عشقـہ♡ چهارحرفہ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت3 همینطور که میگشتم چشمم افتاد به یه نفر که چپیه روی سرش بود و به
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 عشق در یک نگاه💗
قسمت4
قلبم داشت میاومد توی دهنم
دلم میخواست علت گریه هاشو میفهمیدم ولی ،چه جوری میپرسیدم ازش
چپیه رو گذاشتم روی صورتمو چشمامو بستم
خانم موسوی: نرگس جان
- بله
خانم موسوی: بیا عزیزم این کیک و آبمیوه رو بخور
- خیلی ممنونم
مشغول خوردن بودم که یکی یکی بچه ها سوار ماشین شدن
زهرا: خدا شانس بده ،یکی واسه ما این کارا رو نمیکنه
- وااا زهرا ،یه جور میگی یکی ،انگار شوهر آینده ام خریده
زهرا: خدا رو چه دیدی، شایدم شد شوهرت
- دیونه ،میفهمی چی میگی،؟
خانم موسوی شوهرم بشه ؟
زهرا: نه بابا اقای زمانی و میگم
( تا اسمشو گفت ،کیک پرید تو گلوم ،داشتم خفه میشدم اینقدر زهرا به پشتم زد تا نفسم برگشت)
زهرا: چته تو دختر ،شوهر ندیده ای مگه
- چرا این حرف و زدی؟
زهرا: واا ،راست میگم دیگه، شوهر ندیده ای ،اگه میزاشتی چند تا خاستگار بیان خونه اینجوری هول نمیشدی
- نه منظورم اون حرفت بود، مگه خانم موسوی کیک و آبمیوه نخرید
زهرا:زرررشک ،نه بابا آقای زمانی خرید گفت بده به تو ،بادا بادا مبارک بادا?
( با آرنج دستم زدم به پهلوش) : دیونه اینا چیه میگی ،زشته
زهرا: باشه بابا
( اصلا باورم نمیشد ،چرا همچین کاری کرد)
نزدیکای غروب رسیدیم تهران
از اتوبوس پیاده شدیم
از همه خداحافظی کردیم
یه دربست گرفتیم رفتیم خونه
زنگ درو زدیم
مامان درو باز کرد
مامان : سلام عزیزای من
زهرا: اول خواهر بزرگتر
زهرا پرید تو بغل مامان: الهی من فداتون بشم ،چقدر دلم برات تنگ شده بود
- بسه دیگه زهرا ،سفره قندهار که نبودی
زهرا: عع سفر سفره دیگه
منم بامامان روبوسی کردم و رفتیم بالا
اول رفتم دوش گرفتم ،انگار تمام تنم کوفته بود
بعد رفتم داخل آشپز خونه
- مامان جون چی داریم غذا دارم میمیرم از گرسنگی
مامان: الهی من فدات بشم ،ماکارونی درست کردم براتون ،الان میکشم برات
- قربون دستتون
زهرا: شما که یه ته بندی کردین داخل ماشین
- هر چی باشه ،که غذای خونه رو نمیگیره
غذامونو خوردیم رفتیم تو اتاقمون
روی تختم دراز کشیدم
به اتفاقایی که افتاد فکر میکردم
زهرا: فک نکن آجی ،یا خودش میاد یا نامه اش
( بالشت و پرت کردم سمتش)
- اول اینکه من قصد ازدواج ندارم
دوم اینکه تا شما نرین خونه بخت منم جایی نمیرم
سوم اینکه زشته درمورد پسر مردم این حرفارو میزنی
زهرا: در جواب اول و دومت بگم خیلی بیخود میکنی تو
جواب سوم اینکه ،هیچ پسری محض رضای خدا کاری نمیکنه
- خیلی بیمزه ای
زهرا: مخلصیم
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
................................................
#عشق_چهار_حرفه
#خادم_الحسین
@eshghe4harfe
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزهایے که میبینمت نفس میگره و روزهایے که نیستی .... #ادیٺ #عاشقانہ #پروفایل #کپےبدونآرمممنوع
شاید دختر ها شهید نشوند اما....
#ادیٺ
#کپےبدونآرمممنوع×
#پروفایل
#شهدایے
#شهید_گمنامــ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#آیهگرافے
♥️シ
تو اوج سختے ها یاد این آیه بیوفت تا اروم بشے
°•فان مع العسر الیسرا•°
خدا خودش بهمون گفته مطمئن باشید تموم میشه سختی ها 🚶🏻♂
#انگیزشے
#شهید_گمنامــ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هر شرایطی گفتن واسه اربعین مهم نیست!!!
اقا بخواد بطلبه میطلبه🚶🏻♂🚶🏻♀
#اربعین
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزشمارعاشقے💔:) اربعین ۲۱روز الحمداللهالذیالخلقالحسین؏ #عشق_چهار_حرفه 🙂 #خادم_الحسین 🖐 🌿| @
روزشمارعاشقے💔:)
اربعین ۲۰روز
الحمداللهالذیالخلقالحسین؏
#عشق_چهار_حرفه 🙂
#خادم_الحسین 🖐
🌿| @eshghe4harfe
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزشمارعاشقے💔:) اربعین ۲۰روز الحمداللهالذیالخلقالحسین؏ #عشق_چهار_حرفه 🙂 #خادم_الحسین 🖐 🌿| @
۲۰روز دیگه ایران نباشیم صلوات!!💔
#بلند_بفرست_صلوات_رو😔
#یعنی_میشه⁉️
#عشق_چهار_حرفه 🚓
#خادم_الحسین 🖐🙂
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#تلنگرانھ🖐🏿
میخواستشهیدگمنامبشه؛
ولـےازگذاشتنعکسخودشتو
پروفایلشبرایدیدهشدنهمنگذشت...!
#نکشیمونشهیدزنده/:
#عشق_چهار_حرفه
#خادم_الحسین
🕊| @eshghe4harfe
بر دیوار دلم عکس شما را حک نمودم "
تا که یادم باشد که گلانی پر پر شدند تا ما در ارامش و امنیت در شهر قدم بزنیم
و یادم باشد تا خون این شهیدان را همچون گوهری ناب مواظبت کنم و حرمتش را نشکنم
#شهید_گمنامــ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#مثلا....
مثلا میشہ یهو یکے بگہ:
شرایط ولش اقا اسمت واسه زائر بودن نوشته اربعین کربلایے😭💔
#پروفایل
#اربعین
#شهید_گمنامــ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•