❀
❣مـولاے مـن..❤️
✨دیدن روے شما ڪاش میسر میشد
✨شام هجران شما ڪاش ڪه آخر میشد
✨بین ما "فاصلہ ها" فاصلہ انداختهاند
✨ڪاش این فاصلہ با آمدنٺ سر میشد
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌺🍃
#شبتون_امام_زمانی🌙
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
Ahd.mp3
2.07M
❀
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
کانال امام زمان (عج)
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌄 خیلی جیگر میخواد به فِراری و لامبورگینی و فیات و یونتوس پشت کنی ...
ادواردو به خاطر اسلام از همه ی اینا گذشت !
ما برای اسلام حاضریم از چی بگذریم ؟!
سالگرد شهادت ثروتمندترین شهید شیعه #شهید_ادواردو_آنیلی 💔
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
ادواردو آنیِلی(زاده ۹ ژوئن ۱۹۵۴، نیویورک - درگذشته ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰، فوسانو) فرزند جیانی آنیلی - سرمایهدار و میلیاردر ایتالیایی و مالک سابق مجموعه فیات - و مارلا کاراچولو بود. او زمانی که در نیویورک زندگی میکرد به اسلام گروید و نام خود را به «مهدی» تغییر داد. ادواردو در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ درگذشت.
ادواردو آنیلی در نیویورک به دنیا آمد. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ماسیمو دآتزلیو در شهر تورین گذراند و پس از آن به کالج آتلانتیک در بریتانیا رفت. سپس برای اخذ مدرک دانشگاهی در رشته ادبیات مدرن به دانشگاه پرینستون رفت.
پدرش جیانی آنیلی، که ادواردو را وارث احتمالی میراث خاندان آنیلی میدید، او را برای ادامه تحصیل در رشتههای صنعتی تشویق مینمود، با این حال علاقه او بیشتر معطوف به مطالعات فلسفی و عرفانی بود. به گونهای که در سن ۲۲ سالگی در یک گفتگو با مارگریتا هک اختر فیزیکشناس ایتالیایی، به دفاع از نجوم احکامی میپردازد. او بعد از دانشگاه به هند سفر کرد تا در زمینههای مورد علاقه اش، یعنی عرفان و ادیان شرقی بیشتر تحقیق کند و در آنجا با ساتیا سای بابا ملاقات میکند. پس از آن به ایران رفت و در آنجا با سید روحالله خمینی آشنا شد.
پدرش جیانی آنیلی سرمایهدار و کارآفرین ایتالیایی، میراث دار خاندان مشهور آنیلی، مالک گروه سرمایهگذاری اکسور و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر اینها چندین شرکت ساختمانسازی، راهسازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها هستند.
مادر ادواردو، مارلا کاراچولو دی کاستانیتو نیز یکی از نوادگان خاندان اصیل کاراچولو و خواهر کارلو کاراچولو مؤسس و صاحب امتیاز گروه رسانه ای اسپرسو، غول رسانه ای ایتالیا بود. جیانی آنیلی از ازدواج با مارلا صاحب یک دختر به نام مارگریتا نیز شده بود. مارگریتا در اولین ازدواج خود با آلن الکان، از نوادگان خاندان مشهور و سرمایهدار یهودی الکان، رماننویس و فعال رسانهای، پسر ژان-پل الکان، بانکدار، سرمایهدار و مدیر سابق شرکت تولید کالاهای لوکس کریستین دیور اس. آ. و همچنین رئیس انجمن مرکزی اسرائیلیان فرانسه وصلت کرد و حاصل این پیوند دو پسر به نامهای جان الکان و لاپو الکان و یک دختر به نام جینورا الکان بود.
علیرغم اینکه طبیعتاً ادواردو، به عنوان تنها پسر جیانی آنیلی، وارث ثروت خانواده آنیلی به حساب میآمد، اما پدرش، جیووانی آلبرتو آنیلی (پسر عموی ادواردو) را به عنوان میراث دار مجموعه فیات اعلام کرد، و تنها بخشی که به ادواردو سپرده بود مدیریت باشگاه یوونتوس در یک بازه زمانی کوتاه در سال ۱۹۸۶ بود؛ ولی با مرگ جیووانی آلبرتو در سال ۱۹۹۷ میلادی باز ناگزیر این ادواردو بود که به عنوان صاحب این ارثیه معرفی میشد.
پس از مرگ ادواردو، پدرش جیانی آنیلی، نوه خود جان الکان را به عنوان وارث انتخابی خود برگزید و کنترل مجموعه فیات را به او سپرد.
#شهید_ادواردو_انیلی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
وی درباره تاثیر قرآن میگوید:
در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمدهاست. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم
نخستین آشنایی وی با تشیع و انقلاب ایران از طریق یکی از مصاحبههای محمدحسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بودهاست و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه میکند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد میشود.
قدیری در مورد نخستین ملاقاتش با ادواردو میگوید:
بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم -به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران-، یک روز یکشنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و میخواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر میشود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند؛ ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالش. جوان قدبلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهٔ آنیلی معروف، نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم.
و زمانی که فخرالدین حجازی در سال ۱۳۵۹ به ایتالیا سفر میکند و با ادواردو آشنا میشود، از او میخواهد که یک بار دیگر ورود خویش را به تشیع اعلام نماید. سپس فخرالدین حجازی نام مهدی را برای او انتخاب میکند. او در مکاتبات خود از نام هشام عزیز که سالها از آن استفاده کرده بود، استفاده میکرد و در مکالمات خود با دوستان ایرانیش از نام مهدی بهره میگرفت.
او مدتی در ایتالیا و در یک آپارتمان مستقل در شهر رم زندگی میکرد.
به گفته قدیری ابیانه، وی در سفرش به ایران با سید روحالله خمینی و سیدعلی خامنهای و هاشمی دیدار کرده و به زیارت امام هشتم شیعیان رفت.
مرگ
در ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰ جسد بی جان ادواردو در بزرگراه تورینو - ساوونا زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد.[۷][۸] از آن جا که خودروی او روی پل و در بالای محل پیدا شدن پیکرش پارک شده بود او که سابقه مصرف مواد مخدر (هرویین)[۹] هم داشته ظاهر قضیه نشان میداد که ادواردو خود را از روی پل به پایین پرت کردهاست[۱۰] و مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند.
✨ادواردو، همزمان با محروم شدن از تمام امتیازات خانوادگی، تصمیم گرفت به عنوان طلبه به قم بیاید.
و این بهانهای شد تا او را به شهادت رساندند و اَنگ خودکشی بر او زدند، در حالیکه هیچ شواهدی از جمله کالبدشکافی، فیلم و.... دال بر خودکشی او موجود نبود.
دوستان اردواردو، معتقدند او هرگز خودکشی نکرده، بلکه به خاطر ایمان و عقیدهاش به شهادت رسیده است.
#شهید_ادواردو_آنیلی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
#سلام_حضرت_عشق❤️
#سلام_بابای_خـــــوبم😍
🌹این دل اگر کم است،بگو سر بیاورم
🌺 یا امر کن یک دل دیگر بیاورم
🌹مــ❤️ـولا ...
خلاصه عرض کنم دوست دارمت
🌺دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
#صبحتون_امام_زمانی🌹
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#معرفی_کتاب_مهدوی📚
کمی دیرتر.....
السَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ🍃
سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار
1400سال پیش در منزل: "بنی مقاتل" امام پرده خیمه ی "عبیدالله بن حر جعفی" را کنار زد و و روبه عبیدالله ...کرد و فرمود: آیا دختر پیامبرت را یاری نمی کنی و در رکابش نمی جنگی؟
عبیدالله گفت :به خدا سوگند من میدانم که هرکس از فرمان تو پیروی کند، به شهادت و خوشبختی ابدی نایل شده است؛ ولی من احتمال نمیدهم که یاری من به حال تو سودی داشته باشد؛ زیرا در کوفه کسی را ندیدم که مصمم به یاری و پشتیبانی شما باشد و به خدا سوگندت میدهم که از این امر معافم بداری؛ زیرا جان من هنوز مرگ را بر خود ارزانی نداشته است (تمایلی به مرگ ندارد)؛
ولی این اسب خود «ملحقه» را که به خدا سوگند، تا حال به وسیله آن دشمنی را تعقیب نکردهام، جز اینکه به او رسیدهام و هیچ دشمنی مرا تعقیب نکرده است، مگر اینکه با داشتن این اسب از چنگال او نجات یافتهام (را به حضور شما تقدیم میکنم)، پس آن را بگیر که مال توست.
امام فرمود: اکنون که در راه ما از نثار جان امتناع میورزی، ما نیز به اسب تو، نیاز نداریم.
حال امام زمانمان درب تک تک خانه هایمان را می زند و ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی_مهدی سر می دهد ولی هر کداممان بهانه ای داریم یکی زن و فرزند را بهانه می کند یکی وقت ندارد یکی حال ندارد و آقـــــــا هزاروخورده ای سال است که یـــــــــار ندارد....و زمان هچنان در گذر است....
کمی به خود بیاییم.....
✅ #پیشنهاد_کتاب: کتاب "کمی دیرتر" سید مهدی شجاعی را بخوانیم جوانی که بر خلاف همه صدا زد آقا نیا....
#مطالعه
#کتاب
#هفته_کتابخوانی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#نماز
⚜ استاد فیاض بخش:
☘ توصیه میکنم نمازهای یومیه را دست کم نگیرید.
نماز شب که جای خود را دارد.
. . 🌸 نماز یومیه ذکر کبیر است.
نماز شب به تصریح آیات و روایات، ذکر کثیر است.
واذکروا الله ذکرا کثیرا.
☘ اذکار هم در میان خود، مراتبی دارند و هر ذکری انسان را تا مرتبه ای بالا می برد.
🌸 نماز شب ذکری است که این قابلیت را دارد که انسان را تا بالاترین درجات ببرد.
. . 🌻 «إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً» 🌻
. 🌕 چون در روز فرصت نداری و دل مشغولیهای فراوان داری، شب را به خلوت با خدا بپرداز.
. . 🌕 قیام شب نوعی سوخت و موتور محرکه برای تلاش طاقتفرسای روز است.
🌕 وقتی پیامبر را با چنان اشتغالات روزانهای به نماز شب دستور میدهند، معلوم میشود گرفتاریهای روز، حتی اگر برای انجام وظایف کاملاً دینی مانند تعلیم و تعلم و تبلیغ دین باشد، عذر موجهی برای نپرداختن به نماز شب نیست.
خداوند به پیغمبرش با این سختی چنین دستوری می دهد چه برسد به ما که تابع ایشان هستیم.
(مجمع البيان، ج۱۰، ص۵۷۱)
📚 سوره مزمل، آیه ۷
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#چادرانه
تو،چـ♡ـاڋر..
من هم، چشــمـ👀مۍپوشـم..
بانو❗️
تو اگر محجبه باشۍ
با همان حجابت،چشم ها را
میبندۍ
تا نگاهۍجَلب تو نشود...
شبیه #زهرا{س💚} شدن اتفاقۍ
نمیشود...
نگاهِ پُر مهــــرِ خدا گواراۍ پسرانۍ
ڪه مدافع چشمان پاڪ اند👀
✅همانهایۍڪه
چشمانشان به زمین است☺️
و دلشان تا هفت آسمان..
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
آقا ابراهیم هادی همیشه میگفـت :
تا وقتی که زمانِ ازدواجتون نرسیـده
دنبالِ ارتباطِ کلامی با
جنس مخالف نرید ؛
چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی میکشونید !
✍ م د ی ر : فضا، فضای مجازی است ، ولی نامحرم، نامحرم واقعی است ! برایش تکتک حرفها و شکلکها حقیقی است. روی قلبش اثر میگذارد...
❀
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
▪️برخی پدر و مادرهای امروزی
آموزشِ:
🚩 موسیقی از ۵ سالگی
🚩 زبان انگلیسی از ۶ سالگی
🚩 نقاشی ۵ سالگی
🚩 رانندگی ۱۳ سالگی
🚩 خلبانی پهباد ۷ سالگی
🚩 ریاضی ۶ سالگی
🔹 آموزش همه چیز قبل از موعد
حالا همین پدر و مادر ها:
🚩 حجاب: هنوز بچه است زوده!
🚩 روزه: هوا گرمه اذیت میشه!
🚩 نماز: حالا چند سال بعد میخونه!
🚩 حیا و عفت: هنوز بچه است چیزی نمیفهمه!
🚩 کلا پای دین که وسط میاد یعنی همون چیزی که انسان رو تبدیل به یک آدم قوی و قدرتمند و با ایمان و اراده می کنه هنوز بچه است!
🚩 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به برخی از کودکان نگاه کردند و فرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمودند:
خیر، از دست پدران مؤمن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.
[1] بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۴
[2] مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۶، روایت۱
[3] طبرسى، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق
❀
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
#طنزجبهه🤣
#زنگ_تفریح😄
.
رفیقم مےگفت لب مرز یہ
داعشےرو دستیگیر کردیم👀
.
داعشے گفت تــا ساعت¹¹ من
رو بکشید تـا نهار رو با رسول
خدا و اصحابش بخورم!🥘😌
.
اینام لــج ڪردن ساعـت²
کشتنش👊🏻گفتـن حالا برو
ظرفاشونرو بشــور😂😆
__________________
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
چقدر نبودنت
حال جهان را
پریشان کرده است
#امامزمان علیه السلام
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#حرف_قشنگ🌱🌼
جاماندنازکربلابراےخیلیاجاےحسرتداره
اماجاماندنازلشڪریوسفزهرادغدغہچندنفره؟!
#تلنگر
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
✅ در (کارهای) نیک و تقوا با یکدیگر همکاری کنید.
وتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى
📖 سوره مائده آیه ٢
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌼 توصیههای دوازدهگانه آیت الله حسنعلی نخودکی (رحمةالله علیه )
بخش اول
اول:
آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری
دوم:
آنکه در انجام حوایج مردم، هرقدر که میتوانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
سوم:
آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفهای نیست.
چهارم:
از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.
پنجم:
بدانکه انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا میشود و به عکس، انجام مستحبات، مرتبه او را ترقی میبخشد.
از حضرت عیسی علیهالسلام سوال شد:«با چه کس همنشین باشیم» فرمود:«با کسی همنشین باشید که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد، و سخن او بر علم و دانش شما بیفزاید، و عمل او شما را به آخرت ترغیب نموده و مایل سازد»
ششم:
بدانکه در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیدهام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به فرزندان ارجمند رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است.
#سخن_بزرگان
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
#داستان_کودکانه_پندآموز
#درخواستی🌹
🌸سلام کردن
یکی از کارهای خوب، سلام کردن است.
✨امام حسین ع فرمودند: سلام کردن هفتاد تا پاداش داره ، ۶۹ تا برای کسی است که اول سلام کند...
یکی از بهترین سلام ها ، سلام بر امام حسین ع است ، یادت باشد هر وقت آب خوردی بعد از آن بر امام حسین ع سلام بدهی.💚
⭐️امام زمان ع هم هرروز و هرشب بر امام حسین ع سلام می فرستد.
👌چه خوب است ماهم هرروز وقتی از خواب بیدار می شویم ، به امام حسین ع و امام زمان ع سلام بدهیم.
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#شعر_مهدوی
💚تنها ترین امام زمین
مقتدای شهر
💚تنها، چه میکنے❓
تو کجایے❓ کجای شهر❓
💜وقتی کسے
برای تو تب هم نمی کند
💜دیگر نسوز
این همه آقا به پای شهر😔
💙تو گریه میکنے و
صدایت نمی رسد
💙گم می شود
صدای تو در خنده های شهر 😭
💔تهمت ريا و غیبت و
رزق حرام و قتل❗️
💔ای وای من
چه می کِشی از ماجرای شهر❗️😔
💚دلخوش نکن
به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا
💚با این همه گناه
نگیرد دعای شهر😓
💛اینجا کسے برای تو کاری نمی کند ❗️
💛فهمیده ام که
خسته ای از ادعای شهر😔
💙گاه از نبودنت مثلا گریه می کنیم
💙شرمنده ام
از این همه کذب و ادای شهر❗️
❤️هر روز دیده می شوی
اما کسی تو را
❤️نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر😔
⛔️اللهم عجل لولیک الفرج یعنی گناه🔥نکنیم⛔️
✅ تعجیل در ظهور مظلومترین امام، مهدی (عج): صلوات با ذکر فرج
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
محمدبن مسلم میگوید : به محضر امام باقر رسیدم تا درباره قائم آل محمد سوال کنم. بدون اینکه از حضرت بپرسم ، فرمود :
((ای محمد بن مسلم ! در قائم آل محمد پنج شباهت با پیامبران وجود دارد...اما شباهتش با حضرت یونس غیبت او است که به بعد از پیری به صورت جوان به سوی قومش بازگشت...))
حضرت یونس که مدت ها در دل ماهی و در قعر اقیانوس ها از دیدگان امتش پنهان بود ، وقتی از شکم ماهی خارج شد ، خداوند متعال در کنار ساحل بوته کدویی رویاند . وی از آن تناول کرد و بعد از نیرو گرفتن ، به سوی قومش برگشت ؛ در حالی که به صورت جوانی اش بود.
امام صادق می فرماید :
در صاحب الزمان ، نشانی از حضرت یونس است و آن این که بعد از غیبتش به صورت جوانی نورس ظاهر میشود.
#مهدویت
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#شهید_ادواردو_آنیلی مصداق صدور انقلاب به قلب اروپاست، آن هم به فاصله خیلی کم از پیروزی شکوهمند انقلاب
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
4_6008055954522769113.mp3
6.89M
❗️واقعاً داره دیر میشه و کار داره به جاهای خطرناک میکشه
✔️ راه نجات از زلزله و بلاهای متعدد
#صوت_مهدوی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌹بانونرجس دختر یشوع پسر امپراتور روم ومادرش از نسل «شمعون» وصی حضرت عیسی (ع) بود
🌹بانو نرجس درپی خوابی شگفت، مسلمان شد و به هدایت امام عسکری (ع) خود را درمیان سپاه روم که عازم نبرد با مسلمانان بودند قرار داد وهمراه جمعی دیگر به اسارت لشکر اسلام درآمد
امام هادی (ع) کسی را فرستاد که او را خریداری کرد و به سامرا آورد.
ایشان مدتی در خانه حکیمه خاتون(خواهر امام هادی (ع) ) تحت تعلیم و تربیت او قرار گرفته و مورد احترام فراوان حکیمه خاتون بوده است
🌸 حضرت نرجس (ع) بانویی است که سال ها پیش در کلام امیر المومنین (ع) و امام صادق(ع) مورد ستایش قرار گرفته واز او به عنوان بهترین کنیزان و سرور آنان یاد شده است.
#شناخت
🦋【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】🦋
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
12.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شناخت اعضای رئیسه و انواع قوا
آشنایی با #انواع_قوا در طب سنتی و وظایف هرکدام در بدن از زبان #متخصص_طب_سنتی..
و اهمیت هرکدام ازین قوا در توان سیستم ایمنی و پیشگیری از بیماریها
چگونگی ارتباط #کبد_چرب با ابتلا به #کرونا، #سرطان و سایر بیماری ها
علت اصلی #تعریق_کف_دست و دخالت قوا
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ 🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀ #رمان #بی_تو_هرگز #پارت_چهاردهم بیچاره نمی دونست که بنده چند عدد سوزن و آمپول در
❀
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان
#بی_تو_هرگز
#پارت_پانزدهم
با عجله رفتم سمتش، خیلی بی حال شده بود.
یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش.
تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد.
عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد اما فقط خون بود.
چشم های بی رمقش رو باز کرد تا نگاهش بهم افتاد، دستم رو پس زد. زبانش به سختی کار می کرد:
- برو بگو یکی دیگه بیاد.
بی توجه به حرفش،دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم، دوباره پسش زد.
قدرت حرف زدن نداشت، سرش داد زدم :
- میزاری کارم رو بکنم یا نه؟؟
مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود سرش رو بلند کرد و گفت :
- خواهر، مراعات برادر ما رو بکن. روحانیه، شاید با شما معذبه.
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم:
- برادرتون غلط کرده، من زنشم.
دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم.
محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم.
تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم.
علی رو بردن اتاق عمل و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم.
مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب.
دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم.
از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر یا همسر و فرزندشون بودن.
یه علی بودن، جبهه پر از علی بود.
بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم.
دل توی دلم نبود، توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم.
اما تماس ها به سختی برقرار می شد. کیفیت صدای بد و کوتاه بود.
برگشتم
از بیمارستان مستقیم به بیمارستان.
علی حالش خیلی بهتر شده بود اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود.
- فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای، اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی!!
خودش شده بود پرستار علی.
نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم.
چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه تازه اونم از این مدل جملات
همونم با وساطت علی بود.
خیلی لجم گرفت آخر به روی علی آوردم و گفتم:
- تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟؟
من نگهش داشتم ، تنهایی بزرگش کردم ،
ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم،
باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه؟!!
و علی باز هم خندید.
اعتراض احمقانه ای بود وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم ...
👈ادامه دارد…
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ 🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀ #رمان #بی_تو_هرگز #پارت_پانزدهم با عجله رفتم سمتش، خیلی بی حال شده بود. یه نفر،
❀
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان
#بی_تو_هرگز
#پارت_شانزدهم
بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون.
علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره، اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه.
منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره.
بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش.
قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده.
همه چیز تا این بخشش خوب بود اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد.
پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت.
زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش.
دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه،مراقب پدرم و دوست های علی باشم، یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد.
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زینب و مریم رو دعوا کردم و یکی محکم زدم پشت دست مریم.
نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن، قهر کردن و رفتن توی اتاق و دیگه نیومدن بیرون.
توی همین حال و هوا و عذاب وجدان بودم ،
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد.
قولش قول بود،راس ساعت زنگ خونه رو زد و بچه ها با هم دویدن دم در و هنوز سلام نکرده گفتن:
- بابا ... بابا ... مامان، مریم رو زد
علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم، به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود، خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد.
تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن اون هم جلوی مهمون ها و از همه بدتر، پدرم.
علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت.
نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت:
- جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟
بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن
و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن و علی بدون توجه به مهمون ها و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه غرق داستان جنایی بچه ها شده بود.
داستان شون که تموم شد با همون حالت ذوق و هیجان خود به بچه ها گفت:
- خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد؟
و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن و با ذوق تمام گفتن:
_با دست چپ.
علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من، خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید و لبخند ملیحی زد:
- خسته نباشی خانمم من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام.
و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها.
هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود.
بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن.
منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین.
از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد.
اون روز علی،با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد.
این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد. و اولین و آخرین بار من...
👈ادامه دارد…
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
✨🌙----------------------------------🌟
#دعای_فرج
تا نرسد نشان #او ♡
نیست نشان زندگي
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج
✨🌙-----------------------------------🌟
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄