♡مهدیاران♡
#فرارازجهنم🔥 #رمان📚 #پارت_هفدهم برگشتم خونه … تمام مدت، جمله احد توی ذهنم می چرخید … یه لحظه به خ
#فرارازجهنم🔥
#رمان📚
#پارت_هجدهم
حدود هفت ماه از مسلمان شدنم می گذشت … صبح عین همیشه رفتم سر کار … ولی مشتری اون روز خیلی خاص بود … آدمی که در بخش بزرگی از خاطرات قبلم شریک بود… .
– اوه … مرد … باورم نمیشه … خودتی استنلی؟ … چقدر عوض شدی …
کین بود … اومد سمتم … نمی دونستم باید از دیدن یه دوست قدیمی بعد از سیزده، چهارده خوشحال باشم یا نه؟… .
بعد از کار با هم رفتیم کافه … شروع کرد از زندگی و دزدی های مسلحانه و بزرگش، دلالی و قاچاق اجناس مسروقه تعریف کردن … خیلی خودش رو بالا کشیده بود … هی استنلی، شنیده بودم رفتی توی کار مواد و خوب خودت رو کشیدی بالا اما فکرش رو هم نمی کردم یه روزی استنلی بزرگ رو گوشه یه تعمیرگاه ببینم که داره ماشین بقیه رو درست می کنه … همیشه فکر می کردم تو زودتر از من به پول و ثروت میرسی … شایدم من یه روز ماشین تو رو درست می کردم …نفس عمیقی کشیدم … ولی من از این زندگی راضیم … دروغ میگی … تو استنلی هستی … یادته چطور نقشه می کشیدی؟ … تو مغز خلاف بودی … هیچ کدوم به گرد پات هم نمی رسیدیم … شنیده بودم بعد از ورود به اون باند، خیلی زود خودت رو بالا کشیده بودی و با بزرگ ترها می پریدی … حالا می خوای باور کنم پاک شدی و کشیدی کنار؟ … اصلا از پس زندگیت برمیای؟ …هی گارسن … دو تا دام پریگنون …نگاه عمیقی بهش کردم و به طعنه گفتم … پولدار شدی … ماشین خریدی … شامپاین ۳۰۰ دلاری می خوری … بعد رو کردم به گارسن … من فقط لیموناد می خورم …
– لیموناد چیه ؟ … مهمون منی … نیم خیز شد سمتم … برگرد پیش ما … تو برای این زندگی ساخته نشدی استنلی،کلافه شده بودم … یه حسی بهم می گفت دیدن کین بعد از این همه سال اصلا جالب نیست،شروع کرد از کار بزرگش تعریف کردن … پول و ثروت … و نقشه دقیق و حساب شده ای که کشیده بود … نقشه ای که واقعا وسوسه انگیز بود . برای لحظاتی واقعا وسوسه شده بودم … اما یه لحظه به خودم اومدم … حواست کجاست استنلی؟ … این یه انتخابه… یه انتخاب غلط نزار وسوسه ات کنه … تو مرد سختی ها هستی … نباید شکست بخوری و به خدا خیانت کنی،حالا جای ما عوض شده بود … من سعی می کردم کین رو متقاعد کنم که اون کار درست نیست و باید دزدی رو بزاره کنار … و بعد از ساعت ها … باورم نمیشه … تو اینقدر عوض شدی … دیگه بعید می دونم بتونی به یه گربه هم لگد بزنی … تو یه ترسو شدی استنلی … یه ترسو – به من نگو ترسو … اون زمان که تو شب به شب، مادرت برات غذای گرم درست می کرد … من توی آشغال ها سر یه تیکه همبرگر مونده دعوا می کردم … اون زمان که پدرت توی کارخونه تا آخر شب، کارگری می کرد تا یه سقف بالای سرتون باشه، من زیر پل و کنار خیابون می خوابیدم … و هنوز زنده ام … تو درست رو ول کردی و برای هیجان اومدی سراغ این کار … من، برای زنده موندن جنگیدم – فکر کردی با یه نقشه و بررسی موقعیت … و پیدا کردن یکی که برات پول شون کنه؛ می تونی از اونجا دزدی کنی … اون مغازه طلا فروشی بالای شهره … قیمت ارزون ترین طلاش بالای ۵۰۰ هزار دلاره … فکر کردی می خوای سوپر مارکت محله مون رو بزنی که پلیس ده دقیقه بعد بیاد جنازه ها رو ببره؟ …
– محاله یکی تون زنده برگردید … می دونی چرا؟… چون اونهان که حقوق پلیس ها رو میدن … چک های رنگارنگ اونها به شهردار و فرمانداره که دولت فدرال می چرخه … پس به هر قیمتی، سیستم ازشون دفاع می کنه … فکر کردی مثل قاچاق مواده که رئیس پلیس ولستون، خودش مدیریت قاچاق توی دستش باشه و سهم هر کدوم از اون گنده ها برسه … تازه اونجا هم هر چند وقت یه بار برای میتینگ های تبلیغاتی یه عده رو میدن دم تیغ – احمق نشو کین … دست گذاشتن روی گنده ها یعنی اعلام جنگ به شهردار و فرماندار … فکر کردی بی خیالت میشن… حتی اگر بتونی فرار کنی که محاله … پیدات می کنن و چنان بلایی سرت میارن که دیگه کسی به دست گذاشتن روی اشراف فکر نکنه ،اما فایده نداشت … اون هیچ کدوم از حرف های من رو قبول نمی کرد … اون هم انتخاب کرده بود،وقتی از کافه اومدم بیرون … تازه می فهمیدم که خدا هرگز کسی رو رها نمی کنه … حنیف واسطه من بود … من واسطه کین … مهم انتخاب ما بود،آنچه در آینده خواهید دید و من عاشق شدم … حسنا، دانشجوی پرستاری بود،اواخر سال ۲۰۱۱ بود … من با پشتکار و خستگی ناپذیر، کار می کردم و درس می خوندم … انگیزه، هدف و انرژی من بیشتر شده بود … شادی و آرامش وارد زندگی طوفان زده من شده بود … شادی و آرامشی که کم کم داشت رنگ دیگری هم به خودش می گرفت … .
چند وقتی می شد که به باتون روژ و محله ما اومده بودن … دانشگاه، توی رشته پرستاری شرکت کرده بود … شاید احمقانه به نظر می رسید اما از همون نگاه اول، بدجور درگیرش شدم … زیر نظر گرفته بودمش … واقعا دختر خوب، با اخلاق و مهربانی بود …
📚رمانواقعیبهنویسندگی
شهیدمدافعحرمسیدطاهاایمانی
#ادامهدارد...
【 @emamzaman_12 】
13.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور... 🤲
#امام_زمان♥
#قرار_عاشقی🦋
«اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
✍دلنوشته مهدوے...
زندگی،
بدون شما محال است
امنیت،
دور از شما دورغ محض است
آرامش،
در فضای خالی از یاد شما
به حسرتی دست نیافتنی میماند
ما در جهانی که شما را
از یاد برده است،
همچون آوارگانی خانه بهدوش،
مرگ را دنبال میکنیم.
بیایید و امانمان باشید
بیاید و آراممان کنید
بیایید و پناهمان دهید.
#عشق_نویس🌱
#امام_زمان♥
【 @emamzaman_12 】
♡مهدیاران♡
📌برمشامممیرسدهرلحظهبویانتظار سلام حضرت دلبر، سلام قرص قمر، سلام ای دردانهی زهرا، زمین که لطفی ن
📌دفتراعمالنزدیار..
مولایی که دفتر انتظارم را ورق میزنی، میبینی صفحه ها اینترنتی و سایت ها را بیشتر از امامم دنبال میکنم...🌱🥀
#منبرک_و_دلنوشته_مهدوی «۳۵»
#امام_زمان
【 @emamzaman_12 】
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠علامت آدم بدرد نخور
🔰اگر شما امام زمانتو نشناسی بدرد نمیخوری...
#استادرائفیپور
#امام_زمان♥
【 @emamzaman_12 】
🌱اغلب فکر میکنیم
چون خیلی گرفتاریم،
به امام زمان علیه السلام نمیرسیم!
اما واقعیت این است که:
چون به امام زمان علیه السلام نمیرسیم خیلی گرفتاریم!
#امام_زمان
#تلنگرانه 💥
【 @emamzaman_12 】
🌱خودسازی...
⭕️معرفی...
موضوع پست: #سحر_۱ :
این روزها تا مشکلی برامون پیش میاد و زندگی برامون کمی سخت میشه به فکرمون میاد یه عده آدم نشستن ما رو سحر و جادو کردن تا بدبختی ما رو ببینن پس بریم پیش دعا نویس و باطلش کنیم
دعا به خودی خود بد نیست
حتی اسم الله چنان نوری داره که در تمام عالم پخش میشه
ولی ما به موهبتی که خدا بهمون داده ایمان نداریم، فکر میکنیم فقط یه دعا نویس میتونه کمکمون کنه غافل از اینکه بیشتر مواقع از کسایی کمک میخوایم که دستشون تو دسته شیطانه تا خدا
🌱سحر یعنی چی؟🤔
✔️معني سحر رو میشه انجام نوعي اعمال خارق العاده دونست که آثاري در وجود انسان ها پديد مي یاره برخلاف اون چیزی که خداوند مقدر کرده
کلمه «سحر» و مشتقات اون در سوره هاي قرآن از قبيل: طه، شعري، يونس، اعراف، و ... راجع به سرگذشت پيامبران خدا: حضرت سلیمان، موسي، عيسي، و پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم اومده
زمان حضرت سلیمان سحر توسط شیاطین رواج پیدا میکنه تا جایی که خدا دو فرشته به نام هاروت و ماروت رو میفرسته که بهشون باطل کردن سحر یاد بدن
ولی اونها گمراه میشن و چیزهایی رو یاد میگیرن که به ضررشون بوده نه نفعشون مثل تفرقه انداختن بین مردم و جدایی بین زن و شوهر در حالیکه فرشته ها بهشون گفته بودن ما فقط وسیله آزمایش شما هستیم و مراقب باشین که گمراه نشین۱
در اينجا اين سؤال پيش مي یاد که: آيا ياد گرفتن سحر و عمل به آون از نظر اسلام اشکال داره؟
در اين مورد فقهاي اسلام، همه مي گن که ياد گرفتن و اعمال جادوگري حرام مي باشد مگر اینکه برای باطل کردن سحر استفاده بشه که این موزد استثنا هست.
امام علي (عليه السلام) فرموده است:
«کسي که سحر بياموزد کم يا زياد کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلي قطع مي شود»۲
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده است: «کسي که نزد ساحر يا کاهن يا دروغگويي برود در حالي که آنچه را که مي گويند، تصديق کننده باشد به تمام کتابهاي آسماني که خدا فرستاده کافر شده است»۳
سحر از انواع کفره 😨
[۱].سوره بقره آیه ۱۰۲
[۲]. وسايل، باب 25، ابواب ما يکتسب به.
[۳]. سفينه البحار، ج1، ص 605.
#خودسازی
#قسمت_چهل_و_دوم
#لشکرموعود
#زندگی_بندگی
【 @emamzaman_12 】
3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ناظر بر اعمال ماست!!
#استادرائفیپور
#امام_زمان♥
【 @emamzaman_12 】