اول به قصه خیلی خوب گوش کردند بعد خودشون اجرا کردند 😉😊😍😍👇
بچه های گلم با شغل کشاورزی در قالب نمایش خلاااااااااااااق یاد گرفتند 😊😍😘👇👇
اقای کشاورزی بود که داشت زمین رو شخم می زد و دانه می کاشت که احساس کرد حالش خوب نیست و سر گیجه داره همانطور کیسه ی دانه ها رو که باز بودگذاشت و رفت خونه استراحت کنه
دوتا پرنده ی🕊🕊 شیطون که توی مزرعه زندگی میکردند کار اقای کشاورز رو می دیدند و یاد گرفته بودند. وقتی اقای کشاورز رفت ،رفتند سراغ کیسه با نوکشون دونه بر میداشتند و میزاشتن تو خاک
موشه🐭 و خرگوشه 🐰هم که اونجا بودند دوست داشتند بازی کنند رفتند با دستای کوچولوشون روی دونه ها خاک می ریختند
که یکهو ابر کوچولو🌧🌧🌧🌧🌧 اومد بالا سر پرنده ها هی بارون ریخت رو سرشون پرنده ها و موشه🐭 و خرگوشه🐰 اینور و اونور می رفتندخورشید خانم☀️🌤☀️🌤☀️🌤☀️🌤 می رفت خشکشون می کرد ابر کوچولو☁️☁️☁️ خیس بارون🌧🌦🌧🌦🌧🌦🌧🌦⛈
تا اینکه مزرعه سر سبز و قشنگ☘🌱🌿🌱🌱🌱☘☘☘☘🌱🌱🌱🌱 شد بعد از چند روز کشاورز با کمک پسرش که حالش بهتر شده بود رفتند مزرعه دید که همه جا قشنگ و سبز🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 شده خیلی خوشحال شد و از خدا جون تشکر 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏کرد
ولی نمی دونست کی این کار رو کرده ؟🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔👇👇👇