ملاحظه کنید که در دنیای تشیّع، در طول قرنهای متوالی چطور مسالهی امامت به غلط جا افتاده بود. مردم خیال میکردند که یک نفری در جامعه حکومت میکند که ادارهی امور زندگی بدست اوست، قبض و بسط میکند، امر و نهی میکند، یک نفری هم در جامعه هست که دین انسان را درست میکند، آن اولی حاکم است و این دومی در زمان ائمه، امام و در زمان غیبت، عالمِ دینی.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۳۶
@ensane250saale
مبارزهی فرهنگی فقط نشستن و از احکام اسلام چیزهایی را بیان کردن بدون یک جهتگیری، بدون یک سَمتگیریِ انقلابی و مبارزی نیست، این مبارزه نیست. بلکه مبارزهی فرهنگی این است که سعی کنند ذهنیت مردم را و فرهنگ حاکم بر ذهن مردم را عوض کنند، تا راه را برای حکومت الهی هموار کنند و راه را بر حکومت طاغوتی و شیطانی ببندد و امام باقر این کار را شروع کرد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۷۷
@ensane250saale
تشیع یعنی پیروی از مکتب اهلبیت برای ایجاد حاکمیت حقیقی اسلام، برای اعلای حقیقی کلمهی قرآن و برای روشن کردن و پیاده کردن معارف قرآنی در میان مردم. هر کسی که امام باقر با او ارتباط پیدا میکرد و مطالب را به او میگفت ذهنیت او تغییر پیدا میکرد و عوض میشد. این کار اول امام باقر بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۷۸
@ensane250saale
امام صادق مرد تشکیلات بود. او یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود و از طرفداران حکومت علوی در سراسر عالَم اسلامی بهوجود آورده بود. تشکیلات یعنی اینکه نمایندگان و وکلای ایشان در همه شهرها باشند و پیروان ایشان به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۹۳
@ensane250saale