🔻گشودن حلقۀ فرسودۀ مدیران
🖋 مهدی جمشیدی
۱. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضای دولت سیزدهم تصریح کردند که «جوانگرایی» در مجموعۀ اجرائی موجب میشود «حلقۀ فرسودۀ مدیران»، باز و نَفَس تازهای به دستگاههای اجرائی دمیده بشود(۱۴۰۱.۸.۶). واقعیّت این است که چرخش نخبگانی در درون حاکمیّت، بهصورت «طبیعی» رخ نداده و حلقههای بستۀ مدیریّتیِ متعدّدی شکل گرفتهاند که در تمام دورههای گذشته، قدرت را در میان خود، دستبهدست کردهاند و مجال پانهادن نیروهای متفاوت را به درون ساختارهای رسمی ندادهاند. آری، در اندک دورههایی، وضع بهگونهای دیگر رقم خورد ولی این دورهها، نوعی «گریز از مرکز» و «بیرونزدگی» تفسیر شد و اصحاب فرسودۀ قدرت، دوباره دست به کار شدند و عزم بازگشت نمودند. تنها فرصتهای بسیار محدود و تنگدامنهای برای «جابجاییهای کارگزاری» در میان بوده و کارگزاران موجود، بیآنکه قصد کنارهگیری داشته باشند، از منصبی به منصب دیگر «تغییر مکان» دادهاند. در حقیقت، جابجایی کارگزاری رخ نداده است و فقط «موقعیّتهای جدید» برای مدیران موجود، تعریف شدند و مردم با چهرههای تکراری و همیشگی مواجه شدند.
۲. روشن است که نخستین آفت انسداد مدیریّتی و شکلگیری حلقههای فرسوده و بسته، «امتداد یافتن وضع موجود» و «مقاومت در برابر بازاندیشی و تحوّل» خواهد بود. آنان که هم «اکنون» را صورتبندی کردهاند و هم به آن خو گرفتهاند، مجال نمیدهند که هیچ چرخشی به وقوع بپیوندد و «جابجاییهای ساختاری» رخ بدهد. چهبسا شعار تحوّل نیز سر داده شود، ولی معانی بسیار رقیق و اقلّی از آن اراده میشود و در نهایت نیز چیزی بیش از وضع موجود، حاصل نخواهد شد. پس «چرخشهای ساختاری» به «چرخشهای کارگزاری» وابستهاند و تا هنگامیکه کارگزارن جدید به کار گمارده نشوند، فضای مدیریّتی، نشاط و طراوت نخواهد یافت و «نقطۀ عطفِ ساختاری» پدید نخواهد آمد. باید ارادههایی به درون حاکمیّت راه یابند که هم تعلّقخاطر به گذشته ندارند و دچار عادت و یکنواختی و تکرار نشدهاند، و هم طرح نو و اندیشۀ متفاوت دارند. در این حال است که «اتّفاقهای ساختاری» رخ خواهند داد و «پیچهای کلان» و «بازاندیشیهای بنیادی» در پیش گرفته خواهند شد. انقلاب در گام دوّم خویش، هم سخت محتاج تحوّل برای عبور از بیماریهای مزمن است و هم باید رویکرد جهشی را برگزید، امّا این دو، متوقف بر آن است که کارگزاران خارج از حلقههای فرسودۀ گذشته، وارد معرکه شوند و مدیران گام اوّل انقلاب، به منزلت مشاورت در گام دوّم انقلاب، بسنده کنند و تدبیر و تصمیم و اجرا را به نیروهای بیرون از حلقۀ قدرت واگذارند.
۳. بخش عمدهای از فرایند تربیت کارگزار رسمی، در «عمل» رخ میدهد و مشروط به آن است؛ یعنی باید نیروهای جوان در سطوح مدیریّتی به «کار» گمارده شوند و «تجربه» کسب کنند و از متن «کنش» و «اقدام» و «مواجهه»، عقلانیّت معطوف به تدبیر و حکمرانی را فرابگیرند تا در نهایت به کارگزار تراز انقلابی تبدیل شوند. اگر این فرصت از نیروهای جوان سلب شود، ما دچار «بحران مدیریّتی» خواهیم شد و زمانی خواهد رسید که متناسب با نوع و سطح موقعیّتهای کارگزاری، نیروی آماده و آزموده نداریم؛ چنانکه اینک نیز دچار تأخیر و عقبماندگی هستیم و ناچاریم به «کنشگریِ غیرمنطقعِ گذشتگان در امروز»، رضایت بدهیم. این در حالی است که اگر از دو دهۀ پیش، آیندهنگری میکردیم و در روندی تدریجی و ملایم، نیروهای جدید را به صحنه میآوریم، امروز «ذخایر مدیریّتی»مان سرشار و انبوه بود و میتوانستیم در میان دهها گزینۀ متعهد و کارآمد، انتخاب کنیم. حصارهای بلندی که به دور موقعیّتهای حاکمیّتی کشیده شده، سبب گردید که منزلتها و مکانتها میان «همحزبیها» و «همحلقهایها» توزیع شوند و اصحاب قدرت بتوانند با تکیه بر «منطق سهمیهبندی»، نوعی «انحصار حکمرانی» را رقم بزنند و به این واسطه، مانع رشد نیروهای جوان شوند.
۴. بیشک یکی از دلالتهای مهم «بیانیۀ گام دوّم انقلاب»، خروج از این فضای محدود و انحصاری و همچنین میل به سوی چرخش و گردش و پویایی است. بیانیۀ گام دوّم انقلاب، شعار سیاسی نیست که به اقتضای یک مناسبت، سر داده شده باشد، بلکه بهواقع، یک متن راهبردی و عملی برای «تغییر حاکمیّتی» است. انقلاب، نیازمند «تنفّس در هوای تازه» است و این امر میسّر نیست جز با «بازنگریهای مدیریّتی». باید استعدادهای معلّق و معطّل، به کار گمارده شوند و در منزلتهای کانونی و جدّی قرار بگیرند تا وارد شدن به مرحلۀ گام دوّم انقلاب، معنای حقیقی بیابد و محسوس شود. آنان که هنوز هم چشم به مناصب و موقعیّتهای حاکمیّتی دارند، «سنگاندازی» و «مخالفخوانی» میکنند تا به بهانۀ چند خطا و لغزش، اصل و اساس این طرح سرنوشتساز را بدنام و ناموجّه جلوه بدهند.
@janjali10
⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
پروژۀ ناامیدسازی و سنگرهای جدید عدالتخواهی
💬 دکتر روح الله ایزدخواه
( نمایندۀ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی.)
💢حكم #وحید_اشتری به ۱۸ ماه حبس، قطعی شد. خب... این فتح بزرگ را به تمام عوامل «مبارزۀ بیامان با فقر و فساد و تبعیض» تبریک میگویم...
پ.ن: متن آقای ایزد خواه را بخوانید ، به درست یا غلط بودن کار اشتری کار ندارم اما حکمی که بهش دادند جملات خیلی تعجب آوری داشت که حتما ملاحظه کردید ، اینجور حکم دادن صرفا خراب کردن وجه قوه قضائیه است و بس!
@janjali10
⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
🙃😉
🔴 وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان؛ از حکم انفصال از خدمت تا فعالیت در #ایرانمال! 🔹جناب #حمید_سجادی گز
🔴 دوستان عزیزی که این روزها از انتخاب #تاج به ریاست فدراسیون فوتبال ناراحتید و برخی هم از پذیرفتن گام به گام دستوراتِ فرهنگی فیفا درباره ورزش ایران ناراحتید؛ من هم ناراحتم.
🔹ولی به یاد بیارید سال قبل در جریان رای اعتماد به کابینه، گفتیم #حمید_سجادی گزینه وزارت ورزش هم تخلفات عدیده دارد، هم زندگی اشرافی لاکچری دارد و همزمان با درآمد میلیاردی مدیر امور ورزشی #ایرانمال علی انصاری است.
🔸بخاطر بخشی از این مفاسد، ۱۰ سال انفصال خورده بود و ۵ سال از آن هم گذشت، ولی یک هفته قبل از ارسال لیست کابینه رئیسی، حکمش نقض شد آن هم بصورت غیرقانونی بعد از ۵ سال اجرا!
🔻این چنین وزیری وقتی روی کار بیاید رفقای فاسدش را بالا میآورد! کاملاً طبیعی است. هم فرهنگ را با آن کلیپهای غیراخلاقی #ایرانمال و اجرای دستورات فیفا، یکی پس از دیگری خراب میکند هم فساد در ورزش را توسعه میدهد و مجدداً رفقای متخلف و فاسدش را ارتقا میدهد!
🔹این سیر طبیعی است. اگر از اول، سنگ بنای غلطی گذاشته شد تا ثریا هم این دیوار کج بالا میرود.
مدرسی یان
@janjali10
⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
8.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویب جنگ با خــدا.
🌀| بعد از نیم قرن، طرحی برای بانکداری، به اسم اسلام و با محتوای غیر اسلامی تصویب شد.
کاملا بی سر و صدا...
رسانه ملی هم عملا طرف آنهاست. نظارت مردمی هم در این فرآیند حذف شده، مثل کشور ترکیه.... باز هم قرار است بانک ها جهنم مردم و بهشت سرمایه دارها بماند.
نخبگان حتی اطلاع ندارند!
جوان های تربیت شده احزاب درگیر این هستند که از کاروان استخدام جا نمانند.
دانشگاه هم در خواب.
حوزه علمیه هم که خاک مُرده پاشیده اند.
فقط جمعی از فضلا و طلاب فریاد زدند که نمی گذاریم باز مردم را درجه بندی کنید و نخواهند گذاشت.
#تصویب_جنگ_با_خدا
#ربای_قانونی
@janjali10
⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
🔻اربعینِ سکولار، اربعینِ انقلابی!
🖋 مهدی جمشیدی
۱. استاد شهید آیتالله مطهری بر این باور بود که: گاهی یک جریان موجخیز و حرکتزای اجتماعی، روح خود را از دست میدهد و از آن جز یک سلسله "آداب و تشریفات بیاثر" باقی نمیماند. ... عزاداری سنتیِ امروز امام حسین، تبدیل حرکت به بنیاد است. این عزاداری که بهحقّ دربارهاش گفته شده: من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه؛ که حتّی برای تباکی (خود را شبیه گریهکن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده، در اصل، فلسفهاش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابنزیادها و به سود حسینها و حسینیها بوده. در شرائطی که حسین بهصورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معیّن و نفیکنندۀ راه و روش موجودِ معیّن دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن، واقعاً نوعی سربازی است. در شرائط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکتکردن و تظاهر به گریهکردن بر شهدا، نوعی اعلام وابستهبودن به گروه اهل حقّ و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت، نوعی از خود گذشتگی است. اینجا است که عزاداری حسینبنعلی یک "حرکت" است، یک "موج" است، یک "مبارزۀ اجتماعی" است. امّا تدریجاً، روح و فلسفۀ این دستور فراموش میشود و محتوای این ظرف بیرون میریزد و مسأله، شکل یک "عادت" به خود میگیرد که مردمی دور هم جمع بشوند و به مراسم عزاداری مشغول شوند، بدون اینکه نمایانگر یک "جهتگیری خاصِ اجتماعی" باشد و بدون آنکه از نظر "اجتماعی"، عمل معنیداری به شمار رود، فقط برای کسب ثواب - که البتّه دیگر ثوابی هم در کار نخواهد بود - مراسمی را "مجرّد از وظائف اجتماعی" و "بیرابطه با حسینهای زمان" و "بیرابطه با یزیدها و عبیداللههای زمان" بهپا دارند. اینجا است که حرکت تبدیل به بنیاد یعنی عادت شده و محتوای ظرف، بیرون ریخته و ظرف، خالی باقی مانده است. در چنین مراسمی است که اگر شخص یزیدبنمعاویه هم از گور به در آید حاضر است که شرکت کند، بلکه "بزرگترین مراسم" را به پا دارد! در چنین مراسم است که نهتنها "تباکی" اثر ندارد، اگر "یک مَن اشک" هم نثار کنیم به جائی برنمیخورد!(مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صد سالۀ اخیر، صص۸۲-۸۳).
پس مراقبت کنیم که راهپیمایی اربعین:
به "آداب و تشریفات بیاثر" تبدیل نشود!
فقط برای "کسب ثواب" نباشد!
"مجرّد از وظائف اجتماعی" نباشد!
"بیرابطه با حسینهای زمان" و "بیرابطه با یزیدها و عبیداللههای زمان" نباشد!
یک "حرکت" باشد!
یک "موج" باشد!
یک "مبارزۀ اجتماعی" باشد!
نمایانگر یک "جهتگیری خاصِ اجتماعی" باشد!
و در یک کلام، "انقلابی" باشد، نه "سکولار"!
۲. ما اغلب عادت کردهایم به "دینداری آسان و بیهزینه"!
جایی که باید هزینه بدهیم، غافل و غایبیم!
برای اصلاح جامعه و برچیدن منکرها و اقامۀ معروفها، همّت نداریم، ولی برای عزاداری و زیارت، همواره آمادهایم!
این در حالی است که قیام حسینبنعلی برای "نهیازمنکر" بود!
اگر ما تصوّر دیگری از عزداری و زیارت داشته باشیم، در حقّ حسینبنعلی، خیانت کرده و ماهیّت و غایت قیام او را مسخ نمودیم!
تشیّع، آیین "قیام" و "انقلاب" و "شوریدن" و "شهادت" است،
و عزاداری و زیارت، فقط "مقدّمه" هستند برای حرکت. "راه" هستند نه مقصد. "وسیله" هستند نه هدف.
ازاینرو، نه تقلیلدادن منزلت "زیارت و عزاداری" به "مناسک"، صواب است و نه تقلیلدادن "هویّت تشیّع" به "زیارت و عزاداری".
شهدای دفاع مقدس، به زیارت حسینبنعلی نرفتند ولی با عزاداریهای شب عملیات، به کاروان او پیوستند و کربلایی شدند! نکند ما به زیارت حسینبنعلی برویم امّا نصیبمان بیش از عزداری نباشد! مبادا در هیئت و عزاداری و راهپیمایی متوقف بمانیم و از قافلۀ همچنان در حرکتِ کربلا، جا بمانیم!
۳. تشیّع، یعنی نظامسازیِ اجتماعی،
یعنی تمدّنپردازیِ جهانی،
یعنی چالشگری با خواصِ اغواگر،
یعنی موضعگیری در برابر اصحاب فتنه،
یعنی ستاندن نان فقرا از ثروتهای بادآوردۀ اغنیا،
یعنی جاندادن برای نظریۀ مقاومت،
یعنی ترجیح چالش بر سازش،
یعنی ایستادن برای تداوم ایدئولوژیِ انقلابی،
یعنی روشنگری و افشاگری و غبارزدایی از چهرۀ حقیقت،
یعنی نقد قدرتمندانِ بیتقوا و سرمایهسالاران زالوصفت،
و ...
از جمله، "جهاد تبیین"، یک "واجب فوری و قطعی" هست!
ما برای تحقّق آن چه کردهایم؟!
برای این جهاد، "هزینه"ای پرداختهایم؟!
شهادت که هیچ، اهانتی را برتابیدهایم؟!
نکند شیطان در قالب "اهتمامِ تکبُعدی به مستحبات"، ما را از "واجبات فوری و قطعی"، غافل گرداند...
میتوان از متن یک امر مستحب، دهها واجب را اقامه کرد، و میتوان با تفسیر سکولار و غیرانقلابی از آن امر مستحب، فرصتهای تاریخی را باخت.
@janjali10
⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 مبارزه با بی عدالتی و فقر سبب گسترش دین می شود.
استاد #رحیم_پور_ازغدی
📝 وقتی موصوف، صفت را به انحطاط میکشاند
این یادداشت درواقع مرزبندی با دوستان به اصطلاح عدالتخواه است، از همان ابتدا وقتی میگفتند فلانی ها جریان عدالتخواهاند، علارغم اینکه خیلی از مطالبشان را قبول داشتم و هنوز هم دارم، موضع میگرفتم چراکه تعمیم دادن اصفات به آدم ها و جریانات کاری اشتباه است، فرقی هم نمیکند چه صفتی باشد مثلاً اصولگرایی یعنی اصولمدار بودن یا به تعبیری دیگر، به اصول پایبند بودن، هرطور نگاه کنید اکثریت آدم ها اصولی درست یا غلط دارند که به آن پایبندند پس نمیشود اصولگرا بودن را صرفاً به راستی ها تعمیم داد، همانطور که مقام معظم رهبری در تعریف اصولگرایی چنین گفتند : اصولگرایی متعلق به همه کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد، پایبند و آن را دوست دارند.
در باب اصلاحطلبی نیز [ اگر از تعریف فلسفی و جهانی رفورمیستاش بگذریم] چنین است، مگر میشود کسی اشکالی را ببیند و در صدد اصلاح آن نباشد ؟ پس الزاماً دوم خردادی ها هم فقط اصلاح طلب نیستند، اکثریت جریان ها به دنبال اصلاحاند اما آن نوع اصلاح که مدنظر خودشان است، این ها را گفتم که به این نقطه برسم، اصفات در جریانات خلاصه نمیشوند بلکه در اعمال آدم های گوناگون تعریف میشوند.
در چند دهه گذشته کدام یک از این طیفها به معنی و گرایش سیاسیاش نزدیک شده است؟ اصولگرایان کجا به اصول شأن پایبند بودند؟ در بحث مذاکرات که همنظر با رقبایشان شدند، عدالتخواهی، ساده زیستی، مردم داری، جمهوریت و... این ها مگر از اصول انقلاب نبود؟ پس چرا برایشان اهمیتی ندارد؟ یا مثلاً همین اصلاحطلبان که روزگاری با فحش به هاشمی و راستی ها رأی آوردند چگونه با او بیعت کردند ؟ چگونه از خاستگاه خود به انحراف رفتند و از یک جریان چپ تبدیل به یک جریان محافظه کار غربگرا تبدیل شدند؟
در باب جریان عدالتخواهی هم همین موضوع صدق میکند، به جای اینکه این جریان، یک جریان مکتبی باشد، بیشتر ظاهری پوپولیستی و بی مبنا پیدا کرده است، شعار عدالت خواهی میدهد اما عدالت را در عدالتخواهیاش رعایت نمیکند، از بهشتی دم میزند اما با آرمان های او نظیر قانون حجاب و گاها ولایت فقیه مخالفت میکند. از عدالتخواهی [جدای از انتقادات صحیحاش] تنها لگد زدن به جمهوری اسلامی را یاد گرفته و فقط نمود داخلی و مشترک با اصلاح طلبان و اصولگرایان دارد.
این ها را گفتم چراکه نمیخواهم صفت عدالتخواهی و این جریان مطالبهگر همانند اصولگرایی و اصلاح طلبی به خاطر عملکرد برخی چهرههایش به انحطاط کشانده شود.
✍🏻 محمد حسین طباطبائی
@janjali10
⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
هدایت شده از فانوس (سید احمد هاشمی)
جناب آقای رییسی
جناب آقای قالیباف
جناب آقای اژهای
⬅️ در دوران مسئولیتهای شما در سه قوه، چقدر رهبر انقلاب و دلسوزان جبهه انقلاب به شما گفتند برای این ولنگاری فضای مجازی فکری بکنید؟
🔺گفتند جریان تحریف با این وضع، یک روز خوش برای شما باقی نخواهد گذاشت…
🔺وقت و سرمایه و نیروی شما را برای مقابله با هجمه بیامان رسانهای خواهد گرفت…
🔻شما امّا حاضر نشدید برای منافع ملی آبروی خود را برای ساماندهی فضای مجازی خرج کنید؛ حالا نوش جان کنید غذایی را که پختید.
🔺جواب شهدا و امام زمان را چه خواهید داد؟
🔻با اوضاع اسفبار فرهنگی رسانهای کشور، سرمایههای اجتماعی نظام را باید عملاً از دست رفته تلقی کرد؛ افکار عمومی دیگر تاب تحمل این حجم از شبیخون تبلیغاتی خناسان و فراعنه رسانهای ندارد و به استیصال رسیده…
⭕️ حرف آخر: بفهمید یا نفهمید شما در اتفاقاتی که در حال وقوع است شریکید و ما این روزها را فراموش نخواهیم کرد.
#فتنه_مسئولین_و_خواص
#از_تبیین_تا_قیام
🇮🇷 @faannoos