eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
814 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
باز‌بوۍ‌نرگس‌مےآید‌از‌جمڪران خبر‌آورده‌است‌ڪہ‌جمعہ‌دیگرۍ‌آمده‌است جمعہ‌دیگرۍ‌بےحضرت‌...💔 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
4_6006088503018915355.mp3
28.97M
عجیب‌این‌دعا‌دلبره‌ اگه‌بیداری‌گوشش‌کن🌱✨ EHGHE FOUR HARFE
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
بسم رب نـور✨♥️
ذڪر روز جـمـعـہ🌱✨ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
دل‌دل‌میزنم‌واسہ‌یہ‌‌باردیدنت ‌واسہ‌یہ‌گوشہ‌از‌حرم‌نشستنو بہ‌ضریح‌ارباب‌زل‌زدن‌و😭💔 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مارا نمیبری به حرم؟ قهر کرده ای؟ بگذر از این گدای قدر نشناس)!💔😅 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شڔوع پارٺ گذارۍ
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_شصت_نهم #خانومہ_شیطونہ_من نرگس : اخه با این وضعت؟
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ [دانای‌ڪل] وقتی‌ که باران و گروهش داشتن برای به پایان رسوندن این ماموریت میرفتن در گوشه دیگری از این کشور مادری دل نگران بچش بود و برادری که بهش خبر رسید خواهرش میخواد چی‌کار کنه یعنی پایان این ماموریت چی میشه ، چه اتفاقی می افته............؟ [باران] وقتی رسیدیم همگی به غیر از آنا از ماشین پیداده شدیم آنا قرار بود از پشت مارو پوشش بده ، رفتیم سمت جایی که از قبل اماده کرده بودیم و مخفی شدیم تا بچه ها بهمون خبر بدن امشب یه پارتی گرفتن ولی همش بهانہ‌است و قراره یه محموله خیلی بزرگ و قاچاق کنن و خیلی کارای دیگه که اگه جلوش و نگیریم معلوم نیست چه اتفاقی بیوفته ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_هفتاد #خانومہ_شیطونہ_من [دانای‌ڪل] وقتی‌ که بار
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ [بابک] همه چیز تحت کنترل بود برای همین از سرهنگ یک روز مرخصی گرفتم و رفتم خونه وقتی رسیدم مامان و فاطمه رو توی آشپز خونه دیدم و بعد سلام کردن گفتم: باران کجاست ؟ فاطمه:رفت گلزارشهدا من: نه میدونم رفت گلزار ولی قرار بود تا ساعت ۱۹:۰۰ خونه باشه مامان: یعنی چی ، بچم کجاست‌ پس؟ یه استرس عجیب داشتم یهو گوشیم زنگ خورد بدون جواب دادن به مامان گوشی و برداشتم که دیدم نرگسه من: الو نرگس: سلام داداش خوبی من: ممنون نرگس جان تو خوبی نرگس: شکر میخواستم بگم باران اینجا پیش ماست تو نگران نباش من: اخ خدا خیرت بده نزدیک بود از استرس بمیرم نرگس:‌ خدانکنه پسر این چه حرفیه ، باش پس کاری نداری؟ من: نه فعلا نرگس:یاعلی من:یاعلی ناشناس رمان👇 https://harfeto.timefriend.net/16526973523544 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
عشــق جانــم💚 امــام زمــانم دنیـا بــدون تــو معنــایــے نــداࢪھ🥀 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
بسم رب نـور✨♥️