eitaa logo
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
15هزار ویدیو
118 فایل
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ @soada_ir @rahe_enqelab @khamenei_ir @ansomarg1402 @taammogh @hosin159 کپی‌حلال😍 تندخوانی سی جز قرآن👇 @qooran30 ارتباط با مدیر👇 @Shahr_e_yar ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/17050879870754
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ای یار دور از ما نشسته ؛ سلام ای بدتر از ما دل شکسته ! سلام ای آشنا همچون غریبان ؛ سلام ای عشق من ، ای بهتر از جان ! سلام ای رهبرم ای بهتر از جان😊‌ 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
حرف خدا در ماه خدا🌙 🌺 و از میان شما باید گروهی باشند که دیگران را به خیر دعوت کنند و امر به معروف و
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟 🔹 امام على(عليه  السلام) : 🔮ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عِندَ الأمرِ بِالمعَروفِ و النَّهي عَنِ المُنكَرِ إلاّ كَنَفثَةٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ ؛ ... 🔮👈تمام ، حتّى در راه خداوند ، در برابر و ، چون است درمقابل دريايى موّاج ... و بالاترین آن سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.   📚نهج البلاغه ،حكمت374. 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🌾💞🌾💞🌾💞🌾💞🌾 #شماره_۸ چند روز پیش دو تا جوون به ظاهر امروزی کنار خیابان توقف کردن و یکی که از قیافه ش
🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴 ۹ کاسب اهل نماز آستان قدس رضوی! جای دوستان خالی جمعه ظهر مشرف شدم حرم امام رضا علیه السلام، پارکینگ خیابان شیرازی، هم‌سطح صحن شیرازی است. کنار پارکینگ فروشگاه رسمی آستان قدس رضوی قرار داره. اواخر خطبه‌ها بود که دیدم فروشگاه آستان قدس همچنان بازه و مشغول کار! نماز شروع شد، حین نماز هم تعطیل نکردن! رفتم داخل فروشگاه و بعد از خریدی جزئی به مسئول فروشگاه با خنده گفتم: وقت نمازه‌ها!!! توجه نکرد! گفتم: نماز جمعه‌ست ها! احیاناً تعطیل نمی‌کنین؟! گفت: اونایی تعطیل می‌کنن که نماز می‌خونن! حرفش رو گذاشتم رو حساب شوخی، جدی‌تر بهش گفتم: والا آقا خدای من و شما تو کتابش میگه: یا ایها الذین امنو اذا نودی للصلاه من یومه الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون برای نمازجمعه ندا در داده شد، به سوی ذکر خدا بشتابید، و داد و ستد را واگذارید. اگر بدانید، این برای شما بهتر است.) یعنی اینکه آقا در دکون دستگاهتو ببند! خندید! گفتم: دم آستان قدس گرم با همچین متصدی هایی! جویا شدم متوجه شدم کل فروشگاه‌های زنجیره‌ای آستان قدس اطراف حرم، حین نماز جمعه باز بودند. دوستانی که مشرف می‌شوند اماکن مذهبی ضمن التماس دعا، موقع نماز یه تذکری هم به فروشگاه‌ها بدن! شاید به فضل خدا این سنت حسنه احیا شد. 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقای قاضی رحمت الله علیه می فرمودند : در 100 خیر است که 99 تای ان از ان کسی است که در ساعت اخر روز جمعه ((نزدیکای غروب )) صدبار را ختم کند  تلاوت سوره قدر ۱۰۰ مرتبه👆 در آخرین عصر جمعه ماه مبارک رمضان هدیه به پیشگاه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف یادتون نره 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-شهیدم♥️ دستم رابگیر🤲 پیشنهاد دانلود👌👌 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟 🔹 امام على(عليه  السلام) : 🔮ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عِندَ
امام صادق علیه السلام فرمودند: 🌷خداوند فرشتگانی را برای عذاب گروهی فرستاد.آنها آمدند و دیدند که مردم به دعا و گریه مشغولند. از خداوند دلیل عذاب را پرسیدند، خطاب آمد: زیرا آنان اهل گریه و دعا هستند ولی نسبت به مفاسد جامعه بی تفاوتند.🌷 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴 #شماره_۹ کاسب اهل نماز آستان قدس رضوی! جای دوستان خالی جمعه ظهر مشرف شدم حرم امام رضا عل
🍃💫🍂🍃💫🍂🍃💫🍂🍃💫🍂🍃 ۱۰ ⌛️ دقیقاً ۲۳ سال پیش در اتوبان قزوین- تهران بعد از سیمان آبیک با سرعت ۱۵۰ کیلومتر در ساعت با اتومبیل پاترول دو درب 🚙 به سمت تهران می‌ آمدم. هم عشق سرعت داشتم و هم اینکه کلاسم دیر شده بود. ‼️ناگهان متوجه یک افسر راهنمایی و رانندگی شدم که کنار اتوبان برای اینکه من را متوقف کند چنان بالا و پایین می‌ پرید و دست تکان می‌‌ داد که دیدنی بود. به ناچار در فاصله ‌ای جلوتر توقف کردم و قبل از اینکه من دنده عقب بگیرم ایشان سوار ماشین راهنمایی و رانندگی شد و خودش را به من رساند. تصور من این بود؛ که اتومبیل را به پارکینگ هدایت خواهند کرد و خودم هم با جریمه سنگینی مواجه خواهم شد. ⚠️ 😡 پیاده شدم او هم پیاده شد. آنقدر عصبانی بود و فریاد می‌ کشید که اجازه حرف زدن پیدا نکردم. در همان حال پرسید؛ شغلت چیست؟ من هم که تازه مدرس دانشگاه شده بودم و در سنین جوانی برایم بسیار مهم بود، با عذرخواهی بابت سرعت بالا گفتم استاد دانشگاه هستم؛ کلاس دارم. 👨🏫 چون دیر کرده‌ام با سرعت می‌ رفتم. 👮♂او با فریاد (البته کمی نسبت به لحظات قبل آهسته‌تر) گفت عزیزم، من و امثال من زحمات زیادی کشیدیم تا شما جوانان فرصت درس خواندن پیدا کنید. شما عزیز ما هستید. سرمایه ى این مملکت هستید. تقاضا می‌کنم به‌ خاطر خودت و به‌ خاطر کشورت، مواظب جان خودت باش و این را بدان اگر از خودت مواظبت نکنی بابت مالیاتی که دادم تا تو درس بخوانی راضی نیستم. و بعد دست داد و خداحافظی کرد. مات و مبهوت شده بودم. خودم را جمع و جور کردم؛ و گفتم: من به شما قول می‌ دهم؛ هیچگاه بیش از سرعت ۱۲۰ کیلومتر نروم. ✅ 🔹آنقدر برخورد ایشان برایم آموزنده بود؛ که همواره به قولم وفادار بوده‌ ام و همیشه تصور می‌ کنم آن افسر شریف من را می‌ بیند. اگر او اتومبیل مرا می‌‌ خواباند و من را جریمه می‌ کرد، آنقدر تحت تأثیر قرار نمی‌ گرفتم. 🔸 گاهی یک رفتار چقدر می‌ تواند آموزنده باشد. هرچند هر برخورد قانونی حق ایشان بود. این گذشت تا چند ماه پیش در اتوبان باقری تهران از سمت شمال به جنوب با سرعت ۱۰۰ کیلومتر می‌ رفتم. ناگهان متوجه افسر جوانی شدم که به سمت وسط اتوبان دوید و با تابلویی در دست دستور توقف داد. در کنار اتوبان ایستادم و پیاده شدم. عرض کردم؛ قربان تخلف کردم؟ 👮♂گفتند: بله اینجا سرعت ۸۰ تاست ابتدای اتوبان هم مشخص شده‌است. گفتم معذرت می‌ خواهم متوجه نشدم. مدارک را گرفت و جریمه کرد. وقتی مدارک و جریمه را به دستم داد گفتم: حال که کار تمام شده‌ است می‌‌ خواستم مطلبی را عرض کنم و ادامه دادم شماعزیز ما هستید و سرمایه این مملکت، آن طور که شما به وسط اتوبان دویدید من نگران سلامتی‌ تان شدم. شما می‌ توانید شماره اتومبیل خاطی را بردارید و جریمه کنید یا به گشت بعدی اطلاع دهید اما خواهش می‌ کنم به وسط اتوبان ندوید. افسر ساکت بود. به چشمان او نگاه کردم خیس شده بود با بغض خفیفی گفت تا به‌ حال کسی که او را جریمه کرده باشم با من اینطور صحبت نکرده بود! خداحافظی کردم و یاد آن افسر شریفی افتادم که همین جملات را ۲۳ سال پیش به من گفته‌ بود. و آن تأثیرات را در روح و روان و دل من گذاشته بود. که دیگر آنطور عشق سرعت نداشته باشم. حال خداوند فرصتی برایم فراهم کرد که من آن جملات سازنده و زیبا را به نسل بعدی همان افسر بگویم. ✨ جوانان، عزیزان ما هستند. و سرمایه ى این مملکت؛ لازم است مواظب خودشان باشند. تمام مردم برای بالندگی آنان هزینه داده‌اند، مالیات داده‌اند و زحمت کشیده‌ اند و آنان را دوست دارند. نگذارید از دست بروند. 🌱 سبز باشید... ✍ استاد پرویز درگی 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
🔶دعای افطار🔷 امام صادق(ع) فرمودند: رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: اباالحسن! ماه رمضان نزدیک شده است، قبل از افطار دعا کن، جبرئیل پیش من آمد و گفت: یا محمد! کسى که در ماه رمضان با این دعا قبل از افطار دعا کند، خداوند دعاى او را مستجاب، نماز و روزه او را قبول و 10 دعاى او را مستجاب مى‌کند، گناه او را بخشیده، غم و غصه او را از بین برده، گرفتاری‌هایش را بر طرف کرده، حاجات او را برآورده کرده، او را به مقصودش رسانیده، عمل او را با عمل پیامبران و صدیقان بالا برده و در روز قیامت چهره او درخشان‌تر از ماه شب چهارده خواهد بود. آن دعا این است:  اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ، وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَ رَبَّ الشَّفْعِ الْكَبِيرِ، وَ النُّورِ الْعَزِيزِ، وَ رَبَّ التَّوْراةِ وَ الْإنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ، وَ الْفُرْقانِ الْعَظِيمِ. أَنْتَ إِلهُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ إِلهُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لا إِلهَ فِيهِما غَيْرُكَ، وَ أَنْتَ جَبَّارُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ جَبَّارُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لا جَبَّارَ فِيهِما غَيْرُكَ، أَنْتَ مَلِكُ مَنْ فِي السَّمواتِ، وَ مَلِكُ مَنْ فِي الْأَرْضِ، لا مَلِكَ فِيهِما غَيْرُكَ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْكَبِيرِ، وَ نُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ، وَ بِمُلْكِكَ الْقَدِيمِ. يا حَيُّ يا قَيُّومُ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ يا حَيُّ يا قَيُّومُ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَ بِهِ‏ كُلُّ شَيْ‏ءٍ، وَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَ الْأَرْضُ، وَ بِاسْمِكَ الَّذِي صَلُحَ بِهِ الْأَوَّلُونَ، وَ بِهِ يَصْلُحُ الآخِرُونَ. يا حَيّاً  قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ، وَ يا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ، وَ يا حَيُّ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي يُسْراً وَ فَرَجاً قَرِيباً، وَ ثَبِّتْنِي عَلى‏ دِينِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلى‏ هُدى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلى‏ سُنَّةٍ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. وَ اجْعَلْ عَمَلِي فِي الْمَرْفُوعِ الْمُتَقَبَّلِ، وَ هَبْ لِي كَما وَهَبْتَ لأَوْلِيائِكَ وَ أَهْلِ طاعَتِكَ، فَانِّي مُؤْمِنٌ بِكَ، وَ مُتَوَكِّلٌ عَلَيْكَ، مُنِيبٌ إِلَيْكَ، مَعَ مَصِيري إِلَيْكَ، وَ تَجْمَعُ لِي وَ لِأَهْلِي وَ لِوَلَدِي الْخَيْرَ كُلَّهُ، وَ تَصْرِفُ عَنِّي وَ عَنْ وَلَدِي وَ أَهْلِي الشَّرَّ كُلَّهُ. أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ، تُعْطِي الْخَيْرَ مَنْ تَشاءُ، وَ تَصْرِفُهُ عَمَّنْ تَشاءُ، فَامْنُنْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
و روایت شده که امیرالمؤمنین علیه السّلام‏ هرگاه می‏خواستند افطار کنند می‏فرمودند: 🔷بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَکَ صُمْنَا وَ عَلَی رِزْقِکَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم🔷 به نام خدا،خدایا برای تو روزه‏گرفتیم،و بر روزی تو افطار کردیم،خدایا از ما بپذیر،که تو شنوا و دانایی. 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازتاب بیانات رهبر معظم انقلاب در روز قدس ۱۴۰۰ در رسانه های غربی 🔹در حالی که اغلب رسانه های اروپایی جمله "مبارزه با رژیم صهیونیستی یک وظیفه عمومی است" را به عنوان تیتر نخست گزارش خود انتخاب کرده اند، رسانه های رژیم صهیونیستی تعبیر "اسرائیل نه یک کشور، بلکه یک پادگان تروریستی است" را بازتاب داده اند. 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
☁️🌥⛅️🌤☀️🌕☀️🌤⛅️🌥☁️ دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم 🔻╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯🔻 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | چرا با ما دشمنی میکنند؟ 👈حاج قاسم سلیمانی جواب میدهد... 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
شهید مدافع حرم علی جمشیدی فرزند عبد الحسین متولد 69/8/15 تحصیلات: کارشناسی مدیریت فرهنگی تاریخ شهادت:95/2/17 محل شهادت:خان تومان سوریه برای آشنایی بیشتر و شناخت وجوه شخصیتی شهید به فرازی عارفانه از وصیت نامه ایشان توجه فرمایید ...این دنیا با تمام زیبایی ها و انسانهای خوب و نیکوی آن محل گذراست نه وقف و ماندن و همگی ما بایستی برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند اما چه بهتر که زیبا برویم هنر آن است که بمیری قبل از آنکه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنان هستند که چنین مرده اند. روحش شاد و راهش پررهرو باد 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | بر هیبت قاسم قسم ای قدس می‌آییم 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂 💠داستان راستان 🔹حکایت شهید سید مرتضی دادگر🌷 🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..... 🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.... 🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.... 🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... 🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.... 🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.... 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.... 🔹شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... 🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده... 🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات.... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... 🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... وسط بازار ازحال رفتم... 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون 🥀🥀🥀🥀🥀 💫 ╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮ @estoory_mazhabi ╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯
به وقت عاشقی❤️...