eitaa logo
اصرار
401 دنبال‌کننده
830 عکس
918 ویدیو
4 فایل
به چه زنده ایم؟ آدم ها، جا و زمان ها دگرگون می شوند. خبر آنکه چیزی شروع و چیزی تمام شد. چه باید کرد؟ تن دهیم یا اصرار کنیم؟ چاره چیست؟ مگر آنکه اصرار 📍اصرار در ایتا و تلگرام Esrar3@ 📍اینستاگرام Esrar3.insta@ ✅ برای ارتباط با ما @Esrar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌دونید جنگ باعث شد من چه حسی داشته باشم؟ من بچه‌ی هشت ساله احساس کنم هجده سالمه. باعث شد به خدام نزدیک بشم و شب و روز دعا کنم جنگ رو متوقف کنه. باعث شد احساس کنم چقدر مامان و بابا و خواهرم نایه رو دوست دارم. اینکه پیشم باشن و خوب باشن. اینکه چقدر شهر و خونه‌م رو دوست دارم. آرزو دارم به اونجا برگردم. یادم داد قوی و صبور و مسئولیت پذیر باشم. 🧷«من بچه‌ی هشت ساله احساس می‌کنم هجده سالمه» این جمله را به اشکال مختلف شنیدیم، دیدیم و زندگی کرده‌ایم. اصلا ما در سطر به سطر این‌ها نفس کشیده‌ایم. غزه واقعی‌ترین، نزدیک‌ترین و صریح‌ترین زبانی‌ست که می‌توانست از ما بگوید. وقتی برملاست، اشاره چرا؟ وقتی وقوعست، استعاره چرا؟ وقتی سرریزست، کفایت چرا؟ با این وجود، حدّ و ردّ ما غزه است. هر جا که باشیم. هر چه که باشیم. @Esrar3
در فضای عمومی دورهمی گذاشته‌اند با این عنوان که «من تازه غزه بودم، از من بپرس» یکی از اهالی غزه با اشتراک این تصویر نوشت: با کثیف ترین و گستاخ ترین اشغالگری مواجهیم که تاریخ به خود دیده. @Esrar3
برخی از پزشکان محبوس در بیمارستان شفا در تماسی تلفنی به ما اطلاع دادند که خدمه پس از اتمام آب آشامیدنی مجبور به نوشیدن سرم شدند. +برای چندمین روز است که هزاران نفر از مردم آواره و بی‌پناه گرفته تا بیمار و پرستار و پزشک و کارمندان بیمارستان شفا بدون آب و غذا در بیمارستان محاصره شده‌اند. @Esrar3
نوشته‌ای کنایه آمیز در شمال غزه: اینجا سریال‌های ماه رمضانی ۲۰۲۴ باکیفیت Full HD موجود است. @Esrar3
عزیز من میتونی تصور کنی قیمت این اقلام ممنوعه در شمال غزه چقدره؟ سه هزار شیکل یعنی حدودا هزار دلار. +ممنوعه از این جهت که در شمال غزه بسیار نادر و کمیاب شده. @Esrar3
اصرار
در شرایطی که سلاح جدید رژیم صهیونیستی تحمیل گرسنگی برای تسلیم کردن اهالی غزه است، تن و رنگ و روی خب
به محل نشستن و طرز نشستن و رخ در رخ نشستنش به فاصله‌ی کمش به رگ پیشانی‌اش به عمق چشم‌هایش به طرز نگاهش نگاه کن یک تکه صورت است اهل است او خبرنگار است او.. @Esrar3
از خبرنگاران غزه نه، اما از بقیه چند باری شنیدم و خواندم گله‌هایی از اهالی کرانه داشته‌اند. گله‌هایی مثل اینکه آن‌ها هم مانند همه‌ دنیا فقط تماشا کردند. از آن طرف از اهالی کرانه در پاسخ به این گله‌ها چیزی نشنیدم. اما بعد از خبرهایی که از بیمارستان شفا به گوش می‌رسد وضع کمی عوض شده. 1⃣در تصویر اول یکی از اهالی غزه نوشته: مردم کرانه باختری، بیت المقدس و داخل فلسطین از ترس رژیم اشغالگر و دوست داشتنِ زندگی ذلیلانه به بهترین شکل ممکن کشته شدند. برای همین هست که می‌بینیم غافل و ترسوهایی هستند که به زندگی ذلت بار چسبیده‌اند. 2⃣در تصویر دوم یکی از اهالی کرانه نوشت: غزه‌ای که از ناموس دفاع می‌کند هیچکس از او در سخت‌ترین روزهایش دفاع نکرد. ننگ بر همگی ما بدون استثنا. 3⃣در تصویر سوم یکی از اهالی قدس ضمن بازنشر خبر تجاوز به زنان محاصره شده در بیمارستان شفا نوشت: و ما تماشا می کنیم و جهان تماشا می کند. اینها را جهت مطالعه‌ی فضای درون‌فلسطینی ننوشتم. اتفاقا اگر این سال‌ها دنبال خبری بوده باشید، حتما بارها و بارها از عملیات های گسترده‌ در کرانه‌ی باختری شنیده‌اید. گفتنِ این خبرها از این حیث بود که بگویم اتفاقی که در غزه می افتد حتی برای آن کسی که در کرانه است این گونه بوده که بعد از ۵ ماه او هم حس کرده به یک تماشاچی بدل شده. می‌دانید؟ مسأله نباید مرز و فاصله و هویت و تاریخ و حضور و تمام این‌ها باشد. حالا یقین دارم چیز دیگری وسط است. یک وضع مشترک بدون لحاظ هرگونه تفاوت میان ما، چیزی که انگار آمده تا با شخص خودمان حرف بزند و دست تک تک مان را پیش همین خودمان رو کند.‌ @Esrar3
ليست خيارة عادية!تم تهريب هذه الخيارة مع أحد سائقي الشاحنات من جنوب القطاع إلى مدينة غزة، وقد كانت أختي نور محظوظة أن حصلت عليها كهدية قيمة من صديق زوجها، ثم قررت أن تهديها لأمي التي احتفظت بها ليوم ثم أرسلتها لأختي هبة التي قسمتها نصفين، نصف صنعت به سلطة والنصف الآخر شاركته مع جارتها.خيارة واحدة مهربة أكلها 11 شخصا بكل سرور.اليوم جاءني ابن أختي براء وقال لي: "خالو، أقلك سر؟ مبارح أكلنا خيار"غـ𓂆ـزة رمضان ٢٠٢٤ قصة قصيرة لكنها طويلة من شمال غزة یه خیار عادی نیست. این خیار با یه راننده کامیون از جنوب نوار غزه به شهر غزه قاچاق شده. خواهرم نور خوش شانس بود که اون رو به عنوان یه هدیه‌ی ارزشمند از دوست شوهرش گرفت. بعد تصمیم گرفت اون رو به من هدیه بده. مادرم در حالیکه یه روز اون رو نگه داشته بود، بعد (خیار رو) برای خواهرم هبه فرستاد، که (هبه) نصفش کرد و با نصفی از اون سالاد درست کرد و نصف دیگه رو با همسایه اش تقسیم کرد. یه خیار قاچاق رو ۱۱ نفر با شادی خوردن. امروز برادرزاده‌ام براء پیش من اومد و بهم گفت: "دایی، می تونم یه رازی رو بهت بگم؟ دیروز خیار خوردیم" غزه رمضان ۲۰۲۴ داستان کوتاه اما طولانی از شمال غزه. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 مقامات مراکشی مانع از برگزاری یک تجمع دانشجویی در حمایت از غزه در دانشگاه عبدالمالک السعدی شدند. به نوشته‌ی روی بنر نگاه کنید؛ طوفان الاقصى... شرف الامه وعزتها، عنوان نصرها و سبيل تحررها «طوفان الاقصی... عزت و سربلندی امت، مظهر پیروزی و راه آزادی آن» @Esrar3
کارهام تموم شد برگشتم دیدم همسایه واسم (به دسته‌ی در) غذا آویزون کرده @Esrar3
ماجرای غزه در صد و هفتاد و یک روز گذشته فقط ماجرای قتل عام سی و دو هزار زن و کودک و آواره کردن دو میلیون انسان و شکنجه چند صدهزار نفر با سلاح گرسنگی و تشنگی نبود. غزه فروپاشی همه نظام‌های ارزشی و اخلاقی مسلط و مدعی بود. فروپاشی هرگونه امکان «جامعه جهانی‌» تا اطلاع ثانوی. از امریکا و اروپای لیبرال با «حقوق بشر» شان که سلاح و پول اسراییل را فراهم کردند و شرکای مستقیم این نسل کشی هستند تا روسیه و چین با نظم چندقطبی هنوز نیامده‌شان که با چرتکه‌ی رئال پلیتیک محاسبه کردند و نخواستند با آمریکا در بیفتند و ساکت نظاره کردند. تا آن «جهان اسلام» اش که روزی پنج بار به نماز ایستاد و رمضان که شد روزه‌اش را گرفت ولی نه از غصه مرد نه یک نفرش مثل آرون بوشنل خودش را به آتش کشید یا حتی یک سنگِ خشم به یک سفارت غربی پرتاب کرد. ماجرای غزه، این اولین نسل‌کشیِ هرلحظه مخابره شده‌ی تاریخ، در سطح فردی هم برای ناظرانش تجربه‌‌ی درونی تکان دهنده‌ و تغییردهنده‌ای بود. بسیاری از ما با تماشای هرروزه تصاویر این نسل‌کشی، در نوسان بین اندوه عزادارانه و خشم انفجارگونه و استهلاک حاصل از استیصال در خود پیچیدیم و روز به روز و ساعت به ساعت و ویدیو به ویدیو آدمهای دیگری شدیم. فارغ از انکه ساکن نیویورک و لندن بودیم یا صنعا و ژوهانسبورگ. تا مرز فروپاشی روانی و عاطفی رفتیم و با دیدن بی‌تفاوتی اطرافیان‌مان با محیط خود هم غریبه شدیم. یا تکه هایمان را به هم وصله کردیم و خود را قانع کردیم جز مقاومت راهی نیست. این صد و هفتاد و یک روز ماجرای غزه مثل خطی از میان همه جا رد شد و همه چیز را به دو نیم تقسیم کرد. آنهم در عصری که نمی‌توانستی بگویی نمیدانستم، ندیده بودم، خبر نداشتم. حالا دیگر هیچ دولتی، هیچ ملتی، هیچ نهادی، هیچ شخصیت معروفی، هیچ فرد عادی راه سومی نداشت: تاریخ سوالش ساده خواهد بود: «روزی که محمد سه ساله، لنای هشت ماهه، زینای دو ساله، زکریای چهار ساله و دوازده هزار کودک دیگر نسل کشی می‌شد تو کدام سوی این خط ایستاده بودی؟ نسبت تو با ماجرای غزه، این بزرگترین کربلای معاصر، چه بود؟» «علی علیزاده» @jedaaltv @Esrar3
اصرار
دست نوشته شهروند آمریکایی: 《دنیا فکر میکند که غزه توسط اسرائیل اشغال شده بلکه حقیقت آن است که کل دنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظاهراً شب گذشته در اردن راهپیمایی‌هایی بوده که به سفارت اسرائیل هم هجوم برده‌اند. اوایل طوفان الاقصی هر جا تجمعی شد، شعارهای خاص خودش را هم به همراه داشت. روند شعارها جالب توجه است.‌ اوایل طوفان الاقصی شعار اردنی‌ها این بود: «قالو حماس ارهابية، كل الاردن حمساوية» (گفتند حماس تروریست است، همه‌ی اردن حماسی‌ست) حالا تجمع اخیر اردن شعارش این شده: «يا غزه احنا آسفين، احنا كمان محاصرين». (غزه ما متأسفیم، ما هم محاصره شدیم) چیزی شبیه به جمله‌ی آن مرد آمریکایی که نوشته بود «دنیا فکر میکند که غزه توسط اسرائیل اشغال شده بلکه حقیقت آن است که کل دنیا توسط اسرائیل اشغال شده به غیر از غزه». اجازه بدهید برای یکبار هم که شده از خودمان بپرسیم آیا دلیل این احساس ناتوانی و عجز و نشدن‌ها فقط حکومت‌ها و قید و مرزها هستند؟ پس چرا هر کدام از ما در هر جغرافیا تا این اندازه در این حس مشترکیم؟ این چه حصاری‌ست که همه‌ی ما فارغ از هر تاریخ و گذشته و دین و زبانی آن را حس کرده‌ایم؟ لابد باید چیزی جز حکومت‌ها وسط باشد؟! چیزی که همیشه گفتنش به شدت سخت بوده و حالا به نظر گفتنی‌تر است. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیشب_ تلاش اردنی‌ها برای حمله به سفارت رژیم اشغالگر @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعارهای اردنی‌ها از خط قرمزهای وضع شده‌ی حکومت اردن عبور کرده و وارد مرحله‌ی جدیدی شده. اتفاقات بیمارستان شفا و هجوم به نمازگزاران در مسجد الاقصی باعث خشم اردنی‌‌ها شد و با بیانیه‌ای تحت عنوان «محاصره سفارت دشمن» فراخوان دادند. تظاهرکنندگان ضد ملک عبدالله دوم شعار دادند و حکومتش را به خیانت اهالی غزه متهم کردند و تلاش کردند به ساختمان سفارت هجوم ببرند. نیروهای امنیتی اردن با گاز اشک آور و سرکوب مردم و ضرب و شتم گسترده با آنها مقابله کردند. یکی از شعارهای اردنی‌ها این بود: «يا عبدالله يا ابن حسين، حق الأقصى علينا دين» (ای عبدالله پسر حسین، حق مسجد الاقصی دِینی گردن ماست) @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی دیگر از شعارهای اردنی‌ها این بود: «لا ما نسينا و ما بنساكي يا غزتنا و كلنا فداكي» (نه! فراموش نکردیم و فراموشت نمی‌کنیم،ای غزه‌ی ما همه‌ی ما به فدای تو) آن‌ها همچنین از مردم در کرانه باختری هم با این شعار دعوت کردند؛ «من عمّان طلع النور يا ابن الضفة يلا ثور» (نور از عمّان بیرون آمد، فرزند کرانه به پا خیز) @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مفتی اهل لیبی شیخ صادق الغریانی: اهل غزه از گرسنگی می‌میرند و‌ شما تصور کن (فردی) برای بار پنجم به عمره می رود و پنج هزار دلار، ده هزار دلار، بیست هزار دلار ... خرج می‌کند. فکر میکند این در راستای عبادت است در صورتی که این در راستای غفلت است. (اما) فرد دیگری که در خانه‌اش در اندونزی یا پاکستان یا لیبی نشسته و آن ده هزار دلار را برای غزه واریز کند، او صدها بار اجرش از آن کسی که به عمره رفت، بیشتر است. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نگاه‌هایش نگاه کنید واذا العيون تحدثت بلغاتها قالت مقالا لم يقله خطيب و اگر چشم‌ها به زبان خودشان سخن می‌گفتند، گفتنی‌هایی می‌گفتند که هیچ سخنوری آن را نمی‌گفت _عمو اسمت چیه؟ +یاسمین _کلاس چندمی؟ +ششم _چرا چای می‌فروشی؟ +[سکوت] @Esrar3
اصرار
من تصور می کنم که خودِ اسرائیل از میزان خیانتی که مردم ما در این جنگ متحمل شدند، شوکه شده. در وحشیانه ترین رویاهای او هم نبود که امت (مسلمان) را اینقدر ضعیف و مردمان را تا این اندازه سست عنصر ببیند. در واقع اسرائیل هرگز تصور نمی کرد که بتواند در مدت پنج ماه و قبل از ماه رمضان ۷۰۰ هزار انسان را روبروی چشم اعراب و مسلمانان محاصره کند، بدون اینکه با خشم و اعتراض مواجه شود. به خدا قسم که این در زیباترین تصورات اسرائیل نبود. @Esrar3
اصرار
من تصور می کنم که خودِ اسرائیل از میزان خیانتی که مردم ما در این جنگ متحمل شدند، شوکه شده. در وحشیان
° ابن ریاح روایت می‌کند مرد نابینایی را که در روز شهادت امام حسین(ع) در کربلا حاضر شده بود دیدم، کسی علت نابینایی او را سؤال کرد. او در جواب گفت: ما ده نفر رفیق بودیم که برای کشتن حسین(ع) به کربلا رفتیم، ولی من شمشیر و تیر و نیزه به کار نبردم. چون حسین(ع) کشته شد، به خانه بازگشتم و نماز عشا خواندم و به خواب رفتم. در عالم خواب شخصی نزد من آمد و گفت: رسول خدا(ص) تو را می‌خواند، برخیز و اجابت کن! گفتم: مرا با رسول خدا(ص) چه کار است؟‌ آن شخص گریبان مرا گرفت و کشان کشان نزد رسول خدا(ص) برد. دیدم پیغمبر خاتم(ص) در بیابانی نشسته و آستین‌های خود را بالا زده و حربه‌ای در دست گرفته و فرشته‌ای برابر او ایستاده و در دست او نیز حربه‌ای است از آتش. نه نفر از دوستان مرا کشت و به هر کدام که ضربتی می‌زد سرتاپای آنها از آتش فرا می‌گرفت و می‌سوزانید. من نزدیک رسول خدا(ص) رفتم و مقابل او زانو بر زمین زدم و گفتم: السلام علیک یا رسول‌الله. ولی آن حضرت جواب نفرمود، و مدت زیادی مکث کرد. پس از آن سر خود را بلند کرد و فرمود: ای دشمن خدا! هتک حرمت مرا نمودی و عترت مرا کشتی و حق مرا رعایت نکردی...! گفتم: یا رسول‌الله به خدا قسم من در کشتن فرزندانت نه شمشیر زدم و نه نیزه به کار بردم و نه تیر می‌انداختم. پیامبر(ص) فرمود: راست گفتی ولی سیاهی‌لشکر کشندگان حسین را زیاد کردی. نزدیک من بیا. من نزدیک رفتم. دیدم طشتی از خون نزد اوست. به من فرمود: این خون فرزندم حسین است. پس از آن خون به چشم من کشید، چون بیدار شدم تاکنون چیزی را نمی‌بینم. «لهوف سید بن طاوس» @Esrar3
اصرار
° ابن ریاح روایت می‌کند مرد نابینایی را که در روز شهادت امام حسین(ع) در کربلا حاضر شده بود دیدم، کس
° امروز یک جهان قاتل غزه است. شما می دانید جهان دقیقا کجاست؟ جهان شاید همه چیز است. از غذایمان گرفته تا چهره ها، اسم ها، کلمات، خاطرات و ... جهان تمام چیزی ست که چشم و گوش و زبان مان آن را لمس می کند و کم کم به آن چنان خو می گیرد که فرزندی در شکم به مادر. جهان ما آمریکایی ست و مأمنِ چیزی ناچیز به اسم اسرائیل. می دانید؟ در جهان آمریکایی همه چیز با عادی سازی در گذر زمان پیش می رود. عادی سازی مگر چه چیز عجیب غریبی باید باشد؟ همیشه عادی سازی را در رده های سیاسی- فرهنگی و دیپلماتیک گفته اند اما من فکر می کنم همین که ما ۱۷۰ روز را با همین جفت چشم هایمان دیدیم و توانستیم غذا بخوریم و بیاشامیم و بخوابیم و نمیریم یعنی عادی سازی. همین که ما توانستیم ببینیم و کنارِ دیدن به همین یک بند مو زندگی نداشته ادامه بدهیم یعنی عادی سازی. دستکم باید می مردیم و نمردیم و نمردن این روزهایمان خبر تلخی شده برای تک تک مان. باز هم فکر می کنم اسرائیل خیلی وقت است در ما عادی شده. آن مراحل دیپلماتیکش آخرین مرحله است که علنی می شود وگرنه قبلش راه های زیادی را طی کرده تا توانسته به پشت دروازه‌ی چشم مان برسد. من به همین جهانِ قاتل مان فکر می کنم. چون ما دیدیم و با همین یک جفت چشم مان بخشی از همین جهانی بودیم که ما را به این نقطه رسانده. جهان؛ آجر بر آجر چیدن است و ما با این چشم‌ها، وسط این بنای نامیمون جهان، آجری شدیم بر آجرها. ما خودمان به چشم غزه کشته ایم. امروز قاتلِ غزه جهان است و چشم های ما تماشاچیان، سیاهی بر سیاه‌لشکریِ این جهان. آن چشم و گوش و زبان و دهانی که دیگر این جهان را بر نمی تابد کجاست؟ آن چشمی که بپرسد کجاست، کجاست؟ روزی که قلب ساعت‌ها چنان بایستد که دیگر زندگی قدم از قدم برندارد، آن روز با همه ی تلخی و سختی و دشواری اش بزرگ ترین خبر برای من خواهد بود. آن روز یقین می کنم جهان مان در حال فرو ریختن است. جای دوری هم نمی روم، من صدای شکستن جهان‌مان را در همین خانه، در خودم خواهم شنید. @Esrar3