هنگامی ڪہ از قصر ابن زیاد در ڪوفہ خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(ع) حرڪت کنم، سہ بار ندایی را پشت سرم شنیدم ڪہ میگفت:
بہ پشت سر نگریستم و ڪسی را ندیدم؛ با خود گفتم: به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونہ بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.
فدایت شوم یابن رسول الله(ص)!
من آن ڪسی هستم ڪہ از بازگشت تو جلوگیری ڪردم و تو را بہ اجبار بہ این سرزمین همراهی ڪردم تا فرود آیی...
من هرگز گمان نمیڪردم ڪہ آنان پیشنہاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دچارتان کنند! به خدا قسم اگر میدانستم ڪار به این جا میڪشد، هرگز بہ چنین ڪاری دست نمیزدم...😔
و من اڪنون از آن چه انجام دادهام بہ سوی خدا توبہ میکنم، آیا توبہ من پذیرفتہ است؟
♥️✨♥️✨♥️
✨♥️✨♥️
♥️✨♥️
✨♥️
♥️
√ڪی شود حُر شوم توبہ ی مردانہ ڪنم...
🖇✨حر توبہ ڪرد.
توبةً نَصوحٰا...
√ڪی شود حُر شوم توبہ ی مردانہ ڪنم...
🖇✨حر جنگید.
الذینَ جٰاهدوا فینا...
√ڪی شود حُر شوم توبہ ی مردانہ ڪنم...
🖇✨حر شہید شد.
شہیداً في سبیلالله...
رفقا
بیاین امشب ما ام {•°..حر..°•} باشیم..
.
.
.
توبہ ڪنیم
تو راه ِ امام حسین بجنگیم
و آخرش انشاءالله شہید بشیم...:)