eitaa logo
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
247 فایل
🔻 با ما همراه باشید با 🔻 🔸بشارت های آخرالزمانی و مهدوی 🔸تحلیل های سیاسی و منطقه ای ارتباط با خادم کانال : به صورت ناشناس 👇👇 payamenashenas.ir/Entezar313 به صورت مستقیم 👇👇 @Sarbaze_eslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔷🔴🔷🔴🔷🔴🔷🔴 بي ارزشترین نوعِ افتخار... افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد. مثل: «چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگي و محل تولد...» «از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید... مثل: انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت و خصلت هاي پاک انساني...» آدمی را ادميت لازم است عود را گر بو نباشد هيزم است 🌻 امام رضا عليه السلام 🌻 ✅ عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد: ❶ از او اميد خير باشد ❷ از بدي او در امان باشند ❸ خير اندك ديگري را بسيار شمارد ❹ خير بسيار خود را اندك شمارد ❺ هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود ❻ در عمر خود از دانش طلبي خسته نشود ❼ فقر در راه خدايش از توانگري محبوبتر باشد ❽ خواري در راه خدايش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد ❾ گمنامي را از پرنامي خواهانتر باشد ❿ احدي را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزگارتر است. @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🔴🔷🔴🔷🔴🔷🔴🔷🔴
❇️موفق ترین انسانها آنهایی نیستند که به ثروت یا قدرت رسیده اند، بلکه کسانی اند که هیچگاه دیگران را نرنجانده اند، دل کسی را نشکسته اند @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع 💙💍❤️ #قسمت_هجدهم _با همیـݧ افکار به خواب رفتم... چند روز
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊 💙💍❤️ _همہ خوشحال بودݧ ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم باورم نمیشد انقد ضعیف باشم _بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم❓نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم _ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد مهمونا کہ رفتـݧ مامانبزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده _بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے انگار خوابم تعبیر شده بود همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست. _ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود) خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم _رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت: برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت کاش همیشہ چادر سر کنے چیزے نگفتم _اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم.... مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم (ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود) _ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسماء آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش _منم بوسش کردم وگفتم چشم. بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم _اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم... نویسنده: بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅••••• ✨🌹 @entezaar313 🌹✨ ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🎉 🍃🌸 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
😍 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
💙❣💙 نــاڙ ڪردنـ😌 تڪـیہ ڪـردنـ💞 خـانـݥے هـآ مـاݪ ݥـن😇 اِقـټدار و عــشــق💙 آقـایے تمـامشـ ݥـاݪ تـۅ😍 ☹️ 💙❣💙 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
✨🌹✨ چه معامله ی پرسودی است .......شهادت ! فانی می دهی...............و باقی می گیری ! جسم می دهی ..............و جان می گیری ! جان می دهی ...............و جانان می گیری ! آه.............چه لذتی دارد
خـدایــا امـشب را مهمان قلبم بـاش پـای حرف دل مــن بنشین می دانم که فرداها از آن مــن خـواهـد بـود وقــتـی که دستانم در دسـت پـر مهـــر تـوســت " #شبتون_سرشار_از_آرامش" @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
سلاااام صبحتون بخیر✋😊 امروز براتون یه حال خوب آرزو دارم آرزو دارم,امروزتون پر باشه ازخبرهای خوب و اتفافهای بی نظیری که همیشه منتظرش بودین روزتون شاد وسرشارازبرکت. @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در عرض یک دقیقه می شود یک نفر را خُرد کرد در یک ساعت می شود کسی را دوست داشت در یک روز می شود عاشق شد ولی یک عمر طول خواهد کشید تا کسی را فراموش کرد لحظه هاتون عاشقانه😍🌺😘 @entezaar313 ❤️🌹❤️
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 این خیلی زیباست در اين عمري که ميداﻧﻲ فقط چندي تو مهماﻧﻲ! به جان و دل تو عاشق باش....رفيقان را.....مراقب باش..... مراقب باش ﺗﻮ به آﻧﻲ، دل موري نرنجاﻧﻲ... که در آخر تو ميمانـﻲ و مشتي خاک که از آﻧﻲ... دلا ياران سه قسمند گر بداني. زباني اند و ناني اند و جاني. به ناني نان بده از در برانش. محبت کن به ياران زباني. وليکن يار جاني را نگه دار. به پايش جان بده تا ميتوانی مراقب یار جانی زندگیتون باشید❤️❤️ فورواد یادتون نره 🙏 😊😜 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
در بیابان خیالت خسته شد پای دلم شهر سرمست شد از عطر غزل های دلم آسمان یاد تو را بر دل من می بارد دل دیوانه من مست تو شد وای دل @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈