بسط فلسفه با ادبیات جذّاب
یکی از رشتههای تألیف و کار فلسفی، نوشتن فلسفه برای کودکان است. کتابهای فلسفیِ متعدّدی برای کودکان نوشتهاند و ذهن آنان را از اوّل با مبانی فلسفیای که امروز مورد پسند لیبرال دمکراسی است، آشنا میکنند. یقیناً در نظام شوروی سابق و دیگر نظامهای مارکسیستی اگر دستگاه فلسفه برای کودکان و جوانان بود، چیزی بود که مثلاً به فلسفهی علمی «مارکس» منتهی شود. ما از این کار غفلت داریم. من به دوستانی که در بنیاد ملاّصدرا مشغول کار هستند، سفارش کردم، گفتم بنشینید برای جوانان و کودکان کتاب بنویسید. این کاری است که قم میتواند بر آن همّت بگمارد. بنابراین از جمله کارهای بسیار لازم، بسط فلسفه است؛ البته با مبانی مستحکم و ادبیات خوب و جذّاب.
#انسان_فلسفی
https://eitaa.com/ensane_falsafi
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فلسفه انتخابات چیست؟
🔸وقتی یک پدیدهای یک نهادی از زمان پیدایش خودش خیلی فاصله میگیرد، گاهی فلسفهاش فراموش میشود. بازگشت به آن لحظه پیدایش، آن لحظه تاسیس کمک میکند که آن فلسفه برایمان یادآوری شود.
🔸به نظر من ناموسِ کل جریان انقلاب و فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی مسئله حضور، مشارکت، مداخله و میدانداری مردم است.
👤دکتر محمد فدایی؛ معاون علمی اسبق بسیجدانشجویی
#انسان_فلسفی
https://eitaa.com/ensane_falsafi
در زندگی، هر روز انتخابهایی پیش روی ما قرار میگیرد که راههای متفاوتی را به روی ما میگشایند. این انتخابها، حتی سادهترینشان، تأثیری عمیق بر مسیر زندگی ما دارند. مثل نسیمی که بر سطح دریاچه میوزد و موجهایی ایجاد میکند که تا دوردستها پیش میروند، انتخابهای ما نیز تأثیراتی گسترده بر محیط پیرامون و افراد دیگر میگذارند.
در این مسیر، گاه به دو راهیهایی میرسیم که تصمیمگیری را دشوار میکنند. در چنین لحظاتی، به ندای درونی خود گوش سپردن و تکیه بر ارزشها و باورهایمان میتواند راهنمای ما باشد. آنچه اهمیت دارد، نه تنها انتخاب راهی است که به ما آرامش و خوشبختی میبخشد، بلکه انتخاب مسیری است که در آن بتوانیم به دیگران نیز کمک کنیم و تأثیری مثبت بر جهان پیرامونمان بگذاریم.
زندگی، فرصتی برای کاوش و یادگیری است. با هر قدمی که برمیداریم، چشماندازهای جدیدی پیش روی ما گشوده میشود و ما را به درک بهتری از خود و جهان پیرامونمان میرساند. مهم است که در این سفر، هرگز از پرسیدن سوالها و جستجوی پاسخها دست نکشیم، چرا که در این جستجو است که رشد و تکامل واقعی اتفاق میافتد.
@ensanefalsafi
مقاومت (اگر به عنوان یک مفهوم فلسفی به آن بنگریم)، ارتباط عمیقی با انسان و تجربه او از جهان دارد. این مفهوم را میتوان به عنوان واکنشی به نیروهای بیرونی یا درونی که به شکلی معین بر فرد، جامعه یا وضعیت اعمال میشوند، در نظر گرفت. مقاومت، نشاندهندهٔ ارادهای است که در برابر انقیاد، تسلیم یا تحمیل قدرت ایستادگی میکند.
در سطح فردی، مقاومت ممکن است به شکل خودشناسی و خودسازی ظاهر شود. فردی که در برابر وسوسهها، عادات نامطلوب، یا فشارهای اجتماعی مقاومت میکند، در واقع در حال تقویت خودآگاهی و خودارزشمندی خویش است. این نوع مقاومت نه تنها پاسخی به چالشها و تهدیدات بیرونی است، بلکه به فرآیندهای درونی نیز مربوط میشود؛ فرایندی که در آن فرد برای حفظ اصالت و هویت خود تلاش میکند.
در سطح اجتماعی، مقاومت اغلب به شکل جنبشهای اجتماعی یا اعتراضات سیاسی ظاهر میشود. این نوع مقاومت، تلاشی است برای تغییر وضعیتهای ناعادلانه، دفاع از حقوق بشر، یا حفظ هویتهای فرهنگی و اجتماعی. چنین مقاومتی، برخاسته از درک مشترک از عدالت و حقیقت است، و اغلب نیازمند همبستگی و همکاری میان افراد جامعه است. تاریخ نشان داده است که مقاومتهای اجتماعی میتوانند به تحولات عمیق و پایدار در جامعه منجر شوند.
اما در نگاهی عمیقتر، مقاومت را میتوان به عنوان بخشی از ذات هستی انسانی در نظر گرفت. انسان همواره در مواجهه با محدودیتها، رنجها و ناملایمات به نوعی مقاومت دست زده است. این مقاومت، نه صرفاً به معنای ستیز یا مبارزه، بلکه به معنای تابآوری و پایداری است. حتی در مواجهه با مرگ و فناپذیری، مقاومت به شکل تلاش برای معنا بخشیدن به زندگی و گذر از مرزهای مرگ جلوه میکند.
به طور کلی، مقاومت، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی، نشاندهندهٔ تلاش انسان برای حفظ و احیای انسانیت خویش است. این تلاش، اگرچه ممکن است گاه دشوار و پرهزینه باشد، اما نهایتاً به تقویت اراده، آگاهی و خلاقیت انسان منجر میشود.
مقاومت، در واقع، همان نیرویی است که از طریق آن انسان خود را تعریف میکند و مرزهای خویش را گسترش میدهد.
✍🏼 حافی
🧩@ensanefalsafi
خواب و بیداری، دو ساحت متفاوت از تجربه انسانیاند که هر یک به شکلی، پردهای بر حقیقت میکشند. در خواب، تصاویر و تصورات ذهنی بدون محدودیت واقعیت، رها میشوند؛ جهانی بیمرز و نامحسوس که در آن، تشخیص واقعیت از توهم دشوار میگردد. اما در بیداری نیز، آیا ما از خواب دیگری بیدار نمیشویم؟ آیا آنچه بیداری مینامیم، خود پردهای نیست که چشم حقیقتبین ما را کور کرده و در تاریکی جهل فرو برده است؟
فلاسفه از دیرباز، این سوال را مطرح کردهاند که آیا میتوان به یقین گفت آنچه بیداری میپنداریم، خود خوابی نیست؟ یا به بیانی دیگر، آیا بیداری جز خوابی سنگینتر و پردهای بر حقیقت ناب است؟ در اینجا، قدرت تشخیص حقیقت از واقعیت به میان میآید؛ حقیقت، جوهر ناب و تغییرناپذیری است که از هرگونه نمود و خیال آزاد است، اما واقعیت، تصویری است که با حواس ما درمیآید و اغلب، با حقیقت فاصلهای ژرف دارد.
انسان، در میانه این دو خواب سنگین، نیازمند تفکری عمیق است تا بتواند این پردههای خیال را کنار بزند و به جوهر حقیقت نائل آید. تفکر، همان نور بیداری است که از ظلمت خوابهای تو در تو، ما را به روشنایی حقایق میرساند. تنها با تفکر است که میتوان این لایههای تودرتوی واقعیت را شکافت و به ساحتی رسید که در آن، حقیقت برهنه و ناب جلوهگر شود.
در تبیین این مطلب، خودآگاهی و توجه به مسیر ذهنی اهمیت ویژه دارد. انسان باید به درون خویش نگاهی ژرف اندازد و از خواب غفلت بیدار گردد؛ خوابی که گاه در پس واقعیتهای روزمره و ظواهر فریبنده، ما را از حقیقت دور میکند. پس تفکر، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی است که بدون آن، انسان در دام خوابهای رنگارنگ واقعیت اسیر خواهد ماند.
این ضرورت تفکر، همواره بر انسان فرض است تا با آن، از خوابهای پیدرپی بیدار شده و به نور بیداری حقیقی دست یابد؛ نوری که در سایه آن، حقیقت را به وضوح و به دور از هرگونه حجاب و پرده، مشاهده میکند.
✍🏼 حافی
🧩@ensanefalsafi
توقف اندیشه، بهمنزلهٔ فروکاستن جریانی است که ماهیت و جوهرهٔ انسان را تعریف میکند؛ جریانی که همچون رودی بیپایان، در سرزمین ناشناختهٔ ذهن، آرام و پیوسته جاری است. لحظهای که این جریان متوقف شود، گویی روح از کالبد جدا میگردد و انسان در ورطهای از خلأ و بیکرانگی فرو میرود. این خلأ، مرزی باریک است میان زندگی و مرگ، جایی که ذهن بهجای جنبش و خلق، در دام سکون و خاموشی گرفتار میآید. افسردگی، بهعنوان میوهٔ تلخ این توقف، نه صرفاً انجماد روح، بلکه فرآیندی است که در آن، فرد از معنا و جوهر زندگی تهی میگردد.
در چنین وضعیتی، انسان به مرز عدمبودگی نزدیک میشود، جایی که هیچ دریچهای به جهان بیرون یا حتی درون خویش ندارد. اندیشه، که میتوانست ناجی انسان باشد، اکنون به دشمنی مرموز بدل میشود. این تناقض در قلب افسردگی نهفته است؛ جایی که اندیشه بهجای آفرینش، به ویرانی میپردازد. با توقف اندیشه، زمان بهعنوان عنصر محرک هستی، معنای خود را از دست میدهد و انسان در بیزمانی فرو میرود. این بیزمانی، نه سکوتی آرامشبخش، بلکه خلائی پرآشوب و سرشار از تشویش است که ریشه در نیستی و پوچی دارد.
افسردگی همچون سایهای سنگین بر این توقف هولناک میافتد و انسان را از تجربهٔ ژرفا و معنا محروم میسازد. زندگی، هرچند به ظاهر ادامه مییابد، اما از درون فروپاشی میشود. تجربهٔ افسردگی، در این معنا، تجربهٔ مرگی تدریجی است؛ مرگی که در آن، روح پیش از جسم میمیرد و جهان به کلی در بیمعنایی غرق میشود.
انسان، که وجودش با اندیشه پیوندی ناگسستنی دارد، در این وضعیت به اسیر تاریکیهای بیپایان بدل میگردد. شاید تنها راه نجات، بازگشت به اندیشه باشد، اما اینبار با درکی ژرفتر و متفاوتتر؛ درکی که به جای سکون و توقف، به جنبش و تحول مجال دهد و انسان را از چنگال این تاریکی رهایی بخشد.
✍🏼 حافی
🧩 انسان فلسفی
نشریه انجمن علمی دانشجویی فلسفه فیزیک دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام، از پژوهشگران محترم و علاقمندان به حوزه فلسفه فیزیک دعوت مینماید تا آثار علمی خود را جهت بررسی و چاپ در این نشریه ارسال نمایند.
این آثار میتواند شامل یادداشتهای علمی، داستانها و حکایتهای علمی، شرح آیات و روایات، اخبار، دستاوردها و سایر قالبهای خلاقانه مرتبط با فلسفه فیزیک باشد.
▫️خواهشمند است آثار خود را با رعایت موارد زیر به آیدی @sobh_313 ارسال فرمایید:
🔸موضوع آثار باید در حوزه فلسفه فیزیک باشد.
🔸حجم آثار حداکثر 700 کلمه باشد.
🔸منابع مورد استفاده در انتهای آثار ذکر شود.
🔸عنوان آثار باید مرتبط و گویای محتوا باشد.
🔸ترجیحا یادداشتها همراه با تیترهای مناسب، عکس یا نمودار مرتبط با موضوع ارسال شوند.
به انسان فلسفی بپیوندید
@ensanefalsafi
شعری از امام خمینی (ره)
خرم آنروز که ما عاکف میخانه شویم
از کف عقل برون جسته و دیوانه شویم
بشکنیم آینه فلسفه و عرفان را
از صنمخانه این قافله بیگانه شویم
فارغ از خانقه و مدرسه و دیر شده
پشت پایی زده بر هستی و فرزانه شویم
هجرت از خویش نموده سوی دلدار رویم
واله شمع رخش گشته و پروانه شویم
از همه قید بریده ز همه دانه رها
تا مگر بسته دام بت یکدانه شویم
به انسان فسلفی بپیوندید
@ensanefalsafi
انسان یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی تا حالا او را خلق کرده است برای اینکه همۀ جهاتی که در عالم هست، در انسان هست، منتها به طور قوه است، به طور استعداد است، و این استعدادها باید فعلیت پیدا بکند، تحقق پیدا بکند. امام خمینی (ره) می فرماید: اگر برای هر علمی موضوعی است، علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است. آمده اند انسان را تربیت کنند، آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه ای عالی مافوق الطبیعه مافوق جبروت برسانند.
به انسان فلسفی بپیوندید
@ensanefalsafi
🔰 #یادداشت_علمی
📝 تولد علم فلسفه و دستیابی به محور مسائل آن
🔹 تتبع در تاریخ فلسفه یونان و توجه به سیر تفکر دانشمندان یونانی، ما را بدین نکته رهنمون میکنند که تفکر دانشمندان یونانی، در طی مراحلی بدین نقطه میرسد که در بین شناختها و علوم انسان، یک نوع شناخت متفاوت وجود دارد که محور تجمیع مسائل وگزارههایی خاص میباشد؛ این دانشمندان یونانی با تجمیع مسائلی بر محور این نوع از شناخت انسانی، معتقد به علمی خاص به نام «فلسفه اولی» شدند که همان «علم فلسفه» در ألسنۀ دانشمندان کنونی میباشد.
🔹مراحل تولد علم فلسفه و دستیابی به محور مسائل آن به عنوان جنس خاصی از شناختهای انسانی، بدین ترتیب است:
✥سوفسطائیان یونانی به دلایلی که بهصورت تفصیلی در تاریخ بیان شده است، واقعیت را مورد شک و انکار قرار دادند.
✥بعضی از دانشمندان یونانی هم با اهداف گوناگونی از جمله حفظ ارزشهای الهی و انسانی و...، مبارزه با شک و انکار واقعیت را در پیش گرفته و از همینرو روش تفکر صحیح را تولید و تبیین کردند تا سلاحی در مقابل تفکر شکاکانه و منکرانه باشد.
✥ بعد از شکست سوفیسطائیان و پیروزی واقعگرایی و اعتقاد به امکان شناخت واقع، دانشمندان -که اولین آنها طبق نقل تاریخ، ارسطو است- در ادامه چنین دغدغهای پیدا کردند که اگر واقعیت هست و انسان هم قابلیت شناخت آن را دارد، پس بایستی شناختهای انسان را دستهبندی کرده تا مشخص گردد که هر کدام از آنها دقیقا چه نوع شناخت و علمی بوده و کمّ و کیف آن چگونه است؛ بهعبارتدیگر مشخص گردد که کاوشگران و دانشمندان علوم، حول چه امری به بحث و بررسی و کاوش میپردازد؛ از همینرو دانشمندان واقعگرا و معتقد به امکان شناخت واقع، درصدد ارائه دستهبندی و بهعبارتی طبقهبندی و تقسیم شناختها و علوم انسانی برآمدند که این طبقهبندی علوم، مورد قبول دانشمندان قرار گرفت و در میان آنان رواج پیدا کرد. این طبقهبندی علوم بعدها توسط «بوعلی» و «فارابی» و سپس «ملاصدرا»، مورد تفصیل و بازبینی قرار گرفته و سبب ایجاد تفاوتهایی در ساختار علوم شد؛ اما در کل و با قطع نظر از تغییرات و تطورات آن، اصل این طبقهبندی ثابت بوده و تا ملاصدرا هم ادامه داشته است.
✥در این طبقهبندی علوم، شناخت و علم انسانی به دو بخش کلی علوم جدلی (مبتنی بر مسلمات، مشهورات و...) و علوم برهانی (مبتنی بر عقل و برهان) تقسیم میشود؛ علوم برهانی نیز به علوم آلی و اصالی، و علوم اصالی نیز به علوم نظری (مربوط به هست و نیستها) و علوم عملی (مربوط به باید و نبایدها) تقسیم میشود؛ در ادامه، علوم نظری و عملی نیز تقسیماتی دارند که در جانب علوم نظری، ۳ قسم شکل میگیرد؛ زیراکه یک شناخت اصالی و برهانی و نظری، یا از حیث مفهوم و مصداق، مجرد است که این دسته از شناختها و علوم را الهیات مینامند؛ یا از حیث مفهوم، مجرد و از حیث مصداق، مادی است که این دسته را نیز علوم ریاضیات نامگذاری میکنند؛ یا از حیث مفهوم و مصداق، مادی است که این دسته را نیز در علوم طبیعیات میشمارند؛ اما از طرفی شناخت و علمی که از جهت مفهوم، مادی و از جهت مصداق، مجرد باشد را محال دانستند؛ زیرا امری که در خارج بهصورت مجرد محقق میشود، به هیچ وجه مادهای ندارد تا انعکاس تصوری و مفهومی آن در ذهن، مادی باشد (برهان استحاله این قسم از شناخت و بهعبارتی برهان انحصار علوم نظری در ۳ قسم الهیات، ریاضیات و طبیعیات، در کتب فلسفی بهصورت تفصیلی بیان شده است).
🔹 با توجه به این دستهبندی فوق باید گفت که تولد موضوع فلسفۀ کنونی که محور مسائل خود را به «موجود بما هو موجود» اختصاص داده است، از این طبقهبندی شروع شد؛ یعنی بر اساس این طبقهبندی، دانشمندان بدین نکته رهنمون شدند که دستهای از علوم و شناختها در عالم علم و دانش وجود دارد که علم و شناختی با خصوصیت ۱. برهانی، ۲. اصالی، ۳. نظری و ۴. در مورد موجوداتی که در مصداق و مفهوم مجردند، میباشد.
🔹 قدما نام این علم را «فلسفه اولی» نامیده و به بسط و بررسی مسائل آن بهعنوان علمی مستقل و اعلی پرداختند (هر چند که اختلافاتی در تقسیم خود الهیات به عام و خاص نیز وجود دارد که تبیین آن در نوشتار حاضر اهمیتی ندارد)؛ بدین صورت، علم فلسفه متولد شد و دانشمندان به جنس خاص مسائل این علم بهعنوان محور مسائل آن پی بردند.
✍️ مهدی رسولی
🗂 منابع:
۱. مجموعه آثار، مرتضی مطهری
۲. هندسه حکمت، عبدالکریم فرحانی
۳. تدریس فلسفۀ استاد احمد فرحانی
به انسان فلسفی بپیوندید
@ensanefalsafi