eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
صفحه-010.jpg
435.9K
{قرائت هروز یک صفحه قرآن بانیت }
142678_828.mp3
3.74M
تندخوانی جزء- دهم تحدیر(تندخوانی) قران ڪریم با تلاوت استادمعتز اقائی 🌱ثواب قرائت هر جزء هدیه میڪنیم به مولا و سرورمان حجت بن الحسن🌱 🕊 🌙 【@emamzaman
12.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منتظر،یعنی سکوت و بشکنی...صدا بشی...منتظر،یعنی الهی عظُم البَلاء بشی... @emamzaman
مهربانترین پدر_1.mp3
11.26M
🔘ازشرایط ظهوراین است که... مردم واقعاً تمنای حضرت را داشته باشند و مصلح جهانی را بخواهند. 🤲 ♥ 【@emamzaman
میگفت:🍃 شب‌وروزت‌روبه‌یادمحبوب‌سرڪن، ڪه‌اگراینطورشد،شیطان‌دیگه‌ درزندگی‌‌توجایگاهی‌نداره،دیگه‌ نمیتونی‌گناه‌کنی؛دیگه‌تمام‌وقت‌ بیمه‌امام‌زمانۍ ..🌱
💠روزه تمام بدن در ماه رمضان: 🍃آیت‌الله العظمی وحید خراسانی می فرمایند: در ماه رمضان نه تنها باید زبان را از خوردن و آشامیدن دور سازیم، بلكه همه اعضاء و جوارح باید در این ماه روزه باشند. @emamzaman
enc_16295532240677274356303.mp3
4.18M
🍃سحر خیز مدینه برگرد برس به داد ما یتیما..😔😭 🥀 【@emamzaman
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو‌راندارم‌و‌دلتنــگم‌ودلم‌قرص‌است که انتهای‌خوشِ‌صبرو انتظارتویی..♥️ 🌸 【@emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🍃ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت : ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ! 1)
🔹کاسه یخ ننه نخودی بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم و اولین چیزی هم که دلم میخواست بخرم یک یخچال برای "ننه‌ نخودی" بود. ننه‌ نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچوقت بچه‌دار نشده بود... می‌گفتند در جوانی شاداب و سرحال بود و برای بقیه نخود می‌ریخت و فال می‌گرفت. پیر که شد، دیگر نخود برای کسی نریخت ؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش. زمستان و تابستان آب‌یخ می‌خورد، ولی یخچال نداشت. ننه ، شبها می‌آمد درِ خانه‌ی ما و یک قالب بزرگ یخ می‌گرفت. توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسه‌ی ننه‌ نخودی" بود. ننه با خانه‌ی ما ندار بود. درِ خانه اگر باز بود بدون در زدن می‌آمد تو ، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم می‌آوردیم برای او. با بابا رفیق بود! برایش شال‌گردن و جوراب پشمی می‌بافت و در حین صحبت با پدر توی هر جمله‌اش یک "پسرم" می‌گفت. یک شب تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم ؛ ننه ، پرده را کنار زد و وارد حیاط شد. بچه‌ی فامیل که از دیدن یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود ، جیغ زد و گریه کرد. ننه بهش آبنبات داد. ولی نگرفت و بیشتر جیغ زد. بچه‌ را آرام کردیم و کاسه‌ی ننه نخودی را از جا‌یخی برایش آوردیم. بابا وقتی قالب یخ را توی زنبیل ننه انداخت، آرام بهش گفت: *"ننه! از این به‌ بعد در بزن!"* ننه، مکث کرد و به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بی‌حرف رفت... بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد. کاسه‌ی ننه‌ نخودی مدتها توی جایخی یخچالمان ماند و روی یخ‌اش، یک لایه برفک نشسته بود.. یک شب، کاسه را برداشتم و با بابا رفتیم درِ خانه‌ی ننه. در را باز کرد. به بابا نگاه کرد. گفت: "دیگه آبِ یخ نمی‌خورم، پسرم!" قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود. او توی خانه‌ی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر". یک در، یک درِ آهنی ناقاب ، یک در نزدن و حرف پدر، ننه را برد به دنیای تنهایی خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده! ننه‌ نخودی یک روز داغ تابستان از دنیا رفت... توی تشییع‌ جنازه‌اش کاسه‌ی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادر مرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. یک حرف، یک نگاه، یک عکس العمل... چقدر آثار تلخی بهمراه دارد.... کاسه یخ؛ انگار بهانه ی عشق و مهربانی بود... خدا میدونه کاسه یخ هر کدوم از ما کی، کجا و در یخچال دل چه کسانی!!! هزار بار برفک گرفت و شکست و خورد شد و دیده نشد... حواسمان به یکدیگر باشد. در پیچ و خم این روزگار، هوای دل همدیگر را داشته باشیم و محبت و مهربانی را به بوته فراموشی نسپاریم. نگذاریم گل محبت، پشت درب نامهربانی پژمرده شود... یکدیگر را صمیمانه دوست بداریم... چون عمر و زندگی اون چیزی که فکرمیکنیم نیست، خیلی کوتاه ست... 📚 【@emamzaman
soleimani.mp3
8.7M
قرائت‌هرشب‌دعای‌فرج‌به‌نیت‌ظهور چله«زیارت عاشورا»و چهل مرتبه ذڪر«اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج» به نیت ظهور منجۍ♥️ @emamzaman
صفحه-011.jpg
446.1K
{قرائت هروز یک صفحه قرآن بانیت }