eitaa logo
جمهوری/ محمد صادق شهبازی
3.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
846 ویدیو
63 فایل
بازخوانی انقلاب مردم
مشاهده در ایتا
دانلود
‏نه می‌بخشیم و نه فراموش میکنیم!
المان-مستعمره اروپایی امریکا- همین مثلث سه گوش را هم ممنوع کرده!
روزی که این نوجوان‌ها در توافق تبادل آتش‌بس اول آزاد شدند، با خودم میگفتم این بچه‌ها می‌فهمند چه هزینه گزافی برای آزادی آنها پرداخت شده؟! حالا هر از چندی خبر شهادت همان نوجوان‌های ازادشده در میدان و نه در بمباران منتشر میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزو معدود بخشهای جالب انتخابات آمریکا این طنزهایی است که دموکرات و جمهوریخواه علیه هم می‌سازن!
در دنیای ظلم و زور به راحتی میگویند انتخابات رسمی کشور دیگر را نمی‌پذیرند. آنهم برای بار دوم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردانه هایش را این‌طور دارد میبرد و میگوید خدا برای ما کافی است و چه وکیل خوبی است....
🟥وفاق برای حذف آرمانخواهی بخش اول 🔺تلاش مشترک آمریکا-ضدانقلاب-غرب‌گرایان اصلاح‌طلب/اصولگرا-محافظه‌کاران- باند قدرت، اشراف و برخی کنترل‌چیها برای بی‌تفاوت، منفعل یا منحرف کردن آرمانخواهان (انقلابیها/عدالتخوهان و...) در نهایت، تضعیف، استحاله از درون، پیش‌بینی‌پذیر، ضربه‌پذیر و کنترل‌پذیر کردن نظام را نشانه رفته. 🔺مهمترین «مانع این فرایند، ابزار قدرت و وسیله فائق آمدن نظام به چالشها، فراز و فرودهای سیاسی، تهدیدات خارجی، تجدیدنظرطلبی از درون و...»، وجود آرمانخواهی و آرمانخواهان و مدافعان فداکاری است که فارغ از درون/بیرون قدرت بودن، سود بردن/ضرر کردن، خوش‌آمدن/بدآمدن از مسئولان، از نظام دفاع کرده و همزمان جهت‌گیری‌های انقلابی را در آن پیگیری می‌کنند.(نظام انقلابی) اینگونه هم نظام ریشه‌دارتر می‌شود(سازوکار بقا/حفظ نهاد)و هم سازوکار پیشرفت، اصلاح خطاها و نوشدن مداوماز درون(انقلاب مداوم/نهضت) در بدترین شرایط داخلی و خارجی، محقق می‌شود و نظام پشت هیچ سد و مانعی نمی‌ماند. 🔺رهبران جمهوری اسلامی در همین چهارچوب ضمن حمایت از همه دولتهای حاکم با جهت‌گیری‌های بعضاً 180 درجه متفاوت آنها با هم، با صحبت کردن فضای عمومی و ترویج آرمانخواهی و جهت‌گیری‌های انقلابی در جامعه، با به راه‌انداختن حرکتهای انقلابی، عدالتخواهانه و... ضعفهای مسئولان و کنار آمدن آنها با چالشها و تن دادن به وضع موجود و مصلحت‌های خیالی و خواست تحمیلی بیگانه را تعدیل کردند. اینگونه حتی در شرایطی که تجدیدنظرطلبانه‌ترین جریانها و حتی در دوره‌هایی مخالفان انقلابی در لایه‌هایی نفوذ کردند یا حاکم بوده‌اند، جمهوری اسلامی مانده و بالاتر پیشرفته و رشد کرده است. 🔺جریان غرب‌گرا و تجدیدنظرطلب در دهه هفتاد با فهم این نقش رهبری با تمرکز بر حاکمیت دوگانه (تغییر جهت نظام از طریق نهادهای انتخابی و ایستادن مقابل نهادهای به قول خودشان انتصابی و هسته سخت نظام) و ایجاد فشار اجتماعی و به قول خودشان فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا، تلاش در مقابله آشکار با نظام و رهبری نظام داشتند. در همین چهارچوب، لیبرالیسم تند سیاسی و فرهنگی (نمودش روزنامه‌های زنجیره‌ای و بحران‌های هر روزه بود) و بعدها لیبرالبسم اقتصادی با گردش به سیاستهای تند راست اقتصادی به سبک دولت سازندگی را پیش گرفت. هم نظام و رهبری را از دست داد، هم با تندروی، ستیز با مظاهر دینی و سیاستهای تند اقتصادی از مردم فاصله گرفت و در نهایت به خاطر وجود همین نیروی آرمانخواه که جهت‌گیری‌های انقلابی را برای مردم تبیین و از حاکمیت مطالبه می‌کرد و درون و بیرون حاکمیت نمونه‌های موفقی از ایده و عمل آرمانخواهانه را ارائه می‌کرد، ناموفق و در فتنه‌ها حذف شد. 🔺این جریان در دهه نود مدل برخورد خود را عوض کرد؛ از حاکمیت یگانه سخن گفت (یعنی درون نظام و با کاهش تنش و حساسیت، اهدافش را پیگیری کند)، https://www.dinonline.com/2143/__trashed-1387/ 🔺در همین چهارچوب از رادیکالیسم به محافظه‌کاری چرخش کرد و تلاش کرد رنگ و لعاب دینی به حرفهای خود بزند و با محافظه‌کاران و جریانهای سنتی حول مقابله با نگاه انقلابی وحدت کرد و خود/دیگری‌اش را به اعتدال/افراط تغییر داد. به سمت سرمایه‌داری‌سازی نظام رفت و با عبور از ادبیات چپ اقتصادی، گردش به راست کرد و به اتحاد استراتژیک با سرمایه‌سالاران و بیش از همه وارداتچیها/خام‌فروشها بعنوان ذی‌نفعان وابستگی رسید. 🔺با مشخص شدن نتیجه قهری پروژه تنش‌زایی با غرب و ناکارآمدیهای حاصل از آن، سیاست‌های تند اقتصادی راست دهه نود (تسلیم خارجی، سرمایه‌داری و سرکوب داخلی) و از همه بیشتر اشرافیت این جریان باعث شد فضای عمومی را نظیر دهه هشتاد از دست بدهد و به کمترین میزان محبوبیت در طول تاریخ انقلاب برسد. 🔺این جریان برای برگشت دوباره به قدرت هنوز احتیاج به حاکمیت یگانه دارد، به گونه‌ای که هم درون قدرت بماند، هم قدرت را از درون استحاله کند و هم هزینه پیشبرد اهدافش را به حداقل برساند. این‌گونه بجای ستیز به ادبیات دینی روی اورد، اذعان به پیروی از رهبری و اساساً مصرف ولایت در مجادلات سیاسی مثل محافظه‌کارها به کارآمد. برای نگه‌داشتن مردم علی‌رغم حفظ شاکله کلی سرمایه‌داری و حامی اولویت تجارت برتولید و فناوری پیشرفته بودن، صورتی از ادبیات چپ (شبه‌عدالتخواهانه) در دستور کارشان آمد. بسیاری کارهای حساسیت‌زا به سطوح پایین‌تر قدرت که حساسیت کمتری روی انهاست منتقل شد. 🔺ادبیات چپ، ادبیات دینی، اظهار تایید نظام و ولایت، مردم‌گرایی هم سپر این اقدامات میشود. هم برای بقا درون حاکمیت هم برای پوشاندن نداشتن بدنه مردمی و هم برای جلو رفتن کار در تعامل با کنشگران دیگر قدرت، که ذی‌نفع تضعیف آرمانخواهی در اداره کشور هستند، وفاق ایجاد وامتیاز رد و بدل میشود. @enghelabemardom
🟥وفاق برای حذف آرمانخواهی بخش دوم 🔺اینگونه خواست غرب در مدیریت رفتار جمهوری اسلامی(به ویژه در سیاست خارجی)، تغییر محاسبات مردم و مسئولین و استحاله نظام از درون با کمترین حساسیت محقق میشود. به تعبیر رهبر انقلاب در ابتدای برجام، غرب به حفظ روحانیت در سطح بالای نظام راضی است به‌شرطی که خواست آنها در حاکمیت پیگیری شود. 🔺ضد انقلاب فاقد توان براندازی، هم با جمهوری اسلامی اخته‌ شده مواجه می‌شود که نه میتواند اقدام جدی خلاف خواست آنها انجام دهد، نه توانایی توجیه اقداماتش را در داخل دارد و نمی‌تواند طبقه طرفدارش را راضی و بسیج کند. لذا مانع اصلی براندازی با منفعل کردن طبقه حامی نظام برداشته میشود. 🔺اگر در دهه هفتاد و هشتاد مقابله با اصل انقلاب، نظام و ولایت‌فقیه و شخص رهبری مسئله بود و خواهان مردم منهای امام بودند؛ الآن راهبرد عوض شده و امام منهای مردم می‌خواهند. وقتی آرمان‌خواهی و آرمان‌خواهان در صحنه نباشند، دو کفه ترازو به هم می‌خورد؛ طبعاً نظام و رهبری حمایت از جریانهای حاکم را مثل همیشه حفظ می‌کنند، سازوکار ثبات می‌ماند ولی سازوکار اصلاح و تغییر از بین می‌رود. یعنی بازویی برای نظام/رهبری برای انقلابی نگه‌داشتن نظام نمی‌ماند. این‌گونه یا باید نظام مقابل اینها بایستد (مثل برخی فتنه‌ها) که شرایط کشور به چنین اقتضایی ندارد (به ویژه در زمان درگیری با دشمن)و هزینه‌هایی مثل پسا88 به کشور تحمیل شود یا باید نظام مثل دهه هفتاد و نود تا بالارفتن ظرفیت فکری جامعه میدان را برای تجربه شدن برخی جهت‌گیری‌های غلط باز بگذارد که به معنای جلورفتن بخشی از پروژه استحاله و تغییر محاسبات مردم و مسئولان است. آنهم در شرایط حساس تغییر نسلی کشور. 🔺غربگرایان و تکنوکراتهای اصولگرا هم که به عنوان نسخه درجه دوم نه برای بدنه غربگرا(به‌مثابه نفوذی) جذابند نه برای اکثر بدنه طرفدار نظام(به مثابه واداده)، و جز در شرایط لابی، بده-بستان، نبودن رقابت سیاسی واقعی و نبودن مردم در صحنه امکان قدرت گرفتن ندارند، هم بخشی از اهدافشان محقق می‌شود، هم توانایی امتیاز و سهم گرفتن پیدا می‌کنند. و هم با نبود نسخه‌های اصلی با استفاده از تابلوهای اسلامی-انقلابی و... امکان بقا پیدا می‌کنند. در فضای رقابت سیاسی استقلال-پیروزی‌وار هم همواره میگویند ما از اصلاحطلبان غربگرا بهتر می‌توانیم با غرب ببندیم و کشور را اداره کنیم. 🔺بخشی از محافظه‌کاران، باند قدرت و کنترل‌چیها هم که کنترل اوضاع در دست خودشان را می‌خواهند، به حضور مردم در صحنه اعتقاد ندارند و هر بازیگر غیرقابل کنترل را مزاحم می‌دانند؛ آرمانخواهی را مانع این شرایط میدانند؛ چرا که دکمه کنترل‌شونده ندارد و نه فقط جناح‌های رقیب که از بعضی عناصر مورد تأیید آنها مچ‌گیری خواهند کرد و زیربار نسخه‌های درجه دو ولیست‌های به‌زور چپانده شده از بالا نمی‌روند. وجود چنین نیرویی می‌تواند کار را از دست آنها خارج کند. لذا راهبرد مهار آرمانخواهان(انقلابیها/عدالتخواهان/حزب‌اللهیها و...)و جذب ضدانقلاب و غربگراهای کنترل‌شده را پی می‌گیرند. 🔺مهمتر از همه فرصت برای اشراف، ذی‌نفعان رانتها، صاحب‌نفوذها در همه نهادها، سرمایه‌سالاران و به‌ویژه تاجران مخالف تولید فراهم میشود. چون در این درگیری کسی متوجه آنها و منافع اقتصادی‌شان نخواهد بود، رانت‌ها ادامه پیدا خواهد کرد و در بده‌بستان‌ها سهم محوری اینها که اصل دعوا هستند؛ و بقیه وام‌دار اینها حفظ خواهند شد و اینها هم که در تقسیم کار بین خودشان هم ریشو دارند هم سه تیغه، هم اصولگرا هم اصلاحطلب، هم چادرچاقچوری، هم فکلی و بی‌حجاب! مصون خواهند ماند و مهره مناسب اوضاع را رو خواهند کرد؛ مهره‌هایی که رقابت درونی دارند، اما از منافع طبقه‌شان محافظت می‌کنند. 🔺اشرافی که اگر منافعشان را در خطر و مثل دهه هشتاد برباد رفتنه بیابند از برهم زدن اصل بازی و ریخته شدن خون مردم و در خطر قرار گرفتن جان، مال و ناموس مردم و انقلاب و دین مثل سال 88 وبعد از آن، تحریم و... ابایی ندارند! طبیعتاً آرمانخواهی موی دماغ اینها و خطری بالقوه برای منافع آنهاست. 🔺منافع مشترکی که همه را با جهت‌گیری‌ها و جبهه‌بندی‌های مختلف و به ظاهر متعارض به وفاق می‌رساند و حول یک هویت یا انتخاب و مقابله با یک هویت دیگر گرد می‌آورد! همچنان که سبز 88 با چنین چسبی طراحی شده بود و از ضد انقلاب تا چهره‌های درون لایه‌های نخستین نظام را زیر یک چتر جمع کرد. @enghelabemardom
🟥وفاق برای حذف آرمانخواهی بخش سوم 🔺برای مردم و حکومت هزینه بالا ایجاد کرد، در دوره‌ای از قدرت خارج شد و بعد در ائتلافهای سیاسی جدید در مقام قهرمان به ثمن درد مردم و ضربه به کشور وارد صحنه شد و دردهای جدی‌تری ایجاد کرد. مسئله اصلی حفظ منافع اشراف و جلوگیری از حذف شدنشان در فضای ارمانخواهانه ابتدای دهه هشتاد بود. 🔺همین‌گونه خود/دیگری که در دهه نود تلاش شده بوده از استضعاف/استکبار در سیاست داخلی و خارجی به اعتدال/افراط تغییر پیدا کند. افراطی که بنجامین نتانیاهو، بولتون و بن‌سلمان(تیم ب) و ضد انقلاب را از یک سو با آرمانخواهان از سوی دیگر یکی می‌کرد. برچسب چپ اسلامی درست کرده بود تا مارکسیسم را با عدالت‌خواهی یکی کند و جالب اینکه از غربگرا تا تریبون دینی، بولتن کنترلچی و... در نفی عدالتخواهی هم جبهه بودند! رویکرد امت‌گرا و وحدت اسلامی داشتن را رو به روی ملی‌بودن قرار داده بود، ظالم و مظلوم را یکی خوانده و وسط لحاف‌خواب‌ها را جمع کرده بود، طرفداران استقلال را افراطی می‌خواند، آزادی را بالاترین سطح محدود کرد، پیشرفت و تولید را در برابر رفاه و محیط زیست و زندگی قرار داد، دین سنتی غیرانقلابی را در کنار رویکرد مدرن ترویج می‌داد سنگها را بسته و سگها را رها کرده بود. بحران ایجاد کرد و باز این آرمانخواهها بودند که کشور را حفظ کردند. 🔺حالا با بروز رسانی، همان دوگانه به وفاق‌گرا/وفاق‌ستیز تبدیل می‌شود. تندروهای غربگرا که بازی را با تندروی خراب کرده و مردم را زده می‌کردند و مردم، نظام و رهبری را وادار به مقابله می‌کردند که با تندروی حذف شده‌اند، چه کسی مانع این شرایط است، آرمانخواهان(انقلابیها، عدالتخواهان و...) اینها را باید با ایجاد مارپیچ سکوت و خفقان (اعم از رسانه، تریبون دینی، برخورد و...) ساکت، منفعل و وادار به ترک صحنه و پذیرش شرایط کرد؛ یا باید کاری کرد که با برچسب زدن، بزرگ کردن اشتباهات و متهم کردن قربانی (Victim Blaming) یا متهم کردن همه با اشتباه یکی، محاکمه معکوس با شعارهای خودشان و نمایش تناقضات، ساختن تصویر فرقه، مافیا، مخوف، متحجر، غیرعاقل و...کاری کرد که صدایشان شنیده نشود. یا باید آنقدر هل داد که طرف احساس کند که در نظام جایی ندارد، یا بالاتر نظام او را نمی‌خواهد یا او را به انحراف نظام معتقد کرد یا اساساً به انحراف رساند تا مقابله کند. بعد هم اگر یک نفر چنین شد اینها وارد صحنه می‌شوند و میگویند دیدید ما میگفتیم چنین است. همین نقشه‌ای که آمریکا مثلاً در قالب پیمان ابراهیم در منطقه ما دارد که مقاومت و صهیونیستهای تند و راستگرا را بزند و بعد معتدلهای اسلام و مسیحیت و یهود دور هم جمع شوند و ظالم و مظلوم باهم متحد شوند! 🔺اینکه این اتحاد نانوشته و بعضاً نوشته را در انتخابات و قبل و بعدش می‌بینیم. در زدن نیروهای آرمانخواه مستقل که افسار و دکمه ندارند! از آمریکا تا ضد انقلاب، غربگراهای دو جناح، محافظه‌کارها، باند قدرت، اشراف و حتی برخی کنترل‌چیها، برخی تریبونهای دینی و... یک مسئله عادی نیست! 🔺اینکه می‌گویند دعوا سر چهار سال نیست سر چهل سال است یا می‌خواهند تناقضها به روی آرمانخواهها بیاورند یا به آنها بباورانند که بازی نیستند و نظام آنها را نمی‌خواهد، یا بازیچه‌اند و تنها گوشت لب توپ هستند که هزینه می‌دهند و بعد هزینه دادن و حتی خون دادن آنها بی‌نتیجه است، حتی ولایت و رهبری و...تکه‌های پازلی است که انفعال و انحراف آرمانخواهان را نشانه رفته و پشت آن از بین بردن بازوهای اصلی نظام و رهبری و مجبور کردن آنها به پذیرش خواست تجدیدنظرطلبان و در نهایت کنترل‌پذیر کردن برای عده‌ای، تغییر هویت نظام برای عده‌ای دیگر و به ثمر رساندن براندازی برای دیگران است. 🔺آرمانخواه و آرمانخواهی حتی بدون حضور در قدرت سیاسی برای اینها خطر است، چون هم مدام زایندگی و جذابیت دارد، هم جلوی این تغییر هویت را می‌گیرد و بازی را برهم می‌زند و هم به نفس وجود داشتنش مدام ریا، نمایش، التقاط و تحجر را رسوا می‌کند و نسخه‌های بدلی را از آبرو می‌اندازد. 🔺راه بقا و پیشرفت انقلاب در این شرایط، آرمانخواهی است. در برابر کسانی که میخواهند جامعه و مردم را به حداقلها راضی کنند و قد دیگران را کوتاه کنند؛ مدام باید افقهای بلند و قله‌ها را نشان داد. مقابل نمایش، باید آرمانها را نمایش داد، قله‌ها و آینده را متذکر شد، فاصله‌ها را به رخ کشید! 🔺مقابل نسخه‌های بدلی مدام باید نسخه‌های اصیل را معرفی کرد! مقابل بن‌بست‌نمایی‌ها مدام باید وجود جایگزین‌ها را نشان داد. باید بارهای برزمین مانده را برداشت، بارهایی که دیگران حاضر به برداشتنش نیستند. همان چیزی که بیانیه گام دوم می‌خواست که نسلهای بعدی کوله‌بار آرمانخواهی را بردارند. https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41755 @enghelabemardom
🟥وفاق برای حذف آرمانخواهی بخش چهارم و آخرذ 🔺و البته قالتاقها تلاش کردند به پست گرفتن این و آن فروبکاهند یا در برخی انتخابات، سزارینش کنند. وقتی عده‌ای می‌خواهند مرزهای خودی و غیرخودی را جابجا کنند باید به گفته رهبری در همه محیطها سلم لمن سالمکم و حرب‌لمن حاربکم نمود بیابد. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=57406 🔺آرمانخواهی با همه ابعادش لازم است، هم تبیین برای مردم، هم مطالبه از حاکمیت، هم تلاش برای جلورفتن آرمانها درون نظام تصمیم‌گیری، اجرایی و نظارتی کشور، هم با آماده کردن زمینه‌هایی که مسئولان از علم و فناوری تا فرهنگ و اقتصاد و... قادر به انجام آن نیستند. اینگونه هم خواست دشمن و قالتاقها و کج‌فهم‌ها در تغییر جهت‌ها محقق نمی‌شود، هم بجای دعواهای بی‌حاصل، مسائل اصلی به کانون توجه می‌آید، هم راه‌حل‌ها و نمونه‌های موفق به دیگران ارائه می‌شود. هم امید به وجود راه‌حل در مردم ایجاد می‌شود. اگر در هر شرایطی آرمانخواهی لازم است، در این شرایط راه بقای انقلاب است. 🔺صحنه را ترک نکنید! این خواست دشمن است! نفس حضور آرمانخواهان و آرمانخواهی و موضع‌گیری و اقدام کردن آرمانخواهانه، خلاف خواست آنهاست! 🔺البته آرمانخواهی هم احتیاج به عقلانیت دارد، هم کار جبهه‌ای و تکمیل پازل دیگر آرمانخواهان، هم احتیاج به شور و حرکت عمومی ایجاد کردن، هم خودانتقادی! آرمانخواهی ندیدن مقدورات نیست. باید واقعیتها را هم دید، اما فرصتها و ظرفیتها را کامل شناخت و واقعیتهارا به نفع آرمانها تغییر داد! به تعبیر شهید بهشتی انقلاب ما انقلاب آرمانهاست، نه سر تسلیم مقابل واقعیتها. ما آمده ایم تا واقعیتها را به نفع آرمانها تغییر دهیم! @enghelabemardom