✍🏻هر روز سعی کنید یک کاری برای امام زمانتان انجام دهید💯
که شب وقتی می خواهید بخوابید بگویی آقاجان من این کار را برای شما کردم 😍ولو شده یک #صلوات بفرستی.👏🏻
آقا شکورند، با محبتند دستتان را می گیرند.👌🏻
🔅ولو یک #صلوات، یک صدقه، یک #دعا_برای_فرج
میتوانی دیگران رابه یاد #امام_زمان بیندازی.
🔅هرچه از دستت برمی آید و از عهدهات ساخته است.
🎤استاد اخلاق #حاج_آقا_زعفری_زاده
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
🆔 @emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای به حال اون مسئولی که سد راه زیارت اربعین میشه
#استاد_رائفی_پور
#نشر_حداکثری
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
🆔 @emamzaman
🌸🍃🌸🌸🌸
🍃🌸
🌸
#احکام_شرعی
#استفاده_از_گذرنامه_دیگری
❓سوال:
ایام زیارت اربعین نزدیک است، و فرصت کافی برای گرفتن گذرنامه موجود نیست. آیا بنده می توانم با گذرنامه برادرم با رضایت او به زیارت اربعین بروم؟ آیا رفتن به این زیارت منع شرعی دارد؟
✅جواب:
در هر صورت رعایت قوانین و مقررات لازم است؛ و تخلّف از آن جایز نیست.
❤️💚حضرت آیت الله خامنه ای💚❤️
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
🆔 @emamzaman
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 پسر میلیاردری که امام زمانی شد!
#استاد_رائفی_پور
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
🆔 @emamzaman
#شهیدان
❣ باشه
اول به عنوان بسیجی به همراه گردان های بلالی، نور عازم جبهه ها می شدم و بعد تو گردان کربلا موندم تا......بله دیگه، ما هم پذیرفته شدیم.
شب زنده داری و تهجد که من تنها نبودم که داشتم. خیلی ها بلند می شدند و نمازشب می خوندند. خب اگر قرار بود خدا تو جنگ و انقلاب به ما کمک کنه، ما هم باید با خدا می شدیم.
سعی می کردم بعضی از شب ها به بهشت آباد برم و در قبر بخوابم تا یادم نره یه مرگی هم هست. آیه شریفه "رب ارجعون لئلا اعمل صالحا فیما ترکت کلا بل هو قائلها" رو تلاوت میکردم و سعی می کردم اعمالم رو درست و همرا #اخلاص کنم.
❣حالا دیگه ولم می کنی یا نه هنوز؟😄
🎤 باشه😄 اذیتت نمی کنم. بریم سراغ شوخ طبیعی هات،😊 چی داری برا این سوال❓
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
خدا یه کلام شیرینی☺️ بما داده بود و تو لحن عادی هم به برخی از جملات حلاوت می دادم تا خنده اطرافیان بلند بشه.😂 ولی خودم خنده آرامی داشتم.
🎤 شیرین کاری هم داشتی؟
❣ آره خو😍
یه بار تو پادگان شهید مصطفی خمینی تا پادگان وحدتی مسابقه دو🏃 استقامت برگزار شده بود و وسط راه خسته🚶 شدم.
مونده بودم چه کار کنم که هم رفع خستگی باشه و هم ایجاد تحرک در بین برادران بهداری که بی کار نباشد.
خودم رو به حالت بی حالی🤕 رو زمین انداختم و مثل غش کرده ها در آوردم. همه بچه داد می زدن بهداری 😱 بهداری!😱
برادران بهداری برا کمک بدو بدو اومدن و همینکه نزدیکم رسیدن ، در یه لحظه بلند شدم و پا بفرار گذاشتم! 😂😂
صدای خنده😄😄 بچه ها در اومده بود.
🎤 عجب کارایی می کردی 😄
یه آرزوی دنیایی ات چی بود.
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
باور کنید حاضر بودم جون🕊 بدم ولی بهم بگن #بسیجی. خب بسیجی ها آدم های باصفا 😍و باحالی بودن. هر چی داشتند ول کرده بودن تا برا اسلام مقاومت کنند و تسلیم نشن.
🎤 یکی از خصلت هات رو می گی به ما؟
❣ نه انگار ول کن ما نیستی😉
❣ سعی می کردم به این حدیث که می گه "المومن بشره فی وجهه وحزنه فی قلبه" عمل کنم و نمی ذاشتم کسی از درد دلم مطلع بشه.
قرآن📕 و زیارت عاشورا رو با صدای🎶 دلنشینش میخوندم. قبل از خواب سوره واقعه می خوندم و دعای عهد رو از دست نميدادم.
روحیه کار تشکیلاتی داشتم و به همین دلیل بچه های مسجد زین العابدین(ع) با من همکاری فکری و معنوی داشتن.
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
ببین امروز خیلی ازم حرف کشیدی. دیگه داره دیرم⌚️ میشه.
🎤 ما که سیر نشدیم ولی بعداً هم ميام خودم برات مرخصی می گیرم. 😁
حالا شهادتت رو هم بگو تا تموم کنیم.
❣ شهادتم🕊 که تو عملیات بدر اتفاق افتاد. ابتدای عملیات خوب عمل کردیم و بچه ها گل کاشتند و این وسط یه ترکش💣 اومد و من رو به آرزوم رسوند.
🎤 خوشحال 😊شدم که به همین مقدار کم به ما افتخار دادی هر چند می دونم به اندازه یه کتاب📔 میشه از معنویات و کراماتت نوشت و تعریف کرد. چه کنم که حریفت😄 نمی شم. ممنون به هر حال
سلام ما رو هم به دوستانمون که اونور هستن برسون.😔
❣ موفق باشید، فقط مواظب آقاتون باشید که فردا شرمنده خدا و ما شهدا نشید، ما که گفتیم و رفتیم
یا علی🌹
برای شادی روح شهدا و امام شهدا #صلوات
#التماس_دعا
#دوست_شهید_من
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
🆔 @emamzaman
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
هر شب با
#دعای_فرج
🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🏴
🆔 @emamzaman
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
هر شب با
#دعای_فرج
🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🏴
🆔 @emamzaman
#داستانک
✍🏻مردی داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان #صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید.🗣
به پشت سرش که نگاه کرد دید #شیر_گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت🏃♂ و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد🙀 که ناگهان مرد #چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.😊
سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.⚠️تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه #اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند.‼️
مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو #موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.♨️
مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد.⛔️
خوب که نگاه کرد دید کندوی #عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد😋 که ناگهان از خواب پرید.👏🏻
خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت #تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است‼️
〽️شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده...
〽️چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...
〽️طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...
〽️و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند.👌🏻
مرد گفت: ای شیخ پس جریان #عسل چیست❓
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای... .‼️
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
🆔 @emamzaman