eitaa logo
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
247 فایل
🔻 با ما همراه باشید با 🔻 🔸بشارت های آخرالزمانی و مهدوی 🔸تحلیل های سیاسی و منطقه ای ارتباط با خادم کانال : به صورت ناشناس 👇👇 payamenashenas.ir/Entezar313 به صورت مستقیم 👇👇 @Sarbaze_eslam
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5764825797567185833.mp3
9.77M
سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد. #قسمت_ششم_فدک @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨
❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ ❣﷽❣ 50 استاد پناهیان: چرا بعضیهابه یه نعمتی میرسند خسیس میشند؟ ⛔ وقتی شر بهش میرسه ، بلا بهش میرسه ، جزع و فزع میکنه . ناله میزنه . خدا در قرآن بدیهای انسان رو میفرماید . میفرماید : همه ی آدما اینقدر بدند "الا المصلین" مگر نماز خونا . نماز مگه بدیها رو از آدم بر میداره ؟ بله عزیز من ،تازه این اولشه ... نماز در عالم تاثیر میگذاره . شخصی میگفت که ، من چیکار کنم؟ مشکلاتم زیاده ... ⁉‼ گفتم سرنماز اول وقت ، مشکلاتت روفراموش کن . بگو بی ادبیه در خانه ی خدا من تو فکر مشکلاتم باشم . مشکلاتت رو مثل کفش ، دم در بزار بیا . آخی... ، این دم در حرم ، وقتی میخوای وارد بشی ... «کفشدار ایستاده» 🔷فلسفه کفش داریها چیه؟ برای اینکه کفشاتون گم نشه ...؟ گم بشه ، فدای سر اقات ... تو حاضر نیستی یه کفش بندازی دم در بری تو حرم ؟ کدوم یکی از شما ها میگید نه ، من اگه کفشام گم بشه حرم نمیرم ؟ کدوم یکی از شماها اگر کفش داران محترم نبودن نمی اومدید حرم ؟ و بگه... نه ، من کفشمو دوست دارم . شما میری حرم ، میگی : "بابی انت و امی" فدات بشم. پدرو مادر و هستیم فدات . 🙏🙏 بخدا اگر آداب حرم این بود ،کفشتو دم در بنداز برو. قبوله آقا ؟ خب ، پس چرا این کفش داریها هست؟ کفشدار حرم ، کفشت و میگیره تا حواست پرت نشه ،پیش کفشت نره . ⁉‼⁉ فدای کفشدار حرم خدا بشم ، که میگه کفشات و دربیار بده به من . کفش چیه ؟ همه ی فکر و خیال و مشکلات دنیاست . مشکلات دنیا رو ، عین کفش پات بکن ، بده به کفشدار . برو بگو : " الله اکبر " نمازت و بخون. کفشدار حرم ، کفشت و واکس نمیزنه ، ولی کفشدار خدا ، اگر کفشت و یعنی زندگیت و بدی بهش ، اگر یه گوشه شم پاره باشه برات میدوزه واکسشم میزنه . کفشدار خدا که سر نماز کفشمون و یعنی مشکلاتمون و میدیم بهش ، کیه جز خود خدا ؟ 🙏🙏😢 ... 🍃🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌹🍃 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈 ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨
namaaz50.mp3
4.22M
#نماز_سکوی_پرتاب 50 🍃🌺 سرِ نماز ایستادیم درست روبرویِ خدا..چشم در چشم اما.. فکر وقلب ما هر جایی غیر از خدا،دور میزنه 💥این یه خسارت بزرگه @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈- ❣﷽❣ 💖 #ݕانۅے_ݘشمہ 💖 #قسمت_7⃣2⃣ خبر ش
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈- ❣﷽❣ 💖 💖 ⃣2⃣ صبح زود به سوى خانه خديجه مى روى. شنيده اى كه محمّد(ص) آنجاست. درِ خانه را مى زنى و وارد خانه مى شوى. نمى دانى چه مى شود كه در اين خانه آرامش عجيبى را تجربه مى كنى. در و ديوارِ اين خانه با تو سخن مى گويد. اينجا خانه خديجه است، محمّد(ص) هم در اين خانه آرامشى زيبا دارد. محمّد(ص) با تو سخن مى گويد و اين سؤال مهم را از تو مى پرسد: چرا بت هايى را كه با دست خود ساخته ايد مى پرستيد؟ تو گذر زمان را نمى فهمى، مجذوب سخنان محمّد(ص) شده اى و سرانجام مسلمان مى شوى. وقت خداحافظى فرا مى رسد و تو رو به پيامبر مى كنى و مى گويى: من در قبيله خود نفوذ زيادى دارم. من دين اسلام را در آنجا تبليغ خواهم كرد! و تو مى روى تا هشتاد مسلمان تربيت كنى! خبر مسلمان شدن تو به گوش رهبران مكّه مى رسد، آنها پى مى برند كه سياست پنبه هم ديگر فايده ندارد! اين سياست، نتيجه عكس داشت. تو خودت را مى شناسى، اگر آنها به تو پنبه نمى دادند، هرگز به اين موضوع اين قدر حساس نمى شدى! اصلاً همين پنبه باعث شد كه تو مسلمان شوى! اگر من جاى تو بودم اين پنبه را براى هميشه نگه مى داشتم!106 ــ تا دختران خدا بر ما غضب نكرده اند جلوى اين ديوانه را بگيريد! ــ تا چه وقت مى خواهيد دست روى دست بگذاريد و به محمّد فرصت بدهيد؟ ــ همه شكنجه ها و كشتارها نتيجه عكس داد و باعث شد تا گروهى از جوانان به محمّد بپيوندند. ــ بايد هر چه سريع تر محمّد را به قتل برسانيم. اين تنها راه ماست. ــ تا زمانى كه ابوطالب هست نمى توانيم محمّد را به قتل برسانيم. بايد فكر ديگرى بكنيم. اين سخنان بزرگان مكّه است كه دور هم جمع شده اند و به فكر چاره هستند. ساعتى مى گذرد. آنها به اين نتيجه مى رسند: بايد خاندان بنى هاشم را زير فشار گرسنگى قرار بدهيم تا خودِ آنها، محمّد را تحويل بدهند; به همين دليل، از امروز هرگونه خريد و فروش با آنها جرم بوده و مجازات سنگين دارد. يكى از ميان جمعيّت مى گويد: ما بايد هم پيمان شويم كه هر كس به محمّد دسترسى پيدا كرد، او را به قتل برساند. همه با اين نظر هم موافقت مى كنند. قلم و كاغذى مى آورند و مصوّبات جلسه امروز را مى نويسند. سپس همه، آن را مهر كرده و آن را در كعبه قرار مى دهند. آرى، از اين لحظه به بعد، قتل پيامبر جنبه قانونى پيدا مى كند و همه براى اجراى اين قانون با يكديگر هم پيمان شده اند. اكنون گروهى مأمور مى شوند تا كنار دروازه شهر مكّه مستقر شوند و به همه تاجران خبر دهند كه خريد و فروش با مسلمانان جرم است. ديگر هيچ تاجرى حق ندارد با مسلمانان تجارت كند. اكنون همه به فكر قتل پيامبر هستند، آنها مى خواهند در اوّلين فرصت زمين را به خون او رنگين كنند.107 پيامبر در خانه ابوطالب است، عدّه اى از مسلمانان هم اينجا هستند. ابوطالب به فكر دفاع از پيامبر است. او به خوبى مى داند كه الان اسلام سخت ترين مرحله را پيش رو دارد. وقتى همه بزرگان مكّه با هم، پيمان بسته اند، ديگر به اين سادگى ها نمى توان اين پيمان را شكست. عرب سرش را مى دهد ولى زير قول خودش نمى زند!! ابوطالب مى داند كه اين بار بزرگان مكّه با تمام توان به جنگ با پيامبر آمده اند و آنها مى خواهند هر طور شده پيامبر را به قتل برسانند. امروز ابوطالب به عهد و پيمانى كه با پدرش عبد المطلب بسته است، عمل مى كند. درست است كه دشمنان با تمام نيرو به ميدان آمده اند; امّا ابوطالب نيز به مقابله آنها آمده است. آيا آن كوه بلند را در شرق كعبه مى بينى؟ كنار آن كوه، شِعْب ابوطالب است. شِعْب به شكافِ بين دو كوه گفته مى شود. ابوطالب دستور داه تا ياران پيامبر به آنجا منتقل شوند. حتماً مى خواهى بدانى چرا ابوطالب چنين تصميمى گرفته است؟ بت پرستان تصميم دارند تا محمّد(ص) را به قتل برسانند، تعداد نيروهاى آنها خيلى زياد است ولى تعداد مسلمانان بسيار كم! ممكن است بت پرستان از چهار سمت به خانه پيامبر هجوم بياورند و در اين صورت مسلمانان نمى توانند به خوبى از محمّد(ص) دفاع كنند. ولى وقتى كه پيامبر در شِعْب باشد، سه طرف او را كوه فرا گرفته و بت پرستان فقط مى توانند از روبرو حمله كنند.108 شِعْب در واقع يك سنگر طبيعى است كه دشمن نمى تواند از چپ و راست و پشتِ سر حمله كند. مسلمانان به شِعْب منتقل شده اند. هواى شِعْب در تابستان خيلى گرم است! گرما بيداد مى كند; امّا براى دفاع از پيامبر بايد همه سختى ها را تحمّل كرد. 📚 :دکتر مهدی خدامیان ... 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈 ◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈-
4_6037222136832066095.mp3
7.02M
🎥سخنرانی_مهدوی بسیار زیبا... قرار بود غیبت هفتاد سال باشه... این ماییم که امام زمان رو توی چاه غیبت نگه داشتیم!!😭 ای شیعه غیرتت کجاست؟؟😭 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
❤️همه خانوادگی دعوتید به میهمانی شهید ابراهیم هادی 〰〰〰〰〰〰〰〰 🌺همراه با برنامه های متنوع : تئاتر ، تواشیح ، غرفه کودک ، غرفه کتاب و... 〰〰〰〰〰〰〰〰 زمان : چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه،ساعت ۱۵ مکان : بجنورد - مصلی بزرگ امام خمینی (ره) 〰〰〰〰〰〰〰〰 شما میتوانید کمک های خودتان را جهت هرچه بهتر برگزار شدن یادواره به شماره حساب گروه : ۶۲۷۳ - ۸۱۱۰ - ۸۹۷۳ - ۹۶۹۹ بنام رضااصغری واریز نمایید . 〰〰〰〰〰〰〰
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 💙💍❤️ ‍ #هوالعشق #از_من_تا_فاطمه امروز 11/11/ 1394است.دیشب تا صبح دعا و زیارت م
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 💙💍❤️ ‍ دیگر وقتش بود: گفتم: سلام علی! خوبی عزیزم؟ معلومه خوبی! کنار خدا بودن و بد بودن؟؟ اصلا اگه بد بودی نمیرفتی.. کاش بد بودی ولی میموندی.. خوب بودنت بیشتر زجرم میده علی... اقای نامرد من؟/ نه نامرد نیستی بخدا خیلی مردی...ام اقای.. بدقول.. علی؟ قول دادی بیای! چرا اینطور اومدی؟؟ میخوام غافلگیرت کنمممم. آماده ای؟؟ دیری دیدینگ بفرما!برگه ازمایش را روی سینه اش گذاشتم، نگا کن اقایی ، نگا بابا شدی، ببین! میبینی؟؟ واااای بنظرت چی بخریم براش؟؟ اخه نمیدونیم که دختره یا پسر! ام چیکار کنیم پس؟؟ چی؟/ اهاااا اره راست میگی ! یاسی میخریم! هم به پسر میاد هم دختر نه؟؟ میگما نمیخوای خانومو بچتو مهمون کنی؟؟ امشب جشن بگیریم نظرت؟ باید یه پرس بیشتر سفارش بدی چون باید بجای نی نی هم بخورممم. خخ .علی؟ چرا چیزی نمیگی؟ هوم؟ نکنه ناراحت شدی که.. نه تو همیشه ارزوت بود بابا بشی.. خب الان رسیدی دیگه ولی خب ... علی؟چرا ذوق نمیکنی؟؟ علییی چرا نفس نمیکشی؟؟ علی خیلییییییی بدقولی علی! علی چرا منو تنها گذاشتی علی؟؟ اخه من بدون تو چی کنم علی؟؟ اههههه علی تروخدا یه چیزی بگو! علی حرف قبزن، نگام کن ببین! ببین فاطمت چقدر پیر شده! نمیبینی که .. میبینی؟؟دیگر بغضم شکست های های گریه میکردم و روی زانوام میزدم، عللیییییییی دلم برات تنگ شده مرد من! اخه نمیبینی چقدر دیر اومدی؟؟ اخه چرا علی؟؟ نمیفهمم؟!! علی ارومم کن چیکار کنم بعد تو علیییییییییییی.. یه چیزی بگو حرف بزن. فرماندت دستور میده .. زوددد نفس بکش جان فاطمه نفس بکش علیی...سرم را روی سینه اش گذاشتم و گریه کردم، یخ زدم، چرا انقدر سرید علی؟ علی یه چیزی بگو، یه حرفی بزن ... نمیگی گل نرگسم؟؟ نمیگی عزیز علی؟گوش کن ببین گوش کن بچمون داره صدات میزنه اره بچمون! بابایی پاشو ! بابا شدی علی میفهمی؟/ من بدون تو چطور بزرگش کنم؟؟ چطور ببرمش مدرسه؟؟ بگم بابات کجاست؟/ بگم پیش خداست مامانی... اگه حسرت بخوره اگه کسی بهش زور بگه علی من تنها نمیتونم، علی تروخدا بیا ، علی... دیگر نفس برایم نمانده بود فقط اشک میریختم، سرم را بلند کردم، پیشانیش را عمیق بوسیدم و گفتم: خداحافظ علی... دستمو بگیر... *******بعد از بردن پیکرش دیگر گریه نکردم، انگار ارام شده بودم، اشک هایم خشک شده بودند، ته کشیده بودند، مراسم تدفین و تشییع را به سختی گذراندم، زینب هم مواظبم بود، پیکر را که به خاک سپردیم، انگار روح من هم با آن خاک شد، تنها جسمم مانده بود، آن روزها به سختی خوردن شربت تلخ در کودکی برایم گذشت، سخت تر از تمام سختی های دنیا برایم گذشت..اما گذشت... گذشت و من هم گذشتم از حقم... عاشق ترینم! من کجا و حضرت زینب؟! حق داشتی اینقدر راحت بگذری از من... ❤️ بامــــاهمـــراه باشید 😭😞 🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅••••• ✨🌹 @entezaar313 🌹✨ ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🎉 🍃🌸 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
#عشـق❤️ مساحت مشخصی ندارد گاهی به اندازه یک دل است وگاهی به بزرگی یک دنیا یادبگیریم بادل کوچکمان یک دنیا #عـشـق_بورزیم❤️ @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈
IMG_20181212_215343.jpg
129.9K
گویند مرغی هست به نام آمین در بلندترین نقطهٔ آسمان آنجا که بخدا نزدیکتر است پرواز ميکند وسخن میگوید آروزمندم در این شب پرخاطره آمین بگوید بر هر آنچه از دل شما میگذرد ✨ #شب_خوش💫 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈
صبـح و یک تصویر زیبا با هزاران خاطره بازی انـوار خورشید در کنـار پنجره آرزوهـای قشنگ ‌و مـاندنی سهـم لحظه های خوب زندگی سلام صبح تون بخیر😊✋ @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈