eitaa logo
اِࢪیحا(:
1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
[– روزے علے'علیہ‌السلام' نزد پیامبر'ﷺ' میرود و میپرسد: 'آیا شما عقیل را دوست میدارید؟' ایشان میفرمایند'بہ خدا سوگند آرے؟ عقیل را بہ دو جهت دوس دارم، یڪے براے خودش یڪے بہ جهت اینڪہ ابوطالب او را دوست دارد . و بہ یقین فرزند او در راه دوستے با فرزند تو ڪشتہ خواهد شد!'] . • اَلْسَّلامُ عَلَے سَفیر الْحُسَیْنْ[علیہ‌السلام] .
اِࢪیحا(:
[– روزے علے'علیہ‌السلام' نزد پیامبر'ﷺ' میرود و میپرسد: 'آیا شما عقیل را دوست میدارید؟' ایشان میفرما
•°🖤 خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:' .. ! با استرس بہ پشت سرم نگاه میڪنم ، دلشوره امانم را بریده، سرم را پایین مےاندازم و قدم‌هایم را محڪم و تندتر برمیدارم. آخرش هم آقا پسرعمویش را راهے ڪوفہ ڪرد! همہ‌ے مردم از بےوفایے ڪوفیان سخن مےڪردند و مبهوت از عمل حسین بن علے[علیہ‌السلام] . اشڪ‌هایم را پاڪ میڪنم و درب چوبے خانہ را میڪوبم: – صبر ڪن!سر ڪہ نیاورده‌اے! فادیہ درب را باز میڪند بے توجہ بہ حرف‌هایے ڪہ میخواهد برایم ردیف ڪند میدوم بہ طرف مطبخ : – آمنہ؟ خالہ ماریا؟ خالہ ماریا داد میزند: – دوباره این آمد! یڪبار شد بیایے و داد و قال راه نیندازے؟ بہ طرف آمنہ میروم روبندم را بالا مےاندازم: – خبر را شنیده‌اے؟ گویے سیصد و پنجاه نامہ‌ے ڪوفیان ڪار خود را ڪرده! مردم میگفتند حسین[علیہ‌السلام] مسلم بن عقیل[علیہ‌السلام] را راهے ڪوفہ ڪرده و خطاب بہ ڪوفیان فرموده: – و إني باعث إلیڪم أخي ، و ابن عمي ، و ثقتي من اهل بیتي ، مسلم بن عقیل!* خالہ ماریا تڪیہ بہ دیوار گفت: – وقتش رسیده! بہ گمانم وقت عمل آن حدیث از پیامبر خدا[ﷺ] رسیده! سر میچرخانم بہ طرفش: – ڪدام حدیث؟ آمنہ لب میزند: – روزے علے[علیہ‌السلام] نزد پیامبر [ﷺ] میرود و میپرسد 'آیا شما عقیل را دوست میدارید؟' ایشان میفرمایند'بہ خدا سوگند آرے! عقیل را بہ دو جهت دوست دارم ، یڪے براے خودش یڪے بہ جهت اینڪہ ابوطالب او را دوست دارد . و بہ یقین فرزند او در راه دوستے با فرزند تو ڪشتہ خواهد شد!' همگے سڪوت میڪنند صداے پایے مےآید فادیہ است! – اخبار را شنیده‌اید؟ حسین[علیہ‌السلام] پسرعمویش را راهے ڪوفہ ڪرد! پوزخند میزند: – اگر ڪوفیان وفا ڪردند و شمشیر بہ طرفش نڪشیدند و خونش را نریختند من ایمان مےآورم! خالہ ماریا اخم میڪند: – زبان بہ دهن بگیر وَرپریده تا ندادم فلڪ‌ات ڪنند! فادیہ با اخمے غلیظ دست بہ سینہ میشود، خالہ ماریا سعے میڪند اوضاع را سامان دهد: – بد بہ دلتان راه ندهید! هیچ اتفاقے نخواهد افتاد! – اگر حسین[علیہ‌السلام] بہ ڪوفہ سالم برسد گوسفندے را قربانے میڪنم و بین فقرا پخش میڪنم . فادیہ پوزخند میزند و رو بہ آمنہ میگوید: – خرافاتے! *و من برادر ، عموزاده و فرد مورد وثوقم از اهل بیتم ، مسلم بن عقیل را بہ سوے شما میفرستم.[الارشاد ، ج ۲ ، ص ۳۹ ، بحرانے ؛ العوالم، بخش امام حسین'علیہ‌السلام' ، ص۸۴ و رجال خوئے ، ج ۱۹ ، ص۱۶۵_۱۶۶ ] نویسنده✍🏻: []
کاش‌شیخ‌عباس،جایۍاز مفاتیح‌الجنان ... ذکر‌تسکین‌فراق‌کربلارامے‌نوشت ! |
سعے دارد ڪودڪش را در عبا پنهان ڪند باید او تن را جدا؛ سر را جدا پنهان ڪند
گریه ے اصغر، صداے هلهله، با تیر خود حرمله باید صدا را در صدا پنهان ڪند
مشتے از خون علے را ریخت سمت آسمان خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان ڪند
با غلاف خنجرے، بابا پسر را دفن ڪرد ڪربلا را خواست تا در ڪربلا پنهان ڪند
گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن ڪرد خنده‌هاے آخرش را در ڪجا پنهان ڪند..
...(:💔
• . او یک تنہ‌خود ، سپاه باباست..
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|