✨﷽✨
✅قصه ناگفته پدر مصاحبه نو+جوان با
زهرا،دختر شهید تهرانی مقدم
⚙«از شغل پدر چه میدانستی؟» منتظر پاسخی
مفصلم، اما یکه میخورم از جواب: «هیچ».
«پدر هرگز از کارش در خانه حرفی نمیزد.
من نه موشک میشناختم، نه اصلاً میدانستم
چیست و نه میدانستم پدرم کجا کار میکند»
☢ نمیتوانم تعجبم را پنهان کنم. میگویم:
«پس تو نمیدانستی دختر پدر موشکی ایرانی؟»
سرش را به علامت نفی تکان میدهد.
🗯 «پس کی فهمیدی؟» «چندروز بعد از
شهادتش. وقتی تلویزیون، چندمستند و خبر
نشان داد و مدام از موشک گفت، آرامآرام
زمزمههای اطرافیان و خبرها را کنار هم گذاشتم
و در عالم بچگی، فهمیدم پدرم موشک میساخته».
#از_شهدا_بیاموزیم🌷
✨﷽✨
✍امام صادق (ع)
✅دعای چهارکس مستجاب نمیشود :
1⃣کسی که در خانه بنشیند و بگوید : خدایا
روزی مرا برسان ، که خدا به او میگوید : آیا
دستور ندادم که پی روزی بروی و تلاش کنی.
2⃣مردی که مغلوب زنش شده است ، که خداوند
می گوید : آیا اختیار او را به دست تو واگذار
نکردم ؟
3⃣فردی که دارای مال و ثروت باشد و آن را تباه
کند و گوید : خدایا روزیم را برسان که خداوند
میفرماید : آیا دستور ندادم که میانه رو باش و
اسراف نکن ، سپس این آیه را خواند : بندگان
خدا کسانی هستند که هنگام انفاق اسراف نمی
کنند و بخل هم نمی ورزند بلکه میان این دو راه
میانه را میگرند.
4⃣مردی که پول داشته و آن را قرض داده بدون
آنکه سندی بگیرد خداوند میفرماید : مگر تو را
دستور ندادم که شاهد بگیری ؟
📚بحارالانوار جلد ۱۰۳
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو، #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتچهارم
آمرین به معروف🍃
سعی می کردم اعتقادات را به شکل عملی در وجود فرزندانم پرورش دهم👌
بچه ها می دانستند اگر مادر پوشش تیره ومشکی دارد. یعنی عزا و ماتم است.😔 شب شهادت یکی از امامان بود و من مشکی پوشیده بودم آن موقع دو فرزند داشتم محمدرضا هفت و خواهرش یازده ساله بود.☺️
برایشان از آن امام تعریف کردم...
به دقت گوش کردند و موقعیت آن شب را فهمیدند 🙂
اما همسایه بغلی ما جشن گرفته بود و آهنگ های شاد را با صدای بلند پخش میکرد 😳😓
نگران شدم مبادا تصور کودکانه آنها دچار دوگانگی ایجاد شود 😒
بنابراین از قبحشکنی عمل همسایه در شب شهادت گفتم...
مهدیه تصمیم گرفت تا امر به معروف کند سمت خانه همسایه رفت☝️
محمد که نسبت به خواهرش تعصب داشت ، رفت و مراقب او بود🚶
که اگر اتفاقی برایش افتاد کمکش کند
تذکر آنها نتیجه داد ☺️🍃
و صدای آهنگ قطع شد.....
راوی:مادرشهید
خیلی قشنگه
مخصوصا دخترااااااااااا
لطفا بخووووووووونید
🔸داداشم منو دید تو
خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..
خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه..
نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند
بعد از نماز گفت بیا اینجا
خیلی ترسیده بودم
گفت آبجی بشین
نشستم
بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت😭
بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند
از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه
آخه غیرت الله😭
میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!
میدونی چرا امام حسن زود پیر شد
بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه😭😭
آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی
تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش
یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون
من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم
سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن..
اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی
از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم
گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم...
سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده
بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...
سربند یا فاطمه الزهرا.س..
حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی حجاب رو میبینم... اشکم جاری میشه..
پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که...
#در انتظار او🌸
✨﷽✨
✅می گویند با هر ڪس باید مثل خودش
رفتار ڪرد!
🔻شما گوش نڪنید . . .
چون اگر چنین بود ،
از منش و شخصیت هیچڪس،
چیزی باقی نمی ماند !
هر ڪس، هرچه به سرت آورد،
فقط خودت باش!
🌹نگذار برخورد نادرست آدمها،
"اصالت و طبیعت" تو را خدشه دار ڪند
اگر جواب هر جفایی، بدی بود؛
ڪه داستان زندگی ما،
خالی از ؛ آدمهای خوب می شد.
#در انتظار او🌸
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو، #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتچهارم آمرین به معروف🍃 سعی می ک
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو، #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتپنجم
بازیگوش
در مسیر خانه تا مدرسه،کیفش💼 را به هوا پرتاب میکرد😃،این کار برایش نوعی تفریح محسوب میشد🙂دوم ابتدایی بود که در مسیر برگشت🚶به خاطر حواسپرتیاش تصادف کرد😞و پایش شکست😒.چندروزی در خانه بستری شد🙁.اما هیچ وقت دست از بازیگوشیهایش برنداشت😃
راوی:مادرشهید