eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
838 عکس
200 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
▪▪▪ •انسان به حكم طبع اولي خود هنگامي كه ميبيند يك و عقيده خاص مورد قبول نسلهاي گذشته بوده است خودبخود بدون آنكه مجالي به خود بدهد آن را ميپذيرد يادآوري ميكند كه پذيرفتهها و باورهاي گذشتگان را مادام كه با معيار نسنجيدهايد نپذيريد ، در مقابل باورهاي گذشتگان استقلال فكري داشته باشيد . •در سوره بقره آيه ۱۷۰ ميگويد : « و اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفينا عليه آبائنا ا و لو كان آباؤهم لا يعقلون شيئا و لا يهتدون » _ کتاب انسان و ایمان ص ۷۰ _ @soha_olom_ensani
از ديگر تفاوت‌هاى و اين است كه آنها به وجود و وجود احكام قطعى عقلى اعتراف نمي‌كنند و يقين را مطلقاً قبول ندارند و گرايش غالب در نزد آنها گرايش و ترديد است و بدان افتخارمى‌كنند و مي‌گويند كه قايلان به وجود و جزم، جاهلند و انسان عالم، ادّعاى يقين و جزم نمي‌كند، بلكه نهايت نتيجه و تحقيقاتش اين است كه يكى از دو احتمال را ترجيح مي‌دهد و مقتضاى اين است كه به خود تصريح كند. پس، يكى از نشانه‌هاى و جديد، است و اين غايتى است كه به آن مي‌رسد! علامه کتاب چکیده ای از اندیشه های بنیادین اسلام _ @soha_olom_ensani
انسان در اين است كه آنچه را فهميده به دل تحويل دهد تا با دو بال و عقل پرواز كند. هرگز به تنهايي، با بال نمي توان كرد، زيرا كه انديشه فقط يك بال است. چه اين كه هرگز با بال دل نمي شود سفر كرد. چون عمل، فقط يك بال است. آن كه اهل است هم اهل فكر است و هم اهل ذكر. هم مي فهمد و هم مي پذيرد، ولي آن كسي كه بر اساس آورده و از روي جهل شده است به نمي رسد گرچه در بخشي از راهِ خود، علم گراست. چه اين كه اگر كسي تمام عمرش را در راه ، صرف كند سير و سفري به سرزمينهاي نزديك دارد نه دور. كسي به مقصد مي رسد كه محقق باشد از راه ، و متحقق باشد از راه ذكر. نتيجه اين كه الهيات و هم هدف ذاتي نيست، بلكه الهي مي شود تا متألّه گردد نه اين كه حكيم الهي بماند. يعني «جهان بين» مي شود تا توحيد را بپذيرد _ آیت الله زن در آينه جلال و جمال، صفحه 269 _ @soha_olom_ensani
ریشه کثیرالشک بودن در ضعف عقل است وسواسی ها زیاد هستند. بعضی در طهارت و نجاست وسواس پیدا می کنند، دائماً شک می کنند. برخی در قرائت وسواس پیدا می کنند، پی در پی شک می کنند، ده دفعه می گوید: وَلا الًضالین باز هم شک می کند که درست گفته یا درست نگفته است. در طلبه ها وسواسی زیاد پیدا می شود. معمولاً افرادی که سرگرمی فکری زیاد دارند یعنی خیلی فکر می کنند و فکرشان خسته می شود، اگر توجه به مسائل مذهبی داشته باشند، فکرهای خسته خیلی آماده وسواسی شدن است.این بیماری است و بیماریی است که از نوع بی عقلی است یعنی عقل انسان ضعیف است. تا عقل و فکر انسان ضعیف نباشد این جور نمی شود. چاره اش چیست؟ چاره وسواسی اعتنا نکردن است. بعضی ها عین همین حالت کثیر الشکی در فروع دین را العیاذ بالله در اصول دین پیدا می کنند. در همه چیز شک می کند، ولی به صورت وسواس است، شکش شک مقدس نیست، وسوسه است. راه علاج این جور اشخاص را علما این طور ذکر کرده اند؛ گفته اند که اگر مرد علم و فکر و برهان است یعنی به آن حد رسیده، باید مدتی روی علوم ریاضی مثلاً هندسه کار کند، چون علوم ریاضی علوم برهانی است و ساده ترین علوم برهانی است، تا ذهنش از این کجی و انحراف بهبود پیدا کند. و اما اگر عامی است و دچار این جور شک ها و وسوسه ها شده است راه چاره اش خود عمل و عبادت است؛ به شکش اعتنا نکند و عبادت کند، مخصوصاً زیاد قرآن بخواند، زیاد ذکر پروردگار را بگوید، انس با خدا شک را از بین میبرد. کتاب پانزده گفتار _ _ 💠 @soha_olom_ensani
26.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انسان و عالم عقول معنی از منظر فلاسفه اسلامی ____ "....این بحث گذشت که خداوند تعالی مقامات سه گانه‌ی خیال و عقل را مدارج و مراتب ترقی سالکین قرار داده است. پس انسان ابتدا به عالم محسوسات مادی تنزل کرده و آنگاه از این عالم به عالم محسوساتی که مجرد از ماده و لیکن مفید به مقدارند ترقی می‌کند و این حاصل نمی‌شود مگر به استعانت و کمک خیال که حاصل صیرورت و تکامل امور محسوس است؛ سپس از عالم خیال که تشکیل‌دهنده بعد برزخی اوست سفر به عالم عقل که عالم صور مفارقه است آغاز می‌گردد و این سفر نیز حاصل صیرورت خیال است که به عقل بالفعل تبدیل می‌شود. هریک از عوالم سه‌گانه دارای مدارج فراوان دیگری هستند و در میان این عوالم هرعالم که فراتر است به دلیل سعه و گستردگی بیشتری که دارد از طبقات بیشتری برخوردار است و انسان به اولین درجه از درجات عالم نهایت - عالم عقول - نمی‌رسد، مگر آنکه تمام درجات عالم قدر را که برزخ بین طبیعت و عقل است طی‌ نماید؛ چه اینکه نیل به اولین درجه از درجات عالم مثال - که واسطه بين دو عالم دیگر است - حاصل نمی‌شود مگر آنکه پیش ازآن تمام درجات عالم طبیعت طی شده باشد. پس جمیع عوالم با همه درجات و مراتبی که دارا هستند منازل سیر آدمی به سوی خداوند هستند. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef