1_630622.mp3
4.16M
#دعاے_سمات
🎤سید قاسم موسوی قهّار
رو به غروب می رود جمعه انتظار من
رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من
ندبه به ندبه بی اثرسمت سمات می رود
کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من
😔😔
@entezaar313
❤️❤️
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 💙💍❤️ #هوالعشق #ادامه-قسمت-چهاردهم #کامنت_اول -خخ چشششم زینب جونم بریم و با اج
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
🍃🌸
🎉
💙💍❤️
#هوالعشق 😍
#عاشقانه_مذهبی_پارت_پانزدهم
#انگشترم_انگشترت_را_دوست_دارد❤️
صبح به زور زینب از رختخواب بلند شدم٬حالا بماند که با پارچ آب یخ خوب از من پذیرایی کرد٬به طبقه پایین رفتم و علی نبود٬دلم گرفت٬لبخندی به لب اوردم و سمت اشپزخانه رفتم
-سلامممم مامان ملیحه صبحتون بخیررر
-سلام دختر گلم صبح شماهم بخیر
-سپاس فراواااان
-مادر جون بی زحمت بیا این شیرارو بریز تو لیوان
-چشششم
به سمت ٱپن رفتم و لیوان هارا در سینی گذاشتم٬و سوالم را پرسیدم
-مادرجون ٬علی کجاست؟
-مگه نگفت بهت مادر؟فکر کنم نخواسته ناراحت بشی
-چیو
-رفته اداره یه کار واجب داشت ولی گفت تا عصر برمیگرده برای خرید
-اهان..
دلم بیشتر گرفت٬این روزها بعد از امید بخدا٬برای دیدن دوباره علی از خواب بیدار می شدم ٬از لیوان شیرها یکی را برداشتم چون دیگر میلی به خوردن صبحانه نداشتم٬مادر فهمید و پاپی من نشد.بعد از صرف صبحانه زینب به کلاس رفت و من هم به اتاق٫باباحسین هم به درخت و گل ها میرسید ٬مامان ملیحه هم مشغول صحبت با خواهرش بود.روی تخت نشستم ٬ارامم نگرفت٬نه تماسی نه پیامی از علی٬هیچ چیز نبود.میدانستم شغل سختی دارد اما حداقل که میتوانست زنگی بزند یا یادداشتی بگذارد.به سمت پنجره رفتم که تمام منطره روبه رویم پر بود از درخت و گل٬محو زیباییشان بودم که صدایی اشنا شنیدم
-فاطمه خانوم؟
به فکر خود خندیدم ٫توهم هم زده بودم جالب بود... اما اینبار صدا نزدیک تر شد و یک آن ترسیدم و برگشتم٬علی بود.. از ترس نفسم سنگین شده بود و این فاصله نزدیک جانم را میگرفت٬زمانی که موقعیت خود را دید عقب تر رفت و لبخند بانمکی زد٬
-سلام خانوم ترسو
-ترسو خودتی٬یه اهمی یه اوهومی چیزی سید٬قلبم وایستاد.
زیر لب چیزی گفت که نشنیدم
-خب ببخشیید خانوم جان٬الان از دستم ناراحتی؟
-نه بابا سید چه ناراحتی ٬یهو میری هیچی نمیگی ٬نه پیامی نه زنگی ٬چرا ناراحت باشم اخه مگه دیوونم؟؟
هم میخندید و هم شرمنده بود دستی در موهای خرماییش انداخت و سمت تخت رفت ٬که شاخه گل رزی را در دستش دیدم٬به سمت من امد و دستش را دراز کرد
-بفرمایید تقدیم شما به منظور منت کشی فراوااان ٬ببخشید دیگه خانوم
از این منت کشی ساده و راحت قند در دلم آب شد و با لبخندی شاخه گل را تا اعماق گلبرگ هایش بوییدم و تازه شدم از حس نابش.
-بخشیدین؟
-خخ بله حاج اقا ٬راضییم ازت٬خدا ازت راضی باشه.
-شما راضی باش خدام راضیه فاطمه خانومم
با لبخندی جواب صحبت های پرمهرش را دادم
-خب حالا لطفا حاضر شید بریم بازار که بسیار کار داریم٬زینبم الاناست که برسه٬مامان پاش درد میکنه با زینب میریم.البته اگر بخوای شما وگرنه تنها هم خب... میشه ها.
از شیطنت شیرینش خنده ام گرفت اما
-نه زینبم ببریم حوصلش سرمیره بچم
-بله... هعی خدا شانس بده..
اینبار نگاهش دقیقا حسادت میکرد ٬حسادتی شیرین به شیرینی عسل.
زینب که امد سریع حاضر شدیم٬سوار ماشین شدیم و به سمت بازار حرکت کردیم٬اول حلقه هارا باید میگرفتیم٫بعد ملزومات دیگر
-خب من اینجا ماشینو پارک میکنم شما پیاده شید چون در باز نمیشه همین گوشه وایسیدا گوشه..
از لحن تاکییدش ذوق کردم و زینب فقط زیر زیرکی میخندید٬میدانستم خاستگار پر و پاقرصی دارد که همین روزها باید برای نامزدی او بیاییم.
#ادامه_دارد
#نویسنده_نهال_سلطانی 💟
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅•••••
✨🌹 @entezaar313 🌹✨
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🎉
🍃🌸
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
4_5780524371185500650.mp3
2.24M
🔴 نوای بسیار زیبای مهدوی
▫️ رخ از همه گرداندم
▫️ تا روی تو را بینم
❣عشقم یا ابا صالح😍❤️😍
🎤 حمیدعلیمی
تعجیل در ظهور 14 مرتبه #صلوات
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨
❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
@zohoreshgh
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 26
چگونه به خدا عشق بورزیم؟؟
➖➖🌺➖☘➖
استاد پناهیان:
✅عظمت خدا رو اول باید تو دلت بیندازی تا "ازش حساب ببری"
🔸کم کم "خوف خدا" تو دلت مینشینه
🔴اقا من از خدا نمیترسم چکار کنم؟!
حتما سرنماز سرت رو خاروندی!
حتما کلمات رو درست تلفظ نکردی !
❌⭕️❌
❤️خدا خیلی نازه میتونه بیاد یه کشیده بزنه توی گوشمون
تا حساب کار دستمون بیاد!
اما خدا میگه "اون باید خودش بفهمه.."
☘✅☘
💢هر کس عظمت خدا تو دلش نشست یه عشقی پیدا میکنه...
یه علاقه ای پیدا میکنه که ما فقط حرفش رو میزنیم...
♨️💢♨️
✅کسی که نماز مودبانه خونده باشه یه محبتی تو دلش میشینه و نمی تونه این محبت رو پاسخ بدهد
🔰بعد خدا روز قیامت میگه: گفتم که اینقدر دوستت دارم
💢⭕️💢
🔆یه روایت،؛
🌺رسول خدا صدا زد خدایا
میشه روز قیامت امت من رو ببری یه گوشه ای از صحرای محشر و فقط من و تو باشیم؟
💢بعد اونجا به حسابشون رسیدگی کنی..
❤️خدا فرمود حبیب من، من از تو مهربان ترم
روز قیامت امتت رو میبرم جایی که فقط خودم باشم بعد به حسابشان رسیدگی میکنم
تا تو هم ندونی که چه گناهی کردند..
#ادامه_دارد...
🍃🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌹🍃
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
1_982485.mp3
4.92M
#کلیپ_صوتی
#نماز_سکوی_پرتاب 23
❣نمازچقدر شيرينه...
وقتی ازش،
برای ساختن آرامش ابدیمون
استفاده ميکنیم.
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈