فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #آغاز_ولایت_امام_زمان(عج)
💐آغاز امامتت مبارک
💐آقای زمین و آسمونا
🎤 #مهدی_رسولی
👏 #نماهنگ
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامانا بیاین ریــــــــــسه بسازیم 😍
🎊🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
#کاردستے
#ریسهبسازیم
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
❪🎉✨❫
•٠
- رسولاڪرمﷺ :
در دولتِ #امام_زمان مردم آنچنان در رفاه و آسایش به سر میبرند که هرگز نظیر آن دیده نشده!☺️🧡
﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌾﹏﹏﹏﹏﹏﹏
لباسِ امامَت به قامَتِتان برازنده است، عزیزِجانم :)
•٠
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
تعريفها و انتقادهايى كه
از تو میشود را ، هر دو را بپذير.
براى رشد يک گل
هم خورشيد لازم است و هم باران ...
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
خوشبختی چیز عجیبی است
وقتی میآید گامهایش آنقدر آرام است
که شاید صدای پایش را نشنوی
اما وقتی نیست دردش را
تا مغز استخوان حس میکنی
خوشبختی یک حس درونی است
خوشبختی حاصل نوع نگاهها به زندگیست
تعبیری متفاوت از بودن
و برداشتی آزاد از زندگی
⤵️ زندگی:
ز = زیبائیها را ببین
ن = ندای درونت را بشنو
د = دلها را شاد کن
گ = گوش بسپار به سکوت
ی = یاری رسان باش
زندگی اینگونه است زندگی کن
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لاتی_که_خداوند_بخاطر_او_برادر
#عابدش_را_بخشید❗️
سرنوشت دو برادری که یکی عابد بود و دیگری لات!!
📌استاد دارستانی
یا فاطرُ بحقِ فاطمه عجِّل لولیک الفرج
#نشر_بدید
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#هوالمحبوب #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_شصت_و_نهم ❣❣❣❣❣❤️❤️❤️❣❣❣❣❣ به روایت امیرحسین ……………………
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هفتادم
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
به روايت حانيه
اميرحسين_ سلام.
_ سلام. خوبيد؟
اميرحسين_ الحمدالله. شما خوبي؟
_ ممنون.
اميرحسين_ راستش، ان شاءالله دو هفته ديگه اردو راهيان نور از طرف مسجد هستش، ميخواستم ببينم اگه موافقيد با خانواده صحبت كنيم اگه اجازه دادن بريم.
واقعا ميمونم كه چي بگم ، سفري كه حسرتش از عيد به دلم مونده بود، سفري كه از وقتي با شهدا انس گرفته بودم شده بود آرزوي هر روز و شبم، با مردي كه شده بود همه دنيام، همه زندگيم.
اميرحسين_ الو؟؟؟؟
_ جانم؟
بعد از چند ثانيه سكوت ادامه ميده _ جونتون سلامت.فكر كردم قطع شده.
_ من از خدامه بيام. فقط اگه مامان ، بابا اجازه بدن.
اميرحسين_ اجازه ميدين من باهاشون هماهنگ كنم؟
_ ممنون ميشم.
اميرحسين_ پس فعلا بااجازتون.ياعلي
_ ياعلي.
گوشي رو قطع ميكنم ، سريع وضو ميگيرم، دو ركعت نماز شكر و بعد سجده ي شكري طولاني كه خدارو شكر ميكنم بابت مهربوني هاش، بابت همه نعمتاش .
بابت حضور اميرحسين، بابت اين آرامش ، غافل از طوفاني كه منتظرم ايستاده
.
.
دو هفته بعد
.
توي آينه نگاهي به خودم ميندازم، روسري آبي رنگي كه صورتم رو قاب كرده و سياهي كه روش نشسته، زيبايي خاصي داشت، كيف كوچيك مشكيم و ساک نسبتا کوچیکی که با کمک فاطمه آماده کردم رو از روي تخت برميدارم و از اتاق بيرون ميرم.
امیرحسین کنار بابا روی کاناپه نشسته و به سفارشات بابا درمورد اینکه حواسش به من باشه گوش میده ، مامان بابا هنوزهم فکر میکنن من بچم، خندم میگیره اما به لبخندی اکتفا میکنم و با صدای نسبتا بلندی خطاب به امیر حسین میگم، بریم؟
بابا و امیرحسین هردو به سمت من برمیگردن ، برق تحسين رو تو نگاه هردو به وضوح ميشه ديد.
بابا_ بريد به سلامت بابا جان.
اميرحسين با اجازه اي ميگه و به سمت من مياد، ساك رو از دستم ميگيره و به طرف در ميره
.
.
.
از مامان ، بابا خداحافظي ميكنيم به مسجد ميرسيم، فاطمه و اميرعلي هم همزمان با ما ميرسنن.
_ عليك سلام.كجا غيبتون زد؟
فاطمه _ چفيه ها دست من بود خونه جا گذاشته بودم😁.
_ خسته نباشي.
فاطمه_ سلامت باشي
.
.
.
سه هفته بعد
.
.
.
روي تخت قلطي ميزنم و خاطرات رو مرور ميكنم.
#خاطره_نوشت
چشمم به تپه نسبتا خلوتي ميخوره. بي توجه اميرحسين كه مدام صدام ميكنه به سمت تپه ميرم، چيزي رو احساس نميكنم، صدا گنگ و بي معني به نظرم ميرسن، حتي ديگه اشكي هم نمونده كه بخوام بريزم.
روی خاک ها میشینم ، مرور میکنم هرچیزی رو که این چند روزه شنیدم و دیدم ، اشک هام بی اجازه روانه صورتم میشن ، گریه نمیکنم زجه میزنم ، شهدا به خاطر حفظ حجاب از همه چی گذشتن ، رفتن که کسی چادر از سر بانوان این سرزمین نکشن ، اما من چی؟ من حتی حاضر نیستم چادری رو سرم باشه که یادگار مادرم حضرت زهراست.
با احساس کشیده شدن چادرم سرم رو بالا میارم.
امیرحسین کنارم زانو میزنه و بوسه ای روی چادرم میشینه.
من از این به بعد یه بانوی چادریم.
*******
از روی تخت بلند میشم و به پذیرایی میرم .
_ مامان کمک نمیخوای ؟ حوصلم سر رفته.
مامان_ الان که نه، کاری ندارم. میگم میخوای چند روز دیگه امیرحسین اینا رو دعوت کنیم که قرار عقد رو هم بزاریم؟ یک ماه دیگه سالگرد ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) هستش.
_ اره😍
مامان_ خب حالا. پس بزار بابا بیاد ببینم کی خونست. راستی خب عقدتون رو با فاطمه و امیرعلی هم میتونید بگیرید دیگه.
_ حالا بزار هماهنگ میکنیم.
به اتاق برمیگردم و سریع شماره فاطمه وو از تو مخاطبین پیدا میکنم. بعد از دوتا بوق صداش تو گوشی میپیچه.
فاطمه_ جونم؟
_ ببین میگم شما که میخواید سالگرد ازدواج حضرت فاطمه عقد کنید ، ماهم همون روزیم دیگه. موافقی باهم عقد کنیم یا مشهد یا گلزار شهدا 😍.
فاطمه_ نفس بکش. سلام
_ سلام.
یه دفعه با یه لحن ذوق زده تر از من گفت _ وای اره اخ جون. عالیه.
_ خجالت بکش. دختر انقدر برای ازدواج ذوق میکنه؟
فاطمه_ نه اینکه خودت ذوق نکردی😒
_ خب حالا. فعلا...
فاطمه_ ياعلي
_ یاحق.
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
گفته بودم دلبرم بهتر که چادر سر کنی
کعبه ی احرام من! با چادرت بانو تری
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هفتادم
#ح_سادات_کاظمی
✍#داستان_آموزنده
نقل است در قرن نهم هجری در تبریز کودکی در پشتبام بازی میکرد، که در حین بازی پایش لیز میخورد و از بالا به پایین پرت میشود؛
پیرمرد حمّالی که امور زندگی خود را با حمل بار میگذارند كودك را که در حال افتادن بود دید؛ او به زبان محلی خود میگوید: «ساخلیان ساخلار» یعنی «نگهدارنده نگهدار»! در این هنگام بچه آرام پایین آمده، او را میگیرد و بر زمین میگذارد!
مردم که شاهد ماجرا بودند حمال پیر را در میان گرفتند، و لباسهای او را تکه تکه کردند و به عنوان تبرک برداشتند و از او جویا میشدند که چگونه اینکار را انجام داده؟! آیا او امام زمان است؟!! آیا او از اولیای الهی است؟ و...
او پاسخ داد: ای مردم، من آدم فوقالعادهای نیستم، کشف و کرامت ندارم، اکنون هم کار خارقالعادهای نکردهام، یک عمر من امر خدا را اطاعت کردم، یک لحظه هم خداوند دعای مرا اجابت کرد.
مردم این واقعه را بر سر زبانها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد.
🌺بقره آیه ۱۸۶:
و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم؛ پس باید دعوت مرا بپذیرند.
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
ارسال شده از سروش+:
🔴 بچه ها را در معرض چشم زخم قرار ندهید!
✍ استاد محمدعلی مجاهدی نقل کرده اند: یک سال به اتفاق همسر و دختر چهار سالهام عازم مشهد مقدس شده بودیم. در همان روز ورود به مشهد بلافاصله پس از عتبه بوسی علی بن موسی الرضا علیه السلام، توفیق زیارت آقای مجتهدی را پیدا كردیم. دخترم لباس عربی چین داری به تن داشت و در حیاط خانه سرگرم بازی بود. آقای مجتهدی رو به من و همسرم كرده، فرمودند: چرا در حق این كودک معصوم ظلم میكنید؟! شنیدن جمله عتاب آمیز آن مرد خدا برای ما بسیار سنگین آمد! زیرا در حد توانی كه داشتیم چیزی از دخترمان فرو گذار نمیكردیم.
هنگامی كه آن مرد خدا تعجب ما را دید، فرمود: این بچه دارد از بین میرود! طبیعت كودک خیلی لطیف است و تاب چشم زخم ندارد ...! از شنیدن این مطلب، تعجب من و همسرم بیشتر شد. زیرا به چشم خود میدیدیم كه دخترمان با شادی كودكانه خود سرگرم بازی كردن است و مشكلی ندارد!
دقایقی گذشت ناگهان دخترم نقش زمین شد و رنگ چهرهاش تغییر كرد و نفسش به شماره افتاد! من و همسرم از دیدن این صحنه به اندازهای دست و پای خود را گم كرده بودیم كه نمیدانستیم چه باید بكنیم؟!
حضرت آقای مجتهدی آمدند و دخترم را در آغوش گرفتند و در حالی كه ذكری را زمزمه میكردند، بر روی او می دمیدند! دخترم پس از چند دقیقهای، رفته رفته حالت طبیعی خود را پیدا كرد و باز سرگرم شیطنتهای كودكانه خود شد!
حضرت آقای مجتهدی در حالی كه ما را به صرف میوه دعوت میكردند، رو به همسرم كرده فرمودند: خانم همشیره! لزومی ندارد كه این لباس زیبا را بر تن این كودک كه خود بسیار زیبا است بپوشانید و بعد او را از میان كوچه و بازار عبور دهید و نظر مردم را به طرف او جلب كنید! وآنگهی چرا به هنگام بیرون آمدن از خانه صدقه ندادید؟! می دانید كه صدقه، رفع بلا میكند! آن مرد خدا راست میگفت. هنگامی كه به دیدار او میرفتیم در بین راه بسیاری از افراد دختر خردسالم را به هم نشان میدادند و سرگرم تماشای او میشدند و ما از این مطلب غافل بودیم كه به دست خودمان داریم برای او درد سر ایجاد میكنیم ...
📚 داستان هایی از کرامات شیخ جعفر مجتهدی رحمت الله علیه
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اا🎉🎁اا
متولدچهماهیهستید؟!
هدیهیشمابهشهیدنوریچیه😍
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊
🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسترسی غیرمجاز به داده ها
چه اشتباهاتی باعث می شود دادهها و اطلاعات محرمانه ما در معرض خطر قرار بگیرد؟
#فضای_مجازی
#سواد_رسانه
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
#اقدام_انقلابی
📸 اقدام انقلابی سعید محمد ؛ دستور فروش ساختمان اداری لاکچری صادر شد
دبیر شورای عالی مناطق آزاد در اولین سفر خود به منطقه آزاد اروند دستور فروش ساختمان اداری لوکس ساخته شده در این منطقه را صادر و تاکید کرد عواید حاصل از آن در مسیر خدمت به مردم قرار گیرد.
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازهم هنر نمایی گزارشگر بی بی سی😒
تیم والیبال فوتبال سیرجان 😁
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
احمدینژاد از غرفه اسراییل در نمایشگاه اکسپو دوبی دیدار کرده؟!
▪️اکانت رسمی سازمان دولتی مبارزه با تروریسم اسراییل، با انتشار این عکس در توییترش مدعی شد که محمود احمدینژاد، رئيسجمهور پیشین، در بازدید از نمایشگاه اکسپو در دوبی از غرفهی اسراییل دیدار کرده و او را یک اصلاحطلب جدید در ایران خواند!
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور 📝 حضرت خدیجه (سلام الله علیها) #استوری_مذهبی ❇️ 。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。 @est
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[انسانذاتاموجودۍتنہاست،آشناهاشاید
بتوننیہگوشھازاونروپرکنن؛امااینتنهایی
روفقطخدامیتونهکاملاپرکنھ... :]
- پناهیـان🌿'
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
〖بیا از همین لحظھ سعی کنیم . .
موقع عصبانیت فقط چند ثانیه سکوت کنیم !〗
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
رفیق !
بیا برو ببین تو داری واسھ ظهور گریھ میکنی ؛
یا امامت؟!
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃 آنچه امروز در کانال استوری مذهبی بارگذاری شد
💫ممنونم از همراهی شما عزیزان
💫در پناه خداوند
💫شبی پر از حال خوب داشته باشید .....
⚡️وضو قبل از خواب فراموش نشود .
التماس دعا .....
🌾🌾🌾