eitaa logo
انتخاب موفق❤ازدواج❤
11.5هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
59 فایل
کانال راه ها و روشهای انتخاب همسر 🔶️تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/95420429Ca78b871478 🔶️کانال دیگر ما https://eitaa.com/khanevade_movafagh ارتباط با مدیر و مشاور کانال👇 @Ehghaghi7ali
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️ خــدایــا صــفــحه ای دیــگــر از عــمــرمــان ورق خــورد روز را در پــنــاهت بــه شــب رســانــدیــم ⭐️ پــروردگــارا شــب را بــر همــه عــزیــزانــمــان ســرشــار از آرامــش بــفـــــرمــا و در پــنــاهت حــافــظــشــان بــاش 🌷شب زیباتون در پناه خدا @akse_nab 🌸🍃
🌷✨آخر هفته تون شاد و بینظیر 💓✨یک اقیانوس عشق 🌼✨یک دریا مهربانی 🌷✨یک آسمان آرامش 💓✨یک دنیا شور و شعف 🌼✨یک روز عـالی 🌷✨هزاران لبخنـد زیبـا 💓✨را برای تک تکتون آرزومندم 🌼✨روزتون زیبـا و در پناه خداوند @akse_nab 🌸🍃
🌼براتون در این ماه شادی اهل‌بیت 💖یک دنیا خوشبختی 🌼یک دنیا سلامتی 💖یک دنیا عشق 🌼یک دنیا آرامـــش 💖یک دنیا ایـــمان 🌸آرزومندم😊🙏 @akse_nab 🌸🍃
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ⛔️⛔️ ✅ گفتگوی خواستگاری باید به گونه ای باشد که ما به شناخت برسیم ...😌 ⁉️گفتگوی خواستگاری در فضای مجازی آری یا نه ؟!🤔 🎙روایت حجت الاسلام از عوامل موثر در انتخاب درست همسر 🌺🍃🌸🌷🌸🍃🌺 @entkhab7eshgham
🌷مردى که با شما قصد ازدواج دارد: شما را به خانواده خود معرفی می کند. پس از شناخت کامل ، اقدام زود هنگام رسمی . برای رابطه وقت و انرژی می گذارد. شرایط و محدودیت های شما بعنوان یک دختر را می پذیرد. مدام راجع به مسائل جنسی صحبت نمی کند. به دنبال ارتقاء شرایط خود از نظر شغلی - تحصیلی- خدمت سربازی می باشد. برای ازدواج با شما شتاب می کند. با شما صادق است . همه روش های شناخت را درا ختیار شما می گذارد . با شما درد و دل می کند .  از خودش و افكار و مسائل زندگيش مي گويد. ثبات در تصمیم گیری دارد و تصميم در مورد شما قاطع است . در خصوص خانواده شما سوال زیاد می پرسد. سعی در شناخت بیشتر شما دارد.  برای شما وقت می گذارد . 💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌 🌷 مردى که قصد ازدواج ندارد: 🔴برای اقدام رسمی مدام بهانه می آورد. 🔴باوجودى كه زمان زيادى از آشناييتان گذشته، هميشه می گوید بهتر است قبل ازخواستگاری خوب همدیگر رو بشناسیم و هر دفعه به یک بهانه ای اقدام به خواستگاری به تاخیر می افتد. 🔴شناخت زیادی از علايق وی ندارید . 🔴مدام در زمینه مسائل جنسی صحبت می کند . 🔴شرایط شما بعنوان یک دختر را زیاد جدی در نظر نمی گیرد. 🔴وضعیت مشخصی ندارد. 🔴صادق نیست. 🔴از لحاظ عاطفى ثبات ندارد.  🔴تصمیماتش ثابت و پایدار نیست. 🔴نمیتوانید روی حرفش حساب باز کنید. 🌸🍃🌷🌺🌼🌺🌷🍃🌸 @entkhab7eshgham
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸 💫💠💫💠فقه و زندگی💠💫💠💫 🔵اگر مراد از نامزدی این باشد که زن و مردی قصد داشته باشند با یکدیگر ازدواج بکنند ‼️ولی هیچ گونه صیغه ی محرمیتی بین آنها منعقد نشده باشد ، زن و مرد به یکدیگر و هیچگونه فرقی با دیگر نامحرمها_ندارند ‼️ ❌نگاه کردن به قصد لذّت به یکدیگر ، ❌دست دادن و یا هر گونه تماس بدنی ، ❌خلوت کردن در محیط در بسته ، ❌عدم رعایت حجاب و پوشش کافی در مقابل یکدیگر ، ❌مراوده کردن و اختلاط به گونه ای که معمولاً زن و شوهر ها با یکدیگر دارند و خلاصه هر گونه روابطی که بین دو نامحرم حرام باشد از مواردی است که هر یک از دختر و یا پسر باید از آن پرهیزکنند📛👉 - 📚 احکام روابط زن و مرد ، ص 197 ، مسئله 26 🌺🍃🌸🌼🌷🌼🌸🍃🌺 @entkhab7eshgham
‍ عاقبت مانع تراشی در ازدواج جوانان؟! قابل توجه کسانی که به هر شکل و دلیل مانع ازدواج جوانان می شوند: نقل است که : سه تن از تجار مسافر، در نجف به محضر علامه امینی رسیدند و گفتند: ما راهی سفر مکه هستیم، ولی می خواهیم دوباره به اینجا بازگردیم و به سفر تجاری خود بپردازیم. علامه امینی در پاسخ به درخواست آنها که از وی می خواستند سرمایه آنها را به امانت پیش خود نگه دارد، فرمود که پیش محسن (امین محله) بروید و امانت را به او بسپارید. آن سه نفر بنابر توصیه علامه عمل کردند. سپس راهی سفر حج شدند. در بازگشت متوجه شدند که پرچم سیاهی به در خانه محسن امین نصب شده است. معلوم شد که او از دنیا رفته است. آنها به نزد وارث او رفتند و مسئله را با وی در میان گذاشتند، ولی او تنها موفق به یافتن امانت دو نفر از آنها شد و از امانت سومی ابراز بی اطلاعی کرد. مسافران مکه به علامه مراجعه کردند و قضیه را با وی در میان گذاشتند. علامه فرمود: نیمه شب روی قبر او بروید و سه بار بگویید: محسن امین! تا او جواب شما را بدهد. آنها از علامه امینی خواهش کردند که ایشان هم به همراه آنها به قبرستان و بر سر قبر امین برود. علامه پذیرفت و هنگام حضور بر سر قبر امین، سه بار نام او را صدا زد. ناگهان پرده از مقابل چشمان شان کنار رفت و محسن امین را در حالی که گرفتار عذاب بود، دیدند. او نیز محل امانت سوم را باز گفت. علامه با تعجب از او پرسید که چرا به چنین شکنجه ای دچار شده است؟ امین فقط پاسخ داد: «قصاب محل، قصاب محل» و پس از گفتن این کلام ناپدید شد. آنان شگفت زده به سراغ قصاب رفتند و از او در این مورد سؤال کردند. قصاب پس از شنیدن نام امین گفت: خدایا قبر او را پر از آتش کن. آنها علت این نفرین را پرسیدند و قصاب پاسخ داد: چهار سال پیش خواستگار خوبی برای دخترم آمده بود. (آنان) جهت تحقیق پیش امین رفتند و او که دختر مرا برای پسر خود در نظر داشت، گفت: من این دختر را نمی شناسم، در حالی که [او را] خوب می شناخت. خواستگار از عبارت «نمی شناسم» او احساس کرد که دختر مورد تحقیق، در آن محله بدنام است، از این رو منصرف شد. قصاب در ادامه چنین گفت که خود امین هم برای خواستگاری به منزل ما نیامد و «نمی شناسم» او موجب سوء ظن اهل محل به دختر شد و دیگر کسی به خواستگاری او نیامد. علامه امینی برای جلب رضایت قصاب، دختر او را برای پسر یکی از آن سه تن عقد بست و به این صورت روح محسن امین از نفرین قصاب رهایی یافت. ❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️ @entkhab7eshgham
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️تلنگر⚠️ ❣یادم باشد قلب کسی را نشکنم 💔😔 🍃یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد😟 🔸یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم😓 🥀یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد 🤕 🎗یادم باشدکه آدمهاهمه ارزشمندند 😉 🌼همه می توانند مهربان و دلسوز باشند 😇 🌾یادم باشد زنده ام؛ زندگی کنم 🥰🤗 @akse_nab 🌷🍃
🌷به شنبه 14 اسفند ماه خوش امدین 🌷روز و هفته تـون پربرکـت 🌼سبد گلی زیبا 🌷تقدیم به شما عزیزان 🌼امروز براتون 🌷آرزوی سلامتی دارم 🌼و ذهنی بدون نگرانی 🌷ان شاءالله در پناه خالق هستی 🌼زندگی آرومی همراه با سلامتی 🌷و دلخوشی فراوان داشته باشید 🌼نگاه خـدا بدرقـه راه هر روزتون @akse_nab 🌷🍃
🔘 داستان کوتاه ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند. پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد، با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است، من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای، او لابد غذا یا دارویی را نام می برد، آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم. مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید، حالت چه طور است؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم، ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری؟ بیمار پاسخ داد زهر! زهر کشنده! ناشنوا گفت نوش جانت باشد، راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد. مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ @akse_nab