فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🌱دَر وَصفِ خُـدا
بَسڪهعلـــے بندھے اوسـت
"سامِعُالسِّرِوالنَّجویٰ"
اِیشِنَوَندهیِرازونیآز؛ ياعَلــے🌱
🌿💚
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
••🍁
پݪڪے بزن روا بشود حاجت همھ ،
اۍ قبݪھ حوائجمان یابن فاطمھ...
••
[ #شهادت امامموسےبنجعفر{ع} ]
| #استورے 🖤✨ |
••🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
🖼 #پوستر ؛ فرق می کند...
🔻فرق می کند که به آمریکا دل بسته باشی یا روی پای خودت بایستی...
#اوکراین_تجربه_اعتماد_به_آمریکا
🖤🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
حاج_علی_حیدری(2).mp3
8.22M
روضـهیامـامموسـیکاظـم "ع " 😭
افطـارمـوباتازیـونهواکرده 💔
#حسینیه 🏴
🖤 🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
@misagh_651.mp3
12.13M
ترجیحا چشماتونو ببندینو گوش بدین💔😭
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی از سید رضا نریمانی که دیشب از شبکه ۳ پخش شد
اندکی دگر مقاومت کنید
سینه ها سپر مقاومت کنید
#حسینیه
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
ای چاره هر کار یا باب الحوائج
کار دلم شد زار یا باب الحوائج
با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم
غم از دلم بردار یا باب الحوائج
#یا_باب_الحوائج_ع🥀
#شهادت_امام_کاظم(ع)💔
#تسلیٺ_باد🏴🥀
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿 🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷
#رمان_رفیق
#پارت13
#فاطمه_شکیبا
- هعی آقا... خوش بحالتون که دلتون برای محلههای بالاشهر تنگ میشه.
و چندبار میدان را دور زد. میدان و در و دیوارها و مغازهها بوی انتخابات میداد. رنگهای منتخب هر نامزد انتخاباتی قسمتی از میدان را اشغال کرده بودند. رنگ سبز بیشتر به چشم میآمد. نزدیکی میدان آزادی به دانشگاه اصفهان، حال و هوا را انتخاباتیتر کرده بود. پشت ماشینها حتی، نامزدهای انتخاباتی دست تکان میدادند. دیگر سخت نبود موضع هر کس را بفهمی. یک مرزبندی مشخص شکل گرفته بود.
بعد از سه چهاردور، خیال حانان راحت شد و به عباس آدرس خانهای در همان حوالی داد. عباس هم که ظاهرا با پول درشت حانان حسابی سرخوش شده بود، آدرس را به راحتی پیدا کرد و چمدانها را هم تحویل داد. حانان گفت:
- اگه از کارت راضی بودم، معرفیت میکنم به یه جایی که براشون کار کنی و چندین برابر درآمد الانت دربیاری.
چشمان عباس برق زد:
- دستتون درد نکنه آقا. خدا از بزرگی کمتون نکنه!
عباس که در ماشینش نشست، صدای حسین را از بیسیم شنید:
- ببینم، پولی که حانان بهت پیشنهاد داد بیشتره یا حقوقی که ما بهت میدیم؟ نکنه میخوای استعفا بدی بری برای حانان کار کنی؟
عباس خندید و گفت:
- حاجی ما دربست نوکر شماییم!
- بالاخره نوکر منی یا حانان؟
- آقا من نوکر انقلاب و مردمم. براشون هرکار بگین میکنم!
- خدا حفظت کنه پسر. ببین، ماشینت رو بذار یه جایی که توی دید نباشه و خودت برو تو یه موقعیت خوب خونه رو تحت نظر بگیر. یه نگاهی هم به دور و برش بنداز ببین وضعیت خونه چطوریه و به کجاها راه داره.
- چشم آقا.
- چشمت بیبلا.
حسین برگشت به سمت امید و میخواست از وضعیت شیدا و صدف بپرسد که صدای کمیل را شنید:
- حاجی این عباس چقدر باحاله! من واقعا داشتم شک میکردم از بچههای خودمونه. فکر کنم ساعتای مرخصیش رو میره مسافرکشی.
حسین خندید. وحید هم همینطور بود. راحت در هر قالبی که لازم بود فرو میرفت. مثل همان روزهای آخر سال پنجاه و هفت و سال بعدش که با وحید کنار خیابانهای نزدیک دانشگاه کتاب میفروختند. وحید چه ذوقی داشت بابت این آزادی؛ بابت این که مجبور نبود کتابهای مورد علاقهاش را با ترس و لرز بخواند و بابت خواندن کتابهای شریعتی و مطهری به ساواک جواب پس بدهد. چقدر خوشحال بود که دیگر کسی این کتابها را ممنوعه نمیکند.
#ادامه_دارد
🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿 🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷
#رمان_رفیق
#پارت14
#فاطمه_شکیبا
صدای عباس از بیسیم او را به خودش آورد:
- حاج آقا یه خونه ویلاییه، یه در جلوش داره و یه در هم به یه کوچه دیگه. بهش میخوره ده بیست سال پیش ساخته باشنش. نمیدونم غیر حانان کسی توش هست یا نه. ولی حانان در رو با کلید باز کرد.
- خوبه پسر. حواست به جفت درها باشه. گرچه بعیده از دستش بدی چون احتمالا باهات هماهنگ میشه اگه بخواد جایی بره. ولی حواست باشه کسی اگه رفت پیشش خبر بدی بهم.
- آقا جسارتا من انقدر خودسازی نکردم که طی الارض بلد باشما... چطوری دوتا در رو حواسم باشه؟
- دیگه اون مشکل توئه پسر جان!
- بله چشم. برم ببینم چکار میشه کرد.
حسین به امید سپرد از شهرداری درباره وضعیت خانه استعلام بگیرد و روی خط کمیل رفت:
- کمیل جان، موقعیت اون خونه رو برات میفرستم، ببین چیزی ازش میدونی؟
امید سرش را از روی لپتاپ بلند کرد:
- کمیل از کجا باید بدونه آقا؟
حسین فقط با یک لبخند ملایم به امید نگاه کرد. امید هم سرش را تکان داد:
- آهان ببخشید. چشم. به کار خودم میرسم!
- آفرین پسر چیز فهم.
چند ثانیه بعد، صدای کمیل روی بیسیم حسین آمد که:
- آقا این خونه شخصیشه. تا قبل از این که از ایران برن با خانوادهش اینجا زندگی میکرده. فکر کنم از وقتی رفتن هم دیگه کسی توش نبوده چون تا جایی که من میدونم سرایدار و اینا نداشتن.
- دستت درد نکنه. منتظر سارا بمون توی فرودگاه تا بیاد.
- چشم حاجی. امری بود هم در خدمتم.
کمیل نشسته بود داخل ماشینش و با انگشت روی فرمان ضرب گرفته بود. مثل بار دوم که ارمیا را دید. زیر باران، نیمه شب در یکی از خیابانهای برلین، مقابل یک «بار» در ماشینش نشسته و روی فرمان ضرب گرفته بود که ارمیا بیهوا در ماشینش را باز کرد و نشست روی صندلی کنار راننده. سردش بود. چندبار کف دستهایش را به هم کشید و گرفت مقابل بخاری ماشین. کلاه و شال گردن را طوری بسته بود که صورتش پیدا نباشد. بعد از چند ثانیه که حالش برگشت به حالت عادی، یک فلش از جیب کاپشنش درآورد و گذاشت کف دست کمیل: اینا همه تراکنشهای مالیشونه. خودم که دیدم سرم سوت کشید. چندتا موقعیت هم هست که خودمم نمیدونم دقیقا چیه ولی فکر کنم به دردتون بخوره؛ توی چندتا از کشورهای عربی. حدود صد صفحه گزارشهای جلساتشون هم هست. تقریبا همه چیزای به درد بخوری که بود رو ریختم روش.
کمیل هم رضایتمندانه لبخند زد:
- دستت درد نکنه. خدا خیرت بده.
ارمیا که تازه حالش سر جا آمده بود، با غمی که در چشمهایش نمایان بود پرسید:
- کار بابام خیلی خرابه نه؟
#ادامه_دارد
🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙استاد شجاعی
🔸انتظار واقعی یعنی چه؟!
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما ببینید و نشر دهید.
#امام_زمان
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غم عشقت بيابون پرورم كرد
هوای وصلت بیبال و پرم کرد....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ✨
✍ چهارده قرن پیش
خدا در تاریکی دنیا، با قلم نور
نوشت؛ محمــــــد ﷺ ✨
و هیبتِ شرک، بدست ابراهیمِ بنی هاشم شکست....
مسیحِ دیگری متولد شد تا در آغوشش، "آدمیزاد" زنده شود!
و امّا زمینِ بعدِ او،
زمینِ دلتنگِ دور از ماه، افتادهایست؛
که چهارده قرن در انتظار آخرین باقیماندهی او، میگردد و میگردد،
✦ بلکه طعم لطافتِ آغوش او را دوباره لمس کند!
لمس کند و مَست شود ....
#پیامبر_رحمت ﷺ
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
۞﴾﷽﴿۞
#رحمتخدابرابوطالب_عღ
ڪسی ڪه هست امیرِ تمامیِ عالم
بدون شڪ پدرش میشود #ابوطالبღ
نگاه کردم و دیدم ڪه از لحاظِ نسب
علی، بزرگترش میشود #ابوطالب
۲۶ رجب وفات ابوطالب
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیغمبر فرمودند من یک آیه از قرآن میدونم که اگر مردم به همین یک آیه عمل کنند ، کفایت شون میکنه... 👆👌
#استاد_عالی
♥️🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
#تـــــلنـگـــرانہ🌸🔗
.نشست تو تاکسی🚖
دید راننده نوارِ قرآن گذاشته
گفت: آقا..! کسی مُرده..؟!😒
راننده با لبخــــ😊ند گفت:
بله؛ دلِ من و شما':
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
گام برداشتن در جادهعشق
هزینه میخواهد!
هزینه هایے ڪه انسان را عاشق...
و بعد..
شهید میڪند!🕊
•
『#شهادت 🥀
#استورے 🖇』
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
panahian-clip-eltemas-doaa.mp3
1.36M
🤲🏻 به چه کسانی باید "التماس دعا" گفت؟
#کلیپ_صوتی
🌸⃟🕊🇮🇷🍁჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi