eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
815 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
بترسید از کسانی که دعای بعد نمازشان شهادت است💫🌱 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
~🕊 🌿# کلام_شهید💌 توۍ ذهنت باشـد ڪھ یڪے داࢪد مࢪا مےبیند دسـت از پا خطا نڪنم مھــدۍفاطمھ(عج) خجاݪت بڪشد فࢪداۍ قیامت جلوۍ حضࢪت زهـــࢪا(س) چھ جوابـے مےخواهیم بدهیم.. ♥️🕊 # شاید_تلنگر💥 @eshghe4harfe
⭕️ در ایام ، بخاطر بارداری و شیردهی روزه نمیگرفتم. ولی چون میدونستم علیــــرضا بدون من سحری نمیخوره بیدار میشدم و باهاش همراهی میکردم❤️ و خیالم راحت بود که بدون سحری روزه نگرفته. ⭕️ فصل پاییز و زمستان که روزه های قضامو میگرفتم، با اینکه علیــــرضا حتی یک روزه قضا هم نداشت ، ولی بخاطر من سحرها بیدار میشد و روزه مستحبی میگرفت..و به من میگفت: میخوام تنها نباشی و سحریتو بخوری. ⭕️ تو بخاطر من سحرهای ماه رمضان بیدار شدی و همراهی کردی،من هم باید جبران کنم. این مرد باوفا و بهشتی من ، محبت هایم را هیــــچوقت فراموش نمیکرد و همیشه در صدد جبــــران آنها بر می آمد .. ⭕️ در چشم هایش رد آسمان، رد خدا بود...از "من" گذشت تا به "ما" رسید .و عشقمان ابدی شد.❤️ ✨شهید مدافع حرم علیرضانوری✨ @eshghe4harfe 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
📨 🔵شهید مدافع‌حرم برادر شهید نقل می‌کنند: ابراهیم بین دوستان هیأتی به سخاوتمندی معروف بود💰 غیر ممکن بود کسی ازش قرض بخواد و دست رد به سینه‌اش بزنه♥️ یه روز بهش گفتم: ابراهیم!😕 اون کسائیکه بهشون پول قرض میدی، اصلا آه در بساط ندارند، نمی‌تونند پولت رو برگردونند❌💶 بالاخره‌توهم‌بایدتشکیل‌خانواده‌بدی💍 این پول‌ها لازمت میشه🎊 ابراهیم با تبسم گفت: خدا بزرگه!😊 اگه ندادند هم برام مهم نیست💚 من متعلق به این دنیای فانی نیستم!🕊🕊️😌 @eshghe4harfe
🕊️ شهیدانه 😌🕊️✨ علی‌الهادی‌دوماه‌قبل‌شهادتش میگفت‌یک‌شب‌توخواب‌🙈 دوست‌شهیدمودیدم.😍 پرسیدم‌شما‌شهیداحمد مشلب هستی؟🤓 گفت:بله🌈 ‌گفتم‌ازشمایک‌☝️ درخواست‌دارم‌وآن‌اینکه ‌اسم‌من‌رانیزجزوشهدا،📝 درلیستی‌که‌حضرت‌زهرا سلام‌الله‌علیها‌مینویسدوشمارا گلچین‌میکندبنویسی؟✏️ شهیداحمدمشلب‌به‌من‌گفت: اسمت‌چیست؟!🤔 ‌گفتم:علی‌الهادی!🤗 شهیداحمدمشلب‌گفت: این‌اسم‌برای‌من‌آشناست،😍 من‌اسم‌تورادرلیستی‌که‌نزد حضرت‌زهرا(سلام‌الله‌علیها)‌😇 بوددیده‌ام‌وبه‌زودی‌به‌ ماملحق‌خواهی‌شد. @eshghe4harfe ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هربارکه‌عاشورامیگذرد و‌حجت‌ابن‌الحسن‌العسکری‌‌ظهور‌نمیکند یعنی‌تعداد عباس‌هاکم‌است علی‌اکبرهاکم‌است قاسم‌هاکم‌است خوش‌غیرت! علی‌اصغرهاهم‌کم‌است! @eshghe4harfe
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزشمارعاشقے💔:) اربعین ۳۶روز الحمدالله‌الذی‌الخلق‌الحسین؏ #عشق_چهار_حرفه #خادم_الحسین @eshghe4ha
‹♥️📞› - اَربَعیِنْ‌ایِراٰن‌بِماٰنَم‌ بۍِ‌گَماٰن‌ْ‌دِق‌‌مۍِڪُنَم گوُشہِ‌ایۍِ‌جاٰیۍِ‌ڪِناٰرےِ‌ بۍِ‌نِشاٰن‌دِقْ‌میِڪنم :)!💔 @eshghe4harfe
❤️💔 من مشتاقِ اینم که رنگ خدا بگیرم و بتونم تجلی حداقل یک صفت الهی تو زمین باشم..! @eshghe4harfe
برادرش مےگفٺ: دَر آخَریݧ دیدارموݩ گُفـت: {مَـن مےخواهم همچون اربـابم حُـسیݩ"؏" بےسَــر؛ همـچوݩ حَضرٺ اَبوالفَضل"؏"بے دَســٺ و هَمچون مــادرم حـضرت زهرا"س" با سینه شڪافتہ نزد محـبوب خود بروم...}🙂♥️ وقتے پیڪر او را آوردند، و و با بـود.💔🥀 🕊 🌿 |@eshghe4harfe
🍃داستان شهیدی که شش زبان دنیا رو بلد بود عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭 💔شادی روح شهدا •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•