eitaa logo
جنسیت و عدالت(ابوالفضل اقبالی)
2.3هزار دنبال‌کننده
298 عکس
19 ویدیو
8 فایل
خوانش عدالت‌محور موضوعات جنسیتی ارتباط با من: @abolfazleqbali https://eitaa.com/eqbali62
مشاهده در ایتا
دانلود
مناسبات قدرت و حجاب در کشور آیا حکمرانی در 4 دهه اخیر در اختیار مدافعان حجاب بوده است؟ ابوالفضل اقبالی این روزها در میان نخبگان اجتماعی این سخن زیاد به گوش می‌رسد که حاکمیت در این چهل و اندی سال در اختیار مدافعان حجاب قانونی بوده و در این زمان طولانی علیرغم تمام بودجه‌ها و امکاناتی که برای ترویج و گسترش حجاب صرف کردند، نتوانستند حجاب را برای مردم نهادینه کنند و اصرار آنها بر الزام قانونی حجاب به عکس خودش تبدیل گردید. در این نوشتار می‌خواهم صحت و سقم این ادعا را بررسی کنم. ✳️ مناقشه درباره الزام قانونی یا عدم الزام قانونی درباره حجاب اساسا پرسش دهه 70 به این سمت است و قبل از آن جامعه ایران درگیر چنین پرسشی نبود و نوعی یکدستی را در سبک پوشش و نگرش به حجاب را تجربه می‌کرد. البته این سخن بدان معنا نیست که تا قبل از دهه 70 همه بانوان دارای حجاب شرعی و چادری بودند! خیر! دلالت سخن من روشن است. دوگانه حجاب الزامی/حجاب اختیاری مساله دهه 70 به بعد جامعه ایران است که آن هم توسط جریان‌های سیاسی خاصی برساخت شد. ✳️ دهه 70 محمل تحولات سیاسی-اجتماعی شگرفی در جامعه ایران بود و به لحاظ سیاسی گفتار جدیدی پا به عرصه حکمرانی گذاشته بود که رویکرد اصلی آن بازخوانی انتقادی سیاست‌های اساسی کشور در عرصه‌های اجتماعی و سیاست خارجی و سیاست داخلی بود. به لحاظ اجتماعی نیز جامعه ایران در این دهه متاثر از گشایش‌های رسانه‌ای و فرهنگی، تجربه‌های جدیدی را در عرصه سبک زندگی و به تبع آن بازاندیشی در برخی از مفروضات و هنجارهای خود رقم زد. براین اساس هم در ناحیه حکمرانی و هم در مقیاس بدنه اجتماعی، تردیدهایی درباره حجاب در جامعه ایران صورت گرفت و زمینه جعل دوگانه‌هایی از قبیل حجاب اجباری/اختیاری ایجاد شد. ✳️ موضع غالب در بدنه اصلی حاکمیت از جمله دولت و مجلس در قبال این دوگانه، تاکید بر وجوه فرهنگی و سبک زندگی حجاب و انکار وجه الزامی و قانونی آن بود. این روند تا اواسط دهه 80 ادامه داشت و در طی آن حجم بالایی از آثار و محصولات فرهنگی و رسانه‌ای، سخنرانی و نشست، یادداشت و مقاله روزنامه‌ای و... در راستای اشاعه تردید و شبهه نسبت به حجاب و حقوق زنان و... در کشور تولید و منتشر گردید. بررسی سیر تغییرات پوشش در کشور نشان از شیب تند و افزایشی بدحجابی و بدپوششی در جامعه شهری ایران در بازه 1375 تا 1385 دارد. ✳️ تصور رایج این است که در دولت احمدی‌نژاد نهایت همراهی با ایده الزام قانونی حجاب صورت گرفته شد. در حالیکه رئیس دولت نهم در همان سخنرانی‌های انتخاباتی‌اش صریحا موضع خود را نسبت به حجاب الزامی بیان کرد و گفت «مشکل کشور را دو تا تار موی دختران و زنان نمی‌داند!». رویکرد فعلی ایشان درباره حجاب هم که برای همگان اظهرمن‌الشمس است. مخالفت‌ها و کارشکنی‌های ایشان در ماجرای راه‌اندازی گشت ارشاد و ورود ناجا به میدان جهت تذکر به بدحجابان، علیرغم مطالبه گسترده مردم، شاهدی بر این مدعاست. لذا اینطور نبود که در دولت نهم و دهم بدنه مدیریتی کشور دربست در اختیار مدافعان حجاب الزامی باشد. اگرچه برخی از وزرای کابینه نهم و دهم با این رویکرد همراهی داشتند. ✳️ در دولت یازدهم و دوازدهم که اساسا بخش اعظمی از سبد رای رئیس جمهور وقت به نفی قانون حجاب گره خورد و آقای روحانی به ویژه در دور دوم ریاست جمهوری خود، با موج‌سواری علیه حجاب توانست سرمایه اجتماعی از دست رفته خود را احیا کند. لذا طبیعتا موضع ایشان در این هشت سال نیز نه تنها همراهی با ایده الزام به حجاب نبود بلکه در تضاد و تعارض آشکار با آن نیز قرار داشت. در مجلس شورای اسلامی نیز تقریبا از سال 1375 تا 1395 همین الگو و موازنه حاکم بود و البته فراز و نشیب‌هایی نیز در برخی ادوار به چشم می‌خورد. ✳️ برخلاف تصور غالب که سایر دستگاه‌های انتصابی نظیر قوه قضائیه، صداوسیما، سپاه، سازمان تبلیغات و... همگی در قبضه گفتمان مدافع حجاب الزامی بوده است، به نظر می‌رسد ارزیابی دقیق مواضع و اقدامات این نهادها نیز چنین تصوری را تایید نمی‌کند. به عنوان مثال فردی چون مهندس عزت‌الله ضرغامی که حدود یک دهه ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت، هم در آن دوران و هم اکنون آشکارا با حجاب قانونی مخالفت دارد. غرض اینکه این مدعاها صرفا برای تخریب ذهنیت مردم نسبت به حجاب صورت می‌گیرد وگرنه چندان پایه و اساس مستند و تاریخی ندارند. @eqbali62 لینک این یادداشت در خبرگزاری فارس: http://fna.ir/3e83br
درآمدی تاریخی بر الگوی سوم زن زن نه شرقی نه غربی محصول انقلاب است یا ریشه آن؟ ابوالفضل اقبالی مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) در پیام مشهوری به کنگره هفت هزار زن شهید کشور می‌فرمایند: «امروز در این‌جا برای تعظیم به ارتش هزاران نفره‌ی زنان شهیدی گرد آمده‌اید که... تعریف جدیدی از «زن» به شرق و غرب ارائه کردند. زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی، و در تعریف غالباً غربی، به مثابه‌ موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید است، معرفی می‌شد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است.» اولا سیاق عبارات و مفاهیم و گزاره‌های متن و اینکه مفهوم الگوی سوم زن و تعبیر دقیقِ زن نه شرقی، نه غربی در پیام به کنگره «زنان شهید» استفاده شده و در جای جای پیام بر «شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس» تاکید شده است، امکان تعمیمِ دلالت متن بر «زنان قهرمان المپیک»، «زنان مدیر نمونه»، زنان هنرپیشه باحجاب»، «زنان کارآفرین موفق» و... را منتفی می‌کند. یعنی لزوما هرآنچه محصول و دستاورد عملکرد ناکارآمد ما در موضوع زنان است را نمی‌توان به مفهوم الگوی سوم زن چسباند. ثانیا و مهمتر آنکه «شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس» بیش از آنکه به لحاظ تاریخی محصول انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن باشند، در زمره ریشه‌های به ثمر رسیدن آن هستند. به عبارت دیگر «الگوی سوم زن» آن چیزی‌ست که انقلاب اسلامی به واسطه ریشه دواندن در سنت فرهنگی-دینی جامعه ایرانی، در چنته داشت و در بزنگاه مبارزات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برای جهان ارائه کرد. به بیان دیگر، زنی که «عفیف است، محجبه و شریف است و در عین حال در متن و مرکز» تحولات تاریخی قرار دارد، در تاریخ اجتماعی ایران اسلامی ظهور و بروز داشته و ردپای آن را از ماجرای زنان نوغانی در تشییع پیکر امام رضا(ع) تا ماجرای نهضت تنباکو و جریان مشروطه می‌توان یافت. @eqbali62
غریزه؛ موثرترین انگیزه برای بازنگری در ارزش‌هاست.. @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت هفدهم رسانه، هویت و امر اخلاقی با سیطرة رسانه‌ها و تبدیل شدن آنها به مهم‌ترین ابزار گذران اوقات فراغت، نه‌تنها مرجعیت خانواده در انتقال ارزش‌ها به نسل آتی رنگ باخته است، بلکه والدین رسانه‌های مدرن را به منزلة یکی از مهم‌ترین منابع خود برای آشنایی با شیوه‌های جامعه‌پذیر کردن فرزندان برگزیده‌اند. از این رو، الگوی هویت‌پذیری نسل نو تا حد زیادی از اوقات فراغت و محصولات فرهنگی فراغتی تأثیر می‌پذیرد. اگر امروزه با کاهش انگیزة ازدواج و افزایش شمار دختران و پسران مجرد روبه‌رو شده‌ایم، که گاه در نگاهی تقلیل‌گرایانه به مشکلات اقتصادی بازگردانده می‌شود، بیش از هرچیز نشانِ تحولات فرهنگی و جای‌گزینی ارزش‌های جهان مدرن ـ فردگرایی و آزادی عمل (اباحه‌گرایی)‌ ـ با ارزش‌های ریشه‌دار پیشین، یعنی تمایل به پذیرش تعهد و همراهی است؛ چنان‌که رشد روزافزون طلاق بیش از هر چیز نشانِ تحولات هویتی نسل جدید و غلبة تمایلات فردگرایانه و استقلال‌طلبانه بر ارزش‌های گروهی و تقدس خانواده به شمار می‌آید. رشد تک‌زیستی و ظهور پدیدة تک‌زیستی دختران، به‌ویژه در کلان‌شهرها نیز، که می‌تواند بستری مناسب برای رشد آسیب‌های اجتماعی و اخلاقی باشد، به‌روشنی از تغییراتی فرهنگی در مناسبات خانوادگی حکایت می‌کند که به‌سادگی نمی‌توان از کنار آنها گذشت. در این میان، نقش رسانه‌های جدید در تغییر نگرش‌ به زندگی و تحول در ارزش‌های اخلاقی منحصر به فرد است. ظهور تحولات هویتی را می‌توان بیش از هر چیز در حوزة اخلاق جنسی مشاهده کرد. معضلات و انحرافات جنسیِ ایرانِ امروز، گرچه با برخی جوامع قابل مقایسه نیست، در جامعة ما که همواره در هاله‌ای از عفت و حیا مستور بوده است، باز شدن تدریجی فضا بر مناسبات نامتعارف و سهل‌انگارانه، سنگین و گسترده جلوه می‌کند، و آمارها و تحلیل‌های جامعة کارشناسی بر نگرانی‌ها می‌افزاید. از این رو، خانوادة ایرانی که با گزارش‌هایی تکان‌دهنده روبه‌رو می‌شود، به خود حق می‌دهد خطر را در کنار گوش خود احساس کند و نخبگان را در تحلیل اوضاع پیش‌آمده به یاری، و مسئولان ذی‌ربط را به مساعدت طلبد. گزارش‌هایی چون افزایش طلاق‌های ناشی از نارضایتی جنسی، ظهور پدیده‌های جدید در روابط زناشویی متأثر از سریال‌های ماهواره‌ای که به خیانت در روابط زناشویی عقلانیت می‌بخشند، گزارش‌هایی از منابع رسمی مبنی بر تغییر الگوی انتقال ایدز از اعتیاد تزریقی به رفتارهای پرخطر جنسی، خبر کشف شبکه‌هایی که به روابط نامتعارف جنسی اشتغال داشته‌اند، و اخباری از افزایش تورهای مسافرتی به مراکز توریسم جنسی و توریسم با محوریت لهو و لعب. در وهلة نخست، آنچه موجب نگرانی جامعه‌ای آراسته به زیور حیا و عفاف می‌شود، تحول در حوزة اخلاق جنسي است؛ اما به‌واقع نگران‌کننده‌تر، دگر‌گونی‌های هويتي نسل جوان و تحولات فرهنگي در عرصة اعتقادات و ارزش‌هاست، و تغییر در الگوی رفتار جنسي، تنها بخشي از تغييرات ارزشي را حکايت مي‌کند. @eqbali62
معروف؛ واجبِ شناخته‌شده است نه واجبِ پذیرش‌شده! @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت هجدهم رسانه مدرن و تحول در هویت دخترانه گرچه در فرايند جهاني شدن شاهد ظهور قدرت‌هاي نوظهور و احياي هويت‌هاي فرهنگي محلي هستيم، نبايد از يک نکته غفلت کرد: در جريان انتقال اطلاعات، فرهنگ‌هاي خاصي بيش از همه در جايگاه پيام‌فرست و فرهنگ‌ساز نشسته‌اند و زمينه‌اي پدید می‌آورند تا ساکنان جامعة جهاني از زاوية نگاه آنان جهان را تحليل کنند، بنابراین مي‌توان از اين ديدگاه دفاع کرد که تأثير گفتمان مسلط آن است که در فرايند بازتفسير عناصر فرهنگي توسط آحاد جامعه، گفتمان مسلطْ اصول حاکم بر اين بازتعريف را مشخص مي‌کند. محض نمونه، سيطرة جريان اطلاعات و مفاهيم مدرن و همسو با سرمايه‌داري اين نتيجه را دارد که جوان مسلمان با وجود حفظ مسلماني، عناصري از فرهنگ بيگانه از جمله فردگرايي، نسبيت‌پذيري گزاره‌های اخلاقی، ثبات‌گريزي و لذت‌گرايي را مي‌گيرد و آن را اساس بازنگري در تفسير دین و آموزه‌های فرهنگی خود قرار مي‌دهد. نتيجة اين بازتفسير دستيابي به فهمي جديد، سيال، مدرن و التقاطي از آموزه‌هاي ديني است. همين اتفاق، البته در دیگر حوزه‌هاي فرهنگي نيز رخ مي‌دهد. برای مثال خانواده در تعامل با مفاهيم و آموزه‌هاي جديد به داد و ستد مي‌پردازد و در اين فرايند عناصري از فرهنگ بيگانه را براي بازتفسير ارزش‌ها و عقايد پيشين و بازتوليد آداب و رسوم خود به کار مي‌گيرد. خلاصه آنکه در وضعيت جهاني شدن با هويت‌هاي متکثر و الگوهاي متعدد سبک زندگي روبه‌رو مي‌شويم؛ اما، تساهل و تسامح در برابر پديده‌هاي جديد، توجه به حق انتخاب فردي در برابر ارزش‌ها و مسئوليت‌هاي اجتماعي، تشکيک‌پذيري آنچه بديهي تلقي مي‌شد و لذت‌گرایی، به سکة رايج تبديل مي‌گردد. در چنين فضايي امر به معروف و نهي از منکر، به دليل تأکيد بر ارزش‌هاي ثابت اجتماعی و محدود‌سازي حق انتخاب فردي، و نیز تأکيد بر اموري چون لزوم رعايت حجاب، وصله‌اي ناچسب بر لباس فرهنگ جهاني شده است. از اين رو، در فضاهاي جديد با توسعة برداشت‌هايي از دين رو‌به‌رو خواهیم بود که آن را به امور معنوي و اخلاقي مبهم که در زندگي اجتماعي و روزمره منشأ تأثير کمتری‌ باشد، تقلیل دهد، و بسياري از آموزه‌هاي ديني که ناهمسو با روند فرهنگي جديد است، به چالش کشيده مي‌شود. در فرايند جهاني شدن، کالاهاي فرهنگي، در بستر تضعيف پايگاه‌هاي هويت‌ساز گذشته تکثير و مصرف مي‌شود و هويت‌هاي فردي، گروهي و جنسي با محوريت مصرف کالاهاي فرهنگي شکل مي‌يابد و متحول مي‌گردد. در اين فضا الگوهاي ارتباطي نوجوانان و جوانان نيز با محوريت همين کالاها شکل مي‌گيرد. صحبت کردن دربارة فيلم‌ها و سريال‌ها، موسيقي‌هاي جديد و پرتحرک، روابط دختر و پسر و مدل‌هاي جديد نه صرفاً به دليل جذابيت اين موضوعات، که به دليل اهميت بحث از اين موضوعات براي دستيابي به هويت گروهی و صنفی جديد است. براي بسياري از نوجوانان، سخن گفتن درباره «کی‌پاپ»، «بی‌تی‌اس» و... بحث از اموري است که مي‌تواند آنان را از قالب افراد سنتي، بي‌اطلاع، بي‌ذوق، مثبت، خشک و منزوي به دسته‌بندي جديد يعني افراد فعال، پويا، مدرن و روزآمد وارد کند و سبب شود که آنها در برابر دوستانشان کم نياورند. پس از احراز ورود به پايگاه جديد، در ميان همين گروه، رقابتي نو براي تمايز جديد ميان افراد فعال‌تر از افراد عادي شکل مي‌گيرد و اين نوجوانان مي‌کوشند با اتخاذ الگوهاي رفتاري، ارزشي و استفاده از نمادهاي خاص، تمايز خود را از اعضاي ديگرِ همين گروه نشان دهند. کساني که به اين دسته‌بندي‌ها نزديک شده‌اند مي‌دانند که در ميان همين جوانان رقابت بر سر تمايز يافتن جدي است و همواره گروه‌هاي جديدي شکل مي‌گيرد. از اين رو، استفاده از کالاهاي فرهنگي جديد و سخن گفتن دربارة آن، که به‌ويژه از سوي دختران بهانه‌اي براي گذران وقت و عمق بخشيدن به ارتباطات نيز هست، به دستيابي به حس مشترک، تفاسير مشترک از واقعيت‌ها و آموزه‌ها و احساس همراهي و هويت مشترک مي‌انجامد و اين احساس تقويت مي‌شود که اتخاذ روش‌‌هاي جديد و الگوهاي متنوع سبک زندگي از سوي دوستان و اعضای دیگر جامعه حمايت مي‌شود. اين پرسش که چرا امروزه نهي از منکر، به‌ويژه در شهرهاي بزرگ، با واکنش مثبت کمتري روبه‌رو مي‌شود، پس از توجه به ايجاد حس مشترک و هويت‌هاي اجتماعي جديد چندان بی‌پاسخ به نظر نمي‌رسد. در نتيجه مرزهايي که پیش‌تر هويت‌هاي نسبتاً با‌ثبات را از ديگر هويت‌ها متمايز مي‌ساخت، به دليل سياليتْ کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر مي‌شود. تحول در هويت، به‌ويژه هويت جنسي، خاستگاه آثار شگرفي در حوزه‌هاي فرهنگي و اجتماعي است. به گفتة مانوئل کاستلز، تحولات دهه‌هاي اخير در افزايش طلاق، رواج همزيستي‌هاي خارج از ازدواج، افزايش همجنس‌گرايي، تحول در ساختار خانواده و تغيير الگوي مشارکت سياسي زنان بيش از هر چيز معلول تحول در هويت دخترانه است. @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت نوزدهم مناسبات خانواده و رسانه در عصر مدرن خانواده در ايران، نسبت به مسائلِ خود حسّاس است؛ موضوعات خانوادگي را پي مي‌گيرد؛ حسّاسيّت خود را به رسانه منتقل مي‌كند و مسائل خانوادگيِ رسانه را، مسائل خودش مي‌داند؛ از اين رو، رمان‌ها، سريال‌ها و فيلم‌هاي سينمايي خانوادگي، مورد استقبال قرار مي‌گيرند؛ تا آنجا كه خانواده براي اين رسانه‌ها، ارزش‌ تجاري يافته‌است. رسانه، ارزش‌هاي جديدي را به خانواده منتقل مي‌كند؛ امّا ناچار است آن را در ذيل پاسداشت ارزش‌هاي مسلّط خانواده، بازتاب دهد. رسانه، آن‌گاه كه به مسائل خانواده مي‌پردازد، آنها را همانند عينيّت‌هاي خارجي، بازتاب نمي‌دهد؛ بلكه موضوعاتي خاصّ را برمي‌گزيند و از شبكة موضوعات مرتبط با آن، انتزاع مي‌كند؛ آن را بزرگ مي‌نماياند و نگاهي ارزش‌داورانه به آن مي‌اندازد و براي آن، علّت‌تراشي مي‌كند. اصطلاح «بازنمايي»، به معناي مداخلة ايدئولوژي‌ها و حسّاسيّت‌ها و گزينش‌ها در ارائة يك تصوير، مي‌تواند اين عدم تطابق را توضيح‌دهد. خانوادة بازنمايي‌شده در رسانه، خانواده‌اي با مناسبات، ارزش‌ها، جهان‌بيني‌ها و تخيّلات فرهنگي و سبك زندگي متفاوتي است و مخاطبان را وارد فضايي جديد مي‌كند؛ در اين فضا، نظام جديد معنايي براي تفسير مسائل خانواده شكل مي‌گيرد و مردم، وارد دنيايي مي‌شوند كه شكل‌هاي جديدي از مفاهيم و مناسبات خانوادگي، در آن ترسيم مي‌شود. جامعة هنري و اصحاب رسانه، از آنجا كه در طبقة متوسّط شهري جاي مي‌گيرند و بازتاب‌دهندة ارزش‌هاي مدرن‌اند، با بازنماييِ خانوادة كوچك و كم‌فرزند، فارغ، موفّقيّت‌جو و لذّت‌طلب، به عنوان خانوادة خوشبخت و آرماني، تحليل ما دربارة خانواده را شكل مي‌دهند. بسياري از افراد، در چنين خانواده‌‌هاي باز‌نمايي‌شده، زندگي نمي‌كنند؛ امّا به اين تحوّلات، تمايل نشان مي‌دهند و آرمان‌هاي خود را در اين آثار مي‌جويند. از آنجا كه روابط خانوادگي در ايران، قوي است، رسانه‌هايي چون تلويزيون، در جمع خانواده، مشاهده و تفسير مي‌شوند و در نتيجه، قدرت تأثيرگذاري اين برنامه‌ها بر خانوادة ايراني، بالاتر از برخي جوامع ديگر است. رسانه در كشور ما، نتوانسته خانوادة كمال‌گرا با ويژگي‌هاي متعالي را بازتاب دهد؛ خانوادة متعالي، نسبت به آنچه دارد، راضي و شاكر است و سازش با وضعيّت موجود را، به فرض آنكه غير قابل تغيير باشد، فضيلت مي‌داند. خانوادة متعالي، اگر نتواند بر يك مشكل، مانند بيكاري همسر يا اعتياد و نااهل‌شدن فرزند، پيروز شود، صبر پيشه مي‌كند؛ امّا خانوادة بازنمايي‌شده در رسانه، خانواده‌اي است كه هيچ مشكل حلّ‌نشدني ندارد؛ خانواده‌اي است از نظر اقتصادي، سطح بالا يا حريص كه هميشه در حلّ مشكل، به موفّقيّت مي‌رسد! در تأثير متقابل خانواده و رسانه، به آنچه غالباً توجّه مي‌شود، تأثيراتي است كه چگونگي بازنمايي خانوادة رسانه‌اي، بر خانوادة ايراني دارد؛ امّا اينكه نفْس مطرح‌شدن مسائل خانواده در رسانه، تأثيراتي در پي داشته ‌باشد، چندان به چشم نمي‌آيد. اصحاب رسانه در دفاع از عملكرد خود، غالباً به وظيفة رسانه در مطرح‌كردن واقعيّات اجتماعي اشاره مي‌كنند؛ امّا از اين نكته غافل‌اند كه هدف اصلي رسانه، زمينه‌سازي براي اصلاحات اجتماعي و تربيتي است و اگر انعكاس واقعيّت‌ها، آثار تربيتي مورد انتظار را در پي نداشته ‌باشد، خود زمينه‌ساز آسيب‌هاي اجتماعي متعدّدي است. رسانه‌ها با بازنمايي مسائل و بحران‌هاي خانوادگي، آن را به الگويي متعارف و پيش پا افتاده، تقليل مي‌دهند كه به راحتي، باورپذير شود و در متن زندگي روزمرّة ما جايگاه ‌يابد؛ براي نمونه، در داستان‌هايي كه نسل‌هاي گذشته به فرزندان خود منتقل مي‌كردند، افراد مجرم و جنايت‌كار و بزهكار، در قالب غول و ديو تصوير مي‌شدند و عالَم انسانيّت، از اين كارها منزّه بود؛ امّا در رسانه‌هاي جديد، بارها مشاهده مي‌كنيم كه چگونه پدر در حقّ فرزند، جفا مي‌كند؛ فرزند حريم‌ها را مي‌شكند؛ عضو خانواده، توسّط عضو ديگر به قتل مي‌رسد و افراد نزديك به هم، در حقّ يكديگر خيانت مي‌كنند! اين نوع بازنمايي، مي‌تواند زمينه‌ساز قُبح‌زدايي و گسترش رفتار‌هاي ناهنجار در خانواده باشد؛ مگر آنكه نگاهي هوشمندانه، اين بازنمايي را در خدمت اهداف تربيتي، مديريّت نمايد. @eqbali62
از مهمترین باگ‌های سبک زندگی مدرن، جمع میان پدیده "حیوانات خانگی" با گفتار "حقوق حیوانات" است! @eqbali62
این توییت یک پاسخ جامعه‌شناسانه و یک پاسخ فقهی دارد. پاسخ فقهی را به علما واگذار می‌کنم که انشالله خواهند داد. اما من به عنوان کسی که تمام پژوهش‌ها و آمارهای علمی در این حوزه را دیده و در حال نگارش یک گزارش کامل براساس این پژوهش‌ها هستم عرض می‌کنم این دروغ شماست که می‌گویید اکثریت مردم به حجاب اعتقادی ندارند و بر معصیت خدا متحد شده‌اند! ارتکازاتِ مبتنی بر محیط پیرامون خود را به جامعه ایران تعمیم ندهید و بیایید بحث علمی کنید اگر چیزی در چنته دارید! @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت بیستم ژورنالیسم زرد و زنان خانه‌دار در جوامع اسلامی، دین و تبلیغ دینی یكی از مهم‌ترین منابع تولید فرهنگ است. از جمله ویژگی‌های سنتی تبلیغ دینی حضور مستقیم و چهره به چهره مبلغان دینی بود. این نوع تبلیغ دینی البته دو خصیصه اساسی داشت؛ نخست، پیوند تبلیغ دینی با عنصر «مكان» - «مسجد»، كه به اقتضای فضای هندسی و جایگاه فرهنگی‌ـ قدسی، چونان مكمل پیام شفاهی در تبلیغ دینی عمل می‌كرد و دوم، پیوند تبلیغ دینی با شخصیت، اخلاق، رفتار و به‌طور كلی سیمای عمومی مبلغ. بدین‌سان تبلیغ دینی پیوند آشكاری با مكان و شخصیت مبلغان داشت. این ویژگی‌های تبلیغ دینی در كنار فقدان یا ضعف دیگر منابع تولید پیام در جوامع سنتی، لاجرم دین و نهاد‌های دینی را به منبع منحصر تولید فرهنگ بدل كرده بود. لیكن، پیدایی و گسترش رسانه‌های جدید، البته، اقتضاها، امكانات و چالش‌های جدیدی را در نسبت بین دین و فرهنگ در جهان اسلام ایجاد كرده است. نخستین ویژگی رسانه‌های جدید، گسست بین پیام و مكان، و نیز پیام و شخصیت اخلاقی و رفتار فردی ـ اجتماعی مبلغ است. مطبوعات، اینترنت، سینما، بازی‌های رایانه‌ای و تبلیغات در این سال‌ها، توانسته‌اند هجمه‌های رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای وسیعی که خواستگاهی غربی و براساس نیازهای جامعه غربی طراحی و تولید گشته را ایجاد کند و مفاهیم مطرح در این قالب‌ها را به یکی از اصلی‌ترین نیازهای زندگی انسان‌ها بدل سازد. دنیای رسانه‌ای که امروزه در آن به راحتی قیدهای زمانی و مکانی برداشته شده است. رسانه‌ای که بیشتر از آنکه رسانه دولت‌ها شناخته شود، به رسانه ملت‌ها مشهور است. در این میان موج وسیعی از تاثیرگذاری توسط رسانه‌های خرد و کلان در شبکه‌های مجازی بزرگ در کنار رسانه‌هایی چون فیلم‌های سینمایی، بازی‌های رایانه‌ای، مطبوعات، رادیو، کلیپ‌های موسیقی و حتی ورزش‌های جهانی با یک هدف مشغول فعالیت هستند. هدفی بس بزرگ و شگرف که با رسیدن به آن در طول سال‌ها کار کردن و تلاش شبانه روزی تقریبا برایشان محقق گشته است. آنها سال‌هاست که به این نتیجه رسیدند که برای داشتن اقتصاد، سیاست، اجتماع و حتی فرهنگ مطلوب‌شان تنها یک راه در پیش دارند و آن اینکه «شیوه اندیشیدن» مردم را آنچنان که خود می‌خواهند تغییر دهند. رسیدن به این هدف به معنای تغییر دادن «روش زندگی» و عمل مردم است. با کمی درایت و ریزبینی به راحتی می‌توان متوجه این ساختار نظام‌مند و منظم در تمامی ابزارهای رسانه‌ای آنها شد. آنها به ما شیوه لباس پوشیدن، غذا خوردن، خرید کردن، شنیدن موسیقی، ورزش کردن، سرکار رفتن، خانه و اتومبیل خریدن و حتی حرف زدن را هم القاء می‌کنند. تفکر غالب آنها این است که با فراگیر شدن این «سبک زندگی» مطلوب دیگر مهم نیست مذهبی باشید یا کافر حتی مهم نیست که چه دینی داشته باشید، تنها کافیست آنطور که ما می‌خواهیم بیاندیشید و عمل کنید. اما آنچنان که می دانیم؛ دین مبین اسلام از همان ابتدا محتوایی جز ارائه روش درست زندگی کردن برای انسان‌ها نداشته است. دینی مبتنی بر دستورالعمل‌های ریز و با دقتی که برای همه ابعاد زندگی انسان کارساز است. به نظر می‌رسد امروزه یکی از موثرترین شیوه‌های تبلیغ دینی استفاده از ظرفیت رسانه به ویژه رسانه‌های مکتوب است. امروزه زنان خانه‌دار به عنوان یکی از عناصر موثر در تنظیم‌گری رفتار اعضای خانواده و شکل دادن به زنجیره ارزش سبک زندگی اسلامی، مخاطب مغفول نهاد تبلیغ دینی هستند. برای این قشر یکی از جذاب‌ترین فرم‌های ارتباط رسانه‌ای و فرهنگی، ژورنالیسم زرد یا همان مجلات عامه‌پسند است که با استقبال آنها نیز مواجه است. طرح مباحث مختلف سبک زندگی اسلامی در قالب‌های جذاب و عامه‌پسند می‌تواند راهبرد موثری برای تخاطب با این قشر تاثیرگذار باشد. @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت بیست و یکم رسانه‌ و اخلاق جنسي مهم‌ترين تأثير رسانه‌هاي تصويري بر حوزة اخلاق جنسي، عادي‌‌سازي روابط جنسي خارج از چارچوب ازدواج است. اگر در سينماي سنتي روابط جنسي دختران در حاشية عشق عاطفي و به منزلة رابطه‌اي درازمدت و نشانه‌اي از علاقه‌مندي پايدار تصوير مي‌شد، در فضاي رسانه‌اي جديد بر جدا کردن روابط جنسي از عشق، به‌ويژه دربارة دختران، تأکيد مي‌شود. تأثير اين روند بر اخلاق جنسي جوانان، به‌ويژه دختران، آن است که امروزه شمار بيشتري را مي‌توان يافت که به روابط جنسي گذرا و موردي مي‌انديشند و شرکاي جنسي متعدد و ناپايداري بر‌مي‌گزينند. در تلويزيون و سینمای دهه‌هاي گذشته روابط جنسي مرزهايي داشت که در رسانه‌هاي جديد ناديده گرفته مي‌شود. تناسب سني، موقعيت‌هاي متفاوت مرد و زن و توجه به وضع زندگي زناشويي از اموري هستند که در فيلم‌ها و سريال‌هاي جديد رنگ باخته‌اند. از اين رو، با سريال‌هايي روبه‌روییم که درصدد عقلانيت بخشيدن به خيانت زن به شوهر، نمايش رابطة جنسي ميان زنان میان‌سال و جوانان، روابط ميان محارم یا افراد همجنس و يا در پی نشان دادن موقعيت سلطه‌جويانة زنان در روابط جنسي‌اند. شايد به دليل همين تحولات فرهنگي است که امروزه با گونه‌های جديدي از روابط جنسي نامتعارف، در روابط محفلي روبه‌روییم و در عرصة بين‌الملل نيز شاهد شکل‌گيري و توسعة گونه‌هايي جديد از توريسم جنسي با محوريت روابط همجنس‌گرايانه يا روسپيگري مرداني هستيم که در انتظار زنان میان‌سال و ثروتمند يا زناني هستند که مي‌خواهند روابط سلطه‌جويانة جنسي را تجربه کنند. در سال‌های اخير پديده‌اي در برخي آثار سينمایی رايج شده است که طي آن دو نفر متأهل ابتدا عاشق يکديگر مي‌شوند و سپس تصميم می‌گیرند از همسران خود جدا شوند. یا پدیده عشق‌ میان زن و مرد متاهل و همسران‌شان که به عشق‌های ضربدری معروف است در فیلم‌ها و سریال‌های شبکه خانگی در حال افزایش هستند. دیگر پدیده زشت و تاسف برانگیز که در برنامه‌های شبکه خانگی به وفور در حال بازنمایی هستند، پدیده شوگرددی و شوگرمامی است که در فضای حقیقی نیز بر گرایش نوجوانان پسر و دختر برای یافتن آنها تاثیر بسیار زیادی داشته است. شوگرددی مرد میانسال یا پا به سن گذاشته ای است که در ازای داشتن روابط اجتماعی و رابطه جنسی، البته با رضایت، به زنان و دختران جوان، هدایا و کمک هزینه داده و با آنها به سفر و گردش می‌رود. شوگرمامی نیز دقیقا همین ماهیت را به صورت برعکس دارد. اساسا در روابط شوگری (sugar relationship) به ازای منافع شخصی، حمایت مالی، کالاها و هدایای مادی، عشق، همراهی، صمیمیت و روابط جنسی تبادل می‌گردد. آثار مصرف چنين محصولاتي بر روابط خانوادگي نيازمند استدلال نيست و تخریب مناسبات خانوادگی و اخلاق جنسی و زوال عشق به تبع این آثار رسانه‌ای کاملا آشکار صورت می‌گیرد. @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت بیست و دوم رسانه‌های اجتماعی و روابط زوجین در عصر دیجیتال امروز، که بسیاری از روابط در رسانه‌های اجتماعی آغاز می‌شود و همه جنبه‌های زندگی ما به صورت آنلاین به اشتراک گذاشته می‌شود، این پلتفرم‌ها می‌توانند به طور قابل توجهی بر شکنندگی روابط زوجین تأثیر بگذارند. آنها به بخشی جدایی ناپذیر از روابط زوجین تبدیل شده‌اند و نقاط عطف مهمی مانند پیشنهادات، یادآوری سالگردهای مختلف و حتی بحث پیرامون جدایی را شامل می‌شوند. با گذراندن روزافزون زندگی ما به صورت آنلاین، رسانه‌های اجتماعی فرصت‌های متعددی را برای مقایسه ارائه می‌دهند، از جمله اینکه چگونه زوج‌های دیگر زندگی خود را به تصویر می‌کشند، چگونه شریک زندگی شما عشق و قدردانی خود را به صورت عمومی ابراز می‌کند و موارد دیگر. این پویایی‌ها می‌توانند تا حد زیادی بر پیوندها و روابط ما تأثیر بگذارند و گاهی اوقات حتی منجر به زوال یا فروپاشی آنها می‌شوند. برخی از اثرات شبکه های اجتماعی بر روابط زوجین بدین شرح است: 1. حسادت و ناامنی: پلتفرم های رسانه های اجتماعی اغلب دریچه ای را به زندگی دیگران از جمله روابط آنها می گشایند. دیدن شریک زندگی خود در حال تعامل آنلاین با دیگران یا در حال جلب توجه دیگران می تواند باعث ایجاد احساس نگرانی و ناامنی شود. 2. فقدان حریم خصوصی: رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاری اطلاعات و تجربیات شخصی با مخاطبان گسترده را تشویق می کنند. گاهی اوقات، زوج ها ممکن است ناخواسته جزئیات خصوصی یا لحظات صمیمی را که باید بین خود نگه دارند، به اشتراک بگذارند. این فقدان حریم خصوصی می تواند منجر به نقض اعتماد و ایجاد ناراحتی شود. 3. تفسیر نادرست از ارتباط: ارتباطات آنلاین فاقد تفاوت های ظریف در تعامل چهره به چهره است و باعث می شود سوء تفاهم ها راحت تر رخ دهد. لحن، نیت و احساسات را می توان از طریق مکالمات متنی به اشتباه تعبیر کرد که منجر به درگیری های غیرضروری یا جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل می شود. جایگزینی چنین ارتباطاتی به جای روابط رو در رو میان زوجین، تبعات منفی زیادی به همراه دارد. 4. اعتیاد به رسانه های اجتماعی: صرف زمان زیاد در رسانه های اجتماعی می تواند باعث شود افراد از روابط واقعی خود غافل شوند. اگر یکی از طرفین به طور مداوم در فعالیت های آنلاین خود غرق شود، می تواند منجر به بی توجهی، زمان گذاری کم و بی کیفیت و قطع ارتباط مناسب با همسر خود شده و نهایتا به جدایی منجر شود. 5. خیانت: پلتفرم های رسانه های اجتماعی می توانند فرصت هایی را برای افراد فراهم کنند تا درگیر روابط یا حتی خیانت عاطفی یا فیزیکی شوند. سهولت ارتباط با دیگران و ناشناس بودن تعاملات آنلاین می تواند برای برخی افراد وسوسه انگیز باشد که به دنبال جلب توجه یا ایجاد ارتباطات نامناسب خارج از روابط خود باشند. این مساله به دلیل آنکه در شبکه های اجتماعی رو به گسترش است، نگرانی ذهنی را در همسرانی ایجاد می کند که طرف مقابل آنها در شبکه های اجتماعی دارای روابط گسترده است. 6. مقایسه و نارضایتی: رسانه‌های اجتماعی اغلب نسخه‌ای از زندگی مردم را ارائه می‌دهند که نکات برجسته و مثبت را به نمایش می‌گذارند. قرار گرفتن مداوم در معرض چنین محتوایی می تواند انتظارات غیر واقعی را در یک رابطه ایجاد کند و منجر به احساس نارضایتی و ناامیدی شود. این مساله هم در مقایسه زندگی خود با دیگران و هم در مقایسه همسر خود با دیگران به وقوع می پیوندد. در حال حاضر به دلیل افزایش نمایش زندگی سلبریتی ها و اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی، بسیاری از کابران معمولی به انواع مقایسه و در نتیجه نارضایتی از زندگی مواجه هستند. @eqbali62
حجاب یا کلاه پشمی نظام؟.pdf
69.1K
حجاب یا کلاهِ پشمیِ نظام؟ آیا مساله اصلاح‌طلبان و عدالتخواهان حجاب است؟ دکتر ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده یکی از پرسش‌هایی که باید در مقابل مخالفان قانون حجاب در کشور (اعم از جریان اپوزیسیون، اصلاح‌طلب، عدالتخواه و...) طرح کرد این است که آیا واقعا مساله شما قانونی بودن حجاب (یا به اصطلاح خودتان حجاب اجباری) است؟ یا شما اساسا در پی نفی و تضعیف حکمرانی فرهنگی جمهوری اسلامی هستید و در نهایت می‌خواهید پشمی به کلاه حاکمیت در حوزه فرهنگ باقی نماند؟ نوشتار حاضر مدعی است که اصل حجاب و الزامی بودن آن محل اصلی نزاع جمهوری اسلامی با جریان اصلاحات و عدالتخواهی و افرادی چون حسن روحانی، سیدمحمد خاتمی، محمود صادقی، عباس عبدی، مهدی نصیری، سلمان کدیور و... نیست. مساله اینها نه حجاب، نه دینداری، نه حتی اقتصاد و معیشت مردم نیست! بلکه با حکمرانی مقتدرانه جمهوری اسلامی مخالفند. چرا؟ پاسخ را در این نوشتار بخوانید. @eqbali62 لینک یادداشت در خبرگزاری فارس http://fna.ir/3eosum
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت بیست و سوم رسانه و چالش‌های تربیتی فرزندان به گمان بسياري از والدين و حتي مسئولان برنامه‌ريزي آموزشي، ابزارهاي جديد قدرت علمي مي‌آفرينند و در پيشرفت تحصيلي مؤثرند. از اين رو، بسیار تلاش مي‌شود که سهم به‌کارگيري رايانه در فرايند آموزش و تحصيل افزايش يابد. اما پرسش مهمي که بايد به دقت به آن پاسخ داد اين است که چه زماني رايانه را در اختيار فرزندانمان بگذاريم؟ پاسخ آن است که زماني بايد اين ابزارها در اختيار آنان قرار گيرد که واقعاً اين رسانه‌ها ابزاري در خدمت آنها باشد نه آنان ابزاري در خدمت رسانه‌ها. بر هم خوردن تعادل ميان قدرت و مسئوليت‌پذيري و شناخت، نسل امروز ما را تهديد مي‌کند. در گذشته، خانواده‌ها ابزارها و اطلاعات را به‌تدريج، قطره‌چکاني و متناسب با ظرفيت و شخصيت فرزندان در اختيارشان مي‌گذاشتند، ولی ما هم‌اکنون ابزارهاي قدرت را زماني به دست آنان مي‌دهيم که نه تحليلي از فضاي جديد دارند و نه قدرت مديريت اميال و رفتارهاي خود و مسئوليت‌پذيري را. امروزه از معضلات مهم فرزندان ما روبه‌رو شدن با انبوه اطلاعاتي است که از توليدکنندگان آن شناخت چنداني ندارند. اگر در گذشته اطلاعات کمتري به دست ما مي‌رسيد، راه‌هاي ساده‌تر و مطمئن‌تري براي شناخت درست و غلط در اختيار داشتيم. اما امروزه فرزندان ما براي دسترس یافتن به «اطلاعات پاک» با مشکلات بيشتري روبه‌رویند. به بيان ديگر، در عصر حاکميت اينترنت، مراجع سنتي که براساس اصل اعتماد و وثاقت مجراي اصلي کسب و تأييد اطلاعات ما بودند، جايگاه پیشین خود را از دست مي‌دهند و در کنار مرجعيت‌هاي ناشناس و ناسالم در يک رتبه قرار مي‌گيرند. و اين بِدان معنا است که «تحير در کسب اطلاعات و تحليل‌ها» از ويژگي‌هاي عصر رسانه‌هاي جدید است. شايد تحير نسل جوان و پرزحمت بودن شناخت مرجعيت‌هاي سالم معرفتي و اطلاعاتي، براي خروج از فضاي سردرگمي و حيرت، از عواملي است که سبب مي‌شود جوانان ما عطاي هشياري را به لقای هزينه‌هاي آن ببخشند و از فضاي خلسه‌آميز و سرگرم کنندة موجود به عالم پرزحمت و رنج هشياري پاي نگذارند، و اين معضل، نقش والدين و معلمان و گروه‌هاي مرجع را در مقام مشاور و راهنماي نسل جوان بيشتر و در عين حال پيچيده‌تر کرده است. @eqbali62
انقلاب اسلامی ونگاه به زن.mp3
46.54M
انقلاب اسلامی و نگاه به زن دکتر ابوالفضل اقبالی در این سخنرانی حدود یک ساعته سعی کردم منطق مواجهه انقلاب اسلامی و رهبران آن با زن را تبیین کنم. حتما گوش کنید @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت بیست و پنجم رسانه و دوگانه‌ی نشاط/سرگرمی اوایل دهه 90 پژوهش محرمانه‌ای در اختیار مسئولان و سیاست‌گذاران رسانه ملی قرار گرفت که براساس آن مردم ایران افرادی غمگین و افسرده تلقی می‌شدند. این پژوهش مبنای برخی از تحولات در برنامه‌سازی و سیاستگذاری رسانه ملی قرار گرفت و اولویتِ شادی و نشاط در رسانه ملی را منجر گردید. شاید یکی از علل و زمینه‌های ایجاد شبکه نسیم نیز همین اتفاق بود. این موضوع را بگذارید در کنار ایده همیشگی و مرکزی مدیران رسانه ملی از دهه 80 تاکنون که معتقد بودند برای جلوگیری از اقبال مردم به ماهواره باید برنامه‌های جذاب تولید کنیم تا مردم سرگرم شده و تمایلی به تماشای برنامه‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای نداشته باشند! غافل از اینکه اولاً جذابیت برنامه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اینترنتی و... صرفا به جنبه‌های سرگرم کننده و شاد بودن آنها محدود نمی‌گردد و عناصر اصلی جذابیت آنها مقولاتی نظیر س/ک/س، خشونت و هیجان است که با تلفیق شدن با فرم و پرداخت بسیار مناسب منجر به خلق آثاری جذاب برای مخاطب می‌گردند. لذا در این زمینه‌ها رسانه ملی نه امکان و نه جواز رقابت با رقبای خود را ندارد. ثانیا رویکردی که قائل به سرگرم کردن مردم و نشاندن آنان پای تلویزیون برای جلوگیری از استقبال آنان به رسانه‌های رقیب است، بیشتر از آنکه یک رویکرد فرهنگی و تربیتی باشد، یک رویکرد سیاسی و امنیتی است. اما از اینها بگذریم به نظر می‌رسد یکی از سوءتفاهماتی که مدیران رسانه ملی در این سه دهه اخیر دچار بودند، تلقی یکسان و یا متناظر دانستن دو مفهوم شادی و سرگرمی است. در حالی که این دو مفهوم اساسا با یکدیگر هیچ نسبت و اشتراکی ندارند. سرگرمی امری بیهوده و لغو است که به هیچ وجه در نگاه دینی جایگاهی برای آن وجود ندارد. سرگرمی ناشی از بی برنامه‌گی در زندگی است و انسانی که برای گذران زمان خود هیچ طرح و دغدغه و برنامه‌ای ندارد به سمت سرگرم کردن خود می‌رود. سرگرمی اساسا با غفلت همراه است اما شادی و خنده می‌تواند همراه با ذکر باشد. سرگرمی یک مقوله کاملا مدرن و امروزی است که به معنای انجام فعالیت‌های غیرمفید و در عین حال دارای جذابیت و هیجان می‌باشد که افراد تنها برای پرکردن اوقاتی از زندگی خود که برای آن هیچ برنامه‌ای ندارند صورت می‌دهند. ویژگی‌های اصلی فعالیت‌های سرگرم کننده، غیرمفید بودن، انفعال افراد، اعتیادآور بودن و هیجان‌آور بودن آنهاست. معادل این مفهوم در ادبیات دینی ما مفهوم تفریح و استراحت است که تفاوت‌های ماهوی با مقوله سرگرمی دارد. لذا نمی‌توان مفهوم «سرگرمی دینی» را برای توجیه برخی از برنامه‌های رسانه ملی وضع کرد! البته این انتقاد به رسانه ملی معمولا با این استدلال از سوی مسئولان مواجه می‌گردد که میان وضعیت بد و بدتر، ناگزیر از گزینش وضع بد هستند. سرگرم شدن مردم با برنامه‌های مضر و مبتذل ماهواره بسیار بدتر از سرگرم کردن آنان با برنامه‌های غفلت‌زا اما غیرمضر رسانه ملی است/ اما این استدلال هنگامی مورد قبول است که ما واقعا ناگزیر باشیم! در حالیکه با ظرفیت‌های موجود در جامعه ارزشی و متدین در حوزه برنامه‌سازی رسانه و تلویزیون، این ادعا قدری خلاف واقع بوده و به نظر می رسد این اتفاق ناشی از همت ضعیف مدیران رسانه در جذب، تربیت و میدان دادن به نیروهای ارزشی و حزب اللهی در رسانه می باشد. @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت بیست و ششم نهاد تبلیغ و تحولات امر جنسی در ایران از جمله عرصه‌های اجتماعی پرتحول در دنیای امروز، عرصه خانواده و قلمروهای جنسی ناظر بر آن است. کاهش نرخ و افزایش سن ازدواج، افزایش نرخ طلاق و گسترش پدیده طلاق عاطفی، کاهش بعد خانوار، فراگیرشدن الگوي سیّال و ناپایدار روابط دختر و پسر، افزایش چشم‌گیر روابط جنسی پیش از ازدواج، کاهش سن تعامل جنسی دختر و پسر از دبیرستان به راهنمایی، افزایش روابط جنسی فراخانوادگی و خیانت در جامعه، رفتارهای نامتعارف جنسی ایرانیان در فضاي مجازی و شبکه‌های اجتماعی و... همگی نشان از تغییرات پرشتاب در عرصه خانواده و زیست جنسی جامعه دارند. وجه نگران‌کننده این تحولات اما، کنش‌های جنسی و مصادیق ذکر شده از وضعیت‌های نابهنجار اخلاقی نیست. به عبارتی ما در این تحولات صرفا با افزایش کمّی و نرخ ناهنجاری‌های اخلاقی و جنسی مواجه نیستیم که البته در جای خود بسیار مهم هستند. بلکه آنچه برای ما دارای اهمیت بیشتری بوده و وجه پروبلماتیک این تحولات را پررنگ‌تر می‌کند، ظهور عقلانیت جدیدی است که این ناهنجاری‌ها را توجیه می‌کند. همجنس‌بازی، ازدواج سفید و ناهنجاری‌های جنسی از این دست اگرچه به خودی خود یک مساله اجتماعی مهم هستند و گسترش آنها در فضای جامعه اسلامی نگران‌کننده است، اما خطرناک‌تر از این کنش‌های ناهنجار، ذهنیتی است که این ناهنجاری‌ها را توجیه کرده و عقلانی جلوه می‌دهد. این عقلانیت نوظهور مبتنی بر ارزش‌های فردگرایانه و لیبرالیستی است که آزادی‌های جنسی را موجه جلوه نموده و هنجارهای جدیدی را مانند تساهل جنسی، حق تسلط بر بدن، نسبیت ارزش‌های اخلاقی و... وضع می‌کند. این ذهنیت و عقلانیت جدید متاسفانه در جامعه امروز ایران در حال شیوع و گسترش است و در فضاهای آکادمیک و رسانه‌ها و جلسات مشاوره روانشناسان در حال تثبیت شدن است. به عنوان مثال در فضاهای علمی امروزه تفکیکی میان دو مفهوم همجنس‌گرایی و همجنس‌بازی صورت می‌گیرد و اولی را امری طبیعی و ناشی از گرایشی که برخاسته از طبیعت و تکوین فرد است دانسته و سعی در توجیه و قبح‌زدایی از آن دارند. یا در فضای رسانه‌ای و محصولات فرهنگی به وفور می‌توان حضور پررنگ مفاهیم سکسی و اروتیک را مشاهده نمود که با هدف توجیه ناهنجاری‌های جنسی صورت می‌گیرند. صرف‌نظر از ریشه‌های ساختاری این تحولات که بر هیچ کارشناسی پوشیده نیست، ما اینجا بر نقش پررنگ عاملیت افراد و ارزش‌های بین‌الاذهانی تاکید می‌کنیم. امروزه برخلاف گذشته که انحرافات جنسی به مثابه استثنایی برای قواعد زیست اخلاقی و حاشیه‌ای بر متن زندگی به حساب می‌آمدند (که وجدان اخلاقی جامعه آن را پس می‌زد و به آن مجال شیوع در مقیاس گسترده را نمی‌داد) شاهد آن هستیم که مناسبات جدید جنسی به تدریج از سطح عملکرد به سطح اخلاق و باور نفوذ می‌کنند و اخلاقیات و باورهای جدید را شکل می‌دهند. مادامی که همجنس‌بازی در فضای اجتماعی و نزد افراد امری قبیح محسوب می‌شود، می‌توان انتظار داشت که عرف اجتماعی و فرهنگی ما با این مقوله ناسازگاری و مقابله کند. اما وقتی در نتیجه قبح زدایی از این پدیده شاهد سازگاری عرف جامعه با آن باشیم، دیگر هیچ سیاست اجتماعی کلان اعم از تشویق و حمایت ازدواج و... توانایی احیای سنت‌های فرهنگی ما در عرصه خانواده و زیست جنسی را نخواهند داشت. نهاد تبلیغ دینی به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای موثر در سنت دینی و اجتماعی جامعه ایرانی به دلیل ارتباط چهره به چهره و تخاطب مستقیم با افراد جامعه ظرفیت عظیمی در این عرصه دارد. لذا وظیفه مبلغان دینی این است که با این عقلانیت جدید در سطح ذهنیت افراد مقابله کرده و به اصطلاح پنبه‌ی آن را نزد مردم بزنند. به عبارت دیگر مبلغان و صاحبان رسانه در نهاد تبلیغ دینی باید در جهت نقد این عقلانیت نوظهور و بنیادهای اخلاقی آن حرکت کرده و باورهای دینی و مذهبی جامعه و به عبارت واضحتر وجدان اخلاقی جامعه را در جهت نفی این فضا بیدار کند. یکی از مهمترین و موثرترین روش‌های انتقادی برای مواجهه با این جریان نوظهور در ایران، توجه و تذکر به وضعیت اجتماعی و اخلاقی جوامع غربی است که درگیر همین فضاها بوده‌اند و اکنون با زوال نهاد خانواده و سست شدن بنیان‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی دچار بحران‌های دامنه‌دار در مقیاس فردی و اجتماعی هستند. @eqbali62
حجاب و رفراندوم چرا رفراندوم درباره حجاب راهکار ما نیست؟ دکتر ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده این روزها زیاد به گوش ما می‌خورد که چرا درباره الزامی یا اختیاری بودن حجاب رفراندوم برگزار نمی‌کنید؟ یک بار برای همیشه از مردم بپرسید آیا با قانونی بودن حجاب موافق هستند یا خیر؟ و براساس نظر آنها عمل کنید. این سخن را هم روسای جمهور سابق کشور، هم برخی نخبگان اجتماعی و هم مخالفان جمهوری اسلامی مطرح کرده و می‌کنند. در این یادداشت قصد دارم توضیح دهم که چرا برگزاری رفراندوم درباره حجاب راهکار صحیح و موثری برای حل ریشه‌ای مساله حجاب نیست؟ قبل از هر چیز ابتدا باید این نکته را خاطرنشان کنم که براساس یافته‌های علمی و پژوهش‌های میدانی معتبر، همین الان اگر در جامعه ایران یک رفراندوم و همه‌پرسی درباره این سوال اجرا شود که «آیا با الزام رعایت حجاب در جامعه موافقید؟» قطعا نتیجه نهایی رفراندوم به نفع مدافعان حجاب اختیاری نخواهد بود و اکثریت جامعه به ضابطه‌مند شدن پوشش اجتماعی و ضرورت حجاب در جامعه رای خواهند داد. اما با این وجود من مخالف برگزاری رفراندوم درباره حجاب هستم. چرا؟ حقیقت این است که توده‌های مردم بیش از هر چیز متاثر از رسانه و روایت‌های برساختی رسانه‌ها از واقعیت هستند. حجاب در جامعه ایران در دهه‌های اخیر پیوندی گسست‌ناپذیر با تجربه ضعیف و ناکارآمدِ گشت ارشاد داشته است و در رسانه‌ها، حجاب و قانون حجاب با گشت ارشاد هم‌نشین است. روایتِ برساخت شده‌ی غالب و هژمون از واقعیتِ گشت ارشاد و قانون حجاب در فضای جامعه ایران، روایتی است که با دال مرکزی «حجاب اجباری» صورتبندی شده و در رسانه‌های اپوزیسیون نیز پمپاژ می‌گردد. لذا اکثریت مردم ایران نسبت به گشت ارشاد ذهنیت منفی دارند و حتی بانوان متدین و محجبه نیز علیه آن کمپین راه می‌اندازند. از طرفی فضای رسانه و مناقشات گفتمانی که در این عرصه وجود دارد به شدت مستعدِ دامن زدن به روایتِ «حجاب اجباری» است و قدرت گفتمانی جریان مدافع حجاب در فضای رسانه به دلایل مختلفی نسبت به جریان مقابل(اپوزیسیون، سلطنت‌طلب، فمینیست، تجزیه‌طلب، منافقین و...) ضعیف‌تر است. اساسا به لحاظ امکان‌ها و زیرساخت‌ها و زمین بازی کاملا رقابت نابرابری میان این دو در جریان است. لذا هیچ تردیدی وجود ندارد که در بزنگاه برقراری رفراندوم درباره موضوعی چون «ضابطه‌مندی پوشش اجتماعی» که جامعه ایران نسبت به آن اتفاق نظر دارد، آرایش رسانه‌ای و نظم گفتمانی حجاب در فضای رسانه به سمت دوگانه‌های فیک اما موثر و ذی‌نفوذ سوق یافته و این ذهنیت را برای مردم ایجاد کنند که رفراندوم درباره دوگانه‌هایی چون «آزادی یا اسارت زنان»، «پوشش اختیاری یا اجباری»، «تحجر یا تمدن» و... است و آنها باید یکی از این دو را برگزینند! به عبارت دیگر، رفراندوم به معنای ارجاعِ صادقانه و ناشی از اضطرار حکمرانی برای فهم نظر حقیقی مردم در شرایط حاکمیت رسانه عملاً امکان وقوع ندارد و آن چیزی که در واقعیت اتفاق خواهد افتاد، رقابت رسانه‌ای بر سر تسلط بر ناخودآگاه جمعی مردم ایران است که با کمی انصاف و واقع‌نگری در می‌یابیم که این زمین بازی از ابتدا نابرابر و ناعادلانه طراحی شده و ظرفیت‌های رسانه‌ای گفتمان مخالف حجاب به مراتب بیشتر و مهیاتر از گفتمان مدافع حجاب است. مضافاً اینکه تجربه ناکارآمد گشت ارشاد در دهه اخیر هم وبال گردن گفتمان مدافع حجاب است. اما در یک شرایطی من از برگزاری رفراندوم دفاع می‌کنم. آن هم رفراندوم درباره حفظ حریم خصوصی است. پرسش محوری و مدنظر در رفراندوم نباید درباره حجاب و قانونی بودن یا نبودن حجاب باشد. بلکه باید ناظر به زیست جنسی و الزامات اجتماعی آن باشد. زیرا همه می‌دانیم که پشت مطالبه درباره رفراندوم، اختیاری شدن رعایت حجاب نیست! زیرا این موضوع که هم‌اکنون حاصل است! الان نزاع گفتمانی درباره حفظ حجاب نیست بلکه درباره «لباس داشتن» است! حالا جریان دشمن درصدد گذر از این محل نزاع به سوی محل نزاع جدیدتری تحت عنوان «بوس در خیابان» است. یعنی نفی کامل حریم خصوصی و اروتیک کردن زیست جهان اجتماعی. حال من هم موافقم که از مردم ایران همه‌پرسی شود که آیا با گسترش سویه‌های جنسی و اروتیک در فضای اجتماعی موافق هستند یا مخالف؟ پاسخ اکثریت مردم ایران از هم اکنون روشن است... @eqbali62 لینک این یادداشت در روزنامه ایران https://irannewspaper.ir/8275/6/67769
هدایت شده از 🔊 حرفِ نو 🎥
✅امکان اجتماعی اجرای لایحه حجاب و عفاف! 👥پخش زنده مناظره دکتر اقبالی و دکتر صادقی! 🔹دکتر ابوالفضل اقبالی مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات خانواده 🔸 دکتر محمود صادقی دانشیار حقوق دانشگاه تربیت مدرس و دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها 📆 دوشنبه ۲۰ شهریور ماه ۱۴۰۲ از ساعت ۱۷ الی ۱۹ ◀️لینک پخش زنده در آپارات https://www.aparat.com/new_harf/live ✅🆔 t.me/new_harf ✅🆔 eitaa.com/new_harf ✅🆔 www.aparat.com/new_harf
یک نکته مهم: هرکسی که این صحبت‌ها رو با سویه‌های جنسیتی بازنمایی کرد یقین کنید که نقصی در دستگاه تحلیلی او وجود دارد. این کلیپ کاملا "تهی از جنسیت" است. هشتگ‌های عقلانیت و عاطفه زنانه زیر این کلیپ نباید درج شوند. این سخنان از زبان یک "انسانِ عاقلِ بصیرِ مومن" جاری شده است. همانطور که بارها و بارها از زبان انسان‌های مومن دیگر همچون مادران و پدران شهدا، رزمندگان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و... بیان شده و ما برای هیچکدام هشتک‌های جنسیتی خرج نکردیم! این کار تحریف حقیقت ماجراست! همانطور که روایتِ جنسیت‌محور از کنش‌های سیاسی حضرت زهرا(س) و زینب کبری(س) تقلیل‌گرایی و آسیب‌زاست. بله اگر کسی گفت: زن رو چه به سیاست! زن رو چه به جهاد! زن رو چه به ولایت! زن فقط باید شوهرداری کنه! اونوقت حضرت زهرا(س) را با وجه جنسیتی و زنانه برای او روایت کنید تا بفهمد زن مجاهد و سیّاس و ولایت‌پذیر یعنی چه!
هدایت شده از 🔊 حرفِ نو 🎥
1_1.mp3
41.78M
🔈 مجموعه پادکست های حرف نو 🔈 ✅امکان اجتماعی اجرای لایحه عفاف و حجاب ! 👥مناظره جنجالی دکتر اقبالی و دکتر صادقی! 🔸 دکتر محمود صادقی بایستی در مساله حجاب بر پایه عرف حرکت کرد./ در این لایحه اختیارات فراجا برای دسترسی به اطلاعات خصوصی مردم بسیار زیاد پیش بینی شده است./ اگر کشف حجاب در حد ۵ درصد است چه نیازی به قانونگذاری است؟/ حکومت حجاب را سیاسی کرده است؛ مگر نگفتند واجب سیاسی؟!/ رابطه حجاب و معیشت از جنس تزاحم نیست؛ بلکه از جنس نبود توازن در عملکرد دولت است./ مدتهاست در کشور ما رویکرد تکلیف مدارانه بر رویکرد حق مدارانه ترجیح داده شده است؛ مساله پوشش مصداق این نگاه است./گاهی برخی برای رعایت یک معروف مرتکب دهها منکر می شوند. 🔹دکتر ابوالفضل اقبالی پایه قوانین ما شرع است؛ البته بایستی خواست عمومی را هم در نظر گرفت./ بین حجاب و معیشت تزاحم وجود ندارد/ حجاب از حالت فرهنگی صرف به حوزه سیاسی وارد شده است چرا که برخی ها بی حجابی را نه نقص خود که افتخار برای مبارزه با نظام قرار داده اند./ کشف حجاب یک جرم مشهود است و تقریبا ۵ درصد زنان کشف حجاب می‌کنند./ حجاب یک نشانه از عفاف است؛ از طرفی بی عفتی صرفا به معنای عدم پاکدامنی نیست./ برخی از اصلاح‌طلبان در دوره های قبل زمینه ایجاد بی حجابی را مهیا کردند و حالا مسئولیت آن را نمی‌پذیرند. 📆 دوشنبه ۲۰ شهریور ماه ۱۴۰۲ ◀️فیلم کامل این مناظره را می توانید از طریق لینک زیر مشاهده کنید. ✅🆔 t.me/new_harf ✅🆔 eitaa.com/new_harf ✅🆔 www.aparat.com/new_harf
سخنرانی رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل "نقطه‌زن" بود...
مصوبه عفاف و حجاب؛ تبلور اراده مردم برای حفظ حریم‌ها دکتر ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده پس از فراز و نشیب‌های فراوان در موضوع حجاب در یک سال اخیر کشور، بالاخره نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که نماینده جامعه و مردم در امر قانون‌گذاری هستند، مصوبه‌ای را در حمایت از نهاد خانواده و ارزش‌های اخلاقی روانه شورای نگهبان کردند. مصوبه اخیر مجلس گام بزرگی در راستای تحقق اراده مردم ایران مبنی بر داشتن یک جامعه سالم و زیست اخلاقی بود که دغدغه حفظ حریم‌های جنسیتی میان زن و مرد را با خود همراه داشت. براساس گزارش‌های پژوهشی معتبر در کشور، خانواده و حریم خصوصی در راس دغدغه اکثریت جامعه قرار دارد و در نظرسنجی‌های مختلف بیش از 80 درصد مردم بر نسبت وثیق میان حجاب و عفاف در جامعه و تقویت و پایداری نهاد خانواده صحه می‌گذارند. همچنین در این نظرسنجی‌ها اکثریت جامعه از ضرورت رعایت حجاب در فضای اجتماعی توسط بانوان حمایت می‌کنند. به عنوان مثال در نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما در اردیبهشت 1402 یعنی پس از التهابات اجتماعی اخیر در کشور، حدود 84 درصد پاسخگویان قائل به لزوم رعایت حجاب توسط بانوان در جامعه بوده‌اند. واقعیت آن است که برخلاف القائات جریان‌های ستیزه‌گر با جامعه ایرانی، هنوز برای اکثریت مردم ایران حجاب واجب الهی قلمداد شده(73 درصد) و رعایت آن را نشانه ایمان فرد تلقی می‌کنند(68 درصد) و منتقد برهنگی و بدن‌نمایی و بی‌حجابی در جامعه هستند(74 درصد). اینها نشان می‌دهند که حجاب و زیست اخلاقی حاصل از آن برای اکثریت جامعه ایران انتخاب اول است. در این میان نیز تفاوتی میان اقشار مختلف مردم اعم از مذهبی و غیرمذهبی وجود ندارد. روابط سالم و به دور از حواشی اخلاقی زن و مرد در جامعه برای تمام طبقات اجتماعی مردم ایران کماکان یک ارزش مسلط محسوب می‌گردد. از این منظر، مصوبه اخیر مجلس مبنی بر حفظ و تقویت بنیان خانواده از رهگذر مقابله با بی حجابی و برهنگی در جامعه گام بلندی در راستای تحقق این ارزش مسلط و به معنای واقعی کلمه تبلور اراده ملت در داشتن یک زیست اخلاقی و امنیت اجتماعی بود. مخالفان اما مانند همیشه یا درباره مصوبه حجاب دارای سوء تفاهم هستند و یا نسبت به مصالح دینی و اجتماعی کشور تردیدهای مغرضانه دارند. مصوبه حجاب و عفاف مجلس یک اقدام هوشمندانه در جهت افزایش هزینه رفتارهای خلاف عفت عمومی و ناهنجاری‌های اخلاقیِ یک اقلیت مطلق و 5 درصد جامعه ایران است. براساس جدیدترین آمارها امروزه در کل کشور چیزی در حدود 15 درصد بانوان کشور کشف حجاب می‌کنند که براساس پایش انگیزه‌های آنان، بیش از 60 درصدشان با این ذهنیت که حجاب از اولویت حاکمیت خارج شده و دیگر الزام قانونی درباره آن وجود ندارد، اقدام به کشف حجاب کرده‌اند و اگر مجددا قانون یا اقدامی در جهت الزام به حجاب از سوی حاکمیت رقم بخورد به کشف حجاب خود ادامه نخواهند داد. معنای این سخن آن است که تنها 6 درصد بانوان جامعه هستند که با انگیزه‌های ایدئولوژیک و ستیزه‌جویانه با حاکمیت به کشف حجاب مباردت می‌ورزند و این طیف محدود مخاطبان اصلی مصوبه عفاف و حجاب مجلس هستند نه سایر شهروندان. به عبارت دیگر مصوبه اخیر مجلس در میدان اجرا صرفا با یک اقلیت حدودا 5 درصدی بانوان جامعه برخورد خواهد نمود و اکثریت شهروندان جامعه که به نوبه خود به حریم‌های اخلاقی جامعه پایبند هستند از دایره شمول این مصوبه خارج بوده و به نوعی اساسا مخاطب آن تلقی نمی‌گردند. از سوی دیگر براساس آخرین نظرسنجی‌ها که در بحبوحه التهابات اجتماعی و سیاسی اخیر کشور یعنی در آبان 1401 صورت گرفته است، حدود 67 درصد مردم برخورد قاطع حاکمیت با برهنگی و کشف حجاب به این سبک فعلی و ناهنجار، حمایت کرده‌اند. این یعنی مصوبه اخیر مجلس مصداق تام و بارز خواست و اراده مردم مبنی بر حمایت از خانواده و حریم‌های اخلاقی جامعه است. @eqbali62 لینک این یادداشت در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/x336j4