eitaa logo
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
26.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
87 فایل
﷽ ✅ آموزشگاه تخصصی استخدام 100 کانال اصلی استخدام ۱۰۰👇👇 @estekhdam_100 ✅ ادمین ثبتنام👈👈 @admin_es100 💫 رضایت داوطلبین استخدامی: 🔗 @rezayat_es100 لینک گروه ذخیره کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2347630962C2eed45eb2d ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مشاهده در ایتا
دانلود
همون قربانی که برای رشد بشر به ودیعه گذاشته شده بود و حسین پذیرفت ماجرای ذبح اسماعیل یادتونه؟ خدا در آیه رهایی اسماعیل میفرماید "و فدیناه بذبح عظیم" نمیخواد اسماعیل رو قربانی کنی اون رو به ضبح عظیم بخشیدم! میشه گفت اون ذبح عظیم یه قوچه؟ پس اساسا ارزش کارش وقتی معلوم میشه که میفهمیم اینکار رو کرد با اینکه علم داشت به اینکه چه بلایی به سرش میاد! کاملا آگاهانه به قربانگاه میره نه فقط خودش بلکه خانواده و عشیره و همه چیزش رو فدا میکنه برای حفظ دین و رشد مردم برای عاقبت بخیری ما همون چراغ راه  و کشتی نجاتی که پیامبر فرمود* همون نشانه هایی که گفتم خدا میگذاره برای اینکه پیداش کنیم یک تقابل و مصاف بین تمام خیر و تمام شر، تمام عقل و تمام جهل شکل میده که تا ابد حجت تمام کنه و درست و غلط رو بشناسونه که ثابت کنه اون مدل ظالمانه بود و مدل ما حق با گوشت و پوست و استخون، با خون اثباتش میکنه ذبح میشه برای اینکه ظلم رو ثابت کنه بچه شیش ماهه قربانی میکنه برای اثبات ظلم که ثابت کنه ببینید فقط دعوای سیاسی نبود! بچه که گناهی نکرده پس چرا بچه رو میکشن؟ پس ظالم بودن پس حق با ما بود موج تاریخی میسازه برای اینکه اسلام حقیقی فراموش نشه تا ابد حقیقت دین برای کسانی که دنبالش میرن حفظ بشه اگر در گام اول حقیقت اسلام و تشیع مدیون فداکاری حضرت زهراست در گام دوم هم مدیون اباعبدالله و عاشوراست اگر عاشورا شکل نمیگرفت و امت اسلامی تکون نمیخورد بنی امیه اسلام رو هضم میکرد چه برسه به تشیع! این خدمتیه که به هدف حقیقی خلقت میکنه و از طرفی یک خطکش میسازه برای تمام آزادگان جهان و برای همیشه در طول تاریخ سکوت در برابر ظالم رو حرام اعلام میکنه هر چی فریاد که قرآن زد در دفاع از حق و تقابل با ظلم رو اباعبدالله جامه عمل پوشوند و عینا پیش چشم مردم جهان ترسیم کرد که با سختترین شرایط هم میشه خب این چطور حاصل شد؟ با فداکاری با پذیرش اون بلای عظیم و رسالت تولید موج اجتماعی که هزینه ش رو تمام و کمال پرداخت با جان و مال و خانواده و آبروش ژانت کنجکاو لب باز کرد: میشه دقیقتر بگی چه اتفاقی افتاد وقتی که قیام کرد؟ _امام با خانواده از مدینه به سمت کوفه که دعوتش کرده بودن با یه کاروان کوچیک، نه با لشکر، حرکت کرد منتها قبل از اینکه برسه به کوفه والی یزید در کوفه ابن زیاد؛ با عملیات روانی و تطمیع مالی مردم و قبایل رو ساکت کرد* که قصه ش مفصله ، و همه ساکت شدن و نامه ها و بیعت ها فراموش شد بعد هم ابن زیاد به دستور یزید سپاهی فراهم کرد که در نزدیکی کوفه جایی به اسم کربلا جلوی این کاروان کوچک رو گرفتن و تمام مردانشون رو قتل عام کردن به بدترین شکل ممکن! که جزئیاتش در تواریخ نقل شده زن و بچه ها رو هم به اسارت گرفتن و بردن به شام بارگاه یزید ژانت با چشمهای گرد شده گفت: چقدر عجیب یعنی مردم رهاش کردن؟ با وجودی که دعوتش کرده بودن به قیام؟ _عجیب نیست! مردم رفاه طلب همیشه امامشون رو به مسلخ میبرن _خب تو که گفتی حکم اسیر فقط مربوط به کافر حربیه یعنی کسی که کافر باشه و بجنگه ولی اونها به هر حال مسلمون بودن دیگه! نفس عمیقی کشیدم: به فتوای اونا چون علیه خلیفه حکومت اسلامی قیام کرده خارجی تلقی میشه یعنی کافر! اگر چه خود خلیفه کافر باشه وفسق آشکار داشته باشه! آخه یه فتوایی دارن که میگن حق با غالبه هر کی به حکومت رسید حق با اونه و قیام علیهش جایز نیست! این قانون دقیقا زاینده فساد و از بین برنده روحیه ظلم ستیزیه که با حقیقت قرآن و اسلام در تضاده اباعبدالله عدالت خواهی و ظلم ستیزی رو برای اسلام حفظ کرد با شکستن این قاعده کتایون متفکر گفت: ولی به هر حال اونا بیعت نکرده بودن و قصد شورش داشتن با منطق اون حکومت سرکوب شورشی ها منطقی بود فکر نمیکنی این فقط یه دعوا بر سر حکومت و خلافته که مثل همیشه یه برنده و یه بازنده داره؟ _اولا بیعت نکردن جرم نیست مثل اینه که الان کسی رو به جرم اینکه حکومتی رو قبول نداره صرفا، اعدام کنن! مگه نمیگید آزادی اندیشه؟ ثانیا اباعبدالله برای قیام پشتوانه مردمی داشت 25 هزار امضا پای نامه های دعوتش بود اگر دموکراسی رو مبنا قرار بدیم هم باز محق بود ثالثا گفتم حکومت یزید با منطق خودش بی مفهوم و پارادوکس بود کافری که پیغمبر رو قبول نداره نباید جانشین پیامبر در خلافت باشه مردم حق دارن به این اعتراض کنن! رابعا که باز یکی دیگه از اثرات قیام عاشورا بود نحوه برخورد با اونها بود حذف مخالف سیاسی اگرچه پدیده مزمومیه ولی مرسومه و میشه فهمیدش اما کشتار و نسل کشی و زن کشی و کودک کشی و آب بستن و هتک حرمت و سم کوب کردن پیکرها و حمل سرها و... اینها که قابل توجیه نیست کشتن بچه نوزاد و شیرخوار که دیگه جدل سیاسی و دعوای حکومت نیست همه سلسله وقایع دردناکی که حادثه کربلا رو رقم زدن* فقط نشانه بیرحمی و ظلم و نامسلمانی اون جماعته که حسین رو کافر خطاب کردن و با لباس دین کشتن
همون چیزی که اباعبدالله به دنبال اثباتش به مردم بود و بخاطرش به قربانگاه رفت اگر حکومت خواهی بود چرا زن و بچه ش رو توی مدینه نگه نداشت و با خودش برد؟ برای اینکه حجت رو به مردم کوفه تمام کنه که خانواده خودم رو تو آسایش نگذاشتم وقتی خانواده شما در خطر تهاجم ابن زیاد قرار داره من عافیت طلب نیستم همراه شمام! اما رفتار اونها چیه؟! اگر حکومت خواهیه چرا وقتی پای جون وسط میاد عقب نمیکشه؟ اصلا کی وقتی تو مدینه نمیتونه یه سپاه چند هزار نفری فراهم کنه با یه کاروان کمتر از صد نفر راه میفته سمت یه شهر دیگه؟ مقابل پاسخ یزید بجای لشکر زن و بچه میبره و امید داره به کوفه برسه؟ پس چرا تو این شرایط دست به قیام میزنه؟ جز اینکه داره به تکلیفش مقابل درخواست مردم عمل میکنه؟ چرا وقتی توی کربلا کاروانش رو نگه میدارن بیعت نمیکنه عقل آدم میگه اول باید جونت رو نجات بدی که بعدا حالا شاید تونستی حکومت رو به دست بیاری دیگه هر چی هم باشه از جون که عزیزتر نیست همه اینها به شرط حیات معنی پیدا میکنه اول باید اونو حفظ کرد! چرا دیگران قیام نکردن؟ خیلی ها پشتوانه اجتماعی داشتن! چون احتمال موفقیت ظاهری نبود ولی برنامه امام فراتر از این حرفا بود پیروزی تاریخی که به دست آورد... منطقا این چیزی که داریم میبینیم قابل توجیهه؟ هزار و چهارصد سال پیش یه عده عرب سر حکومت و دینی که اونجا ظهور کرده بود اختلاف سیاسی پیدا میکنن و حکومت معترضین رو قتل عام میکنه حالا هر چقدر هم که اون کشتار فجیع بوده باشه این حجم از بازتاب رسانه ای و عمومی شدنش منطقیه طبیعیه که در طول تاریخ تا این حد معروفیت پیدا کنه؟ کلی نمونه تاریخی دیگه از کشتارها و فجایع میشه پیدا کرد که جز توی کتابهای تاریخ جایی پیدا نمیشه خیلی هاش هم اصلا ثبت نشده اما چه چیزی به این واقعه تا این حد عمومیت و مهمتر محبوبیت داده؟ اصلا عمدا این تعداد کم رو که مردم هم ترکشون کردن تو یه بیابونی کشتن که صدا و خبرش هم به جایی نرسه اونوقت الان بعد از 1400 سال بزرگترین اجتماع بشری، بخاطر اون واقعه و اون آدمها تو همون بیابون برگزار میشا واقعا طبیعیه؟ بدون اینکه سالها رسانه داشته باشن تو طول اینهمه سال نه تنها این واقعه پشتوانه رسانه ای نداشته همیشه از جانب قدرت ها مورد کتمان و مضیقه قرار گرفته سالها دست زائرین اباعبدالله قطع میشده بارها حرم مطهر رو به آب بستن که رودخانه از اونجا عبور کنه و مزار ناپدید بشه چندین بار بنا و بارگاهش تخریب شده پس در طول اینهمه سال چه چیزی این خبر، این موج، این غم شگفت انگیز رو زنده نگه داشته با این حرارتی که در دلهای ماست که اینطور دوستش داریم و براش اشک میریزیم؟ کتایون_پاسداشت یه شخصیت ضد ظلم و دینی به عنوان مناسک آیینی معقول و خوبه ولی چرا انقد شلوغش میکنید؟ اینهمه اشک و ناله و زاری دیگه چیه؟ مگه شما نمیگید که بهشت و جهنمی هست و امام حسین و یارانش رفتن بهشت و دشمنانشون هم جهنم پس همه چی تموم شده دیگه شما واسه چی گریه میکنید؟ _اول تو بگو اصلا این همه گریه از کجا میاد؟ مگه میشه این همه سال مردم بخاطر یک غم گریه کنن و اشکی هم باقی بمونه مگه یک غم چقدر میتونه گریه مردم رو دربیاره؟ اونم عمومیت! آدم برای سختترین دردها هم یکی دوسال گریه کنه سبک میشه 1400 سال! یک تاریخ! چرا جای دیگه این دیده نمیشه؟ ولی درباره بخش دوم سوالت بله حسین و یارانش صاحبان بهشتن و یزید و ایادی ش هم مالک دوزخ ولی مثل حسین و مثل یزید هنوز اینجا روی زمین در تقابل و کنش هستن بازیکن ها عوض میشن ولی بازی هنوز تموم نشده درجریانه... وقتی بهش میگن با یزید بیعت کن میفرماید "مثلی لایبایع مثله" یکی مثل من با یکی مثل یزید بیعت نمیکنه شابلون ساخته شده بحث تربیت تاریخی بشر درباره این موضوع مهمه مثل حسین یا مثل یزید؟! ما هنوز هم گریه میکنیم چون هنوز عاشورا تموم نشده چون در حقیقت اون واقعه هر سال تکرار میشه چون تمامیت بشریت امامش رو ذبح کرده و تا وقتی با فهم این اشتباه و برای یاری کردن دین خدا اظهار ندامت نکنه هنوز روی همون موضعه پس ما با این اشکها میخوایم اعلام کنیم ما با اونا نیستیم ما تو تیم توئیم حسین! ما اگر جای اونا بودیم اون کار رو نمیکریم ما از این اتفاق متاسفیم! ما راضی به این اتفاق نبودیم این یه جور اعلام نارضایتی از اتفاق پیش اومده و وضع موجوده که انسانها رقم زدن دلایل مهم دیگه ای هم هست درسته که کشتارهای زیادی در طول تاریخ وجود داشته که قلب انسان رو به درد میاره ولی مصبیت و غم امام برای ماموم خیلی متفاوته محبت به ولایت در همه انسان ها وجود داره تو یه تیم ورزشی یه مربی برای بازیکناش چقدر اعتبار داره؟ حالا تصور کن کسی در سبک زندگی و اعتقاد و تفکر و دورنمای زندگیت الگو و مربیت باشه، کسی که حلقه واسط تو با خداست کسی که انسان کامله جز خوبی توش نمیبینی کسی که تو رو دوست داره براش اهمیت داری
اصلا بخاطر تو و امثال تو این سختی ها رو تحمل کرده که این پیام رو به گوش شما برسونه، یه همچین کسی رو چقدر دوست خواهی داشت؟ غمش برات با غم بقیه یکیه؟ معلومه وقتی از مصائبش بگن آتیش میگیری اصلا رابطه تو با امامت از همه عالم متفاوته اما فقط این نیست درسته که این مصائب سنگینه ولی دلیل ناراحتی ما و حتی خود اولیا خدا فقط این نیست مهمترین دلیل خشم و غم ما بی احترامی به آیات خدا و در واقع بی ادبی بشر به خداست! تصور کن خداوند برای هدایت بشر یه امکان فوق العاده خلق کرده بعد بشر بجای استفاده نه تنها رهاش میکنه بلکه تکه تکه ش میکنه! خب این بی ادبی به خدا نیست؟ تحمل این توهین برای ما سخته که یک عده به خدا بی حرمتی کردن چون امام خلیفه الله و جانشین خدا در زمینه پس هر رفتاری با امام مثل همون رفتار با خداست یعنی اگر دستمون به خدا هم میرسید همینکارو میکردیم! خب این بی احترامی غیر قابل تحمله اینکه صالح ترینِ بندگان خدا، که خداوند عاشقشه رو پیش چشمان خدا با بی شرمی تمام ذبح کردن بدترین درده اگر کسی بمیره از این غم رواست یه چیز دیگه هم هست اینکه اباعبدالله سفره دار توبه و کاتالیزور ارتباط با خداست یعنی فضایی فراهم کرده که همه بتونن راحتتر بخشیده بشن و نزدیک بشن به خدا یادته درباره توبه و استغفار صحبت کردیم؟ دیدی گاهی دلت میخواد از خدا بابت یه اشتباهی عذرخواهی کنی ولی انگار نمیتونی؟ حس میکنی سنگینی؟ چون قلبت سخت شده این یه رابطه همیشگیه قلب هرچی رقت بیشتری داشته باشه ارتباطات حسی و شهودی بهتری برقرار میکنه و برعکس اشک کلید رقت قلب و ارتباطه مثل بچه ای که موقع ببخشید گفتن اگر کارش گیر کنه اولین و آخرین سلاحش برای راضی کردن پدر و مادر اشکه پس اباعبدالله با اشکی که بر مصیبت خودش از دیده ها جاری میکنه سفره دار اشکه که برکتش هم رقت قلب و تسهیل ارتباطه چیزی که ما درکش کردیم! قبلا گفتم که خدا به بنده هاش چقدر محبت داره اگر بلایی سرشون بیاد و اذیت بشن همون ناراحتی و مصیبت رو هم وسیله ای برای آمرزش گناهان و سبک شدن روح و قلب و نزدیکی بیشتر به خودش قرار میده یعنی مثلا کسی عزیز از دست میده خدا در ازای ناراحتی هاش بیشتر بهش محبت میکنه مثل مادری که بچه اش مریض بشه بیشتر بهش توجه میکنه حالا تصور کن تو هیچ بلایی سر عزیزانت نیومده ولی با یه نفر دیگه همزاد پنداری میکنی و برای غمش اشک میریزی خب وقتی همون اندوه به تو عارض میشه همون اثر رو هم در نزد خدا داره دیگه تازه اونم همزاد پنداری با چه کسی امام معصوم... کسی که غم امام رو درک کنه دغدغه هستی رو درک کرده و این خودش یعنی بزرگترین پیشرفت در سیر تربیتی از این جهت سفره دار شده یه بلایی رو به جون خریده که اونقدر بزرگ و قابل توجهه که همه باهاش ارتباط برقرار میکنن چقدر آدم بخاطر درک این مصیبت بخشیده و متصل شدن! از این جهت هم چراغ هدایته، هم کشتی نجاته هم راه رو نشون میده هم خودش میبردت! باب الله الواسعه یعنی همین بزرگترین در به سمت خداست چون غمش اونقدر بزرگ و توی چشمه که همه باهاش ارتباط برقرار میکنن و وارد این جرگه میشن کار ما رو راحت کرده این غم یک غم پویاست که خلق شده برای نجات بشر پس ما نوحه و گریه میکنیم به این چند دلیل و یه حس قلبی متفاوت که فقط وقتی وارد قلبت بشه درکش میکنی تو تجربیات همه مستبصرهای شیعه هم این دیده میشه* روایتی هست میفرماید ان الحسین حرارت فی قلوب یعنی حسین گرماییه که توی دل همه هست مثل آتیش زیر خاکستر که وقتی از بیرون بهش دمیده میشه گر میگیره طبیعی نیست ارتباط برقرار کردن تا این سطح حتی آدمایی که نمیشناسنش با شنیدن مصائبش اشک میریزن حتی مسیحیا*! یعنی یه جور فطرت درونیه فطرت ما با این درِ باز خدا آشناست! نفس عمیقی کشیدم و از جام بلند شدم پنجره رو کمی باز کردم: چقدر گرم شده هوا ژانت دستی به صورتش کشید: آره خیلی گرمه کپی مجاز🦋 اینستاگرام https://instagram.com/shin_alef_official?igshid=bqnda3ccs7ry ایتا https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEqkD75BmgrtSeKTpA 🍃تالار نقد https://eitaa.com/joinchat/1914306642Ce8f8367977
10.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ♥️تمومِ نفسات پُره درده ➕حاج مهدی ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
. بےحسرت از جهان نرود هیچ‌کس به در الا‌ شهیدِ عشق..✨ . . ‌༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
♡﷽♡ #رمان_ضحی♥️ ✍بہ قلمِ #شین_الف🍃 #35 از جا بلند شد و برای خودش آب ریخت کتایون تمام مدت ساکت و ص
♡﷽♡ ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 نگاهم به کتابم بود و گوشم به حرفهای کتایون با مادرش: خب من الان چکار کنم به نظر تو به همین راحتیه من اگر بیام اونجا هزار تا گرفتاری برام پیش میاد! بگیرنم دلت خنک میشه؟ همونطور که نگاهم به صفحات کتاب بود زدم زیر خنده: آخه تو به درد کی میخوری که بگیرنت؟! اخمی کرد و به مکالمه ش ادامه داد: به هر حال بابا حتما اونجا پرونده داره من مطمئنم به همین راحتی منو راه نمیدن راهم بدن با کلی سین جین و گرفتاری من حوصله دردسر ندارم! بیا یه کشور بی طرف قرار بذاریم همو ببینیم کمی سکوت کرد که علتش رو نفهمیدم بعد با لحن متفاوتی گفت: بعدا راجع بهش صحبت کنیم الان نمیتونم تصمیم بگیرم باشه مواظبم تو هم مواظب خودت باش خیلی خب به کمندم سلام برسون نخیر لازم نکرده! فعلا باز خندیدم: حالا میمیمیری به بابای کمندم سلام برسونی؟ صورتش رو جمع کرد: صد سال سیاه! کتابم رو بستم و روی میز گذاشتم: چی گفت؟ _شنیدی که گیر داده که بیا ایران _منظورم حرف جدید بود _بابا بهش میگم بیا هر دومون بریم یه کشور دیگه همو ببینیم چه میدونم هلندی ترکیه ای جایی میگه من میخوام تو بیای اینجا با خانواده ما آشنا بشی با ما یکم زندگی کنی شاید خوشت اومد _تو هم که بدت نیومده! _هیچم اینطور نیست اونم خونه ی کی! مهران... حتما من فقط دلم نمیاد دل سیما رو بشکنم بدم هم نمیاد ایران رو ببینم ولی آخه خطرناکه اگر یه اتهامی بهم ببندن دستگیرم کنن چی؟ _اولا سیما و زهرمار! ثانیا برا چی باید تو رو بگیرن! اگرم پدرت پرونده بازی داشته باشه که معلومم نیست حتما داشته باشه، نهایتا در حد یه احضار و سوال و جوابه آخه بازداشت؟!تو سر پیازی یا ته پیاز؟ نگران نباش بابا اگر میخوای بری برو ژانت هدفونش رو از روی گوشش پایین کشید: کی کجا بره؟ خندیدم: راه افتادیا! لبخندی زد: آره یه چیزایی میفهمم فقط سختمه حرف بزنم تلفظش و اینا! حالا کی کجا میره؟ _کتایون میخواد بره ایران لب برچید: کاش منم میتونستم باهات بیام خیلی دلم میخواد ایران رو ببینم حالا کی میری؟ کتایون سری تکون داد: بابا شمام زود جدی میگیرید فعلا باید فکر کنم گفتم: _دقیقا تا کی میخوای فکر کنی؟ دوماهه داری فکر میکنی! _تا هر وقت که به نتیجه برسم! _حالا همونطور که داری فکر میکنی میتونی یه چای دم کنی یا نه؟ _اگر من دم کنم قهوه دم میکنم _جهنم همون قهوه! حالا تو دم کن همونطور که میرفت سمت آشپزخونه پرسید: نمیخواید فرمایشات دیشبتون رو تموم کنید؟ _چرا یه مفهوم هست که هنوز راجع بهش حرف نزدیم _پس بذار قهوه رو دم کنم و بیام ببینم بالاخره میتونی امروز تمومش کنی یا نه! خندیدم: نترس تموم میشه! وقتی با فنجونهای قهوه برگشت خوشحال گفتم: اگرچه چای بیشتر میچسبید ولی همین که بالاخره تو یه تکونی به خودت دادی کلی ارزش داره! خب... شروع کنم؟ ژانت سرتکان داد: اهمم بسم الله رو زیر لب گفتم و بعد صدا بلند کردم: ماجرای امامت یک داستانه که با 11 کاراکتر مشابه در موقعیت های مختلف تکرار شده گفتم امامت یک برنامه از پیش تعیین شده بود و طبعا بعد از اباعبدالله هم به مسیر خودش ادامه داد با بقیه ائمه و هر کدوم جامعه رو متناسب شرایط و مقتضیاتی که داشت جهت میداد و برنامه رشد رو دنبال میکرد به طور کلی میشه گفت یک برنامه مدون طولانی مدت همراه با فرهنگ سازی های مختلف در پیش گرفتن با توجه به اینکه بعد از این قیام این مدل از اسلام به شدت توسط حاکمیتها سرکوب شد شیعیان بسیار در اقلیت و در خفا و مظلومانه زندگی می کردن یعنی خیلی بروز و ظهور ظاهری نداشتن و سعی می کردن بیشتر از درون خودشون رو به لحاظ محتوایی تقویت کنن شرایط طوری بود که مثلا تصور کن امام هفتم ما بیش از نیمی از عمرش رو توی زندان سپری کرده فضا فضای دیگه ای بود بنی عباس خلفای بعدی بعد از بنی امیه بودن که مشی شون این بود که در ظاهر با اهل بیت پیامبر دوستی کنن و حتی با شعار خونخواهی اباعبدالله و فامیلی و نسبت با اهل بیت پیامبر روی کار اومدن اما در عمل با پنبه سر بریدن مثل بنی امیه آشکارا نه ولی با مدل خودش چرا این وضعیت کماکان ادامه داشت تا یازدهمین امام ما هم به شهادت رسید توسط حکومت در مجموع طراحی خدا این بود که بعد از پیامبر ۱۲ حجت برای زمین در نظر گرفته بود و این ۱۲ حجت ۱۱ نفرشون بر زمین آمدن زندگی کردن مردم رو دعوت کردن به اون هدفی که باید و مردم اگر برآیندی نگاه کنیم پس زدن یعنی اهل زمین ۱۱ بار منجی و منادی حقیقت، صلح، دین و آرمان و خداخواهیشون رو از بین بردن کشتن... و این یک پیام دیپلماتیک برای خدا داره که خدایا ما انسان ها نه نیازی به تو داریم و نه نیازی به منجی و مُصلح پیشنهادیت!
یعنی نیازی احساس نمی‌کنیم که تو برای ما کسی رو بفرستی که ما به واسطه پیروی از اون و پیاده کردن مدل تو روی زمین شکل درستی از زندگی اجتماعی و انسانیت رو جاری کنیم ما خودمون میتونیم برای زندگی خودمون تعیین تکلیف کنیم و فرستاده ات نیازی نداریم یعنی پشت این رفتار ما این تفکر بود که ما می‌خوایم خودمون حاکم باشیم اونطور که دلمون میخواد و خدا هم از یک جایی به بعد با این درخواست بشر موافقت میکنه و میگه بسیار خوب از این به بعد خودتون اداره کنید و ببینید که چطور پیش میره و در نتیجه‌ی این ظلمی که انسان به حقیقت کرد حقیقت از نظرش پنهان شد اعتقاد ما اینه که دوازدهمین امام که فرزند امام یازدهمه در صده دوم هجری به غیبت رفته چون تصمیم خداوند اینه که در نهایت زمین رو به شکل درستش برگردونه و عدالت و حقیقت رو جاری کنه توسط این امام پس به عنوان آخرین ذخیره باید حفظ بشه برای مردمی که استحقاقش رو داشته باشن برای همین غیبت شکل می‌گیره یعنی امام دوازدهم بعد از شهادت پدرشون به غیبت میره و دیگه مردم بهش دسترسی ندارن تا همین امروز پس ما امام داریم فقط نمیتونیم ببینیمش اون هم بخاطر درخواستی که خودمون کردیم با رفتارمون گفتیم نیازی به امام نداریم و خداوند این امام رو به امانت گرفت برای مردمی که بخوانش چون در چنین اموری قبلا هم گفتم قرار نیست خداوند کارش رو با معجزه پیش ببره و تمام ارزش جاری شدن عدالت و حقیقت در زمین به اینه که انسانها این کار رو بکنن یعنی تمام هویت و ماهیت و هدف خلقت رشد بشره؛ پس طبیعتاً این امام منصور به امتی تعلق داره که اهل نصرت دادن باشن یعنی بخوان و تلاش کنن در واقع بشر تنها به خودش واگذار شده تا چیزی رو که خواسته محک بزنه و هر وقت به ناتوانیش پی‌برد برگرده و امانتوشو پس بگیره تا به این حقیقتی که باید برسه وضعیت امروز جهان هم گویای اینه که ما فقط به یک منجی مصلح احتیاج داریم یعنی امروز توی جهان فقر و سوءتغذیه هست اما بی پولی و گرسنگی به تعداد نیست یعنی ما اگر بخوایم می تونیم تمام زمین رو از گرسنگی و فقر نجات بدیم اما مدیریت بی طرف و دلسوزی که برای همه اهل زمین به یک اندازه دل بسوزونه جود نداره حتی قهرمانانی که شکل می‌گیرن عمدتاً نگاه نژادی دارن در صورتی که ما نیاز داریم به کسی که فرا ملی فرا جناحی و بدون دسته بندی به تمام انسان ها و حتی بقیه اجزای کائنات فکر کنه و براشون برنامه داشته باشه و برای نجاتشون دغدغه داشته باشه و با به کار گرفتن خود اونها و استفاده از خود اونها صلح پایدار رو شکل بده و مدینه فاضله رو مجسم کنه اونهم در راستای حقیقت وجودی و چیستی کائنات یعنی اراده الهی پس بشر این وضعی که امروز میبینه رو تا زمانی که برنگرده و مثل کسی که به تخلفش معترفه معذرت خواهی نکنه بابت رفتار گذشته‌اش و طلب نکنه، همینه و تازه بدتر از این رو هم تجربه خواهد کرد چون زمین و زمان مطیع خدا و ولی خداست و پشت کردن بشر به ولی خدا و هدف خلقت تبعات مختلفی داره که هر چه بیشتر پیش بریم بیشتر درکش می کنیم پس تنها راه نجات و برون رفت از این ظلم مستطیر بر زمین و این خلاء ها بازگشت به منجیه چیزی که در همه ادیان وجود داره نه فقط ادیان بلکه همه تفکرات به پایان مثبت تاریخ و یک منجی رقم زننده تغییرات مثبت همه‌جانبه ایمان دارن در مسیحیت که به طور جدی باور به بازگشت مسیح وجود داره چیزی که خود مسلمان ها هم بهش اعتقاد دارن یعنی ما هم اعتقاد داریم مسیح عروج کرده و ظهور خواهد کرد اما کنار منجی منجی چه خاصیتی باید داشته باشه؟ منجی باید دلسوز باشه قطعاً فقط یک فرستاده الهی میتونه نسبت به همه مردم دنیا به یک اندازه دلسوز باشه و نگاهش انسانی باشه نه ملی و نژادی که همه باهاش ارتباط برقرار کنن خب ما این فرد رو داریم اما این لجبازی ما برای اثبات اینکه ما میتونیم خودمون مدیریت کنیم اجازه نمیده از وجودش بهره مند بشیم خب رزومه مدیریتی بشر پیش چشمه می تونیم به راحتی قضاوت کنیم! در طول تاریخ بشر همواره به لحاظ انسانی و به لحاظ کیفیت انسانیت تنزل داشته خصوصاً امروز و هر روز این وضع بدتر میشه روزی نیست که خبر جنگ و کشتار و فقر و فساد و جرم و جنایت شنیده نشه ژانت_ اتفاقاً من به ظهور منجی باور دارم هم نیازش رو درک می‌کنم هم قلبا باور دارم که یک همچین چیزی صحت داره و اتفاق می افته و پایان تاریخ مثبت خواهد بود کتایون بالاخره سکوت متفکرانه اش رو شکست: _ ولی به نظر من بیش از حد تخیلیه جهان واقعی چیزیه که ما داریم می بینیم و با این وضعی که وجود داره بعیده که اصلاح بشه _ ولی میشه چون اراده خداست _ لابد به وسیله کسی که ۱۳۰۰ سال در غیبته! چطور چنین ادعایی می کنید مگه یه انسان میتونه 1000 سال عمر کنه! _چطور نوح میتونه هزار سال عمر کنه بقیه نمیتونن؟
خودت هم میدونی زندگی طولانی مدت اگرچه عجیب و بعیده اما غیر ممکن نیست چیزی که محال نباشه رو میشه باور کرد اگر منطق کلیش قابل قبول باشه گفتم معجزه اصلا چیزیه که رویدادش عجیب باشه بدن انسان اگر شرایطش فراهم بشه چندین هزار سال هم میتونه زنده بمونه! خب این شرایط رو کی فراهم میکنه؟ آیا خدایی که آفرید نمیتونه این شرایط رو مهیا کنه؟ مهم اینه که با منطقت خدا رو بفهمی و پیدا کنی بعدش دیگه همه مسائل رو با قدرت خدا میسنجی و محال توی ذهنت حل میشه! تازه ایشون به تعداد بسیار زیاد دیده شده و نشانه هاش درک شده که میتونم رفرنس بدم و مطالعه کنید* خصوصا کتاب "مردی در آینه" ی طاها ایمانی رو حتما بخونید** ما معتقدیم به ظهور منجی و یک پایان خوش برای این دنیا با همین وضع داغونی که داره و هر روزم داغونتر میشه! اما چجوری؟! باید منتظر بشینیم ببینیم کی اتفاق میفته؟! همینقدر منفعل؟! پس اینهمه حرفی که درباره هدف خلقت و رشد اجتماعی و کار گروهی و اینا زدیم چی میشه؟! اصلا علت این جدایی رفتار ما بوده پس قاعدتا پایان دادن بهش هم یک رفتار رو میطلبه و اون رفتار چیه؟ توبه اجتماعی اینکه بشر ابراز پشیمانی و جبران کنه تغییر ایجاد کنه رشد خودش رو ثابت کنه! خب این چطور ممکنه؟ جز با حرکت در راستای همون اهدافی که بخاطرش طلب منجی میکنیم! مثلاً مبارزه با ظلم و ستم و بی عدالتی و حق کشی در جهان به هر نوع کتایون_ولی شما که میگید برای ظهور منجی باید زمین پر از ظلم و جور بشه _افزایش ظلم به معنی افزایش ظالم نیست برعکس اگر همه ظالم باشن که ظلم حس نمیشه یه ظالم برای آلوده کردن کل دنیا کافیه توی یه جمع 30 نفره یک نفر هم سیگار بکشه بقیه اذیت میشن همین انسان‌ها و ساختارهای ظالم موجود در جهان برای عاصی کردن کل کره زمین کافی ان پس به هیچ وجه ما نیاز نداریم به اینکه ظالم بشیم برای اینکه منجی ظهور کنه اصلاً با اصل اسلام در تضاده اصل و حقیقت اسلام ظلم‌ستیزیه هر کسی یک بار قرآن رو خونده باشه اینو میفهمه برعکس ما برای اثبات خودمون؛ برای اینکه ثابت کنیم ما همون قومی هستیم که لیاقت داشتن امانت الهی و مصلح جهانی و رسیدن به مدینه فاضله رو داریم باید خودمون در جهت این اهداف حرکت کنیم مهمترین بُعد این حرکت هم حرکت سیاسی اجتماعیه ما چطور میتونیم در سطح جهانی و اجتماعی آمر به معروف و ناهی از منکر و مصلح جهانی باشیم و شرایط رو مهیای ظهور کنیم، بدون داشتن حکومت؟ چطور میشه در بعد اجتماعی احکام اسلامی رو جاری کرد و یک جامعه خوب ساخت بدون حضور در ساختار حکومتی؟ چطور ممکنه با نماز و روزه فردی امور اجتماعی رو اصلاح کرد پوزخندی زد: _ پس این توجیه شماست برای داشتن حکومت اسلامی! _ بله هر مسلمانی که ادعا کنه نیاز به حکومت اسلامی در زمان غیبت وجود نداره حقیقت اسلام و بُعد اجتماعی اسلام رو درک نکرده حقیقت اینه که بدون داشتن حکومت نمیشه با فساد و و ناعدالتی اجتماعی مبارزه کرد اصلاً تمام کیفیت انسان ها به رشد اجتماعیه بدون داشتن ساختار حکومتی رشد و تربیت در سطح اجتماعی مقدور نخواهد بود یعنی اصلا انسانهایی که یک جامعه آرمانی نیاز داره برای پس گرفتن این ودیعه الهی تربیت نخواهد شد وقتی ساختار آموزشی متناسب این تمدن وجود نداشته باشه وظیفه جمهوری اسلامی اینه ماهیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و محور مقاومت اینه ما حکومت تشکیل دادیم برای تمدن سازی که ثابت کنیم اینکه میگن حاکمیت دینی شدنی نیست ادعای کذب و منفعت طلبانه ایه که بتونن خودشون قدرت رو به دست بگیرن برای شکل دادن همون تمدن الهی که موسی با قومش بخاطرش از مصر بیرون رفت ولی نشد همون حکومتی که رسول الله پایه گذاشت ولی بعد از وفاتش تبدیل به سلطنت شد! همون حکومتی که اباعبدالله بخاطرش قیام کرد همون آرزوی کل تاریخ همون تنها دغدغه الهی برای خلقت بشر همون ابزار رشد اجتماعی و امت سازی تمدنی که تمام شاخصه هاش مال خودشه آموزشش بهداشتنش اقتصادش حقوق و قانونش وامدار نیست کپی نیست ماکت عملی عالی ترین برنامه رشد بشره ما با این هدف و با هدف امت سازی و رسیدن به مدینه فاضله انقلاب کردیم انقلابی که در زمان خودش عجیب ترین اتفاق بود! زمانی که دو بلوک بزرگ قدرت؛ شرق و غرب با اون قدرت و تجهیزات و پهناوری دو تا دکترین رو در تقابل با هم مطرح میکنن و سرگرم مبارزه با هم هستن یهو یه گروهی یه جایی از دنیا میاد میگه نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی! دنیا پذیرفته بود فقط یکی از این دو حالت وجود داره ولی ما حالت سوم رو ارائه دادیم و عجیب اینکه هضم هم نشدیم توسط این دو قدرت بزرگ شوروی به تاریخ پیوست ولی ما هنوز هستیم آمریکا هم به تاریخ خواهد پیوست ولی ما خواهیم بود لبخندی زد: با مرگ بر آمریکا میخواید نابودش کنید؟ این رفتارهای جهان سومی به چه درد میخوره جز انرژی منفی چی داره مثلا به آمریکا صدمه ای میزنه؟ اصلا اگر آمریکا بده چرا برای تحصیل اومدی اینجا و
و از خدمات و بودجه آموزشش استفاده میکنی؟ این یکم نون به نرخ روز خوری نیست؟ _ما برای گسترش دهنده ظلم و فساد و خونریزی روی زمین طلب مرگ میکنیم در همه ی زمانها و مکانها لعن ظالمین عین عدله به نوعی برائت جستن از رفتارهای غیر انسانی و غلط اونهاست مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر سیاست های استعماری و لیبرال سرمایه داری آمریکا که توش جان انسان ها ذره ای ارزش نداره و همه چیز با پول سنجیده میشه یعنی مرگ بر بمب اتم هیروشیما و ناکازاکی مرگ بر قتل عام 75 میلیون سرخپوست مرگ بر برده داری 80 میلیون سیاهپوست مرگ بر ویران کننده ی ویتنام و کامبوج و... آمریکا از همون روز اول حیات خودش فقط فساد و جنگ رو گسترش داده و بدتر از اون ره آورد اصلیش فرهنگیه که میلیارد ها آدم رو در سبک زندگی منحط و بی خدای خودش حل کرده و جلوی رشدشون رو گرفته و نابودشون کرده مرگ بر این تفکر که از غصب سرزمین دیگران حمایت میکنه نفی ظلم انرژی منفی نیست زیر چکمه ظلم ذلیلانه رفاه گدایی کردن و نفس کشیدن ته انرژی منفیه! کلمه حق انرژی منفی نیست کینه و بغض به ظلم و ظالم هم مقدس ترین حسه و حال آدم رو بد نمیکنه اونهایی که نسبت به ظلم و ظالم بغض دارن نسبت به مردم مهربان تر و دلسوز تر و دلرحم ترن ما با آمریکا تقابل تمدنی داریم مصاف خیر و شر کفر و دین ضرر و زیانشم واسه ظالم واضحه کم کمش رسواییه اما اینکه چرا اومدم اینجا برای تحصیل، من برای کسب علم اومدم پیامبر ما فرمودن علم را بیاموز ولو در نزد کافر و منافق ضمنا در ازای هزینه ای که دولت آمریکا برای آموزش من پرداخت میکنه دارم توی آزمایشگاهش خدمات ارائه میدم خیالت راحت باشه اینا جایی نمیخوابن که زیرشون آب بره! اما مبارزه ما محدود به این نیست این یه بیانه یه رسانه ست! ما هرکاری لازم باشه انجام میدیم ولی درنهایت کسی که فرعون رو غرق میکنه و استخوانهای نمرود رو میشکنه خداست ما یقین داریم این حرکت پیروزه چون پشتوانه ش حقیقته ما بخاطر خدا؛ بخاطر ساختن اون فضای اجتماعی مد نظر خدا در تربیت و رفتار، حرکت کردیم و تغییر ایجاد کردیم خدا هم طبق تعهدش قومی که عهد ببندن رو حمایت میکنه ممکنه از نظر شما این اعتقاد تخیلی باشه ولی ما اثرش رو بارها و بارها دیدیم صرفا همین حیات و حضور ما با اینهمه مشکلاتی که برامون درست کردن، تحمیل جنگ، تحریم بی سابقه در کل تاریخ، شبکه نفوذ و.... یه معجزه عینیه که مردم دنیا میتونن به چشم ببینن یک پنجم بلاهایی که سر ما آوردن آمریکا سر شوروی آورد و فروریخت تازه ما که امکانات اونا رو هم نداشتیم نمیدونم یعنی شما اینجا خدا رو نمیبینید؟ توی خاورمیانه ای که بعد از انقلاب صنعتی همیشه مستعمره بوده ژاندارم امریکا در منطقه** یعنی پهلوی رو مردم ایران با هیچی؛ با دست خالی بیرون کردن و حکومت دینی پایه گذاشتن مردمی که همگی در عرض بیست سال به اتفاق نظر در این حوزه رسیدن! مردم یهویی این شجاعت روحی رو از کجا آوردن که یک چنین منطقه مهمی رو از کنترل قدرت های استعمارگر نوین بیرون کشیدن و خودشون تصمیم گرفتن که چه سبک حکومت داری داشته باشن! چجوری این اتحاد شکل گرفت؟ حول ولی حول یک رهبر همیشه در تشکیل تمدن کلیدی ترین مطلب داشتن یک نخ تسبیحه که امت حولش جمع بشن و جاگیری کنن امام خمینی همون نخ تسبیح بود که واقعا پدیده بود در علم و شجاعت کسی اون زمان که ایشون قیام کرد به تشکیل حکومت فکر نمیکرد اصلا اما خواست و شد چون خواستنش برای خدا بود و خواست خدا بود! حالا انقلاب شد ولی انقلاب یعنی دگرگونی بهم ریختن راحت تر از نظم دادنه همه چیز رو بهم ریختیم و گفتیم این مدل کفرآمیز و ظالمانه رو نمیخوایم ولی حالا چینش دوباره با نظم درست خودش شاهکاره! ما تجربه ای از حکومت داری نداشتیم ما فقط میدونستیم این چیزی که الان هست اصلا خوب نیست* اما از اینکه حالا چی بسازیم هیچ تجربه ای نداشتیم همش لطف خدا بود همین که انقلاب کردیم و مردم به جمهوری اسلامی رای دادن و حکومت رسمی تشکیل شد همه جوره افتادن به جونمون با تحریک قومیت ها فرم دادن گروهک های مخالف، تحمیل جنگ... هنوز نفهمیده بودیم چی به چیه تو کردستان و خوزستان تجزیه طلبا بلند شدن اختلاف سیاسی بین گروه های ملی گرا و مارکسیست و مسلمان که تا دلت بخواد تنش خارجی ام که دیگه هیچی تو این اوضاع صدامم حمله کرد به ایران هشت سال فقط درگیر جنگ بودیم با تحریمی که سیم خاردارم بهمون نمیدادن حتی لباس غواصی هم بهمون نمیدادن چه برسه به اسلحه و مهمات در عوض به صدام تا دلت بخواد از همه جا سلاح میفروختن فرانسه شوروی آلمان آمریکا بلژیک* با این وجود در این جنگ تمامیت ارضی مون رو حفظ کردیم تمام مناطق اشغال شده رو پس گرفتیم
بعد از جنگ هم که تهاجم فرهنگی یه طرف؛ تمام رسانه های دنیا برای زدن جمهوری اسلامی و فرهنگش توافق دارن از کافر و لاییک و رسانه ملکه و صدای آمریکا گرفته تا وهابیت و فرق ضاله و... با این تنوع دیدگاه از زمین تا آسمون همه دارن علیه جمهوری اسلامی و اسلام شیعی میزنن تحریم اقتصادی هم از یه طرف پروژه نفوذ درون ساختاریشون هم یه طرف دیگه گفتم که تو تربیت و تزریق نفوذی به تمدن مقابلشون ید طولایی دارن! یعنی میخوام بگم واقعا یه روز بی دغدغه بر این حکومت نگذشته تا امروز ک با این وجود همین دووم آوردن ما و امروز به لطف خدا تبدیل شدن به یه قطب قدرتمند سیاسی نظامی که حرف برای گفتن داره، بزرگترین معجزه قرنه معجزه ای که خدا برای نشون دادن به بشر رقم زده که ببینید... اگر همه دنیا هم دشمنتون باشن ولی شما با من باشید میشه ما هر مشکلی هم که داشته باشیم از ناتوانی و ایرادات خودمونه وگرنه خدا که کم نمیگذاره! امروز تفکر انقلاب اسلامی دیگه محصور در جمهوری اسلامی نیست جمهوری اسلامی گلدان این نهال بود که توش رشد کرد و امروز رو کل منطقه سایه انداخته و محورمقاومت رو ساخته این رشد جز معجزه هیچ اسم دیگه ای نمیتونه داشته باشه! یه روزی اسرائیل در سکوت خبری تشکیل شد و فلسطین رو بلعید و حتی لبنان رو هم دست انداخت و گرفت ولی حزب الله لبنان به تاسی از انقلاب شکل گرفت عمل کرد لبنان رو پس گرفت و امروز محور مقاومت صاحب منطقه ست یه روزی اسراذیل به نیل تا فرات فکر میکرد امروز دور خودش دیوار کشیده جمهوری اسلامی از هر طرف بهش نزدیک شده دیگه از اون سیطره خبری نیست! این جز با کمک خدا چطور مقدور بود مایی که دربرابر اونا واقعا دستمون از امکانات خالی بود هنوز هم این تقابل نامتوازنه اونقدر ثروتمندن که به راحتی گروهکهای تکفیری مثل داعش رو میسازن* میندازن به جون ما تجهیزش میکنن ما با کمترین امکانات باز هم جمعش میکنیم! این قدرت از کجا میاد؟ داعش قدرت کمی نبود قدرتی که در عرض چند ماه نصف اراضی سوریه و عراق رو گرفت و کشوری تشکیل داد که به تنهایی از عراق و از سوریه بزرگتر بود قدرت کمی نبود قدرتی که روزی صد تا انتحاری بفرسته تو میدون قدرت کمی نیست* جنگ با چریک مذهبی ساده نیست! چون ارتش کلاسیک نیست که بترسه و جا بزنه با اعتقاد میجنگه "اون چیزی که در برابر فتنه ی مذهبی ایستادگی کرد و اون رو در ریشه خشکوند حقیقت مذهب بود"* وگرنه مگه به همین راحتی جمع میشد؟ تخمین آمریکا این بود که حداقل تا 2030 منطقه با داعش دست و پنجه نرم میکنه یعنی در حقیقت انقدر روش حساب باز میکردن این محاسبه منطقی و در نتیجه برآورد امکان و پتانسیل داعش بود اما چرا حالا در کمتر از هفت سال بساط داعش جمع شده و داعش دیگه تقریبا هیچ ارضی تحت کنترل نداره که توش اعلام حکومت کنه پس گرفتن اون وسعت سرزمینی در این مدت زمان کم کار ساده ایه؟ اصلا چند درصد شدنیه؟ اونم با اون هزینه و امکاناتی که ما صرف میکنیم این چیزی جز معجزه نیست از نظر من چیزی جز نصرت آشکار خدا نیست اینا همه معجزاتیه که خدا برای قرن ما و مقابل دیدگان مردم این زمان ساخته و پرداخته و اگر خوب بهش فکر کنیم غیر قابل انکاره مثلا گروهی به اسم حزب الله از کجا شکل گرفت؟ از چند تا جوون مبارزی که مخالف حضور اسرائیل در کشورشون بودن با هیچی با حداقل امکانات توی یه فضای امنیتی رشد کردن کم کم حرکت کردن در قدم اول لبنان رو آزاد کردن و بعد شدن یه گروه نظامی قدرتمند توی محور مقاومت بیخ گوش اسرائیل خب جز معجزه چه اسم دیگه ای میشه برای این رشد غیرقابل پیش بینی گذاشت! عراقی که یک روز صدام و حزب بعث حاکمش بود و با ما میجنگید امروز بخشی از جغرافیای مقاومته اینها اتفاقاتیه که هیچ کس فکرش رو نمیکرد حتی خود ما هم اون زمان که با عراق میجنگیدیم فکرش رو نمیکردیم خدا به دست آمریکا صدام رو برامون بندازه بیرون و همچین فضایی شکل بگیره یا یمن که ناگهانی متحول شد و با اون موقعیت استراتژیک به جبهه مقاومت پیوست! اگر بخوام مثال بزنم از نصرت خدا برای جبهه حق تا صبح میتونم حرف بزنم ولی تا همین حدش هم کافیه به همین ها فکر کنید به نظر شما... صدای اذان گوشیم بلند شد آروم از جام بلند شدم: خسته نباشید من دیگه حرفی برای گفتن ندارم! بعد از نماز نظرتون رو میشنوم . آخرین قاشق کنسرو لوبیا رو هم به دهان بردم سکوت محض حاکم بود نه ژانت حرفی میزد و نه کتایون بالاخره تصمیم گرفتم سکوت رو بشکنم: خب کتایون خانوم بالاخره اون لحظه ای که میخواستی رسید چیزی نمیخوای بگی؟ نگاهی به من و بعد ژانت کرد و بعد گفت: کتاباتو گذاشتم تو کتابخونه هم نهج البلاغه هم قرآن لبخندی زدم: منظورم این نبود منظورم اینه حرفی در رد این منطق نداری؟ نفس عمیقی کشید: تو این بحثا اقناع صددرصد وجود نداره نه من میتونم تو رو قانع کنم نه تو منو! من سکوت کردم تا تو بقول خودت تفکرت رو درست معرفی کنی و ماهم کامل بشنویم ولی این
به معنای پذیرش نیست من هنوزم میتونم همون سوالایی که قبلا پرسیدم رو بپرسم و قانع نشم! ژانت عجیب و غریب نگاهش میکرد: معلوم هست چی میگی؟ یا این منطق درسته و یا غلط _برای من حصول به یقین مقدور نیست همین بذارید شاممونو بخوریم! سر بلند کردم و اشاره ای به ژانت کردم: آدمها هر وقت در هر حالتی هر چیزی رو که بخوان میتونن منکر شن اصلا خاصیت خلقت ما همینه اختیار محض حالا تو بگو ببینم تو نظری نداری؟ _من؟ من خب راستش... به نظرم مسلمانهای واقعی شما هستید و تروریست ها با معیار قرآن مسلمان محسوب نمیشن و من اینو فهمیدم ممنون بابت توضیحاتت! نگاهم رو روی چهره ش چرخوندم اونهم از جواب دادن طفره میرفت پرسیدم: منظورم اینه که نظرت راجع به خود اسلام و منطقش چیه؟ دستی به صورتش کشید: _راستش من... الان با قطعیت نمیتونم نظر بدم شاید لازم باشه یکم دیگه فکر کنم و بخونم _همینطوره _پس اشکالی نداره که یکم دیگه این کتابهات پیش من بمونن؟ _نه عزیزم گفتم که اونا رو بخشیدم به خودت اما اگر نخواستیشون میتونی بذاری توی کتابخونه لبخند کمرنگی زد: ممنون کپی مجاز🦋 اینستاگرام https://instagram.com/shin_alef_official?igshid=bqnda3ccs7ry ایتا https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEqkD75BmgrtSeKTpA 🍃تالار نقد https://eitaa.com/joinchat/1914306642Ce8f8367977