eitaa logo
انتخاب موفق❤ازدواج❤
11.3هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
58 فایل
کانال راه ها و روشهای انتخاب همسر 🔶️تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/95420429Ca78b871478 🔶️کانال دیگر ما https://eitaa.com/khanevade_movafagh ارتباط با مدیر و مشاور کانال👇 @Ehghaghi7ali
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃 ✍گفتم :صبر کن یک کم نفس تازه کنم با هم میریم از مغازه آب میخریم. آقامهدی دست از بهانه گیری برنمیداشت. دختر جوان دستش رو سمت کیفش برد.حدس زدم بخاطر سروصدای ما قصد داره نیمکت رو ترک کنه.ما خلوت او را به هم زده بودیم. او از کیفش بطری آبی بیرون آورد و رو به آقا مهدی گفت:بیا عزیزم.اینم آب.مامامت گناه داره نمیتونه زیاد راه بره. آقا مهدی نگاهی به من انداخت! من از اون دختر خانوم تشکر کردم و لیوانی از کیفم در آوردم و به آقا مهدی دادم. دختر جوان با لبخند سخاوتمندانه ای برای او آب ریخت و سرش رو نوازش کرد. نتونستم خودم رو کنترل کنم دستش رو گرفتم. جا خورد آب دهانم رو قورت دادم و با لبخندی دوستانه پرسیدم: اگه ما مزاحم خلوتت هستیم میریم یک جای دیگه. .انگار احتیاج داری تنها باشی.. او لبخند تلخی زد و به همراه لبخند، چشمهاش خیس شد.نه مهم نیست. من به اندازه ی کافی تنها هستم! دلم میخواد از تنهایی فرار کنم. چقدر دلش پر بود.کلمات رو با اندوه و بغض ادا میکردپرسیدم:چرا تنها عزیزم؟ حتما مادری پدری خواهرو برادری داری که باهاشون بگی بخندی. درد دل کنی.. او با پوزخند تلخی حرفم رو قطع کرد! _حتما نباید خونواده داشته باشی تا بی غصه باشی.من در کنار اونها تنهاوغصه دارم. دستهای سرد و لرزونش رو در دستم گرفتم و با مهربونی نگاهش کردم.گفتم:نمیدونم دلت چرا پره.حتما دلیل موجهی داری..ولی یادت باشه همه ی مشکلات یه روزی تموم میشه. پس زیاد خودتو درگیرشون نکن و فقط نگاه کن!! شش سال پیش یکی یه حرف قشنگ بهم زد زندگیم و متحول کرد.حالا همونو من بهت میگم!اگه تو بحر حرف بری حال تو هم خوب میشه.اون اشکش رو پاک کرد و منتظر شنیدن اون جمله بود.گفتم:ما تو آغوش خداییم.وقتی جای به این امنی داریم دیگه چرا ترس؟! چرا نا امیدی؟! چرا گلایه و تنهایی؟! ازمن میشنوی تو این آغوش مطمئن فقط اتفاقات وحوادث ناگوار رو تماشا کن و با اعتماد به اونی که بغلت کرده برو جلو! ❤️💐❤️💐❤️ ✍او نگاهش رو روی زمین انداخت و با بغض گفت:این حرفها خیلی قشنگه!خیلی ولی تو واقعیت اینطوری نیست. بعد سرش رو بالا آورد و پرسید:شما خودت چقدر این حرفتو قبول داری؟ من با اطمینان گفتم:من با این اعتقاد دارم زندگی میکنم!! با همین اعتقاد شاهد معجزات بودم. مشکل ما سر همین بی اعتقادیمونه.از یک طرف میگیم الله اکبر از طرف دیگه بهش اعتماد نمیکنیم.اگر اعتماد کنی هیچ وقت غم درخونت رو نمیزنه.هیچ وقت نا امید نمیشی.به جرات میگم حتی هیچ کدوم از دعاهات بی جواب نمیمونه. او مثل مسخ شده ها به لبهای من خیره بود.زیر لب نجوا کرد:شما..چقدر..ماهید! خندیدم.گفت:حرفهاتون دل آدم رو میلرزونه.مشخصه از ته دلتون میگید..خوش بحالتون.این ایمان و از کجا آوردید؟کمی بهش نزدیک ترشدم وگفتم:منم اولها این ایمان رو نداشتم.خدا خودش از روی محبت و مهربانی ش این ایمان و به دلم انداخت.حالا هر امتحان و ابتلایی سر راهم قرار میگیره با علم به اینکه میدونم آخرش حتما برام خیره صبر میکنم. او دستم رو رها نمیکرد. با نگاهی مشتاق صورتم رو تماشا میکرد.خوش به سعادتتون..چقدر ایمانتون قویه که وقتی دارید حرف میزنید احساس میکنم حالم رفته رفته بهتر میشه..لطفا بهم بگید چطور به این منطق رسیدید.من با تعجب خندیدم:وای نه خیلی مفصله.ولی مطمئن باش سختیهایی که من کشیدم یک صدمش هم در زندگی شما نیست! و اصلا به همین دلیله که الان به این اعتقاد رسیدم.هرچی بیشتر سختی بکشی آب دیده تر وناب تر میشی.من و او تا غروب روی نیمکت حرف زدیم و او با اعتمادی وصف ناپذیر از دغدغه ها ومشکلاتش گفت.از دعواهای مکرر پدرو مادرش..از بی معرفتی و بد رفتاریهای دوستانش و چیزی که آخرش گفت و دلم رو به درد آورد این بود که به تازگی فهمیده که مادرش بیماری صعب العلاجی داره و میترسه که او را از دست بده. او با بغض و اشک گفت:شما که اینقدر اعتقادتون قویه برامون دعا کنید. دیگه تحمل ندارم.دستش رو نوازش کردم. صدای اذان از مناره ها بلند بود.با چشمی اشکبار برای سلامتی مادرش و برطرف شدن مشکلاتش دعا کردم و او هم آهسته گفت:آمین!آقا مهدی دوید سمتم. مامان مامان اذان میگن..بریم مسجد الان بابایی میاد.. من از روی نیمکت بلند شدم و با لبخندی دوستانه به دختر جوان گفتم:یادت نره بهت چی گفتم!!تو در آغوش خدایی!! به آغوشش اعتماد کن او لبخندی زد:حتما ممنونم چقدر حالم بهتره از او خداحافظی کردمهنوز چند قدمی دور نشده بودم که تصمیم گرفتم دوباره به عقب برگردم او با تعجب نگاهم کرد. گفتم:مسجد نمیای بریم؟! امشب دعای کمیل داره.برق عجیب و امیدوارانه ای در چشمش نشست از جا بلند شد و با دودلی گفت:خیلی دوست دارم ولی من چادری نیستم دستش رو گرفتم و سمت خودم کشوندم. نگران نباش.من چادر همراهم هست.وتاریخ دوباره تکرار شد... پـایـان ❣❤️❣ دوستان میتونن با زدن بر روی هشتک قسمت های قبل رو مطالعه بفرمایند 🍃🌸پایان🌸🍃
۱۴ مرداد ۱۳۹۷
🔮🌺🔮 ❣اصولرفتآمددردوران_عقد ✅ هدیه مناسب 💠 خرید هدیه مناسب یا گل، برای عروس خانم سبب خشنودی او شده و این حلقه را محکم تر می کند. ولی اگر در شرایط خاصی قادر به تهیه آن نیستیم، حتماً به عروس خانم بگوییم « دلم می خواست هدیه ای برای شما تهیه کنم ولی فرصت مناسبی برای انتخاب آن پیدا نکردم. اما به محض شناخت سلیقه شما این کار را انجام خواهم داد.» به خاطر داشته باشید: همسری که زودتر از دیگری، از علایق و سلیقه های همسرش مطلع می شود، موفق تر است. 💖💖💖 @entkhab7eshgham
۱۴ مرداد ۱۳۹۷
نظر لطف یکی از اعضای کانال در مورد داستان😍👆🌸🍃
۱۴ مرداد ۱۳۹۷
💖🌱💖🌱💖 ‌ رسول خدا صلي الله عليه و آله : هر جواني در آغاز جواني زن بگيرد ، شيطان وي بانگ برآورد ، واي بر او ، دين خود را از دستبرد من محفوظ داشت. نهج الفصاحه ، ح 1034🌺💥🌺💥🌺 @Entkhab7EShgham
۱۴ مرداد ۱۳۹۷
🔹وزارت علوم و تحقیقات ژاپن در تازه‌ترین اقدامات خود ورود دختران به دانشگاه را کاهش داده است تا آنها برای ازدواج و فرزندآوری ترغیب شوند. ✍اگر در کشور ما این مورد قانون میشد.... @entkhab7eshgham
۱۵ مرداد ۱۳۹۷
#روزشمار_غدیر 🗓۲۴ روز تا روز "مشعل فروزان دین" باقیست... 📩 #پیشنهادتبلیغی ⬅یک مادر می تواند با درست کردن کیک و غذای مورد علاقه فرزندانش در روز غدیر، شیرین کننده یاد غدیر در خاطرشان باشد ☘☘☘ @entkhab7eshgham
۱۵ مرداد ۱۳۹۷
✋ 🔵پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 🔵ایمان شما چون لباسی که به تن دارید کهنه می شود، از خدا بخواهید که ایمان را در دل شما تازه کند 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @entkhab7eshgham
۱۵ مرداد ۱۳۹۷
🍥 نباید ❌ با هم بخورید: 🔸ماست + ترب 🔸شیر برنج + آرد گندم 🔸انار + حلیم 🔸خربزه + عسل 🔸لبنیات + گوشت سفید 🔸تخم مرغ + ماهی 🔸سرکه + حلیم 🔸لبنیات + ترشی‌جات 🔹سرکه + عدس 🔹سرکه + ماش 🔹سرکه + ماست 🔹خربزه + موز 🔹خربزه + انبه 🔹کله گوسفند + انگور 🔹غذای گرم + سرد 🔸سرکه بعد از ماهی 🔸سرکه بعد از شیر 🔸سرکه بعد از هندوانه 🔸غذای طبیعت گرم + سرد 🔸 آب سرد بعد از غذای گرم 🔸آب سرد بعد از حمام 🔸پنیر + ماست چکیده 🔸پنیر + بادام @entkhab7eshgham
۱۵ مرداد ۱۳۹۷
4-05.mp3
1.85M
🌹 🎧 🎀 ازدواج موفق 🎈 قسمت بیستم 🎤 دکتر 🌸🍃❤️🍃🌸 @entkhab7eshgham
۱۵ مرداد ۱۳۹۷
نظر لطف بعضی از دوستان در مورد رمان رهایی از شب خیلی از بزرگواران پیام داده بودند حجم پیام ها در این باره زیاد بود از همه شما ممنونم 🌸🍃🌸 @entkhab7eshgham
۱۵ مرداد ۱۳۹۷
ســـــ❤️ــــلام روز خوشگلتوووون بخیر🍃🌷 سه شنبه تون شاد شاد 🍃🌷 همراه با بهترینها🍃🌷 @entkhab7eshgham
۱۶ مرداد ۱۳۹۷
#روزشمار_غدیر 🗓۲۳روز تا روز"روز آشکار کردن حقیقت"باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی ⬅يك پزشک می تواند در ایام غدير بیماران خود را متذكر كند كه بهترين زمان جهت توسل به وجود نازنين أميرالمؤمنين است @entkhab7eshgham
۱۶ مرداد ۱۳۹۷