نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
سلام داداش همت😔 داداش ابراهیم داییم ۴ روزه بیمارستانه به خاطر ویروس کرونا بستریش کردن نه ابی نه غذ
داییم خوب نشد
تنهامون گذاشت
رفت و آسمونی شد😭
به یاد دایی خوب و عزیزم😭
سلام خاطره ی خواب آقای رائفی پور رو شنیدم یاد خوابی افتادم که خودم دیدم
تعریف کردنش خالی ازلطف نیست
توی عالم خواب میدیدم که دارم میرم کربلا،اونموقع هنوز داعش بود ومسیرها خیلی امنیت نداشت ،بخاطر ناامنی بچه هامو نبرده بودم،اما میدونین که توی خواب آدم همه چیز رو باهم میبینه
منم میدیدم که دخترم که اونموقع حدود پنج سالش بود توی خونه برام بی تابی میکنه و خیلی بی قراره از فهمیدن این موضوع دلم به درد اومد انقدر بی طاقت وبی قرار بچم شدم که گفتم من نمیخوام برم کربلا ،من طاقت گریه های دخترمو ندارم
خلاصه بی تابی من به ضجه والتماس که توروخدا منو برگردونین پیش بچم رسید
ازاونطرف هم میدیدم که دخترمم داره مثل خودم ضجه میزنه
صحنه ی عجیبی بود
یکدفعه یه صدایی که نمیدونم کی بود بهم گفت امام زمان از این هم به شیعیانش مشتاقتره
ازخواب پریدم
@enayate_shahidhemat
سلام..ببخشید دوستان🌹
برای چی میگن پخت و پز نکنید نذراتون رو انجام ندید تو ماه محرم به خاطر شرایط کرونا یعنی امام حسین مارو مریض میکنه🙁
اگه اینجوریه پس برا چی وقتی گلوم درد میکرد دیشب که نذری ارباب رو خوردم خوب شدم😕
@enayate_shahidhemat
حاج همت داداش خوبم
کمکم کن😔
تو که همیشه هوامو داشتی
الانم به کمکت احتیاج دارم
خیلی درموندم
خسته شدم دیگه😔
خودت کمکم کن خودت به داد دلم برس💔
ارسالی
سلام،عصرتون بخیر🌷
یه عنایت از آقا محمد ابراهیم همین الان داغه داغ😊
چند روزه دنبال یه مطلب مهمی می گشتم،تا امروز به فکرم رسید شاید تو پیام های ذخیره ام داشته باشم وقتی سروش کردم توی پیامی بود که پروفایلش عکسه دوست گلم بود داشت بالبخند نگاهم می کرد،قربونش برم که اینقدر هوامو داره🌷❤️❤️❤️❤️🌷😍
ارسالی اعضا👆
سلام علیکم خداقوت عزاداری هاتون قبول باشه
خيلی وقت ها در تنهایی خودم با شهدا صحبت میکنم واقعا خیلی جواب میده ،با شهدا درد ودل میکنم و کمک میخوام (شهدا زنده اند و بهترین رفیق ، شهدا عند ربهم یرزقون اند )
مدتی است مشکلاتی دارم و سختی هایی دارد اما باز هم خدارو شکر
شبی توسل کردم و دلم شکسته بود و به شهدا گفتم شما مگه زنده نیستید کمکم کنید ، بدجوری تو دوراهی گیر کردم و بعدش خوابیدم
در عالم رویا سردار دلها شهید حاج قاسم عزیز رو دیدم ونمیدونم چی شد این مطلب به ذهنم رسید وپرسیدم حاجی احساس میکنم خیلی از شهادت دور شدم چیکار کنم ؟
حاجی قاسم گفتند : اون کارهایی رو که نباید انجام بدی رو انجام نده .
جواب کارم رو گرفتم وفهمیدم که نباید کاری که گیرکرده بودم انجام بدم یا نه رو انجام بدم .
شهدا خوب رفیقایی هستند این رو به عینه تجربه کردم و اگه بخوایم دستمونو از دستشون رها کنیم اما اونا دست مارو رها نمیکنن . تلاش کنیم حداقل یک رفیق شهید داشته باشیم .
کلام آخر اینکه شاید تو خیلی مسائل بطور خواب یا رویا صادقه کمک نرسه شاید بطور غیر مستقیم باشه
بعضی موقع ها تو بعضی موارد اصرار داریم که اون چیزی رو بهمون بدن که مطابق میل ماست درصورتی که به ضرر ماست و به خیر وصلاحمون نیست
ارسالی اعضا👆
سلام من دختری بودم که هرکاری میخواستم انجام میدادم خیلی گناه میکردم اما یه زمانی خودمم خسته شدم اما خس میکردم نمیتونم خودمو بکشم بیرون یه روز بعدازنماز به شهید همت متوسل شدم و خیلی گریه کردم و ازایشون کمک خواستم بعدهم چهله گرفتم و سعی کردم گناه نکنم روزها روزه میگرفتم یه هفته گذشت خواب دیدم پای پیاده میرم جمکران تومسیر شهید همت رو دیدم من تعجب کردم ایشون رو دیدم چون می دونستم ایشون شهید شدن ازایشون سوال پرسیدم ایشون جوابم رو دادند بعدهم مطلبی درباره نماز عرض کردند بعد ها دوباره خوابشون رو دیدم فهمیدم واقعا شهدا دستشون بازه برای یاری فقط کافیه بریم سمتشون و ازشون بخواییم
ارسالی اعضا👆
سلام من خواب دیدم باخانوادم رفتیم حرم حضرت زینب سلام الله علیها توصحن ایستاده بودیم گفتیم عکس یادگاری بگیریم یه آقای نظامی اومدند وگفتند نمیشه داخل حرم رفت خطرناکه خودشون وتعدادی رزمنده مشغول دفاع از حرم بودند ما رفتیم گوشه ای از صحن ایستاده بودیم بعد دیدم شهید همت اومد کنار ما ایستاد و یک دستشون هم قطع شده بود.
ارسالی اعضا
سلام دوستان روزتون مهدوی
این کانال جهت
طرح نذورات مهر مهدوی راه اندازی شده
و تا الان ۴۶ طرح اجرا شده😍
دوستانی که میخوان به این طرح کمک کنن وارد کانال بشن👇👇
https://eitaa.com/joinchat/138543197Cfbf6e3a652
سلام و عرض ادب خسته نباشید
دختری هستم در خانوادی مذهبی اوایل تحت تعصیر دوستانم از حجاب بدم میادم دوسال نماز نمیخوندم تا یک روز یه پیام روگوشی مامانم امد بی میل باز کردم عکس شهید محمد ابراهیم همت بود و شهادت ایشون قسمتی از خاطرات ایشون من اول خوشم امد کمکم به مرور زمان در مسابقات قرانی مدرسه شرکت کردم نماز خوندن شروع کرد ولی اعتقادم به شهدا انقدر نبود وقتی کسی میگفت با شهدا حرف میزنه به خودم میگفتم اصل کسی که مرده باهش حرف بزنی که چی بشه تا یکی از اقوام کتاب از خاطرات شهید همت برام اورد خوندم کمک حجابم رفتارم به کل تغییر کرد تا یه روز امتحان داشتم بعد از نماز صبح دعا خوندم بعد با شهید همت وابراهیم هادی صحبت کردم واقعا خیلی حال عجیبی بود استرسی که قبلش برا امتحان داشتم نداشتم احساس کرد واقعا شهید محمد ابراهیم همت وشهید ابراهیم هادی کنار هستن و الان چند ساله که از اون حال هوا میگذره الان عاشق شهداهستم وخیلی رفیق شهید دارم .....ودلم میخواد طلبه شم در راه خدا شهید شم خیلی برام دعا کنین
ارسالی اعضا👆👆
@enayate_shahidhemat
سلام علیکم
اول از همه از کانال خوبتون تشکر میکنم 🌹
من میخوام داستان آشنایی مو با شهید محمد ابراهیم همت بگم.
من یک دختر نوجوان هستم که در خانواده ای مذهبی زندگی میکنم.
تقریبا دو سال پیش با یک دختر خانمی دوست شدم که خیلی دختر خوبی بود و تا همین الان هم با هم دوست هستیم.
خلاصه دوست من خیلی عاشق شهدا بود و خیلی از شهدا حرف میزد، منم شهدا رو دوست داشتم ولی نه به اندازه دوستم
شهید سیاهکالی مرادی رو دوست داشت، منم با خودم گفتم منم باید یک شهیدی رو انتخاب کنم اما نمیدونستم کدوم شهید؟ 🧐
خلاصه یه روز که حوصله ام سررفته بود از توی کتابخانه خونمون یه کتاب برداشتم که درباره شهید همت بود. باخودم گفتم بزار یه نگاه به این کتاب بکنم.
نشستم و چند صفحه از اون کتاب رو خوندم وخیلی خوشم اومد😇
البته من از بچگی علاقه خاصی به این شهید بزرگوار داشتم.
من ایشون رو به عنوان برادر شهیدم انتخاب کردم وکلی کتاب درباره شهید همت عزیز خریدم وخوندم و سعی میکنم مثل ایشون زندگی کنم☺️
واینکه ایشون رو خیلی دوست دارم و با ایشون درد و دل میکنم.
بنظرم شهدا میتونن دوست های خوبی برای آدم بشن💞
از وقتی با شهید همت آشنا شدم خیلی تغییر کردم واز نظر دینی خیلی بهتر شدم خداروشکر😊
دوست دارم برای یکبار هم که شده به شهرضا برم و مزار شهید همت رو زیارت کنم🌹
آرزوی سلامتی برای شما عزیزان دارم.
یاعلی🌸
@enayate_shahidhemat
سلام دیروزخواب دیدم رفتم حزیره مجنون حاجی اونجابودولی بنظرخسته وخاکی بودوسه تاماشین تصادف کرده بودن دومی سوخته بود
یه بارم باحاج احمدمتوسلیان خواب دیدم
یه بارم خواب دیدم از جایی میومدجاده بودباهمین عکس معروفش. باچفیه سفید ددر کردنش وپوتین پاش اومدطرفم وچیزی بهم گفت
اولین بارهم شب8فروردین 89بودخواب دیدم رفتم دهلاویه حاجی اونجابودباهمرزمانش
ارسالی اعضا👆