⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#چله_ترک_گناه_روز_هفتم
💥موارد مجاز غیبت
5⃣غیبت در مقام مشورت و ازدواج
مورد دیگرى كه غیبت كردن جایز است مقام مشورت است كه اگر كسى در امور مهم شخصى یا اجتماعى از قبیل ازدواج و معامله و عزل و نصب كارمندان و مسئولان با انسان مشورت كند در صورتى كه احتیاج به ذكر نقاط ضعف و عیوب وى باشد اظهار عیب اشكالى ندارد بلكه گاهى لازم نیز هست.
امیرمۆمنان علی (علیه السّلام) فرمود:
«المستشار مۆتمن»؛ كسى كه مورد مشورت قرار مىگیرد باید امین باشد و در مشورت خیانت نكند.
بنابراین، لازم است انسان آنچه مىداند به كسى كه با او مشورت مىكند بگوید تا از روى آگاهى و بصیرت كار خود را انجام دهد و اگر حقیقت را نگوید خیانت در مشورت کرده است
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
4_468051916576786804.mp3
4.02M
❣ #زیارٺ_عاشـورا ❣
#هر_روز_یڪ_زیارت_عاشورا_بخوانیم
#چله_ی_ترک_گناه_روز_هفتــم😍
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
خــــ❤️ــــدایا...
شــکرت...
شکــرت که محبـتت رو به دلم انداختــی
الحــمد لله
#خدا_جونم_دوستت_دارم❤️😍
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
5_1104292789665217416.mp3
3.28M
دوست دارم خدا ❤️
رضا صادقی
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع 💙💍❤️ #قسمت_سی_هشتم _آروم زدم بہ پهلوے علے و گفتم خبریہ❓
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
🍃🌸
🎉
🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع
💙💍❤️
#قسمت_سی_نهم
_علے دستمو محکم گرفتہ بود.
حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ
ایـݧ خطبہ کجا،خطبہ اے کہ تو محضر خوندیم کجا.
حالا دستم تو دست علے،تو حرم آقا باید بلہ رو میدادم.
_ایـݧ بلہ کجا و اوݧ کجا
آقا مهمونموݧ بودݧ ینے بر عکس ما مهموݧ آقا بودیم.
بعد از خطبہ چوݧ حاج آقا آشنا بودݧ رفتیم خارج از حرم و ثبتش کردیم
حالا دیگہ هم رسما هم شرعا همسر علے شده بودم.
_مـݧ وعلے دوتایے برگشتیم حرم و بقیہ براے استراحت رفتـݧ هتل.
همہ جا شلوغ بود جاے سوزݧ انداختـݧ نبود
بخاطر همیـݧ نتونستیم بریم داخل براے زیارت
تہ حیاط روبروے گنبد نشتہ بودیم
سرمو گذاشتم رو شونہ ے علے
علے❓
جاݧ علے❓
یہ چیزے بخوݧ
چشم.
_"خادما گریہ کنوݧ صحنتو جارو میزنـݧ همہ نقاره ے یا ضامـݧ آهو میزنـ...یکے بیـݧ ازدحام میگہ کربلا میخوام یکے میبنده دخیل بچم مریضہ بخدا برام عزیزه بخدا
دلاموݧ همہ آباد رسیده شام میلاد
بازم خیلے شلوغہ پاے پنجره فولاد"
باز دلمو برد با صداش .یہ قطره اشک از چشمم رها شدو افتاد رودستش
_سرشو برگردوند سمتم و اشکامو پاک کرد.
چرا دارے گریہ میکنے❓
آخہ صدات خیلے غم داره.صدات خیلے خوبہ علے مثل خودت بهم آرامش میده
إ حالا کہ اینطوره همیشہ برات میخونم
اسماء چند وقتہ میخوام یہ چیزے بهت بگم
بنظرم الاݧ بهتریـݧ فرصتہ
سرمو از شونش برداشتم وصاف روبروش نشستم
_با تسبیحش بازے میکرد و سرشو انداختہ بود
پاییـݧ
چطورے بگم..إم..إم
علے چطورے نداره بگو دیگہ دارے نگرانم میکنے ها
چند وقت پیش اردلاݧ راجب یہ موضوعے باهام صحبت کرد و ازم خواست بہ تو بگم کہ با پدر مادرت صحبت کنے.
چہ موضوعے❓
اردلاݧ در حال حاضر تو سپاه براے اعزام بہ سوریہ داره دوره میبینہ و چند ماه دیگہ یعنے بعد از عروسے میخواد بره
باتعجب پرسیدم چے❓سوریہ❓زهرا میدونہ❓
آرہ
قبول کرده❓
سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد
علے یعنے چے اول زندگیشوݧ کجا میخواد بره اگہ خدایے نکرده یہ اتفاقے...ادامہ ےحرفمو خوردم
_خوب حالا از مـݧ میخواد بہ مامانینا بگم❓
هم بگے هم راضیشوݧ کنے چوݧ بدوݧ رضایت اونا نمیره
آهےکشیدم و گفتم باشہ
خوشبحالش
خوشبحال کے علے❓
اردلاݧ
چیزے نگفتم،میدونستم اگہ ادامہ بدم بہ رفتـݧ خودش میرسیم
_بارها دیده بودم با شنیدݧ مداحے درمورد مدافعان حرم اشک توچشماش جمع میشہ
همیشہ تو مراسم تشییع شهداے مدافع شرکت میکرد و...
_براے شام برگشتیم هتل
تو رستوراݧ هتل نشستیم چند دیقہ بعد زهرا و اردلاݧ هم اومدݧ
بہ بہ عروس دوماد روتونو ببینیم بابا کجایید شما❓
چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم:علیک السلام آقا اردلاݧ
إ وا ببخشید سلام
علے با ایما اشاره بہ اردلاݧ گفت کہ بہ مـݧ گفتہ
_اومد کنارم نشست و گفت:خوب خواهر جاݧ ببینم چیکار میکنے دیگہ
زدم بہ بازوش وگفتم و چرا همہ ے کارهاے تورو مـݧ باید انجام بدم❓
خندید و گفت:چوݧ بلدے
برگشتم سمت زهرا و گفتم:زهرا تو راضے اردلاݧ بره
سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد
دستم گرفتم جلوے دهنمو گفتم:جلل الخالق
باشہ مـݧ با مامانینا میگم ولے عمرا قبول نمیـکنـݧ
مامانینا وارد سالـݧ شدݧ
اردلاݧ تکونم داد و گفت:هیس مامانینا اومدݧ فعلا چیزے نگیا...
خیلہ خوب..
_موقع برگشتـݧ بہ تهراݧ شده بود نمیتونستیم دل بکنیم از حرم خیلے سخت بود اما چاره اے نبود...
_بعد از یک هفتہ قضیہ ے رفتـݧ اردلاݧ و بہ مامانینا گفتم
ماماݧ از حرفم شوکہ شده بود زهرا روصدا کرد
زهرا❓تو قبول کردے اردلاݧ بره❓
زهرا سرشو انداخت پاییـݧ و گفت بلہ ماماݧ جاݧ
یعنے چے کہ بلہ واے خدایا ایـݧ جا چہ خبره❓حتما تنها کسے کہ مخالفہ منم در هر صورت مـݧ راضے نیستم بہ اردلاݧ بگو اگہ رضایت مـݧ براش مهم نیست میتونہ بره بعدشم شروع کرد بہ گریہ کردݧ
_دستشو گرفتم و گفتم:ماماݧ جاݧ چرا خودتو اذیت میکنے حالا فعلا کہ نمیخواد بده اووووو کو تا دوماه دیگہ.
_چہ فرقے میکنہ❓بره ی بلایے سرش بیاد مـݧ چہ خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ.
مادر مـݧ اولاکہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره...
ادامه دارد...
🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅•••••
✨🌹 @entezaar313 🌹✨
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🎉
🍃🌸
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
مےنوێـسم عشـ♥️ـق بـاصـد شـۅق مےخـۅاڼـم حُسِێـْڹ
درڪلاس عـاشقـےمـڹ هـۯچـہ مےدانـم،حُسِیـْن😍
اول دفٺـۯ📚بـہ مـڹ آمـۋخـٺ اسٹـاد جنـوڹ
آب،بـابـا،عشـق،ېـازێنب مـدد،جانـم حُسیْـن🌈
@entezaar313
4_6001493356163629676.mp3
13.11M
🔊 شور حضرت اباالفضل علیه السلام
🎶 [هر چی باشه عموی رقیه است]
#شور_طوفانی🌪
🎤 کربلایی امیر برومند
«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌ لَّکُم»
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #نماهنگ: من از تبار سرهای بر نیزه رفته ام
🔸 بمناسبت شهادت شهید #محسن_حججی
👈 با نوای برادر میثم مطیعی و برادر مهدی رسولی
#شهادت_مبارک_شهید_جان😍
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
#تربیت_فرزند👨👩👦👦
👫به فرزندت نگو :
👈پاشو نمازتوبخون وگرنه به جهنم میری...
بلکه بهش بگو :
👈پاشو باهم نمازبخوانیم تادربهشت باهم باشیم...
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
💠مردها غالبا غم و غصههای خود را پنهان و عصبانیت خود را #آشکار میسازند.
💠چشمهایتان را به روی غمهای پنهان شوهرتان باز کنید و به روی #عصبانیت آشکار او ببندید.
@entezaar313
🌸🌺🌸
شنیدن جمله های...
صبحت بخیر🌞
و شبت بخیر🌚
ازکسی که👈 دوسش داری😍
مثل دیازپام می مونه😴
باشب بخیرش
آروم میشی☺️ تاخودِصبح
با صبح بخیرش
شارژ میشی تا خود شب...😍😉
#شبت_بخیر_دیازپامم😁😍
#شب_بخیر_دوستان🌛🌟
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
.🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 🍃 ❣﷽❣ ◻️◻️☑️◻️ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے ⭕️امام
.🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼
🌼
🍃
❣﷽❣
◻️◻️☑️◻️
پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے
⭕️در مورد امام زمان گفته شده است که «یأتی بسلطان جدید» یعنی چه⁉️
امام باقر (ع) فرمودند: «به خدا سوگند! گویا نظر میکنم به مهدی بین رکن و مقام که با مردم به «سلطان جدید» از آسمان بیعت میکند».[۱]
✅پاسخ:
در این عنوان احتمالاتی وجود دارد:
1⃣ اینکه مقصود از سلطان جدید، اسلوب و روش جدید در اداره حکومت و شئون اجتماع باشد که بشریت نظیر آن را در هیچ نوع از حکومتها و دولتها ندیده است؛ حکومتی که در سطح کل جامعه بشری و به تمام معنا اسلامی و مطابق با تمدن و پیشرفت بشری است.
2⃣اینکه مقصود، سلطنتی است که نسبت به سلطنتها و حکومتهای سابق بر خود، جدید است، ولی تجدیدکننده حکومت و سلطنت رسول خدا در عصر خلافتشان میباشد.
📙بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۰، ح۹۶.
#پرسش_پاسخ_مهدوی
✨🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸✨
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🍃
🌼
🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#چله_ترک_گناه_روز_هشتم
💥موارد مجاز غیبت
خب انقدر گفتیم غیبت بده اما حالا میخوایم بگیم در مواردی هم هیچ اشکالی نداره اگه عیب کسی رو بگیم
خب حالا این موردا چی هستن؟؟
1⃣دادخواهی
لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما. 148/ نساء
استثنایی که خداوند در این آیه فرموده –یعنی به کسی که ستم به او شده، اجازه داده که بدی های ستمگر را اظهار کند- به این معنی نیست که مظلوم اجازه دارد تمام بدی های ظالم را به هر نحو اعلام کند و به قول معروف هر چه از دهانش درآمده به او بگوید؛ بلکه به این معناست که کسی که به او ظلم شده، اجازه دارد در همان مورد خاص سکوت نکند و برای گرفتن حقش بدی و ظلم ظالم را با صدای بلند آشکار کند و صفات بد او را که با ظلمش ارتباط دارد، به زبان آورد
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
4_468051916576786804.mp3
4.02M
❣ #زیارٺ_عاشـورا ❣
#هر_روز_یڪ_زیارت_عاشورا_بخوانیم
#چله_ی_ترک_گناه_روز_هشتـم😍
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
💠🌀⭕️✨🔷🔹
🌀
⭕️
✨
🔷
🔹
✨ #جملات_ناب ✨
❣ ده فرمان زندگی
🌟ﯾﮏ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﺒﺎﺵ،
🌟ﺩﻭ: ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ معطل ﻧﺒﺎﺵ،
🌟ﺳﻪ: ﺳﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻟﺞ ﺑﺎﺯ ﻧﺒﺎﺵ،
🌟ﭼﻬﺎﺭ: ﺻﺮﯾﺢ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﮔﺴﺘﺎﺥ ﻧﺒﺎﺵ،
🌟ﭘﻨﺞ: ﺑﮕﻮ ﺁﺭﻩ ﻧﮕﻮ ﺣﺘﻤﺎ،
🌟ﺷﺶ: ﺑﮕﻮ ﻧﻪ ﻧﮕﻮ ﻫﺮﮔﺰ،
🌟ﻫﻔﺖ: ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺒﺎﺵ،
🌟ﻫﺸﺖ: ﺷﺘﺎﺏ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺯﺩﻩ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻦ،
🌟ﻧﻪ: ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ می مونم ﻧﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ،
🌟ﺩﻩ: ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ...
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع 💙💍❤️ #قسمت_سی_نهم _علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا او
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
🍃🌸
🎉
🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع
💙💍❤️
#قسمت_چهلم
_مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره...
خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد
_اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد
یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد.
هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد.
_اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره.
دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد.
_یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش.
نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود
آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت:
برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد
همموݧ شوکہ شدیم.
_اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ
از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود .
همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید.
_اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ
هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره
ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد
مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره.
_میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ.
اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود
خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب
بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش
علے هم اصلا حال خوبے نداشت.
_اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود.
روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد.
_تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ
هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ
میشست و با کسے حرف نمیزد
ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود
_دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت
یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو.
وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود
زنگ و زدم.
_کیہ❓
منم فاطمہ باز کـݧ
إ زݧ داداش تویے بیا تو
پلہ هارو تند تند رفتم بالا
وارد خونہ شدم و بلند گفتم
سلااااااام
سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا❓
اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست
نیست.اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتو❓
_چہ فرقے میکنہ❓
فرقے نداره دیگه
خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست❓
آره بالا تو اتاقشہ
از پلہ ها رفتم بالا و در زدم
جواب نداد
دوباره در زدم بازم جواب نداد
نگراݧ شدم درو باز کردم
_علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود
پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد
دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد
سلام
علیک السلام علے آقا ساعت خواب❓
دانشگاه چرا نمیاے❓گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم❓
ببخشید
همیـݧ فقط❓ببخشید❓
_آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید
نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش
چیشده علے
چیزے نیست
_چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما
هیچے اسماء رفیقم...
رفیقت چے❓
رفیقم شهید شد...
ادامه دارد....
🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅•••••
✨🌹 @entezaar313 🌹✨
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🎉
🍃🌸
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊