبات حلول ماه شوال از غروب آفتاب شب اول ماه شوال آغاز میشود و اگر نماز عيد فطر میخواند، بايد پيش از خواندن نماز پرداخت كند يا كنار بگذارد و اگر نماز عيد نمیخواند، تا ظهر روز عيد فطر مهلت دارد.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
🆔@Emamzaman
تکبر، هرگز! عزت، آری
🔸امام صادق(ع) میفرماید: هرکس خودش را بهتر از دیگران بداند، او از متکبران است. حفص بن غیاث میگوید: عرض کردم: اگر گنهکاری را ببیند و به سبب بیگناهی و پاکدامنی خود، خویشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز! هرگز! چه بسا که او آمرزیده شود، اما تو را برای حسابرسی نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسی(ع) را نخواندهای؟
🔸شخصی به امامحسن(ع) گفت: در وجود شما تکبر است. حضرت در پاسخ فرمودند: هرگز! تکبر تنها از آن خدا است. اما در وجود من، عزت است «خدای متعال فرموده است: عزت از آن خدا و پیامبر او و مومنان است.
📚 الکافی ج۸ ص۱۲۸ | بحارالانوار ج۲۴ ص۳۲۵ | کیهان
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
🆔 @Emamzaman
#افطارانه💕
خدایا...
گرچه رمضان
رو به پایان است
اما سفره
رحمتت را
هرگز پایانی نیست
چه زیباست
حال کسانی که
هر روزشان رمضان
و هر لحظه شان با تو و
مناجات باتوست🙏
🌺السَّلامُ عَلی المَهدی🌺
🆔 @EmamZaman
🌸🍃💐
🍃🌸
💐
خوش بر کسی که سفره نشین خدا بود
از هرچه غیر خواسته ی او گر ، جدا بود
درب کلاس درس خدا چون گشوده شد
خوش بر مطلبی که قبول انتها بود
عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد . . .🌸
🌺السَّلامُ عَلی المَهدی🌺
🆔 @EmamZaman
💐
🌸🍃
🍃🌸💐