eitaa logo
اسلام سیاسی | مومنی
2.4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
519 فایل
https://eitaa.com/eslamesyasi 🔸 در خدمتم 👇 @momeni1366
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆جریان شناسی سازمان مجاهدین خلق توسط استاد دکتر یعقوب توکلی
بسم الله الرحمن الرحیم ▪️دوستان، اساتید، پژوهشگران و همه‌ی عزیزانی که از استاد محمد حسین فرج‌نژاد، ، ، ، و... داشته‌اند برای آیدی زیر جهت استفاده‌های رسانه‌ای ارسال بفرمایید. @MRN691 @danial_basir @farajnezhad110
🔰 استاد باید مربی باشد! 🔸دیشب یک را از دست دادیم که یکبار هم او را می‌دیدی دلباخته‌اش می‌شدی! 🔸با مرحوم از ۱۵ سال پیش در کانون فرهنگی میثم تمار قم به عنوان استاد کلاس نقدِ فیلم آشنا شدم و به مناسبت‌های مختلف با هم ارتباط داشتیم. 🔸همین چند ماه پیش در آخرین ملاقات ، جلسه‌ای در ارتباط با تدوین کتب درسی داشتیم. همان ، ، ، ، ، ، ، سال‌های قبل را داشت. 🔸انگار صدای اون حاجی گفتنش با آن سوز همیشگی‌اش رو هنوز می‌شنوم... خیلی جاش خالیه! 🔸آن قدر خوب بود که وقتی باهاش می‌نشستیم حال ما هم خوب می‌شد. هم استاد بود و خیلی می‌دانست ؛ هم مربی بود و تمام رفتارهایش درس داشت و شاگرد را شیفته می‌کرد و می‌ساخت. در عکس بالا شاید از نگاه شاگردان بتوانی استاد را پیداکنی. 🔹ضایعه از دست دادن این را به حضرت ولی عصر (عج) و نائب ایشان امام خامنه‌ای (روحی فداه) و کلیه فعالین جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی خصوصا دوستان و شاگردان ایشان در استان یزد تسلیت عرض میکنم. ✅ روحش شاد و راهش پر رهرو باد. 🆔 @m_vafi
هدایت شده از 🎧 سخنرانی سیاسی
⭕️ استاد ، حوزه های علمیه بود 🔻دو شخصیت علمی یکی برای دانشگاه و دیگری برای حوزه های علمیه، ولی هر دو خار چشم اسرائیل بودند 🔻 هر دو مجاهد علمی در دو سنگر متفاوت در حال خدمت صادقانه و بی منت برای انقلاب اسلامی بودند 🔻 یکی به دنبال پیشرفت تکنولوژی در کشور ایران بود و دیگری با نقطه زنی در زدن تفکر صهیونیست به دنبال اعتلای تفکر اسلام ناب محمدی در جهان اسلام بود کانال در جهت مطالبات رهبری، مساله تحول در حوزه و نقد درون سازمانی از مشکلات حوزه و حوزویان @TollabEnghelabi https://eitaa.com/TollabEnghelabi
↙️ پای کار اسلام ♦️ خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد قسمت اول: شروع رفاقت 🔻 شهریور ۸۵ بود که اومدم قم، مدرسه علمیه معصومیه و آغاز زندگی طلبگی. 🔻مدرسه ای بزرگ با بیش از ۱۰۰۰ نفر طلبه. 🔻من هم تازه از یزد اومده بودم و بین اون همه استاد و طلبه و جریانها و گروههای مختلف مونده بودم که چیکار کنم و به کدوم سمت برم. 💢 روزهای اول خیلی برام سخت بود، به یه راهنما نیاز داشتم، سراغ هر کی که مطرح بود رفتم، از آقای خسروپناه و پارسانیا گرفته تا طلبه های پایه بالاتر. ♨️ در این بین اسم «حسین فرج نژاد» را زیاد میشنیدم. میدونستم از طلبه های یزد هست و با دغدغه. ♦️ به هر ترتیبی بود شماره منزلشو گیر آوردم، اون زمان هنوز موبایل به این شکل فراگیر نبود، هرچند بعدها که همه موبایل دار هم شدن، حسین آقا هیچ موقع برای خودش یه گوشی نگرفت. 🔻 با تلفن کارتی به منزلش زنگ زدم، گوشی رو خودش برداشت: -سلام، منزل آقای فرج نژاد؟ -بله، بفرمائید (یه صدای جدی و رسا) -مومنی هستم، از طلبه های یزد، تازه اومدم قم، میخواستم شما رو ببینم، فرصت دارید؟ -بله بیایید منزل باهم صحبت کنیم. ◀️ آدرس منزل رو بهم داد. 🔻اون موقع توی خیابان صفاشهر مستاجر بود. 🔰 عصر حوالی ساعت ۵و۶ بود که رفتم منزلش، زنگ خونه رو که زدم، اومد در رو باز کرد. 🔴 سلام و احوال پرسی گرمی باهام کرد و مرا دعوت کرد داخل، کسی خونشون نبود، خودش بود با کلی کتاب! 💠 این بود شروع آشناییمون، از همون اول دست منو گذاشت تو دست کتاب📚 https://eitaa.com/eslamesyasi
↙️ پای کار اسلام ♦️ خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد 💢 قسمت دوم: به سبک حسین ♦️ حسین توی دیدار اول بهم گفت: برای چی اومدی قم؟ دنبال چی هستی؟ 🔻منم از دغدغه ها و برنامه هام گفتم، خیلی تشویقم کرد و شروع کرد برام کتاب معرفی کردن! شاید بیش از ۳۰تا کتاب بهم معرفی کرد! 💢 بهش گفتم: کجا شما را ببینم؟ من که معصومیه هستم، شما بیشتر کجا هستید؟ ♦️گفت: موسسه آیت اللّه مصباح هستم، به معصومیه هم زیاد رفت و آمد دارم. ⏪ هرچی بیشتر میگذشت، بیشتر باهاش آشنا میشدم. 🔰یه روز یکی از دوستان(شیخ کمال مروتی) که از طلبه های مدرسه شهیدین بود بهم گفت: آقای فرج نژاد با یه تعداد از طلبه های یزد، صبح های جمعه داخل مباحثه دارن. 💢 گفتم: مباحثه چی؟ درسهای حوزه؟ گفت نه، بیشتر بحثهای تاریخ و دشمن شناسی و اینهاست. ♨️ پیشنهاد کرد و گفت: مؤمنی حتما برو، با روحیه ای که تو داری این مباحث خیلی برات خوبه. گفتم باشه میرم. ⏪ یه روز اتفاقا آقای فرج نژاد رو دیدم، بهش گفتم: راستی قضیه مباحثه صبح های جمعه چیه؟ یخورده توضیح داد و گفت حتما بیا. گفتم: باشه، با کمال میل. https://eitaa.com/eslamesyasi
💢 پای کار اسلام ↙️ خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمدحسین فرج نژاد 🔻 قسمت سوم: صبح جمعه، فیضیه ♦️ حسین، بمب انرژی و انگیزه بود. اینو وقتی بیشتر متوجه شدم که هر هفته صبح های جمعه توی فیضیه از ۷ صبح تا نماز ظهر باهاش بودم. 🔴 بعد از مباحثه هم میرفتیم ♦️ او به معنای واقعی کلمه، محفل دوستان بود. 💢 بعضی وقتها میشد که حتی نزدیک به ۵۰ نفر میومدن فیضیه، با هر کی وعده کنه، میگفت: وعده ما صبح جمعه، فیضیه. 🔻فیضیه رو خیلی دوست داشت، مخصوصا حجره حضرت امام را. 💢 میگفت فیضیه کانون انقلاب بوده و هست، یادمه بهم میگفت: «محسن، من یه دونه از این کاشی‌های رنگ و رو رفته فیضیه رو با کل دنیا عوض نمیکنم، بوی امام رو میده.» 🔴 به قطع و یقین میگم اگه جلسات فیضیه نبود معلوم نبود چه بلایی توی قم سرم میومد و جذب کدوم فرقه و گروه منحرفی میشدم. 💢 من به حسین آقا خیلی مدیونم. ♨️ لحظه شماری میکردم تا صبح جمعه برسه. ♨️ اون اوایل کتاب «زرسالاران» مباحثه میکردیم، البته من آخراش رسیدم، کتاب خوبی بود با موضوع و حسین با شور و حرارت مباحثه میکرد. 🔰من بیشتر از اینکه جذب کتاب بشم، جذب حسین شده بودم. ♦️ بعدها مباحثه ها جدی تر شد، رفقای بیشتری هم اومدن. 💢 کتابهای انسان شناسی، غرب شناسی، سکولاریسم و... مباحثه کردیم. 🔻اون روزها بهترین روزهای زندگیم بود. https://eitaa.com/eslamesyasi