eitaa logo
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
247 فایل
🔻 با ما همراه باشید با 🔻 🔸بشارت های آخرالزمانی و مهدوی 🔸تحلیل های سیاسی و منطقه ای ارتباط با خادم کانال : به صورت ناشناس 👇👇 payamenashenas.ir/Entezar313 به صورت مستقیم 👇👇 @Sarbaze_eslam
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌✨✨✨✨🌺🌹🌺✨✨✨✨ ⭕️حواسمان باشد… ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ! با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ! با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ" ﺷﮑﺴﺖ! با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ! با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑُﺮﺩ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود"جدایی"انداخت! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی " داد! با "زبان" میشود آتش زد! با "زبان" میشود آتش فتنه را خاموش کرد!... 🌺☘پس حواسمان به زبانمان باشد... @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 ✨✨✨✨🌺🌹🌺✨✨✨✨
ازمن به شما نصیحت: کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه بیشتر ازهمه تنهاست.. اون رو تنها نذارید.. چون ... هیچوقت به شما نمیگه که... بهتون نیاز داره … 🌺🍂🌺 ❀🕊 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع 💙💍❤️ #قسمت_سی_ششم _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... ب
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊 💙💍❤️ _خوب دیگہ ، با اجازتوݧ ما عروسموݧ رو ببریم... علے هم کنار مـݧ وایساده بود و سرش رو انداختہ بود پاییـݧ ماماݧ هم لبخند زدو گفت خواهش میکنم دختر خودتونہ از بابا خجالت میکشیدم و نگاهش نمیکردم _پدر مادر علے و خواهرش با ماشیـݧ خودشوݧ رفتـݧ ماهم با ماشیـݧ علے در ماشیـݧ رو برام باز کرد و گفت بفرمایید اسماء خانم لبخند زدم و نشستم خودش هم نشست و همینطورے چند دیقہ بهم زل زده بود دستم و جلوے صورتش تکوݧ دادم و گفتم:بہ چے نگاه میکنید❓ لبخند زدو گفت:بہ همسرم.ایرادے داره❓ دستم و گرفتم جلوے دهنم و گفتم.ݧچہ ایرادے ولے یجورے نگاه میکنید کہ انگار تا حالا منو ندیدید خوب ندیدم دیگہ چشمهام گردو شد و گفتم:ندید❓ خندید و گفت دروغ چرا ولے ݧ انقدر دقیق خوب حالا میخواید حرکت کنیم❓مامانینا رفتـݧ ها... _خوب برݧ ما کہ خونہ نمیریم. پس کجا میریم❓ امروز پنجشنبست ها فراموش کردے❓ زدم رو دستم و گفتم: وااااے آره فراموش کرده بودم بہ خودش اشاره کردو گفت:معلوم نیست کے باعث شده فراموش کنے حتما خیلے هم برات مهم بوده... خندیدم و گفتم بلہ بلہ خیلے جلوے گل فروشے وایسادو دوتا دستہ گل یاس گرفت. _إ علے آقا چرا دوتا دستہ گل گرفتید❓ دستش و گذاشت رو قلبش و گفت آخ... إ وااا چیشد❓ اسممو اینطورے صدا میکنے نمیگے قلبم وایمیسہ إ خوبہ بگم آقاے سجادے❓ هموݧ علے خوبہ ایـݧ دستہ گلم گرفتم براے عروسم _رسیدیم بهشت زهرا رفتیم بہ سمت قطعہ سرداراݧ بے پلاک مثل همیشہ دوتا قبرو شستیم و گلهار گذاشتیم روش اسماء❓ بلہ❓ میدونے از شهیدت خواستم کہ تو رو بهم بده❓ خوب چرا از شهید خودتوݧ نخواستید❓ از اونم خواستم ولے میخواستم شهیدت پارتے بازے کنہ برام خندیدم و گفت ایشالا کہ خیره. یہ ماه از محرم شدنموݧ میگذشت و هروز بیشتر عاشقش میشدم علے خوابیده بود.کنارش نشستہ بودم و نگاهش میکردم بہ ایـݧ فکر میکردم چطور تونستم بہ همیـݧ سرعت عاشقش بشم. _واے کہ تو چقد خوبے علے دستم گذاشتہ بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم یکم سر جاش تکوݧ خورد و چشماشو باز کرد و با لبخند و صداے خش دار گفت:سلام خانم کے اومدے❓ سلام نیم ساعتہ إ پس چرا بیدارم نکردے❓ آخہ دلم نیومد... _آخ علے بہ فداے دلت حالا دستمو بگیر بلندم کـݧ ببینم دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم علے نمیتونم خیلے سنگینے إ پس مـنم بیدار نمیشم باشہ بیدار نشو منم الاݧ میرم خونمو خدافظ دستم و گرفت و گفت کجا❓دلت میاد برے❓ سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم باشہ باشہ بلند میشم تو فقط حرف از رفتـݧ نزݧ بخدا قلبم میگره دوتاموݧ زدیم زیر خنده _در اتاق علے بہ صدا در اومد فاطمہ بود داداش زنداداش ماماݧ معصومہ میگہ بیاید پاییـݧ شام. _علے دستش و گذاشت رو شکمشو گفت آخ کہ چقد گشنمہ بریم دستشو گرفتمو گفتم بدو پس از پلہ ها اومدیم پاییـݧ باباے علے کہ بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونہ رفتم سمتش سلام بابا رضا خستہ نباشے پیشونیمو بوسید و گفت سلامت باشے دختر گلم با اجازتوݧ مـݧ برم کمک ماماݧ معصومہ فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:کجااااا❓ مـݧ خودم همہ چیو آماده کردم شما بشیـݧ آقاتوݧ فردا نگہ از خانومم کار کشیدید _دوتاموݧ زدیم زیر خنده علے انگشتش و بہ نشونہ ے تحدید بہ سمت فاطمہ تکوݧ دادو گفت:باشہ عیب نداره نوبت توهم میرسہ فاطمہ از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونہ بابا رضا و اردلاݧ زدݧ زیر خنده آروم زدم بہ پهلوے اردلاݧ و گفتم خبریه❓ ادامه دارد ... 🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅••••• ✨🌹 @entezaar313 🌹✨ ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🎉 🍃🌸 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
قدر زندگی را بدان... پروانه ها... فقط ... یک بهار می رقصند... @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
یه مرد میتونه بهت یاد بده که همه مردا مثل هم نیستن ازاین مردا باش 😍 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
آیا می‌دانستید مردان از زمزمه در گوش می‌شوند؟ پس هر زمان که دیدید آقای خونه حوصله ندارد آرام لب‌های خود را نزدیک همسر آورده و یک جمله ارام بگویید ومنتظر معجزه آن بماند
🌺شب بهانه قشنگیست برای سکوت ⭐️شب،طبیعت هم ساکت است 🌺و به صدای خدا گوش می‌دهد ⭐️سکوت کنیم تا صدای 🌺خدا را بشنویم ⭐️شبتون سرشار از عشق به خدا @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🌸در این صبح زیبا ⚪️آسایش روح 🌸آرامش دل ⚪️تقدیر بلند 🌸لبخند قشنگ ⚪️و هرچه لطف خداست 🌸همه را برایتان آرزومندم ⚪️دوستان مهربانم 🌸صبح تون بخیر @entezaar313 ❤️🌹❤️
بے عشق مٙهدے در دلم لطف و صفا نیسٺ لایق بہ خاڪ اسٺ آن دلے ڪہ مبتلا نیسٺ هر روز باید از فراقش نالہ سر داد مٙهدے فقط آقاے روز جمعہ ها نیسٺ تعجیل در ظهور پنج #صلوات @entezaar313 ❤️🌹❤️
🌷🌷🌷✨✨❤️✨✨🌷🌷🌷 ✅چه وقت باید احساس بزرگی کرد: 🌺هر گاه از خوشبختی همه، "حتى" کسانی که دوستمان ندارند هم خوشحال شدیم. 🌼هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم. 🌺هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم. 🌼هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود. 🌺هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم. 🌼هرگاه به بهانه عشق از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم. 🌺هرگاه اولین اندیشه ما برای رویارویی با دشمن انتقام نبود. 🌼هرگاه دانستیم عزیزخدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد. 🌺هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود. 🌼هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم: "هیچ نیستیم" پس بیاییم بزرگ باشیم... و بزرگ شدن را تمرین کنیم... و بعدبزرگ شدن را تعلیم دهیم... @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🌷🌷🌷✨✨❤️✨✨🌷🌷🌷