eitaa logo
🌾ادبستان دخترانه انشاء🌾
407 دنبال‌کننده
3هزار عکس
932 ویدیو
33 فایل
اولین ادبستان ادب محور و استعداد پرور موسسه فرهنگی انشاء [واحد استان اصفهان] روابط عمومی09919608416 مدیریت @enshaa1402 معاونت آموزشی @Amozeshiensha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۱🇮🇷 🇮🇷 حضور گلدختران انشائی در راهپیمایی یوم الله 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🆔@enshaadabestan
✦؛﷽✦          •┈••✾🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷✾••┈•  ۲۲ بهمن ماه تمام ایران غرق شکوه بود. 🥰 شکوه الله اکبر. ✊ شکوه پرچم سه رنگ ایران عزیزمان. 🇮🇷 شکوه ۴۴ سال ایستادگی مقابل جهان زور و ستم. 🌟 همه آمدند و جشن پیروزی نور بر تاریکی را گرما بخشیدند.🎉🎊 بچه‌های گل ما هم قطره‌ای از این دریای بزرگ بودند😍 •┈••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾••┈•    🆔@enshaadabestan
🇮🇷 ۲۲ ماه ۱۴۰۱🇮🇷 🇮🇷 ای ایران عزیز، پرچم پرافتخارت بر صورت و قلبمان نقش بست و با عزت و افتخار پرچمت را بالا نگه خواهیم داشت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🆔@enshaadabestan
💌دعوت نامه دیجیتال زیر را مشاهده فرمایید👇 https://digipostal.ir/cl1x4ul "بسم رب نور" از ملکوت نغمه هایی به گوش میرسد،ضیافتی در راه است.....🎈 ضیافتی که میزبان آن فرشتگان وحی و عرشند. ضیافتی که میهمانان آن گل های پاک و زیبایی هستند که میخواهند نه سالگی شان را به یمن تشرف به عبودیت جشن بگیرند.🎉🎊 گلدختران سوم انشایی همراه مادران عزیزشان دعوتند به جشن فرشته ها😍🤩 با شرکت در این زینت بخش محفل فرشته های زمینی شوید.💞 🔸 وعده ما: شنبه ۲۹ بهمن مقارن با روز مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ساعت ۹:۳۰ صبح 🔹 مکان: سالن اجتماعات مقبره علامه مجلسی (ره) 🆔 @enshaadabestan
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 این حرف بینِ مردمِ این خاک رایج است چشمانِ ما به سفره یِ باب الحوائج است 🔳 سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بر وجود نازنین ارواحنا فداه و همه منتظرین تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️بسم رب المهدی یقین دارم بالاخره یکی از همین روزها می‌آیی! صبح یکی از همین روزهایی؛ که فصلهایمان یکی شده و شب و روزمان به هم گره خورده ... اما ما هم بیکار ننشسته‌ایم! انتظار آمدنت را؛ در گرم خانه‌ی دلهایمان تر و تازه نگه داشته‌ایم. فردای تماشایی، می‌آید و می‌آیی ... سه شنبه ای دیگر با عطر بوی گل نرگس در ادبستان انشاء سپرى شد..... «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» 🤲 🤲 🤲 📌بخشی از فعالیتهای انجام شده در سه شنبه مهدوی این هفته: ✅پخش دعای عهد ✅پخش سرودهای مهدوی ✅بحث و سخنرانی پیرامون خوشی ها و نعمت های بعد از ظهور حضرت🌸 ✅زمزمه صلوات و اشعار مهدوی ✅پذیرایی باتشکر از دخترای گل طهورا خانم وتسنیم خانم که بانی این مجلس بودند🙏🌹
❤️ دل مشغولی های ذهنی یک مدیر 💬 بخش بزرگی از دل مشغولی های ذهنی این روزهایمان دانش آموزان کلاس سومی هستند. فرشته های پاک و معصومی که امسال قدم به ورطه عبودیت می گذارند و دلمان می خواهد سنگ تمام بگذاریم در این برهه ۴۰ روزه تشرفشان و خاطره خوشی در دل و ذهنشان ایجاد کنیم از جشن تکلیفشان. زمینه سازی تشرفشان به این جشن زیبا با طرح چله گام های بندگی در ۴۰ روز قبل از عید مبعث که مصادف با روز جشن تکلیفشان است رغم می خورد. تیمی از همکاران را دغدغه مند و مشغول کرده ایم برای یادگیری و تثبیت صحیح وضو و نماز و تلفظ عربی ذکرهای نماز به انحاء روش های مختلف مثل نمایش عربی مهمانان عراقی اربعین، نماز وحدت و تزئینات بُرد و و مسابقه و جایزه دادن و الگو پذیری و غیره و غیره که شوق انگیزی برای انجام و یادگیری مستقیم و غیرمستقیم داشته باشند. کلاسهای آداب و تفکرشان ریل گذاریش به سمت زمینه سازی موارد ۳گانه عقاید،احکام،اخلاق شده است. امسال ۱۴ فرشته معصوم سوم دبستانی خاطراتشان برایم عجین شده است با بوی گل نرگس و دغدغه مندم کرده اند که یاران کوچک آقا امام زمان عجل الله را برایشان باید سنگ تمام گذاشت. تداعی بوی گل نرگس با فرشته های معصوم سومی ناشی از خاطره آن روز شلوغیست که در اوج دل مشغولی های ذهنیم برای هماهنگی های رزرو بنیاد مهدویت برای جشن روز مادر، در حال چک کردن صدباره سایت های هواشناسی و کانالهای اعلام تعطیلی مدارس، یک فرشته خوش قلب سومی درب دفتر را کوبید و گفت:خانم فتحی اجازه، خانم معلممان می گویند همین الان چند لحظه به کلاس ما بیایید. _به ایشان بفرمایین چشم چندلحظه دیگر خدمت میرسم.
در حال نوشتن متن دعوتنامه برای ارسال در کانال مدرسه هستم با علامت سوال و دلهره ای که همچنان در ذهنم رژه می رود که نکند باز فردا تعطیل شود که همکارم سوالی می کند، برای نوشتن متن دعوتنامه نیاز به تمرکز ذهنی دارم، به او می گویم: لطفا چند لحظه اجازه بده متن دعوتنامه را بنویسم و ارسال کنم. هنوز جمله اول را ننوشته ام که آن یکی همکار با چند برگه جلویم سبز می شود و می گوید: اینجا را امضاء کن، از او هم خواهش می کنم که اجازه بدهد این متن را بنویسم و بعد امضاء کنم. عجله دارد و می گوید ۴تا برگه بیشتر نیست، امضایش کن. می پرسم: این ها چیست؟ می گوید: تقدیرنامه المپیاد دی ماه است. می پرسم: برای نفرات برتر است؟! می گوید: خیر، تقدیرنامه کلاسی است، برای هر کلاس یک تقدیرنامه و جمع کلاس با هم تشویق می شوند و نفرات برتر هر کلاس را جدای از بقیه شخصا یک جایزه کوچک می دهیم. مبانی تشویق و تنبیه انشایی رعایت شده؛ پس امضایش می کنم و بعد از پاسخ تلفن همکارم که برای قطعی کردن رزرو مکان تماس گرفته بود، از جایم بلند می شوم تا به سمت کلاس سوم بروم و ببینم چه دغدغه ای پیش آمده؟ به درب کلاسشان که میرسم همان فرشته خوش قلب سومی که پیغام معلم را رسانده بود را درب کلاسشان میبینم که چشم به راهم است. لبخندی به صورت ماهش میزنم و می گویم: دختر گل منتظر من بودی؟! سرش را داخل کلاس می برد و به دوستانش برپا می دهد. درب کلاس را میزنم و وارد کلاسشان میشوم و بعد از همخوانی مؤدبانه شان که همصدا می گویند: سلامُ و عرضِ ادبُ و احترام با لبخند به جمعشان جواب سلام میدهم و با گفتن بفرمایین دختران گل، به نشستن دعوتشان میکنم. معلمشان با شاخه گل نرگس خوشبویی به سمتم می آید و علت دعوتم به کلاسشان را تشکر از زحمات مدیریت همزمان با تدریس امروز که درس بوی نرگس است اعلام می‌کند. ذوق زده و خندان گل نرگس را می‌گیرم و با تمام وجود می بویمش؛ با استشمام بوی گل نرگس تمام قلبم درگیر آقا و این یاران کوچک صاحب زمان می شود. گوشه ای از قلبم جملات درس بوی نرگس فارسی سوم را می خواند؛ صدای باد می آید.باران بر بام های سفالی می بارد.پرنده آوازی دل نشین می خواند.بهترین سرود ها و نغمه های طبیعت،اطرافم را پر کرده است.سرود آبشار،موسیقی جویبار،نغمه ی پرندگان.... چه قدر سخت است که همه ی صدا ها را می شنوم؛اما صدای تو را نمی شنوم! دریا آبی و بی انتهاست.سبزی درخت ها زیباست.پرهای رنگارنگ پرندگان،چشم نواز است.کوه بلند و دوردست است. چه قدر سخت است که همه چیز و همه کس را می بینم؛اما تو را نمی بینم! بوی گل اطرافم را پر کرده است.هر جا که می روم ،بوی بهترین عطر ها را حس می کنم.بوی سبزه ،بوی نرگس ،بوی یاس،بوی نان برشته،بوی سیب های سرخ و سبز ،بوی خاک باران خورده ،بوی زعفران و ریحان.... چه قدر سخت است که این همه را حس می کنم ؛اما بوی تو را حس نمی کنم! ای بهترین صدا،ای زیباترین دیدنی،ای خوش بو ترین،ای بهترین غایب بیا! گوشه ای از قلبم معادل معنایی این درس زیبا در دعای ندبه را سر داده ؛ عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَي الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَي وَ لاَ أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَي عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونَيِ اَلْبَلْوَي وَ لاَ يَنَالُكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَ لاَ شَكْوَي گوشه ای از قلبم خاطره سرود سلام فرمانده که همین فرشته های پاک و معصوم می خواندند و دستشهایشان را به صورت قلب می گرفتند، می خواند که؛ عشق جانم، امام زمانم، دنیا بدون تو معنایی نداره، وقتی که تو باشی دنیامون بهاره گوشه ای از قلبم، صحنه های زیبای خادمیاریشان در سه شنبه های مهدوی که هر کدام به نحوی خالصانه و مشتاقانه برای برپایی اش خدمت می کنند، تداعی می شود. با اشک شوق در چشم، به این فرشته های معصوم می گویم که بهترین هدیه دنیا برایم گل نرگس است و چقدر ممنونم از تک تکشان به خاطر این هدیه ارزشمند. از اینکه انتخاب خوبی کرده اند، خوشحالند و معلمشان پیشنهاد می دهد که عکس یادگاری بیندازیم؛ استقبال می کنم و اجازه می خواهم که به دفتر بروم و چادر سر کنم و برای عکس یادگاری برگردم. زمانی که برمیگردم چندتایی از فرشته های معصوم هم چادر به سر منتظرم ایستاده اند؛ واقعا در قاب چادر چهره‌هایشان آسمانی تر می شود و دغدغه عشق شان به حجاب و ارتباط قلبیشان با چادر و روش های تربیت دخترانهِ شان بر محور حیا، کامل از ذهنم رخت برمی بندد و مجذوبِ فطرت پاکشان می شوم. در میانشان می ایستم و عکس یادگاری می اندازیم.
وقتی در حال نشستن بر نیمکت هایشان هستند و به سمت معلمشان می روم که تشکر کنم؛ آن یکی فرشته مهربان خوش زبان، به زبان می آید و بلند می گوید: خانم فتحی، من شما را خیلی دوست دارم. قلبم از این ابراز محبتش فشرده می شود و محبت آمیز نگاهش می کنم و به او می گویم: من هم شما را خیلی دوست دارم. دیگر فرشته های معصوم هم یکی یکی به سخن می آیند که خانم فتحی ما هم شما را خیلی دوست داریم. با تمام وجود به جمعشان احساس درونیم را ابراز می کنم که؛ من هم همه شما دختران گل را خیلی دوست دارم و از تهِ قلبم برای سعادتشان در یاری آقا صاحب زمان عجل الله دعا می کنم و امسال سلسله خاطرات فرشته های معصوم سوم دبستانی برایم عجین می شود با عطر بوی گل نرگس. باید حواسم به تک تک شان باشد، همیشه دغدغه ها و مشغله هست و هر گوشه ذهنم درگیر مسئله ایست، اما همیشه هم لحظاتی هست که یک لحظه، همه گوشه های ذهنم خالی می شود از این همه دغدغه و تمام قلبم درگیر این همه محبت خالص و لذت بخش این فرشته های معصوم می شود و با تمام وجودم خدا را شاکر می شوم به خاطر این نعمت که خادم فرشته پاک و معصوم زمینی و یاران کوچک آقا صاحب زمان عجل الله هستم و چیزی به من هشدار می دهد که کاش حلال کنند کمی ها و کاستی ها و کم کاری هایم را، چرا که اینها لایق بهترین ها هستند و من ناقص و ناتوان از بهترین بودن... همیشه دغدغه ها و مشغله ها هست گاهی آنقدر زیاد که حتی در خانه هم فرصت نمی شود دلنوشته این لحظات زیبا را یادداشت کنم و اینبار دلنوشته ام شد دلنامه ای با عطر بوی گل نرگس تقدیم به فرشته های پاک و معصوم سوم دبستانی که به بهانه درس بوی نرگس حرف دل با من زدند... 🆔 @enshaadabestan