eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
867 عکس
210 ویدیو
11 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام خامنه ای: اگر کسی در نظام اسلامی در #مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام_شرعی است. ۸۰/۸/۸ _ تحول_حوزه ✅ @howzeh_enghlab
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. نقص فلسفه‌ی ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفه‌ی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفه‌های غربی برای همه‌ی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفه‌ی ما به‌طور کلّی در زمینه‌ی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااین‌که خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لااله‌الا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمی‌ماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛۱۳۸۲/۱۰/۲۹ بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی _ #امام_خامنه_ای #فلسفه _ @howzeh_enghlab
.. زندگي بشر ، خواهناخواه همچنانكه خوشيها ، شيرينيها ، به دست آوردنها و كاميابيها دارد ، رنجها ، مصائب ، شكستها ، از دست دادنها ، تلخيها و ناكاميها دارد بسياري از آنها قابل پيشگيري يا برطرف كردن است هر چند پس از تلاش زياد بديهي است كه بشر موظف است با طبيعت پنجه نرم كند ، تلخيها را تبديل به شيريني نمايد اما پارهاي از حوادث جهان قابل پيشگيري و يا برطرف ساختننيست ، مثلا پيري انسان خواهناخواه به سوي پيري گام بر ميدارد و چراغ عمرش رو به خاموشي ميرود ، ناتواني و ضعف پيري و ساير عوارض آن ، چهره زندگي را دژم ميكند به علاوه انديشه مرگ و نيستي ، چشم بستن از هستي ، رفتن و جهان را به ديگران واگذاشتن ، به نوعي ديگر انسان را رنج ميدهد . ايمان مذهبي در انسان نيروي مقاومت ميآفريند ، تلخيها را شيرين ميگرداند انسان با ايمان ميداند هر چيزي در جهان حساب معيني دارد و اگر عكس العملش در برابر تلخيها به نحو مطلوب باشد ، فرضا خود اين غير قابل جبران باشد به نحوي ديگر از طرف خداوند متعال جبران ميشود پيري به حكم اين كه پايان كار نيست و به علاوه يك فرد با ايمان همواره فراغت خويش را با عبادت و انس با ذكر خدا پر ميكند مطبوع و دوست داشتني ميگردد به طوري كه لذت زندگي در دوره پيري براي مردم خدا پرست از دوره جواني بيشتر ميگردد . قيافه مرگ در چشم فرد با ايمان با آنچه در چشم فرد بي ايمان مينمايد ، عوض ميشود از نظر چنين فردي ديگر مرگ ، نيستي و فنا نيست ، انتقال از دنيائي فاني و گذرا به دنيائي باقي و پايدار ، و از جهاني كوچكتر به جهاني بزرگتر است ، مرگ منتقل شدن از جهان عمل و كشت است به جهان نتيجه و محصول از اين رو چنين فردي نگرانيهاي خويش را از مرگ ، با كوشش در كارهاي نيك كه در زبان دين " عمل صالح " ناميده ميشود برطرف ميسازد . از نظر روانشناسان ، مسلم و قطعي است كه اكثر بيماريهاي رواني كه ناشي از ناراحتيهاي روحي و تلخيهاي زندگي است ، درميان افراد غير مذهبي ديده ميشود افراد مذهبي به هر نسبت كه ايمان قوي و محكم داشته باشند از اين بيماريها مصونترند از اين رو يكي از عوارض زندگي عصر ما كه در اثر ضعف ايمانهاي مذهبي پديد آمده است افزايش بيمارها و بيماريهاي رواني و عصبي است . _ کتاب انسان و ایمان _ _ @howzeh_enghlab
آیا انسان برای رنج و سختی در دنیا آفریده شده؟ما تا کی باید محکوم به غم باشیم؟ پیری انسان دوران غم‌اوست؟ _ یادداشتی از شهید
اشکال قانون گذاری در اتوپیای غرب از دید علامه طباطبایی 👇👇👇
••• افراد جامعه‌اى كه در آن حكومت مى‌كند در ماوراى قانون آزادند، زيرا مقتضاى اين كه پس از تعديل خواست‌ها و رفتارها هم آدمى باز مجهز به شعور و اراده است، «آزادى» است؛ بدين جهت قوانين موجود، متعرض و نيست. در قوانين جارى دنياى حاضر، اين دو امر مهم، يعنى معارف الهى و اخلاق به صورتى در مى‌آيند كه قانون بخواهد يا همان‌گونه تصور مى‌شوند كه قانون، آنها را تصوير مى‌كند و نتيجه چنين وضعى اين است كه معارف الهى و اخلاق- به حكم آن كه تابع قانون‌اند- با قانون، مصالحه و توافق مى‌كنند و دير يا زود به‌صورت يك سلسله آداب و رسوم ظاهرى در مى‌آيند كه به هيچ‌وجه داراى نيستند. و باز به همين دليل است كه مى‌بينيم ، با بازى مى‌كند؛ يك روز عليه دين فرمان داده و دين را در فشار قرار مى‌دهد و روز ديگر به دين متمايل مى‌شود و در اعلاى كلمه آن مبالغه و پافشارى مى‌كند و زمانى هم «گُرده» خود را زير بار دين خلاص مى‌كند و آن را به حال خود مى‌گذارد! اين طريقه خالى از نقص نيست، زيرا هرچند قانون برعهده قدرتى است كه در فرد يا افرادى متمركز شده، ولى بالاخره خود اين ضمانت اجرايى، ضامن اجرايى ندارد! اگر روزى مركز و حكومت از حق روگردان شود و بر مردم‌ را به‌صورت سلطه شخص بر مردم درآورد و گردش قانون را دگرگون سازد، عاملى وجود ندارد كه چنين متخلف از قانون را مقهور سازد و به مجراى و داد برگرداند. بر نقص مذكور، نقص ديگرى نيز بايد اضافه كرد و آن اين است كه چه بسا نقض قانون بر مخفى مى‌ماند و يا از «حومه» قدرت او خارج مى‌شود. _ کتاب _ @howzeh_enghlab
⚪️انگیزه و برکات بعثت پیامبر (ص) ⭕️بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آن قدر در ماديات ظاهر نشده است، لكن آن مقدارى هم كه در ماديات ظاهر شده است باز قبل الاسلام نبوده است. ⭕️مسئله بعثت يك تحول علمى- عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفه‌هاى خشك يونانى را كه به دست يونانيها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل‌ كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. ⭕️لسان قرآن كه از بركات بعثت است، از بركات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانى است كه سهلِ ممتنع است. ⭕️قرآن داراى ابعادى است كه تا رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غيب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولى‌اش در قلب رسول خدا جلوه نكرده بود، براى احدى از موجودات ملك و ملكوت ظاهر نبود. بعد از آنكه اتصال پيدا كرد مقام مقدّس نبوى ولى اعظم با مبدأ فيض به آن اندازه‌اى كه قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و مُنزَّلًا كسب كرد، در قلب مباركش جلوه كرد و با نزول به مراتب هفتگانه به زبان مباركش جارى شد. قرآنى كه الآن در دست ماست نازله هفتم قرآن است و اين از بركات بعثت است. ⭕️كيفيت وحى از امورى است كه غير از خود رسول خدا و كسانى كه در خلوت با رسول خدا بودند يا اينكه از او الهام گرفته‌اند كيفيت نزول وحى را كسى نمى‌تواند بفهمد؛ و لهذا هر وقت خواستند معرفى هم بكنند با زبان ما عاميها معرفى كردند، چنانچه خداى تبارك و تعالى با زبان آن بشر عامى، خودش را با شتر معرفى مى‌كند، با آسمان معرفى مى‌كند، با زمين معرفى مى‌كند، با خَلْق و امثال اينها. و اين براى اين است كه بيان قاصر است از اينكه آن مطلبى كه هست ادا بشود و تا آن حدى كه بيان مى‌توانسته ادا كند قرآن ادا كرده است، و هيچ كتاب معرفتى ادا نكرده است، آنهايى كه ادا كردند به تبع قرآن ادا كردند. ⭕️قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى، عرفانى به آن طورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمى‌رسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را مى‌كند، استدلال هم مى‌كند، حكومت هم مى‌كند و وحدت را هم سفارش مى‌كند و قتال را هم سفارش مى‌كند و اين از خصوصيات كتاب آسمانى ماست كه هم باب معرفت را باز كرده است تا حدودى كه در حد انسان است و هم باب ماديات را و اتصال ماديات به معنويات را و هم باب حكومت را و هم باب خلافت را و همه چيز را. ⭕️ما كه اميد است از پيروان اسلام باشيم و از پيروان قرآن باشيم بايد همه ابعاد اين را در نظر داشته باشيم. نه در نظر داشته باشيم، بلكه دنبالش باشيم تا حاصل بشود براى ما، مجاهده كنيم تا حاصل بشود براى ما. ⭕️بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اينكه مردم بتوانند با قدرتهاى‌ بزرگ مقابله كنند به مردم بفهماند. بعثت براى اين است كه اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اينها را از ظلمتها نجات بدهد، ظلمات را بكلى كنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را كنار بزند و به جاى او نور علم بياورد، ظلمت ظلم را به كنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است كه تمام مردم، تمام مسلمين برادر هستند و بايد با هم وحدت داشته باشند، تفرق نداشته باشند. ⭕️ما بايد پا روى غرضهاى شخصى خودمان بگذاريم براى خدا و براى مقصد. ما همه بايد براى خدا باشيم، چون از او هستيم و هر چه داريم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورِ سماوات و ارض است. صحیفه نور،جلد ۱۷، از صفحه ۴۳۰ تا صفحه ۴۳۶ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲/ ۲۷ رجب ۱۴۰۳ @howzeh_enghlab
امروز، وظیفه‌ی امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفه‌ی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازه‌ای را باز کند. ما به این پدیده‌ای که در انتظار آن هستیم میگوییم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها درباره‌ی بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این به‌معنای تصرّف سرزمین‌ها نیست؛ این به‌معنای تجاوز به حقوق ملّتها نیست؛ این به‌معنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّتها نیست؛ این به‌معنای عرضه کردن هدیّه‌ی الهی به ملّتها است، تا ملّتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. راهی که امروز قدرتهای جهان ملّتها را به آن راه کشانده‌اند، راه غلط و راه گمراهی است. این وظیفه‌ی امروز ما است. یک روزی مردم اروپا با استفاده از دانش مسلمین و فلسفه‌ی مسلمین توانستند از این دانش و فلسفه استفاده کنند و یک تمدّنی را برای خودشان شالوده‌ریزی کنند. این تمدّن البتّه تمدّن مادّی بود. از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اروپایی‌ها شروع کردند به شالوده‌ریزی یک تمدّن جدید، و چون مادّی بود از ابزارهای گوناگون بی‌محابا استفاده کردند؛ [از طرفی‌] به سمت استعمار رفتند، به سمت مغلوب کردن ملّتها رفتند، به سمت غارت کردن ثروت ملّتها رفتند؛ از یک طرف هم خودشان را در درون تقویت کردند با علم و با فنّاوری و با تجربه، و این تمدّن را بر عالم بشریّت حاکم کردند. این کاری بوده است که اروپایی‌ها در طول چهار پنج قرن انجام دادند. این تمدّنی که آنها به دنیا عرضه کردند، جلوه‌های زیبایی از فنّاوری و سرعت و سهولت و ابزارهای زندگی را در اختیار مردم گذاشت امّا خوشبختی انسانها را تأمین نکرد، عدالت را برقرار نکرد؛ بعکس، بر فرق عدالت کوبید، ملّتهایی را اسیر کرد، ملّتهایی را فقیر کرد، ملّتهایی را تحقیر کرد؛ در درون خود هم دچار تضادها شد، از لحاظ اخلاقی فاسد شدند، از لحاظ معنوی پوک و پوچ شدند. امروز خود غربی‌ها به این معنا گواهی میدهند. یک سیاستمدار برجسته‌ی غربی به من گفت دنیای ما دنیای پوچ و پوکی است و این را حس میکنیم. راست میگوید؛ این تمدّن ظاهر پُرزرق‌وبرقی داشت امّا باطن خطرناکی برای بشریّت داشت. امروز تضادهای تمدّن غربی خود را دارد نشان میدهد؛ در آمریکا یک‌جور، در اروپا یک‌جور، در مناطق تحت سلطه‌ی اینها در سراسر دنیا هم یک‌جور. امروز نوبت ما است، امروز نوبت اسلام است. وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس؛(۱) امروز نوبت مسلمین است که با همّت خود، تمدّن نوین اسلامی را شالوده‌ریزی کنند. همچنان‌که اروپایی‌ها آن‌روز از دانش مسلمین استفاده کردند، از تجربه‌ی مسلمین استفاده کردند، از فلسفه‌ی مسلمین استفاده کردند، ما [هم] امروز از دانش جهان استفاده میکنیم، از ابزارهای موجود جهانی استفاده میکنیم برای برپا کردن تمدّن اسلامی، منتها با روح اسلامی و با روح معنویّت. این وظیفه‌ی امروز ما است. ۱۳۹۴/۱۰/۰۸ _ @howzeh_enghlab
با سلام خدمت مخاطبان عزیز از این پس این کانال با تغییر عنوان کانال "حوزه انقلاب" به کانال "سُها" و آی دی: @soha_humanism کار خود را به صورت منظم تر‌ادامه خواهد داد. لطفا با ما همراه باشید.
انسان میتواند بی دین باشد اما با تقوا هم باشد و میتواند مومن ولی بی تقوا باشد! #امام_خامنه_ای _ مطالعه در یادداشت زیر 🔻🔻🔻🔻🔻
▪وقتی که افراد میخواهند پیش خودشان تصویری از درست کنند، به ذهنشان و روزه و عبادت و ذکر و دعا می‌آید. ممکن است همه اینها در تقوا باشد، اما هیچکدام از آنها معنای تقوا نیست. ▪تقوا، یعنی خود بودن. تقوا، یعنی یک انسان بداند که چه کار میکند و هر خودش را با اراده و و تصمیم کند؛ مثل انسانی که بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و میداند کجا میخواهد برود. تقوا، این است. ▪آدمی که تقوا ندارد، حرکات و تصمیمها و آینده‌اش در اختیار خودش نیست. ممکن است کسی نداشته باشد، اما به همین معنایی که گفتم، تقوا داشته باشد - او بلاشک از خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر تقوا نداشته باشد، احتمالاً در هم پایدار نیست. ۷۷/۰۲/۰۷ •••• _ @soha_humanism
معنی کار فرهنگی از دید مقام معظم رهبری 🔻🔻🔻🔻