سال پنجاه و دو تازه دانشجو شده بودم. تقسیممان که کردند، افتادم خوابگاه شمس تبریزی. آب و هوای تبریز بهم نساخت، بدجوری مریض شدم. افتاده بودم گوشهی خوابگاه. یکی از بچهها برایم سوپ درست میکرد و ازم مراقبت میکرد. هم اتاقیم نبود. خوب نمیشناختمش. اسمش رو که از بچهها پرسیدم گفتند: «مهدی باکری»
#تشیع_حقیقی🍃
↷''✿°ツ
@entezaro
چہ قشنگ گفٺ شهیدشوشٺرے💫:
دیروز دنبـال گــمنامے بودیم
و امروز مواظبیم نآمـمان گُم نَشود...
جبہ بوے ایمان مےداد
و اینجا ایمانمان بومےدهد...
#ما_ملت_امام_حسینیم 💎🌈
↷''✿°ツ
@entezaro
🕊🥀 #مولاجانم...💔
🍃 ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
🥀 صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
🍃 بالا گرفته ایم برات دو دست را
🥀 ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
🍃 بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای
🥀 ای خون جگر ز قامت زینب، بیا، بیا
🥀🕊 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَــرَج🕊🥀
°•○●#صلواتبرایتعجیلدرفرجآقا●○•°
↷''✿°ツ
@entezaro
💚🍃
#شهیده هم بتوان شداگر خدا خواهد❣
خدا برای سنگر #چادر فرمانده هادارد💕
🌹#زهرایی_شو💗
↷''✿°ツ
@entezaro