eitaa logo
💠° انقلابی تَراز_۵٧ °‌💠
478 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
25 فایل
انقلابی تراز امام خمینی ( ره ) فرمودند : شما پیروزید برای ِاینکه اسلام ، پشتیبان شماست .❤️ راه ارتـبـاطـی بـا مـدیـر👇 @enqelabi_taraz گـوش جـان به حـرفـاتـون https://harfeto.timefriend.net/17195744840509 کـپـی حـلـال مـا هـدفـمـون چـیـز دیـگـریـسـت🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸آمار مشارکت امسال مردم مشهد تا الان از سال ۹۸ بیشتر بوده است 📱@enqelabi_taraz_57
پایان مهلت رای گیری دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور 📱@enqelabi_taraz_57
میزان مشارکت مردم در انتخابات حدود ۲۵میلیون نفر بوده است 📱@enqelabi_taraz_57
🔴 🔹آمارهای تقریباً نهایی از مشارکت 40.7 درصدی در کل کشور صحبت می‌کنند. توجه کنیم این 40.7%، بعد از بزرگترین جنگ رسانه‌ای بعد از انقلاب، علیه مردم ایران، تلاش گسترده برای تحریم انتخابات، اغتشاشات سال 1401 و اوضاع اقتصادی، اندازه 80 درصد اعتبار و اثر روانی دارد و خیلی ارزشمند است. خدا خیر کثیر دهد به مردمی که شرکت کردند. این جنگ را حتی خیلی‌ها در داخل متوجه نخواهند شد اما دشمنی که هزینه کرده، متوجه است چه شکست بزرگی در این فقره خورده است. کارشناسان و رسانه‌ای‌هایی که درگیر جنگ رسانه بودند این روند را بهتر درک می‌کنند. و البته دشمن عمق شکست برنامه‌اش را بخوبی درک می‌کند. 📱@enqelabi_taraz_57
لیست نهایی شهرستان دشت آزادگان و هویزه 📱@enqelabi_taraz_57
🔺 برخی از بزرگواران سوال میکنن که رئیس مجلس کی میشه؟ ❇️ رئیس مجلس رو نمایندگان مجلس با رای خودشون برای مدت یک سال انتخاب میکنند. در طول انقلاب تقریبا همیشه رئیس مجلس کسی بوده که در تهران به عنوان سرلیست معرفی شده. امسال هم با توجه به رای اوری مجدد آقای قالیباف باید ببینیم آیا زور ائتلاف مردمی امناء به شانا میرسه یا نه. 🔶 اگه آقای رسایی و تیمشون و خواست اکثر نمایندگان مجلس باشه میتونن به جای اقای قالیباف فرد دیگه ای رو به عنوان رئیس مجلس انتخاب کنن که علی القاعده یا آقای نبویان میشه یا آقای رسایی. باید ببینیم خود نمایندگان چه کسی رو انتخاب میکنند
🔺 برخی از بزرگواران سوال میکنن که رئیس مجلس کی میشه؟ ❇️ رئیس مجلس رو نمایندگان مجلس با رای خودشون برای مدت یک سال انتخاب میکنند. در طول انقلاب تقریبا همیشه رئیس مجلس کسی بوده که در تهران به عنوان سرلیست معرفی شده. امسال هم با توجه به رای اوری مجدد آقای قالیباف باید ببینیم آیا زور ائتلاف مردمی امناء به شانا میرسه یا نه. 🔶 اگه آقای رسایی و تیمشون و خواست اکثر نمایندگان مجلس باشه میتونن به جای اقای قالیباف فرد دیگه ای رو به عنوان رئیس مجلس انتخاب کنن که علی القاعده یا آقای نبویان میشه یا آقای رسایی. باید ببینیم خود نمایندگان چه کسی رو انتخاب میکنند 📱@enqelabi_taraz_57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 حسین، رفیق و همکارم که خودش نوربالا می‌زند، وقتی فهمید که اسم من هم توی لیست است، آمد به دفتر حاج‌حمید. ذوق توی چشم‌های روشنش پیدا بود. دو کلمه گفت: خیلی بامرامی! راستش دوست ندارم این کارهای ساده را بگذارند به حساب مرام! اولا که هنوز کاری نکرده‌ایم و ثانیا، این کم‌ترین وظیفه ماست. همین را به حسین گفتم. هردو خوشحال بودیم. گذرنامه‌ام که آماده شد، از سرِ ذوق زنگ زدم به حسین:«گذرنامه‌ها رو هماهنگ کردیم! حاجی اجازه داده؛ ممکنه بیست‌وپنجم اسفند بریم؛ شایدم بیفته تو ایام عید. شمام پاسپورتاتون آماده باشه...» حسین هم از خدایش بود که برویم. او هم می‌دانست که در چه زمان ویژه‌ای راهی دمشق می‌شویم. شهدای ایرانی را یکی‌یکی به کشور برمی‌گرداندند. از بچه‌های دانشگاه هم چند نفری، رنج دنیاشان کم شده بود. اما این‌ها روحیه‌ام را بیش‌تر می‌کند ... ۳۱ 📔 📱@enqelabi_taraz_57
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 مانده بودم چطور به بابا و مامان و فاطمه ماجرای رفتن را بگویم. از اول امسال اصلا دلم، امانم را بریده بود برای رفتن. گهگاه هم چیزی گفته بودم از این اشتیاق اما نه آن‌قدر جدی که رفتنم را نزدیک بپندارند. وقتی رفتیم به خواستگاری فاطمه، فکر می‌کردند هوای سوریه رفتن از سرم افتاده اما خب نیفتاده بود! شاید برای شروع بد نباشد که از پدرِ فاطمه شروع کنم؛ عمویم! ... ۳۲ 📔 📱@enqelabi_taraz_57
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 این روزها دور از شهر، با جمعی از فرماندهان و اساتید دانشگاه امام حسین(ع)، آموزش مربی‌گری می‌بینیم؛ آموزش تخصصی مربی‌گری جنگ‌افزار. گذراندن این دوره، مقدمه تدریس جنگ‌افزار در دانشگاه است. کار با قناصه را این‌جا بهتر و بیش‌تر یاد گرفته‌ام؛ به کارم می‌آید. مهرداد، دوستم در این دوره، همراه من است. آموزش‌ها، فشرده‌اند و نفس‌گیر و البته کاربردی. کمبود پتو باعث شده که من و مهرداد در این سرمای استخوان‌سوز با یک پتو بخوابیم. بچه‌ها دست‌مان می‌اندازند. من کناره پنجره می‌خوابم و مهرداد کنار من. پنجره‌ها انگار راه فرارِ اندوه از زیر سقف‌ها هستند! چند روزی از زمان یک‌هفته‌ای دوره می‌گذرد و فاطمه را ندیده‌ام. این‌جا موبایل درست آنتن نمی‌دهد. فقط یکی دو نقطه است که ته‌مانده امواج به آن‌جا می‌رسد! بچه‌ها این یکی دو نقطه را شناسایی کرده‌اند و هرکس آن‌جا می‌ایستد می‌دانیم که دارد تماس می‌گیرد! من البته موبایلم را با خودم نیاورده‌ام. دارم به خودم یاد می‌دهم که کم‌تر با او تماس بگیرم. دوستم مهرداد انگار فهمیده باشد؛ سر به سرم می‌گذارد و می‌گوید شما تازه به هم رسیده‌اید، چرا به نامزدت زنگ نمی‌زنی و احوالش را بپرسی؟ دم غروب، دستم را می‌گیرد که بیا برویم به نقطه اتصال! همراهش می‌روم تا بالای تپه. با تعجب می‌پرسد که پس چرا ایستاده‌ای؟ می‌گویم که موبایلم را نیاورده‌ام. بهانه‌ها را از دستم می‌گیرد: بفرما! این هم گوشی من! زنگ بزن! این را می‌گوید و چند قدمی دورتر می‌رود و به من پشت می‌کند که راحت حرف بزنم. به فاطمه زنگ می‌زنم. صدای مشتاقش از آن سوی خط، ضربان قلبم را تندتر می‌کند. حالش را می‌پرسم و حالم را می‌گویم؛ و می‌گویم که گوشی دوستم را گرفته‌ام. طولِ تماس‌مان به یک دقیقه هم نمی‌رسد. برمی‌گردم پیش مهرداد که نشسته و غروب را تماشا می‌کند. سر می‌چرخاند و مرا پشت سرش می‌بیند، چشم‌هایش گرد می‌شود:«همین؟ سی ثانیه؟» چه بگویم در جوابش! دستم را می‌گیرد که بنشینم کنارش. چشم‌های دوتامان غروب را در افق قاب می‌گیرد. می‌پرسد:«بین تو و نامزدت مشکلی پیش اومده؟» حرف دلم را می‌زنم: -مهرداد! می‌ترسم... می‌ترسم! -از چی می‌ترسی؟ نامزد داشتن ترس داره؟ - می‌ترسم که وابسته‌تر بشم، نتونم برم... بذار وقتی از سوریه برگشتم، یه دل سیر حرف می‌زنیم! مابقی حرف‌ها را توی دلم می‌زنم. دلم برای فاطمه تنگ شده اما می‌ترسم اگر به دلتنگی‌ام امان بدهم، لبه تیز عزمم را کُند کنَد؛ پای رفتنم را بگیرد و تصمیم گرفتن برایم دشوار شود ... ۳۳ 📔 📱@enqelabi_taraz_57
دلی که بی تاب خراسان است ....💔 حرم لازمم🍂 📱@enqelabi_taraz_57