اِࢪیحا(:
یاحَضرَت ِحَق... دݪم بےقرار سفرےاست ڪھنمیدانم امضاءشده یا نہ.. #اربعین #شہیدزادہ @Shahid
مݩ جا موندم
شبیہ ڪسے
ڪہ هرچے دوید
بہ تو نرسید ...
اِࢪیحا(:
یاحَضرَت ِحَق... دݪم بےقرار سفرےاست ڪھنمیدانم امضاءشده یا نہ.. #اربعین #شہیدزادہ @Shahid
باید نام سه میلیون جامانده اربعین را هم به لیست قربانیان کرونا اضافه کرد!!
💔
آقا شمارو به پہلوے شکستہ مادر قسم ...
اِࢪیحا(:
باید نام سه میلیون جامانده اربعین را هم به لیست قربانیان کرونا اضافه کرد!! 💔 آقا شمارو به پہلوے شک
خسته ام از همه ے شهر و گرفتارانش
ڪرمے ڪن ڪه دلم ڪرب و بلا مۍخواهد
یاحَضرَت ِحَق...
من و عشق و دل دیوانه
بساطے داریم عقل هے
فلسفه مےبافد و ما میخندیم .! :)🌱 '
#دݪبࢪمباࢪز|💛|
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
ملائڪ گریہ میڪردند با ما اربعینش را
خدا ششگوشہ ڪرد از روز عاشورا زمینش را
#اربعیݩ
#حسینعلیہالسلام
#شہیدزادہ
@shahidzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاحَضرَت ِحَق...
🎥اولین گناه!
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْپَنٰاهٓیٰانْ|°•✓
#ڪݪاماسٺاد
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
#رنج_مقدس
#قسمت_صد_و_بیست_و_یکم
کنار ضريح می نشينم. اينجا راحت می توانم خيالم را کنترل کنم. آرزوهايم را دوست دارم، هرچند که فقط آرزو باشد و دست نيافتنی! چشمانم را می بندم. آرزوهايم مثل بادکنک هايی پر از گازند، که با باد بالا رفته اند و مرا هم با خود می کشند. دستم به نخ بادکنک هاست و بالا می روم. باد موهايم را پريشان کرده و من ملتمس و ترسان همراه بادکنک ها شده ام. آن بالا فشار زياد باد نمی گذارد چيزی را ببينم. لباس هايم دورم پيچيده و کفش هايم دارند از پايم در می آيند. دست های از موهايم مقابل چشمانم می افتد. می ترسم که نخ بادکنک ها را رها کنم. نگاهی به زير پايم می کنم و از ارتفاع زياد وحشت زده می شوم. چشمانم را باز می کنم.
- آدمی که با خودش صادق نباشد، ضرر می کند. نمی شود که بر اسب رؤياها سوار شوی و به تاخت بتازی به جايی که نيست. روح را نمی شود مثل صورت رنگ کرد. سبزه را سفيد، سفيد را برنزه قالب کرد. روح زشت را با صورت رنگ کرده نمايش دادن حماقت است.
سرم درد می گيرد. تلخی حقيقت دلم را می زند.
مصطفی گفته بود امروز تدريس دارد و بعد هم برای تحقيقاتش کلی کار. بعد از ساعتی، مادر را روانه خانه می کنم و می مانم. همراهم زنگ می خورد. علی است:
- بيا دم در يه چيزی خريدم پيشت باشه بخوری.
اگر نروم نمی رود و اجباراً تن به خواسته اش می دهم.
- قرار نشد گريه کنی! هنوز که هيچی معلوم نشده.
- همين برزخ از همه چيز بدتره.
- کلاس داره. زنگ زدم. يکی از بچه ها رفت پرسيد. به جای استادش تدريس داره. ليلا خواهش می کنم زود قضاوت نکن صبر کن. کاش با مامان می رفتی.
همراهم زنگ می خورد، همان شماره است. معده ام به جوشش می افتد.
- بله؟
- سلام عروس گلم. کلاسمون با استاد موسوی تموم شد. عکسشو برات فرستادم. ديدی که؟
- منظورتون از اين کارا چيه؟
- منظورم؟... منظورم واضحه که. چه طور نفهميدی؟ خودت رو انقدر خوار و ذليل نکن. مصطفی داره دورت می زنه. تا دير نشده بفهم.
علی همراهم را می گيرد. روی نيمکت می نشينم؛ اما حس می کنم که معده ام نمی تواند طاقت بياورد. می دوم سمت دستشويی. صورتم را با آب خنک می شويم تا کمی آرام بشوم. گوشه خلوتی روی زمين می نشينيم. مقابلم پر از سنگ قبر است؛ يعنی اينها که اينجا خوابيده اند روزگارشان همين طور پر درد و ناآرام بوده است.
- ليلا صبر کن مصطفی بياد.
مأيوسانه نگاهش می کنم.
- زنگ زدی؟
- جواب نمی ده مجنون...
سرم را تکيه می دهم به ديوار و زمزمه وار می گويم:
- چه قدر عمر خوشی ها کوتاهه علی...
با چشمان تنگ شده، نگاهم می کند:
- اينطور نگو.
- استادمون درست می گفت که غم شما همون قدره که شاديتون. هر چه قدر شاديتون بزرگ تر باشه، رنجی که از غمش می کشيد هم بزرگ تره.
ابروهايش درهم می رود. می خواهد کمک کند. خودش هم مانده که چه بگويد.
- نه ليلا اين جمله الآن برای شما نيست. شادی بد دنيا رو می گه. شاديای که تو رو از خدا دور کنه تبديل به غم می شه. شاديای که غفلت بياره. نه شادی ازدواج تو و مصطفی که اصل و پايه اش درست و برای خداست. اتفاقاً اونه که الآن دچار غم شده. شادی کاذب داشته حالا هم غم بزرگ. به خاطر همين هم داره خودش رو به آب و آتيش می زنه. مطمئن باش که مصطفی اهل هيچی نيست.
و بعد برای خودش زمزمه می کند:
- ليلاجان! باور کن وقتی که يه مشکل رو دائم ضرب در اتفاقات بعدی کنی؛ انقدر عدد بزرگی می شه که تا بخوای ساده اش کنی وقتت تموم شده. مادربزرگ گاهی که پاهای پدربزرگ را چرب می کرد و آرام آرام ماساژ می داد، می گفت:
- «سختی دنيا مثل اين دردا می مونه. اگه به موقع چرب کنی و دستمال ببندی زود برطرف می شه. نبايد بذاری کهنه بشه که درد سوارت بشه.»
پدربزرگ هم با بدجنسی می گفت: «نه خير باباجون! دستی که ماساژ می دهد هم مهم است. بايد اهل حق باشد، و الا دکتر زياد و نسخه زياد. شايد اين ماساژ دادن با درد همراه باشد، اما درمان کننده است.»
حالا مانده ام که اين اتفاق را سونامی ای بدانم که ويران می کند يا دستی که زندگی را ماساژ می دهد تا دردها را بيرون بکشد و آرامشی هديه بدهد.
- من نديدم، من باور نمی کنم.
#بہشیرینےڪتاب
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
حیراݩ و آشفـٺہ
یعنے حاݪ ڪسے ڪہ
مـرگ را ݩخواهـد..
امـالایق شہـادت هم ݩباشد!!
#چہ_ڪنیم..
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یا حَضرَت ِحَق..
[🌿🌼]
از پنجره روزگار به درخت عمر ڪه می نگرم
خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست
"و من یتوڪل علی الله فهو حسبه"
هر که به خدا توکل کند او را بس است
#خداےخوبمن
#هیفا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاحَضرَت ِحَق...
📹 چرا میخوای کارمند بشی؟
🔻نترس؛ شجاع باش!
➕نظر اهل بیت(ع) درباره کارمندی و تجارت
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْپَنٰاهٓیٰانْ|°•✓
#ڪݪاماسٺاد
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
رفقا دیروز نشد پیام زیارت عاشورا رو بزاریم
ثوابش رو به روح مطهر این شهید هدیه کنید👇
اِࢪیحا(:
یاحَضرَت ِحَق... 🖇💌ثواب بیسٺو نہمیݩ زیارټ عاشوراموݩ هدیہ بہ: شہید عباس ڪریمۍ #چݪہزیارٺعاش
یاحَضرَت ِحَق...
🖇💌ثواب سیامین زیارټ عاشوراموݩ هدیہ بہ:
شہید منصور ستاری
#چݪہزیارٺعاشۅرا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یا حَضرَت ِ حَق...
شاید "باران"
بغض های فرو خوردهے ما رو به آسمان باشد ...🙃
#باران
#هیفا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
من دلم روشن است ...
روزی تو از راه میرسی و
ڪوچه بویِ تو را میگیرد . . .♥️🍃
#یآبݩیآس
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
گر ز آزردنِ من!
هست غرض مُردن من💔
مُردم!!
آزار مكِش از پیِ آزردن من...
#آهاۍمـــــــردمآزار!!
#بهوقٺشـعـر
#دلے
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
حسین جان (ع)
دلخوشم به مستحبی
که جوابش واجب است:
"اَݪسَّݪامُ عَݪَیڪَ یا اَباعَبدِالله"
❤️
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
اِࢪیحا(:
یاحَضرَت ِحَق... اِنّے اَسْئَلُکَ نِگاهت... #حاجقاسم #قاسمسلیمانے #شہیدزادہ @Shahidzad
میدانی علمدار
نبودنت بدجور گره به کارمان انداخته . . .
یاحَضرَت ِحَق...
#رنج_مقدس
#قسمت_صد_و_بیست_و_دوم
همراه علی زنگ می خورد. مصطفی است. هنوز هم برايش اسمی انتخاب نکرده ام. اشکم می جوشد؛ اما علی اسمش را گذاشته: برادر من. وصل می کند. صورتش جمع می شود. انگار قلب او هم درد را تجربه کرده است.
- سلام علی جان!
چه سرحال است. از کلاس به اضافه دختر خاله بيرون آمده است.
- سلام.
- جانم؟ ببخش سر کلاس بودم، اما الآن در خدمتم. خيلی تماس گرفته بودی. طوری شده؟
- چه کاره ای مصطفی؟
- طوری شده؟
اين را با مکث می گويد.
- تا کی کار داری؟
- می شه بگی چی شده؟
علیِ آرامِ هميشگی نيست. می ترسم از حالش:
- می گم تا کی کار داری؟
باز هم صبر می کند:
- تا شب، می خواستم يه خرده کارامو جلو ببرم؛ اما اگه لازمه بيام. قرارمو کنسل می کنم. فقط علی طوری شده. ليلا حالش خوبه؟
علی نگاهم می کند. دستم تير می کشد. به هق هق می افتم.
- صدای گريه کيه؟ علی حرف بزن خواهشاً.
- می تونی قرارت رو کنسل کنی؟
صدای مصطفی بلند می شود:
- بابا می تونم. می تونم علی. فقط تو رو خدا حرف بزن. صدای ليلاست؟ طوری شده؟ حرف بزن دِ لا مصب.
چادرم را بين دندانم می گذارم تا صدايم را خفه کنم.
- علی گوشی رو بده ليلا.
صدای علی تحليل می رود. همان طور که غمگين مرا نگاه می کند می گويد:
- ببين يه ساعت ديگه خونه منتظرتيم. بيا.
مصطفی به التماس افتاده است. نميدانم اين طوفان می خواهد چه کند با ما:
- علی قطع نکن. حداقل بگو ليلا خوبه؟ بگو چی شده؟ من تا برسم بيچاره می شم.
- ليلا...! ليلا خوبيش بستگی به حرف های تو داره، بيا ببينيم بايد چه کار کنيم؟
- ای خدا! علی قطع نکن. من الآن راه می افتم. فقط يه لحظه صدای ليلا رو بشنوم.
بی اختيار داد می زند:
- صدای ليلا رو؟ صدای گريه شنيدن داره آخه؟
و قطع می کند. بلند می شود و بی رحمانه دستم را می گيرد و بلندم می کند. نگاه می کنم به گنبد امامزاده که بلند است و شب آخری که می خواستم تصميمم را بگيرم، متوسل شده بودم که از زندگی زمينی بلندم کند، اوجم بدهد تا آسمان. حالا هم دوست ندارم که غم ها زمين گيرم کند. کجای شاديام غفلت بوده که تلنگر لازم شده ام؟ چه قدر اين غم تجربه اش سخت است. پدر مدام به من می گويد که دروغ است و صدای مادر که دعوت به صبرم می کند.
#بہشیرینےڪتاب
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
اِࢪیحا(:
یاحَضرَت ِحَق... 🖇💌ثواب سیامین زیارټ عاشوراموݩ هدیہ بہ: شہید منصور ستاری #چݪہزیارٺعاشۅرا
یاحَضرَت ِحَق...
🖇💌ثواب سی و یکمین زیارټ عاشوراموݩ هدیہ بہ:
شہید حسین فهمیده
#چݪہزیارٺعاشۅرا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
پای👣 آدم جایی میره که دلش♥️رفته!
دلها رو مواظبـ👀باشیم تا پاها جای بَد نره!🚶🏻♂️
#حاج_حسین_یکتا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یا حَضرَت ِ حَق...
قهرمان اول کربلا، امام حسن مجتبی(ع)است.
و قهرمان دوم آن، امام حسین(ع) است.
چرا که قیام حسینی، حاصل ۲۰ سال سازماندهی شبکه تشکیلات پنهانی شیعه، توسط امام حسن(ع) بود.
#شهادتامامحسنعلیهالسلامتسلیت
#رهبراݩہ
#هیفا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
+ سرتو بیار بالا ،|🤭
آدمی که "چشــمـاش" انقد خوشگله •👀•
سرشو نمیندازه پایین که :)...♥️
#دݪے
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh