#استوری📲
روزازلچونزدنقرعهیمردی...(:
#حضرتعباس(؏)
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام همه زندگیم
#امام_حسین_علیه_السلام💔
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_علیه_السلام
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
محتاجیمڪھبیایید ..
وآنقدربمـانیدڪھیادمانبرود .
اینزندگۍبعدازشماچہڪردباما...!:)
حٰاجقاسِم🌿!'
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
Narimani-13941108-007-1-www.Baradmusic.ir.mp3
5.76M
#مداحی💔
تا کی باید نگاه کنم به قاب عکس شهدای مدافع حرم !؟
#سیدرضانریمانی🎧"
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
سرلشکر فیروزآبادی دعوت حق را لبیک گفت
🔹سیدحسن فیروزآبادی، مشاورعالی نظامی فرماندهی کل قوا براثر بیماری درگذشت. وی رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح بود.
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
تخریب خانه امام زمان عجل الله
لطفا ما را در انتشار این کلیپ یاری بفرمایید😔
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
✨🍃🌹🍃✨
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دستانت
که این یخ کرده را از بی کسی، «ها» میکنم هرشب
✨🍃🌹🍃✨
#شعر
#استوری_مذهبی💫
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
☘☘
مواظب رایحه حرفهامون باشیم،
حرفها رایحه دارن ، بو دارن ،عطر دارن
رایحه حرفهامون تا ساعتها روی جان و تن می نشینن…
تا مدتها در فضا میمونن ….
تا سالها در خاطره ها جا خوش میکنن …
عطر حرفهامون ، هر چی باشه تند و تلخ، گرم و شیرین،
تیز و شورانگیز ،آرام و روح انگیز و…
ما رو درخاطره ها به یاد میارن…
شمیم حرفهــات رو انتخـاب کن!
بــدون که بــه یــاد میمــونن…!
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🐣
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#ترجمه
لطف خداوند هرگاه بیاید محو میکند آنچه را به دل رسید و آنچه باقی ماند 🌿🍂
🔊 اکانت اسرائیل به فارسی این عکسو گذاشته نوشته سفره مردم ایران خالیه😂😂
🔺یه دیقه دندون رو جیگر بذار الان غذارو میارن!
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲
آرومبگیرگلرباب...😭💔
#حضرتعلیاصغر(؏)
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲
گرچهداغتودرکنمیکنم...(:
#امام_حسین(؏)
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
محال است، بارانی از محبت
به کـسی هـدیه کــنی و
دستهای خودت خیس نشود!
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#منبرهای_دلنشین
🎤حجت الاسلام والمسلمین عالی
⁉️چرا بچههامون از دین فراری میشن؟
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
یاسید الساجدین
هرچه ما روضه شنیدیم تمامش را دید ...
آتش و سوختن اهل خیامش رادید ....
بیمار کربلا ، تو دوا کن مریض را
بیمار کربلا شده ام سالیان سال...
😭😭😭😭😭
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال: کدومنمازمابهتربدردمیخوره؟
جوابش جالبه!
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
♡••
ازڪنجِ این دلِ تاریڪِ خُود حُسـِیــــن
گفتمـ سَلامـ و این دلِ من رو به راه شد...
#حسینجــانم #استوری📲
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
4_5962850955580934659.mp3
6.72M
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت نوزدهم
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#هوالعشق #قسمت_چهارم #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت اه اه چیه بر میدارن خودشون رو بقچه بیچ میکنن که چی
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_پنجم
بعد از اینکه درد و دلم با کسی که نمیدونم کی بود تموم شد از اون جا دل کندم و رفتم به سمت جایی که از مامان اینا جدا شدم. جالب بود که توقع داشتم هنوز همون جا وایساده باشن و من هم تو این شلوغی پیداشون کنم. بعد از این که یکم گشتم و پیداشون نکردم به امیر علی زنگ زدم. بله. این که توقع داشتم امیرعلی اینجا باشه و جواب بده هم زیادی عاقلانه بود. هوووووف. به مامان زنگ زدم. بعد از سه تا بوق صدای گرفتش تو گوشی پیچید.
مامان _ زینب کجایی مامان ؟
_ دوباره زینب ؟ مامان گریه کردی؟
مامان _خوب حالا. نه گریه نکردم کجایی؟
_ نمیدونم 😐
مامان _ یعنی چی نمیدونم. بیا دم همون سقا خونه.
_ باشه. بای
راه افتادم به سمت همون جایی که مامان گفت اسمش سقا خونس نزدیک که شدم مامان منو دید و با یه لیوان آب اومد طرفم.
مامان _ قبول باشه. بیا عزیزم.
_ چی قبول باشه ؟ این چیه ؟
مامان _ زیارت دیگه. حالا بیست سوالی میپرسی بیا بریم.
_ کجا؟
مامان _ هتل
_ به این زودی؟
مامان _ زوده ؟ الان یک ساعت و نیمه که اومدیم. میریم بعد از ظهر میایم.
چییییی؟؟؟؟؟ یعنی من یک ساعت و نیم اونجا بودم. اصلا فکرشم نمیکردم انقدر طولانی.
_ مامان امیر کجاس؟
مامان_ اون حرم میمونه.
دلم میخواست برم پیشش بمونم ولی از گرما داشتم میمردم دنبال مامان اینا راه افتادیم به سمت پارکینگ.
.
.
.
.
.
چشمامو باز کردم. همه جا تاریکه تاریک بود . مگه چقدر خوابیده بودم. گوشیمو از عسلیه کنار تخت برداشتم تا ساعتو ببینم. اوه اوه ساعت 10 شب بود . 7 تا تماس بی پاسخ از مامان 5 تا از بابا. واه مگه کجا رفته بودن. زنگ زدم به??? بابا.
بابا _ سلام خانم. ساعت خواب.
_ سلام بر پدر گرامیه خودم. کجایید؟؟
بابا_ حرم.
_ منو چرا نبردید پس؟؟؟؟؟
بابا _ والا ما هرچقدر صدات کردیم بیدار نشدی چیکار میکردیم خوب؟ حاضر شو من تا نیم ساعت دیگه میام دنبالت.
_ مرسی بابااااای گلم. بابای
سریع بلند شدم و با بدبختی و غرغر دوباره موهامو جمع کردم و روسری و چادرمو سرم کردم. رفتم پایین و تو لابی هتل منتظر بابا موندم .
.
.
.
.
.
بابا_ یه زنگ بزن مامانت ببین کجا نشستن.
شماره مامانو گرفتم.
_ سلام. مامان کجایید؟
مامان _ همون جایی که نشسته بودیم.
_ باشه. الان میایم.
_ بابا گفت همونجایی که نشسته بودید .
با بابا به سمت همون صحنی که توش پنجره فولاد بود رفتیم . کل صحن رو فرش پهن کرده بودن . بابا یه پلاستیک بهم داد و کفشامو گذاشتم توش . و دنبالش راه افتادم . از دور مامانو و امیرعلی رو که داشتن قرآن میخوندن و دیدم. حوصله شیطنت نداشتم وگرنه کلی اذیتشون میکردم .
_ سلاااااام.
امیرعلی با لبخند جوابمو داد و مامان هم به سر تکون دادن اکتفا کرد . وای وای وای چه استقبال گرمی . بعد از چند دقیقه تصمیم بر این شد که به خاطر کمر درد مامان ، مامان و بابا برن خونه و من امیرعلی بمونیم .
.
.
.
_ امیر
امیرعلی_جانم؟
_ بهشت که میگن هینجاست ؟
توقع این سوال رو از نداشت ظاهرا که با تعجب نگام کرد .
امیر علی_ زینب درسته که تو همش پیش عمو بودی و همین متاسفانه ( یه مکث طولانی کرد) ولی خوب مدرسه که رفتی خواهری .
_ میدونم منظور از بهشت و جهنم چیه . ولی خوب اینجا هم دسته کمی از تعریفایی که از بهشت میکنن نداره .
امیرعلی_ اره خوب اینجا بهشت زمینه عزیزم.
#قسمت_پنجم
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد.
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮
@estoory_mazhabi
╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯